۱۳۸۹ مهر ۱۹, دوشنبه

چرا اتحاد کومه له از مسير "طرد سياست های" مهتدی می گذرد

(پاسخ چهار تن از کادرهای کومه له زحمتکشان کردستان به مصاحبه عبدالله مهتدی)

بحث اتحاد در کومه له٬ اين روزها و پس از کلی فراز و نشيب به مرحله رسانه ای و ابراز نظر رسمی کشيده شده است.
مصاحبه تلويزيونی عبدالله مهتدی با "روژهه لات تی وی"را ميتوان اولين موضع رسمی اين جريان دانست. ايشان، بحثی که قرار بود حول اتحاد کومه له بچرخد را تماماٌ بر نقد آخرين انشعاب سال 2007 جلو برد و از همان ابتدا، رسالتش را بر تحريف حقايق و عدم روايت واقعی انشعاب بنا نهاد.
مصاحبه تلويزيونی عبدالله مهتدی را بايد نمايشی از آن چه دانست که در کارنامه پر اشتباهش در 30 سال گذشته با وی عجين گشته است. کسی که زمانی در راس يکی از محبوب ترين جريانات چپ بود ، کسی که باور بسياری از مبارزين کومه له را به خاطر جايگاه تشکيلاتی اش، پشت سر خود داشت، اکنون با سفسطه در پی آن است که از اين اوضاع آشفته، جايگاه سياسی اش را در کومه له ای بازيابد که با انشعابات پی در پی و سياست های انحرافی شخص ايشان به ويژه از کنگره دوم کومه له به اين سو، به چندين جريان ديگر تقسيم شده است.
کسی که همواره از افتخارات خود در اقدام و آمادگی به انشعاب در قبل از کنگره دوم کومه له سخن پردازی می کند،اين بار هم در اين مصاحبه نشان داد که نمی تواند از اتحاد مجدد کومه له سخن بگويد. کسی که حزب کمونيست ايران را بنيان گذاشت و سپس از آن به عنوان گور دسته جمعی کادرهای کومه له نام برد؛ بايد از کومه له و اتحاد آن هنگامی سخن بگويد که نقدی قابل قبول بر آن "بنيانگذاری" و بر "ويرانگری" آن، از جايگاه شخصی اش نوشته باشد.
کسی که کومه له را در حساس ترين و پربارترين دوران خود جا گذاشت و به نام تشکيل انترناسيوناليسم پرولتری به جنبش کردستان پشت کرد،اينک بايد برای ساخت وجهه ترک برداشته اش، تلاشی به مراتب بيشتر از ديگران در اتحاد کومه له به خرج دهد، نه اين که ديگران را مورد طعنه قرار داده و به بازگشت شماری "نادم" بيانديشد.
مصاحبه مهتدی که نام بی مسمای "پيرامون اتحاد کومه له" را بر خود داشت، ذره ای برای اتحاد مجدد هيچ جريانی در طيف کومه له نبود. عبدالله مهتدی که شمار بسياری معتقدند بشدت از سوی اکثريت عظيم طيف کومه له طرد شده و با بدنامی از وی ياد می شود،با اين مصاحبه بيشتر از هر زمانی نشان داد که هرگز جايی برای خود در کومه له متحد نمی بيند و از همين رو بحث "اتحاد" را به موضوع در هم شکستن رفقای منتقد سابقش تغيير ميدهد. کسی که ساليان طولانی در حسرت موقعيتی مناسب در کومه له بود و هست و تنفر نسلی از پاکترين مبارزين کردستان و صفوف کومه له را نسبت به خود احساس می کند ، به عنوان يکی از افراد مسئول در اين تاريخ، ميبايست مسئولانه تر به اين موضوع برای بازگشت اعتماد از دست رفته ميپرداخت نه اينکه دايی جان ناپلوني، دنبال دست خيانتکار عليه خود ميگشت.
مصاحبه مهتدی که با تردستی ماهرانه اما ناصداقتی آشکار سناريوپردازی شده است، تلاشی ديگر جز برای لاپوشانی ضررهای بعد از انشعاب، چيز ديگری در خود نداشت. کسی که در يک سال و نيم گدشته اندک حيثيت سياسی اش را در گرو حمايت از بخشی از جمهوری اسلامی به "بهانه" جنبش سبز گذاشت، کسی که سياست های توده ای و اکثريتی مابانه در پيش گرفت، کسی که در اوايل، فرمان قيام صادر کرد و فرصت طلبانه بر اين تصور بود که با اشاره وی مردم کردستان به خيابان های می ريزند، کسی که در پی کسب نامی برای خود بود و از بالا به همه طيف و مبارزان راه کومه له برخورد کرد اينک به ديوار خورده است و سرانجام سرخورده شد.وی اگر چه حمايتش را از جنبش سبز تشديد کرد اما جايی برای شانتاژ سياسی در کردستان ايران نيافت و اينک که اشاره ای نگرفته آرام آرام با درست خواندن اين سياست ها در تلاش کمرنگ کردنشان، با نقد انشعابات کومه له است.
داستان به همين جا ختم نشد چون وی بعداً به مرگ منتظری رويی آورد اما آن هم سرمايه ای نشد. اين تلاش ها او را در جنبش چپ ايران و در جنبش کردستان منزوی کرد. اگرچه با امثال نوری زاده، تلاش هايش امکاناتی برای وی دست و پا کرده باشد.
در بی بی سی با ناسپاسی تمام؛ مردم زادگاهش را عقب مانده خواند تا کساني، واضحتر پشت کردن او را به گذشته و مردمش ببينند. اين کارنامه و آخرين عملکرد مهتدی نشانگر آن است که مصاحبه آن روز هم با آن بی محتوايي، ربطی به اتحاد کومه له نداشت و برای لاپوشانی اين ورشکستگی سياسی بود.
اين مصاحبه را ميتوان اولين موضع رسمی اين جريان دانست که عبدالله مهتدی در راس آن است. آقای مهتدی مدعی است که انشعاب کنندگان سريع برای کاهش تنفر عمومی پس از جدايي٬ به سخنان اتحادگونه پرداختند تا تنفر عمومی ناشی از انشعاب را به نفع خود کاهش داده و طرف مقابل را خطاکار اصلی واقعه جلوه دهند.
ايشان اگر جز اين ميگفت عجيب بود زيرا نميتواند بگويد که فرهنگ انسانی در مقابل فرهنگ خودخواهی و برتري‌جويی تاب نياورد و فرصت‌طلبانی که ثروت‌های باد آورده، قـدرت سياسی و اقتصـادی را قبضه و اراده خود را به همـگان تحميل نمـوده بودند با تقابل درونی و چالش سياسی تشکيلاتی روبرو شدند.
غوغا سالاری هنر چينی ها ست و آقای مهتدی هم به آن بسنده کرده است. خاموشی چينی ها در درگيری های جهانی نبايد بر آشتی جويی آنان گذاشته شود . آنان زمانی که گمان کنند آماده رويارويی هستند، از هيچ گونه کرداری فرو گذار نخواهند بود.
نمونه آشکار آن را در کامبوج ديديم جنگی با هزار هزار ( يک ميليون ) کشته ! . بايد باور کرد آنها هر کاری برای نگاهداری جايگاه برتر خويش انجام خواهند داد . همان کاری که در انشعاب با مديريت مستقيم دبير ارگانيزه و اجرا شد. اين رهبر چينی حزب کومه له با بسيج چماقداران بر عليه رفقای منتقدش٬چنان بی آبرويی آفريد که هنوز از يادها نرفته است.
بايد باور کرد و ما کرديم که آنها هر کاری برای نگاهداری جايگاه برتر خويش انجام خواهند داد. از ويژگی های انديشه سياسی رهبران جهان سوم در زمان جنگ سرد، هيجانی و اغراق آميز بودن سخنان و مواضع نسنجيده آنان است، امری که باعث بروز حوادث مصيبت بار در بسياری از کشورهای جهان سوم شد. همين مدل سخنان را در ماههای قبل و بعد از انشعاب از آقای مهتدی و رفقايش شنيديم.
اما دو کلمه حرف حساب با آقای مهتدی
اگر ما به قول شما صبح اطلاعيه انشعاب داديم و بعد از ظهر از اتحاد گفتيم، از کار شما و دوستان نزديکتان در آلوده کردن فضا بدتر نبود که رفقايتان را عليه سوسيال دمکراسی بسيج ميکرديد و همزمان در مصاجبه به زبان انگليسی از سوسيال دمکرات بودنتان سخن ميرانديد.مصاحبه هم کميته ايتان با روزنامه آيينه که گفت در ميان ما عده ای وجود دارند که قصد بردن کومه له را به سمت سوسيال دمکراسی دارند کماکان موجود است در حالی که شما در مصاحبه با بی بی سی با افتخار از سوسيال دمکرات بودنتان، خصوصاٌ مدل سوئدی آن، که رفقای منتقد برخی از آن سخن گفتند و مورد حمله قرار داده شدند،ياد کرديد.
اتحاد کومه له از نقد جدی شما و افکارتان نه در سه سال گذشته بلکه از کنگره دوم کومه له تا به امروز ميگذرد.
به صراحت بايد شما اعلام کنيد که کجا و چه کسي، در سطح يک مقام رسمی از حزب "کومه له زحمتکشان کردستان" ابراز پشيمانی کرده است.
و در نهايت اينکه اگر به قول شما که ما هم بر اين نظريم که انشعاب ضرر دوجانبه داشت آيا ادبيات کنونی شما کمکی به اتحاد خواهد کرد يا پراکندگی را در صفوف کومه له شدت ميبخشد؟
آيا مگر اتحاد کومه له فقط به ما و شما مربوط است؟ آنها که سال ها رجر و مصيبت ديدند و اينک در ديگر جريان های کومه له هستند کجای بحث شما جای داشتند؟ برای آنها که کومه له مانده و بوده اند اما با هيچ جريان کومه له نيستند چرا حرفی نداشتيد؟
شما نشان داديد در پی اتحاد نيستد و قصد داريد که ورشستگی سياسی خود و جريان کنونيتان را لاپوشانی کنيد، در حالی که در طول مصاحبه به لافزنی مشغوليد که مسايل دوران انشعاب را فراموش کنيد،شما به سان آن دوران به نفرت پراکنی مشغوليد و به زعم خود ميخواهيد که يک عده نادم را به حزبتان بازگردانيد. آيا جای آن نيست که به اعضای خود در درجه اول و به ديگران در قدم بعدی پاسخ دهيد که اگر انشعاب وظيفه همه حزب و حتی گاهاً به روش شما بسيج چماقدارهاست، چرا اتحاد در سطح اعضا و کادرها نبايد جلو رود؟
و سوال پايانی اينکه آيا يک حزب سالم سياسی در دنيای امروز، به افرادی جسور، منتقد و نو انديش نيازمند است يا به تعددی شکست خورده، نادم و بخت برگشته؟

باقی ويسی
خليل دشتی
فرزاد محمدی
وريا محمدی
06.10.2010


16 مهر 1389 02:29

هیچ نظری موجود نیست: