رئيس جمهور آمريکا روز 31 آگوست طی سخنانی در کاخ سفيد که از طریق رسانه های مختلف در سراسر آمريکا پخش می شد ، پايان رسمی عمليات نظامی در عراق را اعلام نمود. البته او توضيح نداد که چرا عليرغم ادعای جورج بوش(1)، رئيس جمهور سابق آمريکا مبنی بر "پايان جنگ با عراق" در ماه مه سال 2003 ، اين جنگ 7 سال است که ادامه يافته و در اين فاصله به گزارش ارتش آمریکا حدود 4400 سرباز آمریکایی در آن کشته شده اند.
اوباما رئيس جمهور آمريکا در شرايطی ادعای پايان رسمی عملیات نظامی آمریکا در عراق را اعلام می کند که بنا به گفته وزارت دفاع آمريکا قرار است 50 هزار سرباز آمريکائی در آن جا باقی بمانند. يک ارتش 50 هزار نفره! دستگاه های تبليغاتی آمريکا اين ارتش 50 هزار نفره را که قرار است از اين به بعد "تنها در صورت درخواست و در صورت لزوم" و صد البته "همراه با نیروهای عراقی" در عملیات نظامی شرکت کنند آن قدر کوچک جلوه می دهند که کسی نتواند با تکيه بر حضور آن ها در عراق از تداوم اشغال عراق و جنگ "غير قانونی" آمريکا در اين کشور صحبت کند. به همين منظور هم تبليغات دولت آمريکا تاکيد می کند که نقش نيرو های نظامی آمريکا در عراق عمدتا آموزش به نیروهای عراقی و مشاوره در باره "جنگ" خواهد بود.
اما صرف نظر از همه تبليغات ، خود اين واقعيت که هنوز 50 هزار سرباز آمريکائی در عراق باقی می مانند نشان می دهد که تبليغات دولت آمريکا مبنی بر خروج از عراق، فريبکاری ای بيش نيست. از طرف ديگر اين امر پوشيده ای نيست که شرکت های بزرگی که کارشان سرويس دادن به ارتش آمريکا می باشد، خود بين 100 تا 150 هزار مزدور در عراق دارند. آن ها مزدورانی هستند که کارشان پيشبرد برنامه هائی است که ارتش آمريکا در چهارچوب اشغال عراق به آن ها ارجاع نموده است. شرکت هائی مثل " بلک واترز" و "داين کورپ" که با استخدام مزدور، به کار کثيف کشتن مردم بی دفاع مشغولند. بنابراين در شرايط باقی ماندن 50 هزار سرباز آمريکائی در عراق و در شرايطی که دو و يا سه برابر اين تعداد هم از طريق شرکت های خصوصی هم اکنون برای ارتش آمريکا در عراق کار می کنند، ادعای "پايان رسمی عملیات نظامی آمریکا در عراق" حرف پوچی است که تنها به اين دليل طرح شده است که دولت آمريکا جهت فريب افکار عمومی به اشاعه چنين دروغی نيازمند می باشد. در اين جا بايد به اين نکته هم توجه کرد که توسل به چنين دروغی خود نشان می دهد که افکار عمومی شديدا مخالف اين جنگ تجاوزگرانه آمريکا بر عليه مردم عراق می باشد که در طی آن بنا به گزارش صدای آمريکا تاکنون "بیش از صد هزار غیرنظامی عراقی" کشته شده اند(2).
با تکيه بر واقعيات فوق میتوان ديد که اگر رئيس جمهور آمريکا خروج بخشی از سربازان اين کشور از عراق را با فريب کاری به حساب "پايان عمليات نظامی" اين کشور در عراق بگذارد و يا روزی صد بار وعده دهد "که تمامی نيرو های اين کشور را تا پايان سال 2011 از عراق خارج خواهد ساخت"، و اگر ماشين تبليغاتی اين کشور هر روز و به شکل های مختلف چنين دروغ های مردم فريبی را پخش کند، باز هم هيچ تغييری در واقعيت موجود داده نخواهد شد؛ در اين واقعيت که امپرياليسم آمريکا عراق را اشغال نموده تا آن جا را به پايگاهی استراتژيک برای گسترش سلطه اش در منطقه تبديل نمايد. اگر به دلائلی که باعث شد که 7 سال پيش امپرياليسم آمريکا به عراق لشکر کشی کرده و در تمام اين سال ها با اشغال اين کشور بر عليه مردم آن بجنگد توجه کنيم و اگر در نظر بگيريم که در اين فاصله به گفته جو بایدن، معاون رئيس جمهور آمريکا، "بیش از یک میلیون سرباز آمریکایی" به عراق اعزام شده اند آن گاه می توانيم متوجه شويم که مصالح و منافعی که آمريکا را به جنگ عراق و اشغال اين کشور واداشت – جنگ ناعادلانه ای که اکنون ديگر حتی نيک کلگ، معاون نخست وزير انگلستان هم آن را "غير قانونی" اعلام می کند- آن قدر پابرجاست که به دولت آمريکا اجازه نخواهد داد که به اين زودی ها از اين کشور خارج شود.
7 سال پيش، در شرايط شدت يابی رقابت های امپرياليستی در سطح جهان، امپرياليسم آمريکا تلاش نمود با تکيه بر قدرت برتر نظامی خود، حضور نظامی اش در چهار گوشه جهان را هر چه بيشتر گسترش بخشيده و با استقرار نيرو های نظامی اش در اين يا آن منطقه، خود را برای نبرد های آينده آماده سازد. در چهارچوب پيشبرد اين استراتژی بود که دولت آمريکا با دستاويز قرار دادن رويداد تروريستی 11سپتامبر - که همان طور که چريکهای فدائی خلق در همان زمان نشان دادند "بدون پوشش امنيتی محافل قدرتمندی در خود آمريکا" امکان پذير نبود- به افغانستان و عراق حمله نموده و اين کشور ها را اشغال نمود.
امپرياليسم آمريکا با توجه به بحران عميقی که اقتصادش را فراگرفته بود و هم اکنون نيز در آن غوطه ور است، تلاش نمود با پيشبرد اين استراتژی، بازارها و منابع طبيعی موجود در سطح جهان را تا جائی که می تواند به ضرر رقبای امپرياليست خود به زير سلطه خود در آورد. تجاوز به عراق در چهارچوب پاسخ به اين نياز صورت گرفت. توجه به نقش انحصاری ای که آمريکا پس از اشغال عراق در به اصطلاح بازسازی اين کشور برای خود بدست آورد و چگونگی تاراج منابع نفت و گاز عراق از سوی شرکت های آمريکائی، خود مويد اين نظر می باشد.
بنابراين در شرايطی که آمريکا جهت مقابله با بحران های بزرگ اقتصادی اش و در اين رابطه در صحنه رقابت با رقبایش در سطح جهانی چاره ای جز گسترش بازار ها و کسب مواد خام هر چه بيشتر و ارزان تر در مقابل خود نمی ببيند و به هر وسيله ای متوسل می شود تا با گسترش سلطه امپرياليستی خود در جهت فائق آمدن بر بحران های اقتصاديش موقعيت خود را در رقابت با رقبايش در صحنه جهانی مستحکم تر نمايد، پذيرش تبليغات واهی مبنی بر "خروج از عراق" از طرف دولت آمريکا، ساده انديشی محض بوده و هر کس که چنين دروغی را بپذيرد تنها نشان می دهد که 7 سال پس از اشغال عراق هنوز قادر به درک دلائل واقعی اين اشغال نشده است.
اگر دلائل واقعی اشغال عراق مورد توجه قرار گيرند آن گاه روشن می شود که آن منافع و مصالحی که عليرغم مخالفت آشکار افکار عمومی، هيئت حاکمه آمريکا را بر آن داشت تا در طی 7 سال يک ميليون سرباز آمريکائی را به جنگ عراق گسيل نمايد ، منافع و مصالحی نيستند که اکنون ديگر برای آمريکا مطرح نباشند و همين واقعيت اجازه نخواهد داد که ارتش آمريکا عراق را حقيقتا ترک نمايد. در جهانی که به قول لنين، انديشمند و رهبر کبير کارگران، "سياست استعماری کشور های سرمايه داری تصرف اراضی اشغال نشده را در سياره ما به پايان رسانده است" و کل مناطق دنيا بين انحصارات بزرگ سرمايه داری تقسيم شده و به همين دليل هم امپرياليسم يعنی مبارزه بی وقفه "دولت های بزرگ برای تقسيم و تجديد تقسيم جهان"، اگر شاهد سياست های اشغالگرانه قدرت های بزرگ و از جمله آمريکا نباشيم تعجب برانگيز خواهد بود. واقعيت اين است که تا سلطه امپرياليستی در جهان بر قرار است، هر روز شاهد تجاوز نظامی به اين يا آن کشور خو اهيم بود، و داستان جنگ در عراق و افغانستان به شکل ديگری تکرار خواهد شد.
بر اساس آن چه که گفته شد، واقعيات کنونی، در مقابل نيرو های پيشرو اين وظيفه را قرار می دهد که نه تنها دروغ های بيشرمانه ماشين تبليغاتی قدرت های بزرگ امپرياليستی از جمله دولت آمريکا مبنی بر پايان جنگ در عراق و خروج از اين کشور را بطور همه جانبه افشاء نمايند بلکه به توضيح دلائل واقعی اشغال عراق به توده های ستمديده در آمريکا و عراق و نه تنها در اين دو کشور بلکه در سراسر جهان بپردازند. هر چه آگاهی انقلابی توده ها افزايش يابد آن ها هر چه بيشتر آماده خواهند شد تا در صفی واحد بر عليه سلطه جهانی امپرياليسم مبارزه نموده و اين "سيستم جهانی ستمگری مستعمراتی مشتی کشور های "پيشرو" بر اکثريت عظيمی از سکنه روی زمين و اختناق مالی آنان "(3) را در آتش انقلاب خود بسوزانند. تنها با نابودی اين سيستم ظالمانه است که کارگران و توده های ستمديده به آزادی دست يافته و امکان می يابند جهانی آزاد و عاری از ستم بر پا سازند.
1- جورج بوش در سخنرانی ای که بر روی عرشه ناو جنگی ابراهام لینکلن در ماه مه 2003 تحت عنوان "ماموریت انجام گرفت" انجام داد، ادعا کرد که جنگ با عراق پايان يافته است.
2- وزارت بهداشت و پزشکی قانونی عراق تعداد کشته شدگان عراقی را دو و نيم ميليون نفر گزارش داده است.
3- رساله "امپرياليسم به مثابه بالاترين مرحله سرمايه داری" اثر لنين.
منبع: پیام فدایی، شماره 135 ، شهريور ماه 1389
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر