هوشنگ اسدی بدون هیچ پروایی همچنان دروغ میگوید
هوشنگ اسدی، در متنی که به انشای او و امضای آرش بهنمی (۱) انتشار یافته مدعی شدهاست نویسنده تریلوژی «درآمدی بر علل غربزدگی و ابتذال هنر معاصر» -که علیه روشنفکران ایرانی از راست تا چپ نوشته شده و در کیهان هوایی مهر و آبان ۱۳۶۵ انتشار یافت - نبوده بلکه چنانچه از متن مزبور بر میآید نویسنده آن فردی به نام «هوشنگ – الف» در زندان قزلحصار بوده است و من ( ایرج مصداقی) در مقالات خود فریبکارانه «هوشنگ- الف» را به هوشنگ اسدی تغییر داده و ناجوانمرانه او را به توطئه چینی علیه روشنفکران ایرانی متهم کردهام!
ادعاهای جدید هوشنگ اسدی و سخنگویش
هوشنگ اسدی و سخنگویش آرش بهمنی در مقاله مشترک خود که به امضای دومی است با یک فرار به جلو و «فریاد آی دزد آی دزد» سعی کردهاند باز هم خاک در چشم حقیقت بپاشند. این دو نوشتهاند:
«من ابتدا از خواننده میخواهم تصاویر مقالات منتشر شده در مهرماه ۱۳۶۵ را که در کیهان هوایی چاپ و ۳۵ سال بعد توسط آقای مصداقی «کشف» و منتشر[ه] شده را به دقت ملاحظه کند. در این دوران روزنامه کیهان توسط محمد خاتمی اداره میشد و نه حسین شریعتمداری. نکته کلیدی که باید به خاطر سپرد.
حالا میپرسم:
- آیا «هوشنگ – الف» همان «هوشنگ اسدی» است؟
- چرا منتشر کننده مقالات [کیهان هوایی] اسم کامل نویسنده را ننوشته است؟
- آیا در آن زمان «هوشنگ – الف» دیگری در زندان قزلحصار بوده است یا نه؟
... تنها کسی که به پرسش اول پاسخ داده، آقای ایرج مصداقی است. ایشان تحت عنوان: «طرح تهاجم فرهنگی – چه کسانی تیغ زنگیان مست را تیز کردند؟» مینویسند:
«نشریه کیهان هوایی در صفحه بیست و شش ۳۰ مهر ۱۳۶۵ در معرفی نوشتهی هوشنگ اسدی و محلی که از آن جا مقاله نوشته شده است، مینویسد...»
در حالیکه در مقاله مورد بحث همه جا نام «هوشنگ الف» آمده است، آقای مصداقی آن را به هوشنگ اسدی تغییر میدهند. تفسیری را به آن اضافه میکنند تا خواننده گمان کند مطلب در کیهان شریعتمداری منتشر شده است و بعد هم دامنه نفوذ مقاله را تا دهه هشتاد و دوران سعید امامی گسترش میدهند....»
تریلوژی هوشنگ اسدی علیه روشنفکران ایرانی که امروز یکسره منکر نوشتناش شده و آن را به فردی به نام «هوشنگ- الف» نسبت میدهد در آدرس زیر ملاحظه کنید:
چه کسی فریبکار و توطئهگر است؟
از آنجایی که با شخصیت هوشنگ اسدی آشنا بودم، در مقالاتم، اسناد خود را بطور تمام و کمال انتشار ندادم و منتظر ماندم تا وی به انکار حقیقت دست زند و سپس با انتشار بقیه اسناد شخصیتاش را به آنهایی که هنوز وی را نشناختهاند و فریب دسیسههای او را میخورند بشناسانم.
هوشنگ اسدی و آرش بهمنی که تصور میکردند تمام اسنادی را که داشتهام مورد استفاده قرار دادهام با اعتماد به نفس عجیبی ادعا کردهاند تنها کسی که مدعی شده «هوشنگ – الف» همان «هوشنگ اسدی» است ایرج مصداقی است و سؤالاتی را نیز در این زمینه مطرح کرده و با «مظلوم نمایی» خوانندگان را به داوری طلبیدهاند که در بالا مشاهده میکنید.
اما حقیقت چیست ؟
در کیهان هوایی شماره ۷۳۹ مورخ ۲۸ مرداد ۱۳۶۶ صفحهی ۲۶ مطلبی است با امضای هوشنگ اسدی تحت عنوان «معرفی و نقد کتاب زندگی تولستوی نوشته رومن رولان». این نقد با عنوان «تولستوی و اسلام» انتشار یافته و در آن هوشنگ اسدی تلاش میکند ثابت کند که تولستوی تحت تأثیر پیامبر اسلام بوده و «رندگان روزگار» تنها آن چهرهای از هنرمندان و نویسندگان را که خواستهاند معرفی کردهاند و لذا ویژگی اصلی تولستوی یعنی روح عمیقاً مذهبی او، از خوانندگان ایرانی پنهان نگهداشته شده بود.
در مقدمه این نقد آمده است:
«آنچه در پی میآید نقد کتابی است که از سوی «هوشنگ اسدی» در زندان قزلحصار به رشته تحریر در آمده است. وی با نقادی کتاب «زندگی تولستوی» اثر «رومن رولان» به بعد مذهبی و روحانی این نویسنده بزرگ و تأثیر عمیقی که شخصیت رسول اکرم (ص) بر او داشته است میپردازد ... قبل از این که نقد کتاب «زندگی تولستوی» را در معرض مطالعه خوانندگان قرار دهیم توضیحی مختصر در باره نویسنده ، ضروری میدانیم.
از هوشنگ اسدی در کیهان هوایی شمارههای ۶۹۷ تا ۶۹۹ مقالاتی را تحت عنوان: «درآمدی بر علل غربزدگی و ابتذال هنر معاصر» درج کرده بودیم. وی در آن مقالات با بررسی عرصههای گوناگون هنر و ادبیات در رژیم گذشته، نقش روشنفکران- اعم از راست و چپ- در اشاعه فساد فرهنگی و گسترش و تعمیق غربزدگی در جامعه ایران را مورد بررسی قرار داده و با استناد به آثار منتشر شده و سوابق بعضی از این عناصر به اصطلاح روشنفکر و مترقی، ابعاد «غربی و وارداتی» هنر معاصر را به نقد کشید. به دنبال انتشار این مقالات در کیهان هوایی، نشریه «اکثریت» - با توجه به محتوای آن مقالات که میتوانست رشته هنر و ادبیاتی که مورد دفاع این قشر از روشنفکران است را پنبه کند از خود عکسالعمل نشان داد و طی مقالهای تحت عنوان: «وقتی رسالهخوانها نقد ادبی مینویسند» به دفاع از به اصطلاح تفکر پویا و مترقی پرداخت (شماره ۱۳۴، ۶۵/۹/۳)، «اکثریت»، نویسنده مقاله [هوشنگ اسدی] را جزء افرادی معرفی میکند که «مشغله ذهن بیمار آنها از حوزه ستیز هیستریک با علم و هنر و ادبیات مترقی فراتر نمیرود و با کسی که «به جای ادبیات معاصر، رسالهها و فتاوی زعمای فقیه خویش را مطالعه کرده ...» و ...
همه این حرفها و اهانتهای دیگر به این منظور از سوی «اکثریت» مطرح شده است که به اصطلاح از هنر و ادبیات مترقی حمایت کرده و جمهوری اسلامی را مخالف مظاهر گوناگون هنر جلوه دهد در حالی که هوشنگ اسدی خود از روشنفکرانی است که در رژیم گذشته با وابستگی به تفکر حاکم بر جوامع روشنفکری آن روز، پرورش یافته و خود از کسانی بود که در مطبوعات گذشته در دفاع از همان ابتذال و غرب زدگی هنر- که خود اینک به نقد آن نشسته است- قلم میزد. اسدی از اعضای شورای سردبیری روزنامه کیهان بود و حتی تا مدتی پس از انقلاب در این مسئولیت فعالیت میکرد. پس از آن که نام هوشنگ اسدی در لیست ساواکیها مشاهده شد، حزب توده ایران رسماً اطلاعیهای صادر کرد و به حمایت از وی پرداخت. ...
به هر حال نویسنده مقالات «درآمدی بر علل غربزدگی و ابتذال هنر معاصر» خود از کسانی است که در دامان به زعم «اکثریت» هنر مترقی و مردمی رشد کرد و خود به تبلیغ و ترویج آن پرداخت. بعدها به دنبال دستگیری سران حزب توده و فعالین این تشکیلات، وی نیز دستگیر شد و در زندان در بازنگری به گذشته فکری و عقیدتی اش- نظیر بسیاری دیگر از سران گروهکها- به انتقاد از آن پرداخت و به تصحیح مواضع گذشتهاش اقدام کرد. استفاده از فضای فرهنگی زندان- هرچند محدود- و نگارش مقالات و نقدهای مختلف از جمله فعالیتهایی است که هوشنگ اسدی به آن مبادرت ورزید و «درآمدی بر علل غربزدگی و ابتذال هنر معاصر» یکی از آنها بود. در ذیل نقدی را که وی بر کتاب «زندگی تولستوی» اثر «رومن رولان» نگاشته است می خوانید. یادآوری میکنیم که این مطلب قبلاً در روزنامه اطلاعات ۶۵/۶/۱۳ به چاپ رسیده بود. »
متن کامل مقاله را در اینجا ببینید
چنانچه ملاحظه میکنید به تصریح کیهان هوایی، هوشنگ- الف، همان هوشنگ اسدی و نویسنده مقالاتی تحت عنوان «درآمدی بر علل غربزدگی و ابتذال هنر معاصر» است که من در مقالاتم به درستی به آن اشاره کرده بودم و برخلاف ادعای اسدی و بهمنی کیهان هوایی به عنوان نشریه منتشر کننده مقالات، اسم کامل نویسنده را نوشته است. قطعاً هوشنگ اسدی بهتر از هر کس از آن اطلاع دارد اما با نیرنگ، فرد ناآگاهی را فریب داده تا به جای او امضایش را پای مقاله بگذارد.
جرم اسدی صرفاً این نیست که در زندان این مقالات را علیه روشنفکران ایرانی نوشته است. او در خارج از کشور و ۲۵ سال پس از نگارش این مقالات همچنان توطئهچینی میکند، دروغ میگوید و به دیگران افترا میزند و بدیهیات مستند را انکار میکند و ناآگاهان را همدست خود میکند.
برخلاف ادعای هوشنگ اسدی و سخنگویش آرش بهمنی، پس از گذشت ۳۵ سال!؟ من به کشف مقالات مشمئز کننده هوشنگ اسدی علیه روشنفکران ایرانی نائل نیامدهام بلکه حداقل نشریه «اکثریت» متعلق به سازمان «فدائیان خلق اکثریت» در آذرماه ۶۵ به کشف آن نائل آمده و نقدی هم بر علیه آن و نویسندهاش در ارگان خارج از کشور خود نوشته و آبشخور او را حوزه علمیه و رسالههای عملیه و فتاوی ففها معرفی کرده بود. این که دیگران نیز چنین کاری کردهاند یا نه بر من پوشیده است. اما من به ندای وجدان خود عمل میکنم. این که امروز فرخ نگهدار رهبر آن روز سازمان «فدائیان اکثریت» یار و همراه هوشنگ اسدی است به خودشان بر میگردد. نگهدار نه با اسدی که با مهاجرانی و یک دوجین از عوامل رژیم هم روابط صمیمانهای دارد و حتی تلاش میکند «نگهدار» ساحت مقدس ولی فقیه هم باشد.
اسدی و بهمنی در تنظیم مطلب فوق آنقدر هول بودهاند که متوجه نشدهاند از سال ۶۵ تا ۹۰ فاصله زمانی ۲۵ سال است و نه ۳۵ سال. هوشنگ اسدی به خوبی آگاه است که من لااقل هفت سال پیش در کتاب خاطراتم پرده از اعمال او در زندان و همکاری با حسین شریعتمداری و حسن شایانفر در بخش فرهنگی زندان قزلحصار برداشتم و مقاله مزبور را ۴ سال پیش در نشریه آرش انتشار دادم.
«نکته کلیدی»!
حال توجه کنید به «نکته کلیدی» مورد ادعای اسدی و بهمنی. این دو با به کارگیری انواع و اقسام ترفندها تلاش کردهاند به خواننده بقبولاند که من در مقالهام مدعی شدهام که حسین شریعتمداری در سال ۶۵ گرداننده کیهان بوده است! در حالی که من در مقالهام بارها تأکید کردهام که در تاریخ یاد شده شریعتمداری گرداننده بخش فرهنگی زندان قزلحصار بود و اسدی در زندان با وی همکاری میکرد و حرفی از مسئولیت شریعتمداری در کیهان هوایی و یا نشریه کیهان در سال ۶۵ نزدهام، بلکه تأکید کردهام سنگ بنای آنچه که بعدها «نیمه پنهان» کیهان شد در زندان قزلحصار و توسط حسین شریعتمداری ، شایانفر، اسدی و ... گذاشته شد. کسی که مرض و غرضی نداشته باشد به سادگی میفهمد منظور من چیست؟ در ثانی هوشنگ اسدی و سخنگویش تصور میکنند توطئهچینی علیه روشنفکران ایرانی در کیهان خاتمی رواست و در کیهان شریعتمداری ناروا!
اسدی و بهمنی حتی توجهی نکردهاند که در سال ۷۸ به سعید امامی واجبی خوراندند و او در دههی هشتاد زنده نبود که «دوران امامی» باشد بلکه هفتاد کفن هم پوسانده بود.
روشنفکران ایرانی هم در دههی ۷۰ به قتل رسیدند از ۷۳ تا ۷۷.
اسدی و بهمنی در ادامه مدعی شدهاند:
«حالا فرض کنید «هوشنگ – الف» همان هوشنگ اسدی باشد، باید پرسید این نویسنده توانایی که مقالاتش پایهریز تهاجم فرهنگی میشود و ... بعد از مهرماه ۱۳۶۵ چه شده است؟ »
اسدی توقع دارد من به جای او توضیح دهم که از سال ۶۵ به بعد در زندان مشغول چه کاری بوده است؟! و اگر اطلاعی از آن نداشتم پس اسناد مورد اشارهام نیز بیاعتبار است! رو را میبینید؟
چنانچه خوانندگان ملاحظه میکنند مقالهی «تولستوی و اسلام» اسدی در مرداد ۱۳۶۶ نیز در کیهان هوایی با نام خودش منتشر شده است.
جهت اطلاع خوانندگان بایستی بگویم که زندان قزلحصار در سال ۶۵ از زندانیان سیاسی تخلیه شد و عملاً فعالیتهای بخش فرهنگی که حسین شریعتمداری و حسن شایانفر آن را اداره میکردند پایان یافت و هوشنگ اسدی در پاییز ۶۵ از قزلحصار به کارگاه و جهاد زندان گوهردشت و سپس در سال ۶۶ از گوهردشت به کارگاه و جهاد زندان اوین که محل نگهداری توابین بود انتقال یافت. وی در زندان اوین در اجرای پروژههای تحقیقاتی رژیم به مهدی پرتوی مسئول سازمان مخفی حزب توده که به خدمت نظام در آمده بود کمک میکرد. از آنجایی که سالهای ۶۶ و ۶۷ زندان محل درگیریهای عمده بین زندانیان سیاسی و رژیم بود عملاً نیازی به بخش فرهنگی و ... احساس نمیشد و اصولاً دوران این گونه فعالیتها به سر آمده بود.
امیدوارم انتشار مدارک فوق درس عبرتی باشد برای آرش بهمنی که آبروی خود را به بهای اندکی نفروشد و برای گذران زندگی پای ادعاهای فرد آبروباختهای چون اسدی امضا نگذارد.
در خاتمه یک بار دیگر تأسف خود را نسبت به اعطای جایزه «بینالمللی کتاب حقوق بشر» به اسدی که در توطئه علیه روشنفکران ایرانی همدست حسین شریعتمداری و حسن شایانفر بوده اعلام میکنم.
ایرج مصداقی ۱۹ خرداد ۱۳۹۰
۱- آرش بهمنی عضو ادوار تحکیم وحدت، دو سه سالی است که به خارج از کشور آمده است. جوش و خروش او برای دفاع از هوشنگ اسدی قابل فهم است. او از طریق نوشتن مقاله برای سایت «روزآنلاین» که ادارهکنندهاش اسدی و همسرش هستند حقوق میگیرد. بهمنی از ایران با روزآنلاین همکاری میکرد و برای اقامت در فرانسه از کمکهای اسدی برخوردار شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر