علی عزیز با درودهای فراوان
بنظرم هیاهویی که در این مورد دستگاه های امنیتی - تبلیغاتی حکومت اسلامی ایران، راه انداخته اند هر چند تازگی ندارد اما نحوه انتخاب زمان و ابعاد گسترده تبلیغاتی آن، نشان می دهند که این سناریو، بیش از همه قرار است به یک سری کشمکش های درونی حکومت اسلامی جواب دهد تا به مساله خارج کشور.
19 خرداد 1390، همه رسانه های حکومتی ایران، با آب و تاب گزارش نمودند که «مستند؟» شب گذشته وزارت اطلاعات حکومت اسلامی تحت عنوان «الماسى براى فريب» از شبكه اول سيما پخش شد كه روايتى از نفوذ دستگاه اطلاعاتى جمهورى اسلامى در كانون اپوزيسيون خارج نشين و اشراف بر تحركات ضدانقلاب و نمايشى از اقتدار سربازارن گمنام امام زمان (عج) در به سخره گرفتن سرويس هاى جاسوسى غرب بود.
رسانه های حکومتی تاکید کردند که دشمنان نظام اسلامى در طى ۳۲ سال گذشته همواره با استمداد از اپوزيسيون و به كار گرفتن اقدامات نرم و سخت افزارانه تلاش كردند توطئه هاى خود را براى براندازى جمهورى اسلامى پيش برند اما پاتك وزارت اطلاعات به توطئه بزرگ دولت در تبعيد كه همه سرويس هاى جاسوسى دشمن و ضدانقلاب در لواى آن بودند با اقدامى استراتژيك به تاخير افتاد و فرسايشى شدن آن موجب كاهش نتايج اين طرح آمريكايى - صهيونيستى شد و سپس با نجات الماسى كه براى فريب انديشيده شده بود، نقشه اى كه آن ها الماس خود می خواندند با الماسى ديگر منهدم شد.
رسانه های طرفدار دولت و طرفدار خامنه ای تفسیرهای کاملا متفاوتی از این سناریویی که از صدا و سیمای حکومت اسلامی پخش کرده اند، دارند.
ایسنا، می نویسد: وزارت اطلاعات پروژه آمريكايی «دولت در تبعيد» را در نطفه خفه كرد. در آستانه دومين سال وقوع فتنه 88، فتنه ای كه شايد بتوان آن را از حيث بديع بودن متغيرهايش متفاوت ترين فتنه در طول عمر نظام جمهوری اسلامی ناميد، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی موفق به بازگرداندن يكی از چهره هايی شد كه چندی قبل ايالات متحده آمريكا به زعم خود با سرمايه گذاری بر روی اين فرد «دولت در تبعيد» را با هدف نابودی نظام جمهوری اسلامی از طريق اقدام های سخت افزارانه تشكيل داد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانش جويان ايران (ايسنا)، در پی ناكام ماندن پروژه براندازی نرم نظام جمهوری اسلامی در دهمين انتخابات رياست جمهوری، طراحان براندازی نرم به اين فكر افتادند كه با توجه به جايگاه مذهب در كشوری مانند ايران بايد به اقدامات به اصطلاح سخت نيز متوسل شوند، از اين رو بنياد آمريكايی دفاع از دموکراسی در يكی از جلسات خود كه به مدت سه ساعت به طول انجاميد، تشكيل «دولت در تبعيد» را مطرح كرد. ماموريت اجرای پروژه «دولت در تبعيد» از سوی اين بنياد به دنيس رايس، معاون امور خاور ميانه اوباما سپرده شد.
«دولت در تبعيد» برای پيدا كردن وجود خارجی نياز به چهره ای با سوابق اجتماعی - مذهبی داشت.
خيلی زود سرويس اطلاعاتی آمريكا اين فرد را كه دارای وجهه سابقه طولانی خدمت در يكی از نهادهای جمهوری اسلامی بود و در بانكوك به تجارت الماس می پرداخت، را شناسايی و بلافاصله سفير خود در تايلند را نزد اين فرد فرستاد.
محمدرضا مدحی، اگرچه در گام نخست و در ديدارهايی كه با مقامات آمريكايی در بانكوك داشت، گرفتار اين توطئه نشد، اما در سفری كه به عربستان داشت اين ديدارها و اصرارها ادامه يافت و در نهايت وی در رياض در حضور سعود الفيصل وزير امور خارجه عربستان با هيلاری كلينتون ديدار كرد. پس از اين ديدار بود كه وی پذيرفت تا با همكاری آمريكا و با توجه به ادعايش مبنی بر همراهی هزاران نفر از نيروهای داخلی با وی، فتنه داخل كشور را هدايت كند.
بعد از اين چراغ سبز مدحی كه «جنبش جمع ياران» را تشكيل داده بود و به گفته خود دبير كلی آن را بر عهده داشت با هواپيمای اختصاصی به واشنگتن برده شد و در آن جا پس از استقرار در ويلايی در حومه اين شهر بلافاصله در داخل اين ويلا با جو بايدن معاون رييس جمهور آمريكا ديدار كرد.
ديداری كه در آن اين مقام آمريكايی نسبت به حمايت بدون حد و مرز كشور متبوعش از مدحی، به وی اطمينان داد.
دنيس راس كه در آن مقطع ماموريت تشكيل دولت در تبعيد را در دست داشت با موافقت مدحی نسبت به همكاری در اين پروژه، با توجه به آن كه جهت تكميل پروژه اش به يك چهره نظامی - امنيتی نياز داشت، پروژه خود را تكميل شده دید.
مدحی نيز در مراحل آغازين همكاری خود در اين پروژه با فردی به نام اميرشاهی كه به گفته خود وی 9 سال در اسراييل برای اجرای اين پروژه دوره ديده بود و نوشتن و صحبت كردن به زبان فارسی را آن جا ياد گرفته بود و هم چنين خوانساری، رييس دفتر مطالعاتی كه هزينه های آن ر ا ام. آي. سيكس می پرداخت آشنا و در هتل آتلا نتيس پاريس (محل كار امير شاهی) اتحاد همكاری اين سه نفر كليد خورد...
هدف آمريكا، انگليس و اسراييل كه بار ديگر در اين پروژه عليه نظام جمهوری اسلامی با هم متحد شده بودند، اين بود كه كاری كنند كه آتش فتنه ای كه در خرداد 88 روشن شد هيچ گاه خاموش نشود. در اين مسير آن ها ترور چهره های مختلف داخلی حتی چهره های منتسب به جريان فتنه را در دستور داشتند.
اما پيش از آخرين مرحله اجرای فرامينی كه به سران «دولت در تبعيد» از جمله مدحی ابلاغ شده بود و قرار بود وی در سفر به اسراييل و حضور در پادگان «سكلن» دست به اجراي آن بزند، فرد مذكور به ايران بازگردانده شد تا «دولت در تبعيد» مد نظر دولتمردان آمريكای در نطفه خفه شود.» (منبع: ایسنا، 18 خرداد 1390)
خبرگزاری فارس: مقام مسئول در حوزه امنيت داخلى وزارت اطلاعات اظهار داشت: پس از آن كه دشمنان در جريان فتنه ۸۸ كه با توجه به بديع بودن متغيرهايش متفاوت ترين فتنه در طول عمر جمهورى اسلامى بود موفق به پيش برد پروژه براندازى نرم جين شارپ نشد اقدامات سخت افزارانه در دستور كار قرار دادند.
وى ادامه داد: طراحان ناكام پروژه جنگ نرم از جمله جوزف ناى به اين فكر افتادند كه با توجه به جايگاه اقوام و مذهب در ايران متوسل به اقدامات سخت و عملياتهاى خرابكارانه در كشورمان شود.
اين مقام مسئول در وزارت اطلاعات گفت: بنياد آمريكايى دفاع از دموكراسى (PDD ) در يكى از جلسات خود كه ۳ ساعت طول كشيد تشكيل«دولت در تبعيد» را تصويب كرد كه ماموريت اجراى اين پروژه به دنيس راس معاون امور خاورميانه اوباما سپرده شد.
وى افزود: تحقق دولت درتبعيد نيازمند چهرهاى برخوردار از سوابق اجتماعى و مذهبى بود و بر همين اساس سرويس اطلاعاتى آمريكا شناسايى و
به گفته اين مقام امنيتى در آن ايام محمدرضا مدحى كه داراى وجه سابقه طولانى خدمت در نهادهاى انقلابى بود و در بانكوك به تجارت جواهرات و سنگ هاى قيمتى اشتغال داشت، مورد توجه سفارت آمريكا در تايلند قرار گرفت. «اين فرد خيلى زود از طريق سرويس اطلاعاتى آمريكا براى پيوستن به جريان ضد انقلاب خارج از كشور جذب شد و در سفرى به عربستان با مقامات آمريكايى از جمله هيلارى كلينتون وزير امور خارجه اين كشور ديدار كرد.»
جذب عناصر مناسب براى رهبرى دولت مذكور را در دستور كار قرار داد.
مقام مسئول در حوزه امنيت داخلى وزارت اطلاعات گفت: مدحى با پذيرش همكارى با آمريكا و اپوزيسيون خارج نشين و طرح ادعاى سازماندهى هزاران نفر از نيروهاى داخلى جنبشى را تحت عنوان «جمع ياران» تشكيل داد.
وى افزود: او پس از سفر به واشنگتن با هواپيماى اختصاصى و استقرار در ويلايى در حومه اين شهر با جو بايدن ديدار كرد كه در اين ملاقات، معاون رئيس جمهور آمريكا حمايت كامل كشورش از نام برده را اعلام كرد.
اين مقام امنيتى ادامه داد: در پى موافقت مدحى با همكارى در پروژه دولت در تبعيد دنيس راس كه ماموريت تشكيل اين دولت را داشت پروژه خود را با توجه به ويژگی هاى شخصيتى و سوابق همكار جديدش تكميل شده ديد.
به گفته او، مدحى پس از مدتى به فرانسه رفت و در آن جا با اميرحسين جهانشاهى سرمايه دار ايرانى داراى تابعيت فرانسوى - اسرائيلى كه پدرش از چهره هاى نزديك به رژيم پهلوى به ويژه اشرف بود و خود او نيز مسئوليت سازمانى موسوم به (موج سبز) را بر عهده داشت و ۹ سال براى اقدامات براندازانه در سرزمين هاى اشغالى دوره ديده بود و هم چنين مهرداد خوانسارى از عناصر سلطنت طلب وابسته به دفتر به اصطلاح مطالعاتى سازمان جاسوسى MI ۶ انگليس كه پدر وى نيز از ديپلمات هاى رژيم شاه بود، ملاقات كرد.
به گفته اين مقام امنيتی، «عبدالله مهتدى رهبر گروهك منحله كومله، حسن شرفى رهبر گروهك منحله دموكرات، عليرضا نوری زاده سلطنت طلب عضو MI ۶، رضا حسين بُر از رهبران يكى از گروه هاى تجزيه طلب، محسن مخملباف رابط اپوزيسيون خارج كشور با سران فتنه، جهانشاهى از عناصر سازمان موساد و هم چنين مسئول ميز ايران در سازمان جاسوسى فرانسه به نمايندگى از نيكلا ساركوزى ریيس جمهور اين كشور» حضور داشتند.
«در اين جلسه راه هاى براندازى جمهورى اسلامى از جمله تداوم حيات جريان فتنه از طريق اقدامات آشوبگرانه و اغتشاش و حتى ترور چهرههاى منتسب به جريان مذكور در داخل كشور و هم چنين نفوذ در ساختارهاى قدرت جمهورى اسلامى از طريق جذب نيرو از مراكز مهم مورد بررسى قرار گرفت و ۷ ميليارد دلار آمريكا نيز براى آغاز اين تحركات اختصاص يافت.»
مقام مسئول در حوزه امنيت داخلى وزارت اطلاعات گفت: پس از انتخاب مدحى به رهبرى دولت در تبعيد و جهانشاهى به جانشينى وى و ايجاد شوراى ۳۰ نفره براى فعاليت هاى اجرايى در حوزه هاى سياسى و اقتصادى و رسانهاى در حقيقت پروژه مذكور وارد فاز جديدى شد.
وى افزود: يكى از اقدامات صورت گرفته در اين مرحله جذب ديپلماتهاى ايرانى در خارج كشور بود كه براى آن كمپينى هم تشكيل شد اما با افشاى هويت احمد ملكى ديپلمات ايرانى در ايتاليا كه خواهرزاده مهدى كروبى بود اين پروژه با شكست مواجه شد.
به گفته اين مقام امنيتى هنگامى كه قرار شد شوراى رهبرى دولت در تبعيد براى مديرت و هدايت عملياتهاى خرابكارانه در ايران و براندازى جمهورى اسلامى از طريق كودتاه ظرف يك سال در پادگان سيكلن تلاآويو مستقر شوند، عمليات نجات مدحى توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) انجام شد و او به كشور بازگشت.
وى در پايان تاكيد كرد كه امروز بحمدالله با در پيش گرفتن رويكرد تهاجمى وزارت اطلاعات و تعريف امنيت نظام اسلامى در خارج از مرزها و اقدامات موثر و هوشمندانه در اين عرصه جمهورى اسلامى در بالاترين سطح ثبات و امنيت قرار دارد.
تفسیر سایت «تابناک»، سایت نزدیک به محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران و بازار گرم کن انتخابات ریاست جمهوری حکومت اسلامی، جالب تر و از رسانه های دیگر است و کاملا در مقابل تفسیر رسانه های دولتی قرار دارد.
در خبرگزاری حکومتی ایسنا و ایرنا و فارس و مهر و غیره بحث از افشاگری های یک مقام امنیتی حکومتی در رابطه با «دولت در تبعید» است. در حالی که تابناک از این مقام امنیتی به عنوان نفوذی وازرت اطلاعات حکومت اسلامی در «اپوزیسیون» نام می برد.
تابناک، می نویسد: شب گذشته، ۱۹ خرداد ۱۳۹۰، يكی از ماموران وزارت اطلاعات كه در قالب عامل نفوذی دستگاه اطلاعاتی كشور در درون حلقه اول نيروهای برانداز حكومت ايران نفوذ كرده بود، به تشريح چگونگی نفوذ خود و دستگاه اطلاعاتی ايران در بين نيروهای برانداز جمهوری اسلامی ايران پرداخت و با تفصيل و جزیيات و با ارایه مداركی از قدرت نفوذ دستگاه اطلاعات كشور در مديريت مسائل امنيتی در بیرون از مرزهای كشور پرده برداشت.
به گزارش «تابناك»، رسانه ای شدن اين دستاورد بزرگ اطلاعاتی، در حالی صورت گرفت كه روز گذشته، برخی از رسانه ها و اتفاقا رسانه هايی كه مستقيم رسانه دولت به شمار می روند، با انتشار خبری با نام اعترافات يك عنصر وابسته به «سی آی ای»، كوشيدند «محمدرضا مدحی» را عنصری فريب خورده معرفی كنند كه در خدمت سازمان های اطلاعاتي آمريكا بوده و به دليل پشيمانی در حال اعتراف است، در حالی كه اتفاقا بر عكس، «محمدرضا مدحی» كاملا آگاهانه و به قصد انجام عمليات اطلاعاتی به عنوان نيرويی اطلاعاتی، وارد سازمان های مخالف جمهوری اسلامی ايران شده بود.
بنا بر اين گزارش، خبرگزاری «ايرنا» در حالی اين خبر را این گونه منتشر كرد كه گمان می شد انتشار اين خبر با اين عنوان از روی اشتباه صورت گرفته باشد و خبرگزاری دولت در اسرع وقت خبر را درست کند؛ اما با وجود این، پس از پخش اظهارات مدحی، نه تنها ايرنا خبر پيشين خود را اصلاح نكرد، بلكه امروز پنج شنبه روزنامه ايران نيز بار دیگر همين خبر را با نام و محتوايی نادرست منتشر كرد.
در واقع، آن چه در انتشار اين خبر اهميت داشت، قدرت نفوذ دستگاه اطلاعاتی و امنيتی ايران در درون نيروهای برانداز و آگاهی از برنامه های آنان به منظور مقابله با اين برنامه ها بود، و گرنه ترديدی نيست كه از همان آغاز، نيروهای برانداز در صدد طرح سناريو و اجرای عملياتی برای ساقط كردن نظام جمهوری اسلامی هستند و پرداختن به آن موضوع جديدی نيست.
این در حالی است که خبری كه روزنامه ايران و خبرگزاری ايرنا منتشر كرده است، اين موضوع را به ذهن مخاطبان می آورد كه گويی، اين رسانه های متعلق به دولت می خواهند موفقيت وزارت اطلاعات ايران در درون حلقه های اول نيروهای برانداز را غيرواقعی جلوه داده و اين موفقيت و قدرت را در حد اعترافات يك عنصر فريب خورده تخفيف دهند.
به گزارش خبرگزاری حکومتی مهر، در این مستند که با عنوان «الماسی برای فریب» شب گذشته از شبکه اول سیما پخش شد، نحوه نفوذ «محمدرضا مدحی» در سازمان جاسوسی سیا و دولت آمریکا مورد بررسی و کنکاش قرار گرفت .
بدین ترتیب، شکی باقی نمی ماند که این سناریو، ربط چندانی به اپوزیسیون و نفوذ عوامل اطلاعاتی نداشته و ساخته و پرداخته سناریوسازان امینتی - اطلاعاتی در سال گرد اعتراضات مردمی سال 88 به بهانه مضحکه انتخابات و تقلب آشکار در آن و هم چنین رد راستای دعوا و اختلافاتی که درون جناح اصول گرای حکومتی در جریان است آن را نوشته و پخش کرده اند.
از سوی دیگر، اپوزیسون راست نیز آن چنان ورشکسته است که مشغله عمده سازمان ها و شخصیت هایش را همکاری با جناح های حکومت اسلامی و دولت های غربی و غیره گرفته است.
برای مثال،می توان به کنفرانس سال 1385 کاخ سفید اشاره کرد که در گزارشات آمده بود کاخ سفید 25 نفر ایرانی را تحت عنوان کارشناسان و فعالان حقوق بشر و سیاسی ایرانی دعوت کرده بود تا با آن ها به بحث و تبادل نظر بنشنیند. الیوت آبرامز، مسئول بخش خاورمیانه در شورای امنیت ملی کاخ سفید و نیز نیکلاس برنز معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا در این نشست شرکت داشتند. گفته شده است در این نشست، اقلیت های قومی، مذهبی و فعالین حقوق بشر شرکت کرده بودند. در این مرود می توان به نشریه نیمروز اول دی ماه 1385 نیز درباره اهداف و سیاست های آمریکا و ارتباط با اپوزیسیون راست به سخنان رایس وزیر امور خارجه وقت آمریکا مراجعه کرد. یا کنفرانسی که چند سال پیش در پاریس برگزار شد و...
یا مصاحبه سردار سیدرضا حسینی (محمد رضا مدحی) با دکتر علی رضا نوری زاده، پیرامون کمیته حفظ نظام (تقویت و جلوگیری از تضعیف نظام) نحوه شکل گیری، عملکرد، وظائف، محدوده اختیارات، هم چنین فساد گسترده مسئولین عالی رتبه نظام علی الخصوص قوه قضائیه و مسائلی از این قبیل، تخلفات و ظلم های بی حد و مرز مسئولین صاحب نفوذ به عده ای و تصاحب اموال آنان به طرق مختلف و از مجاری کانال های دولتی (متن پیش رو پیاده شده مصاحبه سردار حسینی (مدحی) می باشد که به دلیل این که مخاطبین به هر صورتی حتی به صورت مکتوب دسترسی به روشنگری ها و شفاف سازی های ایشان داشته باشند لذا سعی نمودیم نوشتار را عینا شبیه خود مصاحبه با ادبیات محاوره ای پیاده نماییم تا هیچ تغییری در محتوا پدید نیاید. «منبع: (دبیرخانه جنبش جمع یاران) جانبازان، رزمندگان جنگ و نظامی اطلاعاتی های مخالف روند کنونی - آوریل 13، 2011 بیان دیدگاه» * (زیر همین مطلب ضمیمه است)
صرف نظر از این که آیا چنین ادعایی را جدی و واقعی است یا نه؟؛ بدیل سازی برای حکومت اسلامی از طریق کودتا، به عنوان یک «آلترناتیو»، ذهن نوری زاده و هم فکرانش را می گیرد از همه جالب تر است. روشن است که این نوع تفکر، یک روز به دنبال خاتمی و روز دیگر به دنبال موسوی و روزهای دیگر به دنبال سیاست های دولت آمریکا و فرانسه و عربستان و اسراییل می دود و همواره دچار بحران می گردد.
باید از نوری زاده ها و رسانه های فارسی زبانی چون تلویزیون آمریکا و رادیو فردا و بی بی سی و غیره پرسید که چگونه آدم کشان حکومت اسلامی را به عنوان فعال حقوق بشر و مخالف حکومت اسلامی و غیره معرفی می کنند؟!
خلاصه کلام، به نظر من، وزارت اطلاعات به دلیل برکناری و یا استعفای مصلحی وزیر اطلاعات و ابقای مجدد آن توسط علی خامنه ای رهبر حکومت اسلامی، خانه نشینی دوازده روزه احمدی نژاد و آشکار شدن اختلافات بین خامنه ای و احمدی نژاد و غیره باید مرود بحث و بررسی قرار داد.
در این کشمکش جدیدی که در میان خود جناح حاکم اصول گرایان پیش آمده و روزبروز نیز عیمق تر می گردد برای کل حکومت اسلامی و به ویژه رهبر قدرقدرت حکومت، رسوایی بزرگی بار آورده است. از این رو، کل حاکمیت در بحران سر می برد. عقب نشینی های احمدی نژاد نیز تاثیری بر کاهش حمله طرفداران رهبر به دولت او ندارد. بنابراین، اگر یک سناریو خارجی تراشیده شود احتمالا افکار عمومی جامعه به آن سمت کشیده می شود و واقعیت ها در پرده ابهام باقی می ماند. این سناریو قرار است از ریزش مامورین و فرماندهان اطلاعاتی و امنیتی و سپاه و غیره جلوگیری کند و هم به اپوزیسیون و هم به دولت های عربی این طور وانمود کند که اگر کسی از ان ها به خارج کشور فرار کرد اعتماد نکنند چون که نفوذی حکومت است.
علاوه بر این، این سناریو قرار است اپوزیسیون را نیز به برخی از اعضایش که اخیرا از ایران خارج شده اند بی اعتماد کند.
این سناریو قرار است به پایین کشیدن فتیله ها و پشت سر گذاشتن بحران موجود در حاکمیت کمک کند.
این سناریو قرار است به وزارت اطلاعات که در کشمکش اخیر رهبر و رییس جمهور ضعیف شده است، دل و جراتی تازه دهد.
این سناریو قرار است جلو اعتراضات تازه احتمالی سالگرد مضحکه انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه 88 و اعتراضات مردمی متعاقب در این سال را بگیرد.
باین ترتیب، به نظر من، این سناریو سوخت و ساز داخلی برای حکومت اسلامی و دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی آن دارد تا این که به اپوزیسیون نسبت داده شود. کدام اپوزیسیون؟ کدام دولت در تبعید؟ به خصوص هنگامی که به سوژه اصلی نگاه می کنم به سادگی می بینیم که دست کم این سناریو در آن ابعادی که سناریوسازان حکومتی طراحی کرده اند و در این ابعاد وسیع تبلیغ می کند، نبوده است.
دو هفته پیش وزارت اطلاعات حکومت اسلامی خبر داد که بیش از سی نفر جاسوس دستگیر کردند و ادعا نمودند که برخی از آن ها با سازمان سیا رابطه داشتند. احمدی نژاد هم می گوید کسانی را که در دولت می خواستید دستگیر کرده اید و من زمین خورده خدایی هستم پس اجازه بدهید دولت به کار خود ادامه دهد. بنابراین، جاسوس پروری و زیر شکنجه جاسوس سازی و اقرارهای تلویزیونی، کسب و کار دایمی کارد به دستان حکومت اسلامی است.
بی شک، هر جریان و انسان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جدی اگر بخواهد در رابطه با سیاست ها و فعالیت های اپوزیسیون راست و همکاری هایشان با دولت های غربی و در راس همه دولت آمریکا، بررسی و تحقیق کند آن قدر فاکت های محکم و مستند وجود دارد که نیازی به چنین سناریوهای حکومت اسلامی ندارد. سناریوهایی که سناریوسازان حکومت اسلامی تهیه می کنند و به عنوان «مستند» به خرد جامعه می دهند عموما در تلاشند با یک تیر دو نشان بزنند: هم رقبای جناحی درون حاکمیت شان را منزوی سازند و هم فشاری هم به اپوزیسون راست خارج کشور که به ده ها سیاست بند و بست با دولت ها و حتی جناح های حکومت اسلامی نیز آلوده هستند، بیاورند.
مسلم است که چنین سناریوهایی حتی مشکلی از انبوه مشکلات حکومت اسلامی نخواهند کاست. کسی نیز با چنین سناریوهایی دچار توهم به این و یا آن جناح حکومت اسلامی نمی شوند. چرا که اکثریت مردم ایران از این حکومت جانی نفرت دارند و برای برکناری کلیت آن با مبارزه متحد و متشکل و آگاهانه خود، روزشماری می کنند و به علاوه حتی تاریخ مصرف این حکومت برای سرمایه داری جهانی به پایان رسیده است.
پنج شنبه نوزدهم خرداد 1390 - نهم یونی 2011
ضمیمه:
متن پیاده شده از مصاحبه دکتر نوری زاده با سردار مدحی؛
بخش هایی از این مصاحبه چنین است:
... سلام سردار
سردار سیدرضا حسینی (مدحی): سلام به شما آقای دکتر و بینندگان و شنوندگان محترم برنامه پنجره ای رو به خانه پدری.
دکتر نوری زاده: ممنونم عزیزم که در واقع با کاری که الان دارید میکنید خسته ای، کار سنگینه ولی خوب ادم وقتی عاشق باشه کار می کنه، یادتون هست پریشب من با چه چشمی آمدم خدمت تون، چشم سردار هم مثل مال منه، یعنی او هم نخوابیده ولی امروز مطابق بحث هایی که داشتیم برای اینکه مدحی را بهتر بشناسید برای این که به هر حال انسانی بوده به خاطر نوع کاراش و حساسیت کاراش اغلب در پس پرده بود اما بنده وقتی عکس ها را می بینم در بیمارستان چه کسی رفته به دیدنش برایم مشخص می شود که چه جایگاهی داشته یا حکمی را که به ایشان دادن می بینم معلوم می شه دو کار سردار مدحی داشته خیلی مهم بوده یکی مساله کمیته حفظ نظام، یعنی تلاش برای نگه داشتن نظام و جلوگیری از خطراتی که نظام را تهدید کرده و یکی دیگر تشکیلاتی بوده که در واقع برای مقابله با خطرات بوده مقابله با دشمن بوده، من دلم می خواد به خودش واگذار کنم واقعا این کمیته ها را برای شما تشریح کنه بدانید چه آدمی داره با ما صحبت می کنه که اونوقت حرف هاش معنی بهتری پیدا می کنه و جایگاه خودش هم مشخص می شه، سردار سراپا گوشیم.
سردارسیدرضا حسینی (مدحی):
خواهش می کنم در خدمت شما هستم ببخشید عرضم به حضورتان در تایید فرمایش شما بله ما هم یک چهار شبی می شه که درست نتوانستیم بخوابیم الحمدالله از بیمارستان به لطف خدا و کمک دوستان از جمله حضرت عالی که بسیار محبت فرمودید مرخص شدم اما سخت درگیر و مشغولیم مثل شما، من که چشمم دیگه واقعا افتاده انشاالله که خدا کمک کنه نتیجه بده کارهامون، عرضم محضرتون در خصوص کمیته فرمودید ما یک کمیته داریم به نام کمیته تقویت و جلوگیری از تضعیف نظام، این کمیته وظیفش این هست که با هر نوع مساله ای، یعنی اختیارات اینقدر جامع هست که شما می توانید به نانوایی از آرد نانوایی شما می تونید مساله را بگی ایجاد بدبینی می کنه تا بیایی برسی به بالاترین مقام اجرایی کشور یا سیاسی یا نظامی یا امنیتی یا قضایی یا هر کسی که فعاله شما در این کمیته این قدر اختیار داری که حتی تا زیر مجموعه های رهبری را کنکاش بکنی و با مسائلی که به وقوع پیوسته یا به وقوع می خواهد بپیونده برخورد بکنی این کمیته از ابتکارات جمعی از دوستان و پیشنهاد اولیه حقیر بوده قبل از این در قالب کشف جرائم و اطلاعات در سال های اولیه بعد از جنگ شروع به کار کرد یادش به خیر این جا یادی از حاج آقای رزاقی بکنیم که ایشان خیلی زحمت کشیدند آن اوایل برای برخورد با تخلفات مسئولین، عمده کار ما برخورد با تخلفات مسئولین رده یک و رده و دیگر خیلی به پائین می آمدیم دیگر رده 3 نظام بوده ولی شرایط امکانات آن قدر جامع بوده که می توانستیم حتی به افراد عادی هم که ایجاد بدبینی می کنند مثلا وارد بشیم یعنی از اختیارات ما بود.
دکتر نوری زاده: ببخشید سردار یعنی این که افرادی که با عملکردشون در مردم ایجاد بدبینی میکردند یعنی این که با دزدی هاشون، با سوء اخلاقشون، این ها باعث می شدند که مردم بدبین بشن به نظام.
سردار سیدرضا حسینی (مدحی): آقای دکتر دقیقا همین هست دیگه ببینید شما وقتی که اخیرا آقای لاریجانی رییس قوه قضائیه اعلام کردند یک باندی را گرفتن 6 میلیارد تومان اختلاس دولتی دارند خوب حالا خدا بیامرزه ما پرونده ای داشتیم 37 میلیارد تومان اختلاس نبود ولی اسمش را گذاشته بودند اختلاس، 37 میلیارد تومان برای تبلیغ فرد هزینه کرده بودند وقتی که یک جوانی این را می بینه و برای یک وامی واقعا، من رفته بودم برای بانک خودم وجهی را می خواستم از حسابم برداشت بکنم حالا خوب می دونید در ایران برای یک مبلغ مثلا خوب برای یکی 5 میلیون خیلی پول هست جریان همان هر که بامش برف بیش هست، به هر حال من رفته بودم بانک یک مبلغی را برداشت کنم جوانی گریه کرد ما در حساب اسم شماره حساب میدم شش میلیون یک اولین حساب خیریه بانک ملی، اون موقع آقای امیر اصلانی و احسانی میر و معاون بانک ملی کل کشور بودن اسم من هم محمدرضا مدحی به همین اسم شماره حساب شش میلیون و یک اولین حساب خیریه رو من باز کردم که از حساب شخصی خودم درآمد مورثی که پدرم به جا گذاشته بود الحمدالله دو چیز ما قبل از انقلابیه، یکی دین ماست یکی درآمد ماست اینا همه برمی گرده به قبل انقلاب، این حساب شش میلیون یک که من آن جا افتتاح کرده بودم از محل این من نامه می نوشتم می رفتن از بانک با سپردن مثلا یک تعهد وام می گرفتن. این بعد از این اتفاق صورت گرفت من جوانی رو در بانک دیدم به خاطر یک وام 200 هزار 250 هزار تومان وام ازدواج از ایشان فقط سند منگوله پدرش و مادرش و پدر زنش و مادر زنش رو نخواسته بودن ببینید در چنین شرایطی که وقتی یک اختلاس 6 میلیاردی در امروز می شه فکر نکنید که اون معضل حل نشده هنوز هست جوانی که برای امر ازدواج لنگ وام ازدواجشه آقایون ببخشید دیگه میلیارد میلیارد وام می گیرن بزرگ ترین وام ها رو می گیرن من توی فیلمم زمانی که در ایران بودم این ها را گفتم با چند تا از این آقازاده ها به خاطر فساد مالیشون برخورد شده این فیلم الان در وبلاگم هست در یوتیوب در اکانتم هست...
بخش دوم
دکتر نوری زاده: با درود مجدد خدمت شما عزیزانم، خوب با سردار آدم که بنشینه حرف بزنه می بینه تا صبح رفت اتفاقا ما این جوری هم شده بود ایشان خسته هم بود ناراحتی داشت، سرف داشت، من رهاش نمی کردم می نشستیم پای حرف زدن و صحبت می کردیم تا بامدادان یک دوست دیگر هم هست خیلی دوست نازنینی هست اجازه ندارم اسمش را بگویم به اتفاق او بودیم با سردار می نشستیم تا بامدادان،خوب وقتی هم در بیمارستان بود می آمد پرستار به ما می گفت دیگر کافیه برید بیرون این نیاز داره به اکسیژن نیاز داره به استراحت، ولی ما رهاش نمی کردیم خلاصه، آن قدر این مساله جالبه این موضوع این قدر ادامه داره چون سردار برای من گذاشته روی میز داکیومنت ها رادیدم اسامی را دیدم دزدی ها را دیدم و ما این را ادامه خواهیم داد چون به خصوص مساله جریان آقای پالیزدار، و آن قضایایی که آن جا شد سردار تمام تفسیرش رو میدونه ولی بعد یک جریان دیگر هم هست مساله کمیته دیگر هم براندازی که حالا من از ایشان خواهش می کنم به طور خلاصه در 10 دقیقه این را هم بیان کنند که بعدش من یک سلسله خبر و مطلب هست باید برایتون بگم سردار میکروفن در اختیار شماست.
سردار حسینی (مدحی):
خواهش می کنم در خدمت شما هستم کمیته ضد براندازی در اصل در حفاظت اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا مستقره، کارش ضد براندازی در سه شاخه هست عمده شاخه هاش هم نظامیه مثلا آنتی کودتا مثلا در بحث این که نیروهای مسلح بخواهند جذب بشوند و کار خاصی انجام بدهند و از آن سری مسائل که مثلا همین جنبش جمع یاران که ما الان تشکیل دادیم الان یکی از شاخه های ما می خوره به همین کمیته ضد براندازی،در ایامی که من در قدرت بودم این هم آوردیم زیر مجموعه خودمون چون ما هم تقریبا ضد براندازی بودیم دیگر کمیته حفظ نظام یعنی چی یعنی تقویت و حفظ نظام و جلوگیری از تضعیف این را هم آوردیم زیر مجموعه خودمون، که برخوردهامون از جمله با این آقای عسگری بود که معاونت پشتیبانی وزارت دفاع بود یک پرونده دو میلیاردی مطرح بود در مورد ایشان یک آقایی بود مسئول پرونده ایشان مسئول حفاظت آن جا بود آقای ذوالقدر اون موقع مسئول حفاظت اطلاعات وزات دفاع بودند که این ها هم زیر شاخه ما می آمدند برای انجام کارها،یا مثلا در مورد احزاب بود و گروه ها بود و گروهک ها بود و در کل هر چیزی که باعث براندازی می شد. رو راست از اون جایی که خود ما خیلی می لنگیدیم به آن مسائل خیلی نمی پرداختیم بنده می گفتم یک شعاری داشتم می گفتم دستگاه قضا را اگر بتونیم سلامتش بکنیم و مسئولین را از فساد دور بکنیم به خدای احد و واحد، 13 سال پیش من طرح کیش را دادم که کیش مثل دوبی بشه، آقا شما همین با شناسنامه محدودیت ندارید مردم راحت بتونن برن و بیان ماندگاری حکومت در این هست نوشتم این را رسما، خیلی ها موافقت کردند و بعضی ها هم خوب انتقاد کردند گفتیم آقا برای غیر مسلمان هم انجا شما مشروب و این چیزها را بگزارین حالا به ما ربطی نداره یک نفر اگر به نام مسلمان هم رفت نشست آنجا خورد گیر ندهید تفتیش عقاید نکنید امام گفت تفتیش عقاید نکنید دین اسلام گفته نکنید این طرحی بود اون موقع ما داده بودیم برای ضد براندازی، گفتیم اگر این ها صورت بگیره براندازی ای اساسا صورت نمی گیره، اگر به همه مناطق ما یک سان رسیدگی بکنیم اساسا دیگه مشکلی نداره جامعه، و حل میشه مشکل این در مورد کمیته ضد براندازی که منتها الان انشقاق به وجود آمده و جدا شده آن رفته همان ستاد فرماندهی کل قوا و این هم سر جای خودش مانده که مسئولش یکی از دوستان قدیمی خود ما هستش.
دکتر نوری زاده: من یک سئوال دیگری دارم در این جلسات که سردار می نشستین من دیدم در این اسناد شما، آدم های خیلی بالا از نماینده مجلس خبرگان گرفته تا وزیر وقت اطلاعات تا فرمانده سپاه تا این افراد واقعا این ها وقتی می نشستن از نارضایتی مردم خبر نداشتند نمی دانستن مردم چطور نسبت به نظام فکر می کنند خیلی راحت فرد می آد می گه تمام ملت با ما هستن آقای متکی میاد می گه بله 40 میلیون با ما هستد آن ها 3 هزار 4 هزار نفر بیش تر نیستند در مصاحبه با فرید زکریا، در جلسات خصوصی این ها اقرار داشتند که ملت چطور بهشون نگاه می کنند.
سردار حسینی (مدحی): ببینید جناب آقای دکتر نوری زاده به این مساله اگر بخوام خیلی بپردازم ممکنه که موضوعاتی به وجود بیاد چون یک سری اخبار در خارج دل بخواه مردم گفته شده من نمی خوام این جا به هیچ دوستی به هیچ یاری که از ایران امده بیرون بی احترامی بکنم، حتی ما گفتیم همه افرادی که از ایران آمدن بیرون گفتیم آقا بیاین به جمع جنبش جمع یاران بپیوندید یک قدرت واحد هم در خارج از کشور باشیم همان طور که بچه ها در داخل دارند فعالیت می کنن من اصلا نمی خوام به هیچ کدام از این دوستان اهانتی کرده باشم یا حرفشون را تایید یا تکذیب کرده باشم ببینید یک جوری شده که الان بخوام بگم فلان مسئول گریه کرده و جلسه را ترک کرده یک دید دیگه ای می شه می گن آقا این داره فلانی را تطهیر می کنه، همین سردار یحیی رحیم صفوی، خداگواهه من نمی خوام شما جای دست ها و بدنم را دیدین هم آثار شیمیایی را هم لطف آقای الیاس محمودی و دار و دستش رو (دکتر نوری زاده: ولی الیاس را گرفتن با دستبند، خیلی جالب بود باور کن سردار) جنتی را باید بگیرن، هاشمی شاهرودی را باید بگیرن، آقا خواهرزاده آقای هاشمی شاهرودی در مجتمع مبارزه با مفاسد اقتصادی که مظهر مفسدین اقتصادی هست مبارزه نیست اصلا مرکز فساد اقتصادی هست این ها را باید بگیرن الیاس محمودی یک پیاده نظامی از این جمع بود آن پروین خانمی که با اسناد رفته الان در المان ببینم برای این الیاسش می خواد چه کاری کنه، کدام یکی از اسنادش را می خواد رو کنه که دیگه ما همه را داریم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر