آوایِ کولی، زیگونروایزن و قتلعامِ سال ۶۷
همنشين بهار
باباطاهر عریان در صحرا و دریا و کوه و دَر و دشت، رعنای خویش را میدید. حافظ در پیاله، عکس رخ یار را و مولوی در هر کوی و برزن، حسام الدین چلبی را . همو که سالها بی او، «بی او» نبود،
یک موی سگ کویاش را هم به شیران نمیداد و کتاب شریف مثنوی را نیز چون او خواست نوشت.
.................................................
کشف حجاب از «حجاب رکسانا»
هیچ واهمه و ملاحظه ای ندارم که بگویم ناله هر مرغ سحر و هر تصویر و صدایی که روزمَرّگی و بی غم شادی را دُور میزند، داغ مرا هم تازه تر کرده، شوریده و بی قرار میشوم و بیاد جوانان میهنم میافتم که در اسیرکشی سال ۶۷ با آن فتوای هولناک و مهیب سر بر دار شدند.
وقتی لشکر برف در هوا به پرواز درمیآید و آسمان و زمین یکی میشود.
هنگامی که که باران زمین را در آغوش میگیرد و عشق میورزد، وقت طلوع ماه و هر بیگاه، و آنگاه که آسمان با رنگین کماناش چشمک میزند و آفتاب را تا غروب بدرقه میکند و بعد چشم انتظارش مینشیند...
در سوره فجر (سپیده سحر)...
در جیغ «ادوارد مونک»Edvard Munch و
تابلوی فریاد The Scream (Skrik)
در سوز و گداز «عاشیقلار» و کمانچه خموش و گویای «هابیل علیاف»، در سهتار غمانگیز احمد عبادی و در تار دل انگیز جلیل شهناز...
در اورتور ویلهم تل (روسینی)... در وبلن سحرانگیز «ونسا می» Vanessa Mae که از حجاب رکسانا، اثر فناناپذیر «وَنگِلیس» Vangelis کشف حجاب میکند و بالاتر از همه در «آوای کولی» زیگونروایزنZigeunerweisen ،...
در همه جا و همه چیز و همه وقت، همه کسانیکه آزادی برایشان آرمان بود، صف میکشند و مرا میپایند و هرجا میروم هستند. انگار وقنی غایباند بیشتر حاضرند.
در صحرا و دریا و کوه و دَر و دشت و در پیاله، عکس رُخ شان، رُخ چون ماهشان پیدا است.
آنان در زمانه ای معانی غائی نهفته در کلمات را پاس میداشتند که عسل پوشان سرکه فروش بیداد میکردند و از زمین و آسمان دَغل و دروغ میبارید. زمانه ای که چون چشم صُراحی خونریز بود و هست.
***
آن ظلمت شبانه و خونریز که آیت الله خمینی با گوشه چشمی به داستان غبارآلوده یهودیان بنی قریظه، در زندانهای سراسر کشور حاکم کرد با «آوای کولی»، جلوی دیدگانم ظاهر می شود و مرا از خود، بیخود میکند.
.................................................
« آوای کولی» زیگونروایزن
شعر و رقص آهنگها در آثار موسیقدانان بزرگ، بیانگر شور و نشاط و نیز درد و رنج آدمی است و من اگرچه هیچ سررشته ای در موسیقی ندارم امّا با ملودیهای رقصان پُر از شعر، که فرزندان واقعی امثال بتهون و روسینی و وردی و درویش خان هستند، همنشین و رفیقم و اگر ببینم در «وب فارسی» هیچ مطلبی در باره آنها نوشته نشده، این فقر را برنمیتابم و به نوعی در نوشته های خودم به آن گریز میزنم تا دیگران که صالح و عالم اند، قلم خویش را از زندان روزمَرّگی و شعر و شعار رها کنند و سخن نو آورند.
***
بار نخست که ویدیوی «تاریخ جهان، دادگاه جهان است».... This Month in History تقویم تاریخ، رویدادهای ماه آبان را در یوتیوب گذاشتم، از زیگونروایزن (آوای کولی) اثر جاویدان «پابلودوساراساته» که یکی از بزرگترین ویلون نوازان تمام اعصار است، یاد کردم.
امّا از آنجا که ویدیوی مزبور بخشی از آهنگ آن را همراه داشت، به لطف غول های رسانه ای (وارنر، سونی میوزیک...) که زیباترین قطعات موسیقی جهان را هم در انحصار خود دارند، بلوکه و مسدود شد.
چون در مورد این اثر زیبا، در وب فارسی مطلب چندانی نیافتم، آن مقدار ناچیزی را که میدانستم در ویکیپدیا نوشتم و بار دیگر از ان یاد میکنم. با این امید که هنرمندان ایران زمین رنج و شکنج شهیدان راه آزادی را به شعر و رقص آهنگها بسپارند و زیگونروایزن اسیرکشی سال ۶۷ را بسازند.
مبارزه با فراموشی و عوامفریبی یک وظیفه تاریخی است آنهم در روزگاری که عقل به تبعیدگاه رفته و ابتذال به میدان آمده و با «پوئم سمفوني روح الله» به سیمای مطّهر هنر تیغ میکشند و همراه با ارکستر ناسيونال اوکراين، به ریش و گیسوی خلقالله میخندند...
(وقتي واژه پوئم به سمفوني اضافه ميشود يعني آهنگساز سوژه يا داستان ویژه ای را دستمايه كار خود قرار داده و آنرا عَلم میکند.)
***
زیگونروایزن (آوای کولی) Gypsy Airs که در سال ۱۸۷۸ میلادی ساخته شده، فاخرترین اثر نوازنده مشهور ویولن و آهنگساز عصر رمانتیک «پابلو دو ساراساته» Pablo de Sarasate است.
پابلو دو ساراساته، آثار زیبای دیگری هم آفریده که هر کدام جاذبه های خاص خودش را دارد، امّا زیگونروایزن (آوای کولی) چیز دیگری است. گویی از اعماق وجود آهنگساز سروده شده و با لطافت و ظرافتی معصومانه عجین گشته است.
زیگونروایزن (آوای کولی) بر پایه آوازها و ملودی کولی ها و غربال بندان غربتی بنا شده و انگار درد و رنج آنان را آهنگین کرده است.
پوسته شکنی و عدم پایبندی پابلو دو ساراساته به چهارچوب های کلیشه ای شاخص در آثار تصنیفی ویولون، زیگونروایزن (آوای کولی)، را به اثری جاودان تبدیل کرده است.
به نظر میرسد آوای کولی به ملودی های فلامنکو و بومی اسپانیا که زادگاه پابلو دو ساراساته است شباهت چندانی ندارد و با نواهای کولی های مجارستان بیشتر میخواند. چه بسا وی ار «فرانتس لیست» Franz Liszt آهنگساز شهیر دوره رمانتیک که سال ۱۸۷۰ در بوداپست ملاقات کرده، تأثیر گرفته باشد.
آوای کولی را دهها بار هنرمندان نامدار (با ویلن، پیانو، ساز دهنی...) نواخته اند و چندین ترانه نیز روی آن ساخته شده است.
ویولونیست شهیر اسرائیلی ایتسحاق پـِرلمان Itzhak Perlman هم که میانه ای با اشغالگران جنگ افروز ندارد و در شمار بزرگترین ویولونیستهای قرن بیستم است، آنرا نواخته که در پائین همین صفحه گذاشته ام.
اینگونه آواها را که مثل مناجات رازآلود و حزنآلود است باید بارها و بارها نوشید و با گوش جان شنید.
***
ظلمت، حتی اگر ظلمت یلدا باشد، سپری خواهد شد و شب سمور و لب تنور هر دو خواهد گذشت.
حالا هم دارد صبح میشود، برخیزم...پرداختن به غنا و مِنا بس است...
برخیزم و با دوگانه ای رو به آن یگانه، از حجاب خودم، کشف حجاب کنم و جامه تقوا و خرقه پرهیز را از هم بدَرم و سجّاده را در می بشویم و در آتش بسوزانم و چون سحوری شب تار به صبح، صبح بخیر گویم.
برخیزم و رو در روی ستمگران آوای کولی سر دهم. ما همه کولیانیم.
پانویس:
فانتزی کارمن
پابلو دو ساراساته، آثار زیبای دیگری هم آفریده که هر کدام جاذبه های خاص خودش را دارد.
فانتزی کارمن، Fantasy on Carmen فانتزی رومئو ژولیت Fantasy on Roméo et Juliette کاپریس باسک، زاپاتیدو Playera y zapateado و هابانرا Vito y habanera از مجموعه رقص های اسپانیایی...
.................................................
ریچارد تائوبر RICHARD TAUBER
ریچارد تائوبر RICHARD TAUBER یکی از بزرگترین خوانندگان قرن بیستم که بوسیدن دست زنان را ارج و احترام نهاد و از آن ترانه ساخت، زیگونروایزن (آوای کولی) را هم سال ۱۹۲۸با آواز حزین خود خواند. ایگور گورین Igor Gorin معلم موسیقی اطریشی نیز سال ۱۹۴۲ آن را اجرا نمود.
.................................................
فیلم زیگونروایزن
اوچیدا هاکما (هاکِن) 内田 百間 بر اساس رمانی از سیجون سوزوکی 鈴木 清順 فیلم سینمایی زیگونروایزن ツィゴイネルワイゼン را در سال ۱۹۸۰ ساخته است. همچنین نام یکی از آلبومهای «فرانتس اشمل» Franz Chmel فلوت نواز اطریشی و از نوازندگان شاخص و صاحب سبک سازدهنی کروماتی، Zigeunerweisen است که سال ۱۹۸۹ ارائه داده است.
***
همنشین بهار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر