تقی روزبه: سخنی پیرامون اعتراضات 25 بهمن
فراخوان دهندگان راه سبزامید، ضمن بیانیه ای با موفقیت ارزیابی کردن اعتراضات 25 بهمن وتشکر ازمردم ادعا کرده اند که به این گونه حرکت ها ادامه خواهند داد.دلیل آنها ظاهرا آن است که مبارزه به هزینه نیازمنداست و...
فراخوان دهندگان راه سبزامید، ضمن بیانیه ای با موفقیت ارزیابی کردن اعتراضات 25 بهمن وتشکر ازمرد م ادعا کرده اند که به این گونه حرکت ها ادامه خواهند داد.دلیل آنها ظاهرا آن است که مبارزه به هزینه نیازمنداست وازنظرفاکت نیزدستگیری صدهاتن وحضورگسترده ارگانهای سرکوب رژیم درخیابانها که نماینگرنگرانی وترس آن بوده است،به عنوان دلایلی برای توجیه پیروزی اقامه می شوند.البته دربرخی اظهارنظرهای غیررسمی (ازجمله درسایت کلمه ویاجرس) بطورضمنی دلیل ناکامی را حضورگسترده لباس شخصی ها درمیان مردم می دانند که حاکی ازنبود وحدت نظردراین ارزیابی است.این گونه سخنان نشان می دهدکه آن ها حاضربه درس گیری حتی ازتجربیات خودنیستند وهم چنان به شیوه های منسوخ وشکست خورده متوسل می شوند:
الف-درشرایط تشدید سرکوب وفضای رعب ازیکسو و انباشت مطالبات اقتصادی-اجتماعی واوج گیری تضاد رژیم با قدرتهای بزرگ ازسوی دیگر، با طرح مطالباتی چون آزادی آقایان موسوی وکروبی ویا مناسبتهائی چون سالگرد راه پیمانی 25 بهمن سال گذشته و... نمی توان مردم را به طورگسترده به خیابانها کشاند بطوری که رژیم نتواند قدرت نمائی کند.چرا که قاعدتا هدف درهم شکستن قدرت نمائی رژیم است ونه آنکه خود این قدرت نمائی را دلیلی برپیروزی بدانیم. پایه بسیج بخشهای مختلف جنبش های اجتماعی بویژه درشرایطی که توازن نیرو به سود رژیم است دفاع فعال ازمطالبات پایه ای آنها،بویژه درشرایط بحران حاد اقتصادی،است تا بتواند بیشترین بسیج توده ای را با کمترین برانگیختگی رژیم همراه سازد. بی تردید این رویکرد دراشکال مبارزاتی نیزتمرکزش براشکال مبارزاتی چون اعتصاب واعتراضات کارگری هماهنگ وگسترده واعتراضات درمحله و دانشگاه ومدارس ...خواهد بود که البته بطورطبیعی می تواند درفرایند رشد خود با مطالبات سیاسی وجوشیده ازپائین نیزهمراه شود وحتی چه بسا اشکال خیابانی اعتراضات نیزبتواند باردیگر درمتن فرایند توسعه ویافته شدن زمینه های عینی تغییرتوازن قوا باردیگربطور طبیعی دردستورکارقرارگیرد. هم چنین باید اضافه کرد طرح مطالباتی چون آزادی زندانیان سیاسی(ونه الزاما تمرکزبرروی این یا آن فرد) وخواستهای مشابه نیزهمیشه مهم هستند وچه بسا درکنارخواستها ومطالبات بتوانند بسرعت مجال مطرح شدن پیداکنند. بنابراین بطورارادی ومیلی نمی توان اولویت های مطالباتی مورد نظرخود را برجنبش دیکته کرد وحول آن آکسیون موفقیت آمیزی تشکیل داد. اساسا درشرایط سرکوب وبهم خوردن ولومقطعی توازن نیروبسود رژیم،حرکت ازمطالبات ملموس وعینی کارگران وزحمتکشان وسایرلایه های اجتماعی می تواند هم جسارت مردم را همراه داشته باشد و هم دست رژیم را درسرکوب (درمقایسه با مطالبات خالص سیاسی) بسته کند. ویژگی این نوع مطالبات آن است که پایش بروی زمین بنداست وبراساس اعتراضات هم اکنون موجود ونیزگسل ها وزمینه های مناسب اعتراضی حرکت می کند. مثلا امروزه که ما درچشم اندازنه چندان دور با امکان سرازیرشدن سونامی مطالبات مواجهیم غفلت ازآن پی آمدهای بیشتری خواهد داشت.امری که نیازمند تجدید آرایش کارگران ومعلمان ودانشجویان و... نیروها وجریانات متعلق به گفتمان آزادی وبرابری اجتماعی حول آن است.
ج-علاوه برموضوع مطالبات،اتخاذ تاکتیک متمرکزوعلنی دربرابررژیم آماده وتابن دندان مسلح نیز خالی ازاشکال نبوده وهیچ تناسبی با توازن نیرووفضای کنونی نداشت. اینکه کسانی بیایند آنهم دراین شرایط سرکوب که رژیم بهیچ کس رحم نمی کند،ازقبل یک مسیرمعینی را تعیین کنند(کاری که درگذشته بارها آزموده اند وبارها نیز،ازجمله توسط صاحب این قلم مورد نقد وانتقاد قرارگرفته اند ) هیچ معنائی بجزاینکه برای رژیم فرصتی مجالی فراهم کنیم که با خیال آسوده تورهای خود را بویژه برای صید بازمانده شبکه ها وهسته ها وفعالین پهن کند ،ندارد.این تاکتیک ها دراین شرایط چیزی جز "عسس منوبگیرنیست". وقتی هم برای توجیه آن گفته شود مبارزه هزینه دارد چیزی جزعذربدترازگناه و فرارازمسئولیت پذیری وپذیرش اشتباه نیست. البته دراین جا بنظرمی رسد مشکل کمبود تجربه وآگاهی نیست بلکه محدودیت سیاسی و بینشی باصطلاح لایه های معینی بقول خودشان طبقه متوسط و میانی و اصلاح طلب برای حفظ موقعیت درحال تضعیف خوداست.چراکه جامعه وبخصوص جوانان مدتهاست که ازچهارچوب رژیم واصلاح آن فراتررفته اند ودرجستجوی گزینه های دیگری هستند. واساسا دست اندازاصلی جنبش ازآنجا شروع شد که اصلاح طلبان سبزمتوجه ماهیت ساختارشکن جنبش شدند وماست های راکیسه وتبدیل به سرمایه خودکردند. ازجنبه دیگری نیزتوسل به یک تاکتیک گسترده علنی ومتمرکز توسط نیروی ضعیف تردرمقابل نیروی به مراتب قوی ترومتمرکزتر ازخود، دردانش وقواعد مربوط به تاکتیک های مبارزاتی امرناشناخته ای نیست و نقض عامدانه وآشکار آنها معنائی جز مبادرت به انتحار نیست.واگربرآن اصرارشود چیزی فراترازحماقت تاکتیکی است. وحال آنکه منطق تقابل دونیروی ناهمسنگ گریزاز رویاروئی مستقیم را ضروری می سازد.دراین گونه لحظات پرورش وتقویت آمادگی برای شرایط مناسبی که رژیم بهرحال نشانه هائی ازعقب نشینی وضعف ووارفتگی ازخود نشان می دهد،ازتاکتیک های شناخته شده مبارزاتی بوده است. آمادگی نیزجزازطریق نبردهای خرد وگریلائی وغیرمتمرکزدرخیابان(یا اعتصاب درکارخانه ها ومحله ها...)،باخصلت غافلگیرانه وتلفیق فعالیت علنی ومخفی نشدنی است. وگرنه مثل این ماندکه مربی یک تیم، تیمی را که یکسال است هیچ تمرینی نکرده است یکباره به مسابقه بزرگ وپراهمیتی احضارکند وانتظارپیروزی هم داشته باشد. بی شک کسی به چنین مربی-اگرکه بتواند به شغلش ادامه دهد- آفرین نخواهد گفت.
د-واقعیت مهم دیگری که درهمان تجربه 25 بهمن سال گذشته هم شاهدش بودیم وموردانتقادزیاد قرارگرفت این است که امروزه دیگر نمی توان مردم را ازطریق این نوع فراخوانهای ازبالا به میدان کشید. دربهترین حالت فرضی شاید تنها بتوان حامیان ونهادو شبکه های وابسته به یک جریان را به میدان کشید والبته گرفتارتورپلیس کرد. برعکس اگربربسیج ازپائین وازطریق خود شکبه ها وفعالین وهسته های باورداریم پس تنها می تواند ازطریق بحث وگفتگو وجمع بندی ودامن زدن به ابتکارات آنها و ایجاد هماهنگی توسط همین شبکه ها وحمایت فعال مناسب ازآنها اقدام کرد. چه بسا همانطورکه بنظرمیرسد یک جریان که خود را ظاهرا معادل جنبش می پندارد وبی توجه به پی آمدهای فراخوانهایش، برای نشاندادن نقش خود بررقبای دیگر بطوریکجانبه به نوع تاکتیکها مبادرت می ورزد.
نتیجه عملی این گونه تاکتیک ها نیزچیزی جز نابودی شبکه ها وهسته و فعالین موجود، پرونده سازی وسوزاندن بسیاری ازجوانان وفعالین دامن زدن به یأس وسرخوردگی وحتی اشاعه ترس وهدر رفتن پتانسیل های واقعی وفراهم کردن فضای مناسب برای رشد آنهاست. ازعامل حادشدن تضاد رژیم با قدرتهای بزرگ نیزدرایجاد حالت انتظار وایجاد انجماد درمبارزات که برای مدتی قابل پیش بینی است ومردم بطورتجربی ویاغریزی هم شده هاربودن بودن رژیم واینکه اکنون لحظه حمله نیست را لمس می کنند نباید ازنظردورداشت. معمولا خردعمومی لحظه حمله ونقطه اشباع را خوب بومی کشد.
البته مخاطب این انتقادات نمی تواند جنبش سبزراه امیدباشد،چراکه آنها آزموده های شکست خورده را تکرارمی کنند وجائی برای انتقاد وانتظاراصلاح ازآنها وجود ندارد.
درچنین شرایطی یک باردیگرلازم به تأکید است که تمرکزروی جنبش مطالباتی کارگران وزحمتکشان وجوانان وزنان وملتهای تحت ستم مضاعف ویا اقلیت های گوناکون مذهبی مورد تهاجم رژیم، توسط فعالان وپیشروان کارگری وزحمتکشی ویا شبکه ها وفعالین دانشجوئی وزنان ... بسترمناسبی برای حرکت است. این مطالبات نه فقط به خواست های عام ومجرد جنبه مشخص وزمینی وملموس میدهد بلکه تنها راه پیشگیری ازظهورموج سواران حرفه ای جهت کنترل جنبش فراهم می کند. چراکه این نوع مطالبات، نیروهای اجتماعی را بسیج کرده وواردمیدان می کند که دارای طوماربلند بالائی ازخواستهای واقعی وانقلابی هستند که کار را برموج سواران حرفه ای دشوارمی کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر