۱۳۸۹ آذر ۱۱, پنجشنبه

چند سوال علی ناظر در حمایت از مجاهدین و چند جواب کوتاه


http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=19&news-id=950

چند سوال علی ناظر در حمایت از مجاهدین و چند جواب کوتاه
علی ناظر هر بار که دست مجاهدین خلق ورهبرانش خالی مانده است به میدان میاید و از اپوزیسیون ایرانی کمک برای دفاع از مجاهدین میخواهد . این بار هم سرمایه گذاری های مجاهدین روی علاوی که بقول خود علی ناظر آمریکایی است به سنگ خورد ه است ودر نتیجه علی ناظر به میدان ا مده است . او در یک مقاله در سایت خود بنام "دیدگاه " در آخر نوشته اش درباره مجاهدین و نقش علاوی به عنوان عامل آمریکا و مالکی به عنوان عامل رژیم وباختن آنچه که مجاهدین بر روی آن سرمایه گذاری کرده اند وباختند در آخررو به اپوزیسیون مینویسد .سوال میکند :
http://didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=23538
روشن تر بنویسم (هرچند تکراری). ما، تمام آزادیخواهان و سرنگونی طلبان، خوب است در خلوت خویش به سوالهای زیر پاسخ بدهیم:

· آیا مجاهدین را در صف خلق و جبهه سرنگونی طلبان می دانیم یا نه؟ اگر آری، باید از حقوق آنها علنا حمایت کنیم («حقوق» و نه لزوما خط سیاسی و ایدئولوژیکی آنها).

· آیا با آمریکا که مجاهدین را تروریست می خواند موافقیم یا نه؟ اگر نه، باید از خروج نام آنها علنا حمایت کنیم (خروج نام آنها، و نه لزوما خط مبارزاتی آنها).

· آیا محاصره اشرف و فشار دو ساله بر ساکنین آن را محکوم می کنیم یا نه؟ اگر آری، باید در راستای رفع «محدودیت در تأمین نیازهای اولیه آنان، [و] ممانعت از رسیدگیهای پزشکی» علنا کوشا باشیم (رفع محدودیت ها و احترام به حقوق آنها، و نه لزوما تصمیم به ماندگاری در اشرف).

· آیا باور داریم که آمریکا و رژیم (در عراق و افغانستان و یمن و پاکستان و ...) در حال زد و بند هستند، و اولین گوسفند قربانی، هر توافق استراتژیکی مجاهدین خواهند بود و سپس من و شما و بالاخره ایران، یا نه؟ اگر آری، و با توجه به توان محدود دیپلماتیک خود، باید علنا به مجاهدین یاری رساند تا در سالنهای وزارتخارجه آمریکا موفق شوند.

درجواب ایشان باید گفت تا آنجا که به مجاهدین بر میگردد باید این سوال این گونه مطرح شود از دو نوع اپوزیسیون چپ و راست بورژوازی ایرانی :آیا مجاهدین خلق یک جریان دمکراتیک هستند ویا نه ؟آیا یک جریان مترقی میباشند یا یک جریان ارتجاعی و ماهیتا با رژیم فرق اساسی ندارند .؟ پس کیسه گشاد خلق را باید تعریف کرد که چه معیاری برای خلقی بودن یک جریان وجود دارد . ظاهرا علی ناظر هرکس را "سرنگونی طلب "باشد به خیالش تعبیر "خلقی " میکند . پس سوال این است که پس سلطنت طلب، سبزهای بریده از رژیم که اکنون از بسیاری سرنگون طلب تر شده اند ، و.. پس خلقی هستند. خلق کیسه گشادی است که ناظر سعی میکند همه را در گرداگرد "همبستگی ملی "گرد هم آ ورد وسالهاست که برای آن زور میزند که البته در آخرش هم این "جبهه و همبستگی ملی "بایستی که آتوریته مجاهدین خلق را بپذیرند.آنچه که میتوان از سخنان علی ناظر فهمید این است که :سرنگونی طلب مساوی خلقی است.
ولی واقعا چه نیرویی در صف مردم وچه نیرویی در صف ضد مردم قرا ردارد؟معیار برای آن چیست؟ معیار دو چیز برای شناخت یک نیرو میباشد: آزادی وعدالت اجتماعی به مفهوم مردمی آن یعنی سوسیالیسم است :چرا ؟چون آزادی و عدالت اجتماعی در جامعه ای که به قول خود رژیم نود درصدشان زیر خط فقر زندگی میکنند به یکدیگر گره خورده است و نهایتا کسی که میخواهد در صف این مردم ندار باشد بایستی که دست ها را بالا بزند و برای درهم کوبیندن ساختار بورژوازی و بردگی اقتصاد ایران برای اقتصاد جهانی و امپریالیستها خاتمه دهد وبورژوازی دلالی و وابسته ایران را در هم بکوبد وطرحی نو در اندازد . پس یک نیرویی با ماهیت بورژوازی وبرنامه بورژوازی که از اتفاق خوش رقصی هم برای بورژوزای جهانی و جنگ طلبانی مانند جان بولتن مینماید واز هم اکنون مانند مریم رجوی "تضمین منافع "به امپریالیستهای میدهد و تضمین "بازار آزاد" میدهد وحتی علی ناظر در خوش رقصی سیاسی در همین نوشته خود مینویسد که بایستی به آمریکا فهماند که "منافع طولانی مدتش " در "حمایت از اپوزیسیون "البته بخوان مجاهدین میباشد. پس باید گفت که مجاهدین در این نقطه با رژیم فرقی ندارند ودر کنار بورژوازی داخلی و بین المللی علیه مردم قرا ردارند.
در باره ازادی :نیرویی که در کنار جان بولتن خود را قرار میدهد و در پارلمانهای بورژوازی در اروپا وآمریکا بدنبال ازادی است و دارای یک ساختار سکتیسم با "رهبری ایدئولژیک "است بنا به هر دیالکتیکی نمیتواند یک جریان دمکراتیک باشد بخاطر ساختار ضد دمکراتیکش . کسی هم نمتیواند مانند مهدی سامع مدعی شود که «به ما مربوط نیست که ماهیت مجاهدین چیست و مافقط ما به آنها ائتلاف کرده ایم » و ا خرش ماشین امضای مجاهدین است وبس . ساختار درونی مجاهدین یک ساختار مرید ومراد است که رهبرش بقول مهدی ا بریشمچی عضو بلند پایه مجاهدین خلق "تنها در مقابل خدا جوابگوست".سالها تجربه نیروهای اپوزیسیون ایرانی با مجاهدین خلق وعکس العمل های آنها در مقابل هر انتقادی به رهبر"مقدس"گونه اشان وهمچنین همخوابی سیاسی با دیکتاتوری مانند صدام حسین بخوبی ماهیت ضد مردمی وضد خلقی و ضد دمکراتیک این جریان را نشان میدهد. هرکس نداند آقای ناظر بخوبی میداند که ساختار درونی مجاهدین یک ساختار دمکراتیک نیست و حتی صابون این ضددمکراتیک بودن مجاهدین به تن همین جناب ناظر هم علی رغم حمایتهایش خورده است . وچنین جریانی با این ماهیت ضد دمکراتیک و ارتجاعی که اکنون به سوس همکاری با جناح های جنگ طلب امپریالیستی نیز شور تر شده است نمیتواند یک جریان خلقی ومردمی ودر صف زحمتکشان باشد وسیاستهای چند ساله مجاهدین بویژه پس ازا شغال عراق نشان داده است که رجویسم یک دگردیسی عمیق در ماهیت مجاهدین خلق از یک نیروی در صف مردم به سوی یک نیروی ضد خلقی وضد انقلابی بوجود آ ورده است. پس در همین قدم اول بااقای ناظر سر معیار خلقی وضد خلقی بحث وجود دارد.

-موافق یا مخالف در لیست قرا ر گرفتن مجاهدین :باید گفت تنها نیروهایی که با زد وبند سیاسی در بالا میخواهند سیاستهای خود را به پیش ببرند واز پایگاه مردمی بی بهره هستند در پی این میباشند که این اسم در لیست باشد ویانه وبرایشان مهم است! وگرنه این لیست دارای نیروهای سیاسی دیگر هم میباشد که بدلیل پایگاه مردمی که دارند زیاد بدنبال آمریکا و لیست اونیستند. این دقیقا بخاطر خریداری شدن کامل و بکارگرفته شدن بیشتر در بازیهای منطقه ای است که مجاهدین اصرار بر خارج شدن در لیست دارند. یک نیروی مردمی سعی میکند بجای بدست آوردن دل آمریکا و زنجیر بستن به کاخ سفید دل مردم خود را بدست آورد وبا مردم زحمتکش پیوند بخورد .ولی این سیاست رجویسم وحاکمیت و کودتای ایدئولژیک او بناچار مجاهدین را به مرور به خط زد وبند وبند بازی بین قدرتهای بزرگ بین المللی ومنطقه ای تبدیل کرده است . وبرخلاف گفته ناظر مجاهدین تنها یک ابزار در دست قدرت های بین المللی و منطقه ای میباشند که هر بار که بخواهند بکارشان میگیرند امتیازکی به او میدهند وبعد هم توی سرش میکوبند هر زمان که دیگر نیازی به ان ها نباشد . خود علی ناظر هم بطور ضمنی در نوشته اش در رابطه با آمریکا به این مساله اعتراف دارد.
پس مساله از ریشه فول است ومجاهدین بدلیل همان ماهیت ارتجاعی و بورژوایی که دارند مجبور میباشند که خود را به بند ناف کاخ سفید بچسبانند و از آمریکا مانند خا نم رجوی »خواستار حفاظت » در عراق شوند.
-محکوم کردن محاصره اشرف:افراد مستقر در قلعه اشرف قبل از هر چیز گروگان گیری شده سیاستهای رجوی در عراق میباشند هر ناظری حتی دوستان وحامیان مجاهدین بارها این سیاست رهبری مجاهدین -مورد انتقاد قرا رداده اند وبدرستی ماندن در عراق را ادامه سیاستهای وابستگی وسردرگمی رهبری در عراق دانسته اند. مساله رهبری مجاهدین حقوق بشر نیست . این بازی است که سالهاست از طرف رهبری مجاهدین شناخته شده است ودقیقا تلاشهای رهبری مجاهدین برای نگه داشتن این افراد بعنوان چتر حفاظتی رهبری خود به جهانیان نشان دا ده است که کلید این معما در دست خود رهبری مجاهدین است ودر واقع رهبری مجاهدین با استفاده ابزاری از مساله حقوق بشر میخواهند بهره سیاسی از این مساله ببرند.
پس مساله به این شکل اگر باشد که افراد مجاهدین خلق مستقر در اشرف در یک جو آ زاد وبدور از آتمسفر شناخته شده روانی در نزد رهبری مجاهدین وتشکیلاتی که برروی افرادش اعمال میشود بایستی تحت سرپرستی یک هیئت از اپوزیسیون ایرانی که انتظار حمایت از آنها از طرف آقای ناظر میرود وتحت نظارت صلیب سرخ و با باز گذاشتن کامل درهای قلعه اشرف یک انتخاب برای رفتن به یک کشور سوم را داشته باشند وبجای اینکه رهبری مجاهدین خواستار ماندگار کردن این افراد بدنبال نخود سیاه و استراتژی تقاری باشد ، از همین اتحادیه اروپا بخواهد ونیرویش را بسیج کند که به این افراد اجازه اقامت و پنا هندگی بدهند. ولی دروغگویی رهبری مجاهدین وهمچنین اتحادیه اروپا در همین نکته است که رهبری مجاهدین خلق بدنبال نجات افراد خود طی هشت ساله گذشته نبوده است وتمامی قطعنامه ها و حمایت ها یی که مجاهدین بدروغ وراست جمع آوری کرده اند در جهت ماندن این افراد در عراق بوده است ، جاییکه رجوی گفته است "حق آب وگل "دارد . و دقیقا اتحادیه اروپا نیز با یک سیاست دوگانه وفریبکاران از دادن پناهندگی حتی به افرادی که قبلا در نزد این کشورها -حدود نهصد نفر- اقامت های متفاوت داشته اند سرباز میزنند وعلی رغم خارج کردن اسم این سازمان از لیست تروریستی حاضر به پناهندگی به افراد مستقر در قلعه اشرف نمیباشند. پس دقیقا در این نقطه هم آ قای ناظر بهتر است که فشار به رهبری مجاهدین بیاورد که اگر دلشان ومساله شان حقوق بشری است لطفا برای نجات این افراد گرفتن تضمین پناهندگی در کشورهای اروپایی حامی خود اقدام کند ومصوبه ای در این مور صادر کنند!.در این نقطه است که هر ا نسان با انصافی و هرانسان آ زاده ای از حقوق فردی این افراد برای رسیدن به یک نقطه امن دفاع میکند ولی کسی خود را وسیله وابزار دروغین حقوق بشری رهبری مجاهدین نمیکند که طی هشت ساله گذشته کوچکترین حرکتی برای خروج این نیروها مانند رهبرانشان به اروپا را نکرده اند. و اروپا به رهبران این گروه پناهندگی میدهد ولی از دادن پناهندگی به افراد مجاهدین در یک سیاست مزورانه امتناع میکند. البته رهبری مجاهدین در جهت مساله حقوق بشری این افراد نیست چو ن میداند که رسیدن به دنیای آزاد همان و روشدن واز هم پاشیدگی هم همان ،و رازهای مگو در قلعه اشرف یکایک افشا میگردد. وبرای همین هرگز نمیخواهد که دیوار ی را که بدور قلعه اشرف برای افرادش کشیده است را خراب کند و شیپور را بنام حقوق بشر از سر گشادش میزند.
فرض اخر آقای ناظر هم در چند سوال قبلی خوابیده است . که رهبری مجاهدین اگر مساله اش حقوق بشر است و حقوق وجان این انسانهاست که مورد معامله قرا ر نگیرند پس بجای ماندن وخواستار شدن مانند مریم رجوی از آمریکا برای «حفاظت» از قلعه اشرف که بقول ناظر یک طرف بزرگ معامله زد وبند است بایستی که تن به مساله دیگری بدهد یعنی بطور واقع برای حقوق این افراد ورساندن آنها به یک محل امن تلاش کند ولی نه !رهبری مجاهدین دقیقا برای جان انسانها ارزش قائل نیست وتنها این افراد را گروگان گیر سیاستهای بی نتیجه خود در عراق کرده است وفکر میکند که در عراق برای او و همچنین همکاری با نئوکانها و جنگ طلبانی مانند جان بولتن منجر به یک جنگ ودرگیری میشود ونهایتا از آنها هم چنان استفاده میشود که نفر پنتاگون را "به شرم "آورد که چه کارهایی که مجاهدین برای انها میکنند که حتی این نفر پنتاگون را به شرم میاندازد.
آقای ناظر بجای نصیحت گویی به اپوزیسیون بهتر است که شیپور را از سردرستش بگیرد وبرگوش رهبران مجاهدین بدمد که این سیاستهایی که سالهاست در بند بازی بین قدرتهای بزرگ ومنطقه ای در پیش گرفته اند به مانند امروز به نا کجا آباد خواهد رسید. ولی یک نیروی ا رتجاعی ضد مردمی چاره ای جز آنچه که رهبری مجاهدین امروز میکند ندارد که از قدیم گفته اند :ارتجاع گورکن خویش است.


http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=19&news-id=950

هیچ نظری موجود نیست: