۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه

کاظم رنجبر: ژئوپولتیک و ژئواستراتژی نفت




سلاح نفت ، سلاح برای نفت .
بخش اول .
به قلم : کاظم رنجبر ، دکتر درجامعه شناسی سیاسی .

. موثر ترین سلاح در دست ظالم ، فقر شعور ونا آ گاهی مظلوم است .
این مقاله تقدیم به گرامی داشت خاطره زنده یاد دکتر محمد مصدق  رهبر جنبش ملی شدن نفت ایران می شود
وقتی که در در پایان هزاره سوم ، یک ملت باستانی چون ایران ، یک آخوند با اندیشه های دوران جاهلیت جامعه عشیره ای عربستان می شود «رهبر و امام امت » ، ودهها و صد ها تحصیل کرده دانشگاهی  ایران ، با تیتر دانشگاهی دکتر ومهندس  ، برای بوسیدن دست  آن امام امت صف می کشند ، آیا شما تعجب می کنید که بیش از سه قرن است ، هستی مادی و معنوی ملت ایران  توسط قدرت های استعماری  و سرسپردگان این قدرت ، به تاراج می رود؟
                                                  *                   *                         *

پیشگفتار : مقاله را که که با عنوان : ژئوپولتیک و ژئواستراتژی نفت ، در بخش های متعدد  در اختیار خوانند گان گذاشته  می شود در حقیقت تحلیل و تفسیر یک قرن  :جنگ نفت ، جنگ برای نفت ،است . در طول یک قرن  گذشته  جمعیت دنیا که  در قرن نوزدهم از  یک ملیارد و ششصد و پنجاه ملیون بود ، به شش ملیارد و بیست ملیون نفر در قرن بیستم رسیده است .( ماخذ :1)  http://economiedurable.over-blog.com/article-les-chiffres-clefs-de-la-population-45829872.html )
به عبارت دیگر ، جمعیت جهان در طول یک قرن در حدود 4 برابر افزیش یافته است ، که چنین افزایشی با چنین سرعتی در طول تاریخ بشریت هرگز سابقه نداشته است .  در مقابل  افزایش جمعیت جهان ، و تمدن  دنیای ماشینی ، یا در حقیقت  تمدن نفت ، که  اکثریت غالب نیروی محرکه آن  در حال حا ضر نفت و گاز طبیعی است  بر اهمیت  این ماده انرژی زا  بیش از پیش افزوده است . نفت در راستای  ماده انرژی زا، چون نیروی محرکه  موتورهای مختلف ، و مشتقات متعدد آن ، در تولید مواد پترو شیمی ، در منطقه خاورمیانه ، برای اولین بار، در ایران ، در شهر مسجد سلیمان در سال 1908 ،توسط  زمین شنا سان و مهندسین انگلیسی  کشف و  در 16 ماه مه در عمق 360 متری استخراج شد.  بعد از این کشف و استخراج ،و تجربه جنگ های جهانی اول و دوم در رابطه با ماده حیاتی نفت و نقش آن در این جنگ ها ،  منظقه خاورمیانه و حوزه خلیج فارس ، تبدیل به یک منطقه ژئوپولتیک  و نفت تبدیل به ماده ژئواستراتژی جهان شد . در راستای اهمیت نفت  این ماده استراتژی است که امپراطوری انگلیس ،  دولت اسرائیل را  در قلب خاورمیانه  به عنوان ژاندارم  منابع نفتی  این منطقه آفرید و بعد از جنگ دوم جهانی و حضور فعال آمریکا در منطقه نفت خیز خاورمیانه ،و قرارداد نفتی و انحصاری  امریکاو عربستان سعودی در فوریه 1945 ، زیر عنوان  : قرارداد : Quncy  بین  آمریکا و عربستان سعودی  در مراجعت روزولت از کنفرانس یالتا ،  این قرار داد با سلطان عربستان ، عبدالعزیز ابن سعود بسته شد. به موجب این قرار داد ، عربستان سعودی تعهد می دهد که هرگز  کوچکترین امتیاز کشف و استخراج نفت در عربستان  را ، این کشور به دولت ثالث ندهد ،و آمریکا نیز متقابلأ تعهد می دهد که از تمامیت ارضی عربستان و تداوم  سلطنت خانواده ابن سعود ، در عربستان  را تضمین و از آن در مقابل تهدید های داخلی و خارجی  دفاع بکند . در حقیقت عربستان سعودی یک مستعمره و پیاگاه نظامی آمریکا در منطقه نفت خیز  حوزه خلیج فارس است .
در راستای همین قرارداد : Quncy بین آمریکا و عربستان و پشتبانی آمریکا از این کشور بود که محمد رضا شاه ، در سال 1970، جزیره بحرین را که در طول 2500 سال  تاریخ مدون ایران متعلق به ایران بود تحویل اعراب داد ، عربستان نیز  چند سال بعد خلیج فارس که حتی در دوران یونان باستان  و روم باستان طبق اسناد معتبر تاریخی :( , Limen Persikos des Grecs, Sinus Persicus des Latins, al-Bahr al-Farsi (la mer persique)  -خلیج فارس ، و برای اعراب : البحر الفارس نام داشت  نام خلیج عربی  بر خلیج فارس گذاشت . امروز یک عده اعراب و حتی  ایرانیان خائن و جیره خوار عربستان ، خلیج عربی ،و خوستان را  کشور الاحواز می نا مند !!! چرا ؟ برای اینکه طبق  مطالعات  زمین شناسان معتبر جهان ، متخصص در ذخائر نفتی دنیا ، 70 درصد  ذخائر نفتی تائید شده دنیا در حوزه خلیج فارس قرار دارد ، واین منطقه هم از منظر ژئوپولتیک و ژئو استراتژی ، از سال 1907 ، طبق قرارداد  بین امپراطوری  بریتانیا ، و روسیه تزاری ،  که ایران را به به سه قسمت تقسیم کرده بودند ، قسمت شمال  ، تحت نفوذ امپراطوری روسیه ، قسمت جنوب ، تحت نفوذ  امپراطوری انگلیس ، و مرکز بظاهر بنام کشور ایران با یک دستگاه سلطنتی ضعیف و فاسد . در حقیقت از آن تاریخ این منطقه نفت خیز ،متعلق به انگلستان بود و به مرور آمریکا نیز وارد این منطقه شد و با قرارداد :Quncy  ، بر استقرار خود در منطقه «مشروعیت » بخشید وبخشی از این منطقه  از سال ، سال 1945 متعلق به آمریکا است  که اشتراکاً با قدرت های غربی خصوصاً شرکت های نفتی  برای چپاول  ثروت های این منطقه فعالیت دارند  .
 در رابطه با نفت و گاز  مورد احتیاج  جهان امروز ، بعد از فروپاشی نظام کمونیستی شوروی سابق ، میدان رقابت ها بی امان نیز برای  تسلط بر نفت و گاز دریای خزر ، و  قزااقستان ، قیرقیزیستان ، ترکمنستان ، بین قدرت های اقتصادی و نظامی  در حال ظهور ،  چون چین ، هندوستان ، ترکیه ، و حتی آمریکا ، و اتحادیه اروپا ، و روسیه ، در حال اوج گیری است .  لذا با ملاحظه این  رقابت های بی امان این قدرت های مهم جهان ، در محدوده  وطن ما ایران چه در شمال و چه در جنوب ،چه در شرق با جنگ در افغانستان ،و چه در غرب  در جنگهای متعدد درعراق برای تحکیم سلطه غرب بر مابع نفتی این کشور   مسلماً در این رقابت ها ، چه بسا امکان دارد ، که تمامیت ارضی و استقلال ایران ، در پشت پرده  بده بستانهای این قدرت ، وحتی با افراشتن «پرچم تجزیه طلبی » یک مشت خائن و آلت دست بیگانه ، ایران  و ملت ایران با چنین مسائل بغرنج  روبرو بشود . لذا در این راستا ، این سلسله مقالات ، با هدف  تحلیل و تفسیر  سیاست نفتی قدرت های بزرگ ، چه در جهان و چه در منطقه خاور میانه ،  به مرور در قسمت های متعدد  در اختیار هموطنان  قرار خواهد گرفت .

                                             *                          *                            *

الیگارشی  قدرت  در ترکیب  ثروت ناشی از درآمد نفت ، با قدرت نظامی ، یا به عبارت دیگر :اتحاد امپریالیسم با ملیتاریسم در جهان امروز .
قبل از هر چیز ،  تعریف  مختصر از معنی و مفهوم آلیگاریشی در اینجا می آوریم .کلمه  الیگارشی  ریشه یونانی دارد ، ( oligos-یعنی تعداد معدود و arkhê –یعنی فرماندهی ) الیگارشی  نظام سیاسی است که قدرت واقعی  در دست یک عده افراد معدود ، یا چند خانواده معدود و یا یک عده معدود  بصورت کاست قرار دارد .  ریشه و پایه قدرت آنان  ناشی از ثروت ، یا سنت (رهبران دینی ) و یا قدرت نظامی  و خشونت جابرانه  آنان مایه می گیرد .
پیداش نفت ، و ورود این ماده انرژی زا ، در حیات اقتصادی و نوع زندگی  فردی و اجتماعی  کشورهای صنعتی و پیشرفته ، باعث ظهور یک الیگارشی قدرت ، مرکب از قدرت های   سیاسی اقتصادی و نظامی ، را در دستگاه حکومتی این کشور ها   بوجود آورده است ، که ماهیت و هستی خود را در نمادی  با نام  قدرت : امپریالیسم- ملیتاریسم ، نشان می دهد .  شخصیت های سیاسی ، با مقام های رسمی   رئیس جمهور،   معاون رئیس جمهور ، وزیر امور خارجه ،  وزیرجنگ ،  که چند سال قبل ، یا چند سال بعد ، با مسئولیت های  مهم در رده های بالای شرکت های چند ملیتی نفت ، مقام و مسئولیت داشتند ، ویک رابطه ارگانیک  این شخصیت های سیاسی - نفتی ، با صنایع نظامی ، دارند ،که جنگ های منطقه ای را در راستای استیلا ی انحصاری بر منابع نفتی  و بازار آن در  دنیا ، همراه با بازار فروش اسلحه ، باسود کلان حاصل از این تجارت ،  انجام وظیفه می کنند .


جنگ سرد و جنگ گرم  برای دسترسی به منابع گاز و نفت جهان .

بعد از فروپاشی نظام کمونیستی شوروی در سال 1991 ، بخشی از تحلیلگران  مسائل سیاسی در سطح بین المللی ، بر این باور بودند که دوره جنگ سرد جهان دوقطبی ، (جهان سرمایه داری ، در رقابت با جهان سوسیالیستی )  به پایان خواهد رسید !!! در صورتیکه واقعیت  درست عکس آنرا نشان می دهد.امروز ما شاهد ظهور جنگ سرد و همراه با جنگ های منطقه ای در  مناطق و حوزه های نفتی و گازی هستیم که در حقیقت امر ، امران و طراحان این جنگ های خانمانسوز ، در نهایت همان قدرت های بزرگ اقتصادی ، صنعتی هستند .  بی جهنت نیست که یکی از معروف ترین تحلیلگران مسائل ژئوپولتیک و ژئواستراتژی نفت در فرانسه آقای قائیدز مناسیان  ::Gaïdz Minassian  - عنوان آخرین کتاب خود را :Caucase du Sud, La nouvelle guerre  froide . -  Arménie-Azebaïdjan-Géorgie  (قفقاز جنوبی ، جنگ سرد تازه .ارمنستان –آذربایجان – گرجستان ) نام داده است .
                                                    
در تاریخ تمدن بشری ، اکتشاف هیچ ماده ای  ، چون نفت ، این ماده انرژی زا،و دهها مشتقات حاصل ازآن که در علم شیمی ، با نام : پترو شیمی ، ازآن نام برده می شود ، این چنین، در زندگی فردی واجتماعی بشر ، در تمام نقاط دنیا ، در تمام شرایط و در تمام  سطح توسعه علمی ، صنعتی ، کشاورزی ، بطور کلی ، اقتصادی و فرهنگی ملت ها تاثیر گذار نبوده باشد .
دونوشته از  واقعیت  زندگی شخصی و علمی را از قلم شخصیت دانشگاهی سوئدی که در رابطه با نقش نفت به عنوان ماده انرژی زا و ماده ای که در ژئوپولتیک و ژئواستراتژی قدرت های بزرگ جهان امروز نقش تعین کننده دارند ، در اینجا به عنوان سند معتبر می آوریم ، تا خوانندگان بدانند ،که این ماده  نفت و گاز تا چه حد در زندگی روزمره ملیارد ها انسان ، و در بروز جنگ های خونین با ملیونها کشته و زخمی  در طول یک قرن گذشته چه نقشی داشته و چه نقشی دارد ،و چه نقشی خواهد داشت.
یرفسور شل الکلت (Kjell Aleklett ) استاد فیزیک اتمی  در دانشگاه اوپسلا سوئد  و رئیس : ASPO, Association for the Study of Peak Oil,( انجمن مطالعات نقطه اوج تولید نفت )  می نویسد : وقتی که من در سال 1945در روستائی کوچک  در سوئد  بدینا آمدم ، از چهار ملک کشاورزی  فعال موجود ، در روستای ما هیچکدام از مالکان آنها  از انرژی نفت استفاده نمی کردند . دهسال بعد ، یعنی درسال 1955 ، تمدن عصر نفت به روستای ماهم رسید .برای گرم کردن خانه هایمان ، نفت جای ذغال سنگ را گرفت . پدرم یک متور سیکلت خرید ، بعد از آن تراکتور وارد روستای ماشد .از سال 1970 ، سوئد  مصرف نفت خود را هر سال 7 درصد افزایش داد .در طول 25 سال مصرف نفت در سوئد 5 برابر اضافه شد است . ورود سوئد به عصر مصرف انرژی نفت ، این کشور نسبتاً فقیر را ، از منظر ثروت هر شهر وند سوئدی ، به سومین کشور ثروتمند دنیا تبدیل کرده است . 90 درصد افزایش مصرف  ناشی از مصرف مواد نفتی است  ( منظور نفت و مشتقات ناشی از نفت ، چون پلاستیک ، کود شیمیائی و...) مصرف نفت ارزان ، سوئد را به کشور ثروتمند تبدیل کرد.
این بار چین را مثال می آوریم .

یک کشور در حال توسعه ، که 21 درصد جمعیت دنیا را دارد ، 8 درصد نفت تولیدی جهان را مصرف می کند . مسئولین این کشور بر این عقیده اند «...» که حق ملت چین است که حد اقل 21 در صد تولید نفت جهان را این کشور مصرف بکند . این مقدار  معادل 6/17 ملیون بشکه در روز می شود. در 5 سال گذشته تولید ناخالص چین 2/8 در صد در سال اضافه شده است و مصرف سالانه  نفت  کشور هم 4/8 درصد نیز اضافه شده است . میتوان همین تناسب منطقی بین افزایش تولید ناخالص داخلی و مصرف نفت در چین و در سوئد 50 سال پیش را مشاهده کرد . اگر اقتصاد چین در آینده هرسال 8 درصد رشد  در 5 سال آینده داشته باشد ، در آن صورت  باید در چین ،منتظر افزایش مصرف 3 ملیون بشکه نفت در روز باشیم . بنا بگفته  پرفسور  چینی :Pang Xiongqi-استاد دانشگاه پکن ، متخصص نفت ، تولید نفت  کشور تاسال 2009 ، در همین حد خواهد ماند ، بعد از آن شروع به کاهش خواهد کرد .این وضع گویای این اصل است ، که در حال حاضر چین در روز 3 ملیون بشکه نفت وارد می کند .اگر قرار باشد مقدارواردات نفت را در طول 5 سال آینده  به دو برابر برساند ، در آن صورت این مقدار نفت را باید از از کجا وارد بکند ؟
                



(GIF)




. گرافیک و منحنی نمودار  کشف معادن نفت از سال 1900 و رابطه و نسبت  آن با مصرف نفت از سال 1900 تا سال 2000 و وپییش بینی  نسبت کشف نفت  با مصرف نفت در سال 2030 .به عبارت دیگر از سال 1980 مقدار معادن کشف شده نفت از منظر ظرفیت تولید این معادن ، به نسبت رشد مصرف نفت  در سطح جهان ، رابطه منفی را نشان می هد .از این جهت است که در روابط بین المللی امروز ،ارزش ژئوپولتیک و ژئواستراتژی نفت ، نقش تعین کننده را بازی می کنند.  ماخذ (2)
   

 پروفسور:Kjell Aleklett   در مقاله  تحلیلی خود ادامه می دهد «...» از زمانی که ما برای مطالعه نقطه اوج حد اکثر نفت کشف شده قابل استخراج ( ASPO-Association for the Study of Oil and Gaz ) را در سال 2001 تشکیل دادیم ، هدف مان این بود  که سعی بکنیم به دنیا این آگاهی را بدهیم ، که رشد بی حساب و کتاب مصرف نفت در دنیا ، بزودی جهان با کمبود نفت مواجه خواهد شد . اولین گروه مطالعه روی  مسئله : Depletion )- تقلیل بازدهی معدن نفت ) در سال 2002 در شهر اوپسلا در سوئد  شروع بکار کرد . این گروه چنین بر آورد کرد که سال 2010 ، سال حد اکثر تولید ممکن معادن نفت خواهد بود . سال دقیق  حد اکثر تولید  دقیقأ بستگی به تقاضای مصرف نفت در آینده  دارد ، و ما زمانی از آن آگاه خواهیم شد ، که آن مرحله حد اکثر مصرف  را گذرانده باشیم . مطمئناً این مرحله ( تقاضای مصرف  بیش از امکان عرضه ) قبل از سال 2020 خواهد رسید .متاسفانه تعداد خیلی کم از مردم دنیا به این اخطار ما توجه می کنند ، ولو آنکه علائم نشان دهنده آنرا حتی یک آدم کور می تواند ببیند!!!

( خوانندگان  فکر نکنند که این سخنان  بی معنی است ، جنگ 2003 آمریکا و انگلستان و هم پیمانانشان علیه عراق در حقیقت  توسط شرکت های نفتی ، در راستای تسلط به منابع نفتی این کشور راه اندازی شد .   در سال 1999 ، که هنوز
Gorge W.Bush :  - ژرژ دبلیو بوش ، رئیس جمهور آمریکا و  و Dick Cheney- دیک شنی به مقام معا ونت رئیس جمهور  نرسیده بودند و  دیک شنی مدیر شرکت چند ملیتی نفت :Halliburtuon  - بود  ایشان کاملأ از این مسئله (تقاضای مصرف نفت   بیش از امکان عرضه نفت ) آگاه بود ، که به مرور در محدوده این مقاله به آن موضع خواهیم رسید . تاکید از صاحب قلم .)
50 سال پیش مصرف سالیانه  نفت در دنیا 4  ملیارد بشکه بود و ضریب بازدهی نفت معادن جدید کشف شده درسال 30 ملیارد بشکه بود .امروز ما با 30 ملیارد بشکه مصرف نفت درسال مواجه هستیم  ، در صورتیکه بازدهی نفت  معدان جدید کشف شده در حدود 4 ملیارد بشکه درسال است .  این واقعیت را شرکت نفت :Chevron   نیز دریک آگهی منتشر کرده وچنین نوشته بود : «...» دنیا برای کشف یک بشکه نفت ، دوبشکه نفت از ذخائر کشف شده مصرف می کند ، این مصرف بی تناسب با  کشف جدید  نفت ، نسبت به مصرف نفت موجود شما را نگران آینده نمی کند ؟

بنا به سناریو انستیتو بین المللی انرژی ( I EA International Energy Agency  ) متکی به آمار وارقام سال 2004 ، تقاضای مصرف روزانه نفت  در جهان 121 ملیون بشکه در روز است .  در 25 سال آینده  لازم است 25 ملیون بشکه در روز اضافه شود .این مقدار احتیاج اضافی را باید از معادن تازه کشف شده تامین کرد . یعنی با این حساب  ما باید ، معادل چهار برابر تولید معادن نفت دریای شمال ، معادن جدید پیدا بکنیم ، که در واقعیت چنین عملی ممکن نیست .  هر معادن نفت  بعد از مدتی بهره برداری ، از ضریب بازدهی آن کاسته می می شود . ولو اینکه تکنولوژی امروز  این افت بازدهی را تا اندازهای میتواند کند بکند ، ولی هرگز نمی تواند در نهایت مانع آن بشود . (معدن نفت دریای شمال ، اخرین میدان ذخیره مهم نفت است که در زمان معاصر کشف شده است .این میدان نفت در سال 1969 کشف شد ، که مقدار ذخائر آنرا 60 ملیارد بشکه تخمین زده شده است . ماخذ (3)

موسسه بین المللی نرژی و صنایع نفت این اصل را قبول دارد ،که مجموعه معادن نفت در حال استخراج  به نقطه اوج بازدهی خود رسیده اند ، واین معادن ، وارد مرحله نزول باز دهی شده اند  بنا به نتیجه مطالعات شرکت : Exxon Mobil – میانگین سقوط بازدهی تولید نفت در دنیا در حدود 4 تا 6 درصد در سال است .
                                      
                                                *                        *                              *


جنگ آمریکا و متحدین این کشور در 20 مارس 2003 علیه عراق .
این جنگ بمانند سایر جنگهای خلیج فارس  برای برای نفت بود .
بازوی قدرت امپریالسم در جهان امروز ، میلیتاریسم  حاکم در دستگاه حکومتی نظام امپریالیستی است (قدرت و سلطه نیروهای نظامی ). با این واقعیت غیر قابل انکار ، که درکل این سیستم ، پیوند جدا ناپذیر امپریالیسم با ملیتاریسم ، به نیروی حیاتی و انرژی زا  لازم برای راه اندازی این قدرت  را  دارد ، که در زمان حاضر ، این ماده انرژی زا ، نفت و گاز است خصوصاً  در صورت امکان ، به مقدار بی پایان و با قیمت ارزان  در اختیار این قدرت امپریالیستی –ملیتاریستی باشد . نفت و گاز ارزان قیمت  بمانند خون در رگ یک انسان سالم ، برای ادامه حیات  قدرت های امپریالیستی  لازم وضروری است . چون تاکنون ، بشر نتوانسته است ، انرژی دیگر را  با  خصوصیات  شیمیائی و فیزیکی  نفت و گاز (قابل حمل بودن ولو به مقدار محدود ) را جانشین این انرژی بکند .  به همین خاطر نیز ، از روزیکه نفت در جهان کشف شد ، این ماده انرژی زا ، به سرعت تبدیل به ماده استراتژیک شد . بی جهت نیست که تحلیگران مسائل ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک نفت را با عنوان : سلاح نفت –سلاحها برای نفت  می نامند .  برای بهتر شناختن نقش این ماده  حیاتی برای امپریالیسم و ملیتاریسم ، اینباز ، چهره یکی از نقش آفرینان   سلاح نفت ، و سلاح برای نفت  که در دنیا شهرت جهانی دارد :  Dick Cheney- دیک شنی  بطور خلاصه در اینجا ، از منظر خوانندگان می گذرانیم ، وبعدا نقش او را در جنگ 2003 ، جنگ سوم خلیج فارس (جنگ اول خلیج فارس  – جنگ صدام  علیه ایران 1980-1988. جنگ دوم  خلیج فارس ، جنگ ژرژ بوش پدر  (1990-1992 شروع آن با شغال کویت در 2 اوت 1990 توسط صدام ) جنگ سوم خلیج فارس ، جنگ ژرژدبلیو  بوش ، علیه صدام  در سال 2003 شروع آن 20 مارس 2003  ) در اختیار خوانندگان می گذاریم





شرح مختصر زندگی سیاسی : نفتی دیک شنی . : Dick Cheney

اسم واقعی دیک شنی ، ریشارد بروس شنی (Richard Bruce Cheney  ) است که در 30 ژانویه 1941 در ایالت نبراسکا  به دینا آمد ه است او عضو حزب جمهوری خواه آمریکا و از سال 2001 به عنوان معاون رئیس جمهور  ژرژ دبلیو بوش در قدرت بود . دیک شنی دوران جوانی اش را در شهر :Caspaer – (شهری با 50 هزاز جمعیت در امارگیری سال 2000 ، واقع در ایالت :Wyoming- با اقتصاد کشاورزی ) پدر دیک شنی در بخش کشاورزی این منطقه فعالیت داشت .  دیک شنی بعد از تحصیل در دانشگاه معروف : Yale – در دانشگاه :Wyoming  - نیز برای تکمیل  تحصیلات دانشگاهی خود ، ادامه تحصیل داده است . ضمنا دیک شنی با شخصیت سیاسی  معروف حزب جمهوری خواه ، بنام : William Steiger  -  همکاری نزدیک سیاسی داشت . . دیک شنی خیلی زود نظر : Donald Henry Rumsfeld     عضو حزب جمهوری خواه (متولد 1932 )  را بخود جذب می کند .
بعد از سال 1969 ، کار در امور دولتی را شروع می کند ، خصوصاً در دستگاه حکومتی  ریچارد نیکسون ، (رئیس جمهور آمریکا از 1969 تا 1974) در درون کاخ سفید ، وسازمان اداری این نهاد شروع به کار می کند . وقتی که بعد از افتضاح  واترگیت ، نیکسون  در 8 اوت 1974  مجبور به استعفا می شود ،  دیک شنی ، در دوران ریاست جمهوری جرالد فورد  جانشین نیکسون  به عنوان معاون دستیار جرالد فورد  به کار خود در درون کانون قدرت اجرائی  دولت آمریکا ، یعنی کاخ سفید به کار خود ادامه می دهد .در این زمان جرالد فورد ،دونالد رامسفلد را به عنوان رئیس گروه انتقال مقام ریاست جمهوری  انتخاب می کند . سال بعد دونالد رامسفلد  این مقام را ترک  می کند ،و با مقام وزیر دفاع شروع به کار می کند (1975-1977- ) دیک  شنی  در دوران ریاست جمهوری جرالد فورد سمت ریئس  گروه مشاوران  جرالد فورد را داشت . در این زمان است که دیک شنی جوان خیلی زود معروف و مشهور می شود  و راه برای رسیدن به مقامات بالا برای او باز می شود . دیک شنی تا شکست جرالد فرود از جیمی کارتر  در انتخابات ریاست جمهوری سال 1976  در کنار جرالد فورد میماند . او در سال 1977 به ایالت : Wyoming بر می گردد  واز این ایالت  به مقام نماینده کنگره انتخاب می شود . dick cheney

دیک شنی خیلی سریع در سطح آمریکا مشهور می شود . در زمان ریاست جمهوری :ژرژ بوش  پدر ، بین 1989 -1993 ، به مقام وزیر دفاع منصوب می شود . او در این مقام : عملیات نظامی مهم را در پاناما  واشغال این کشور  بنام :( عملیات   عادلانه ) -      Operation Just Cause, was the invasion of Panama by the United States  - رهبری کرد .
دیک شنی  در جنگ دوم خلیج فارس ، بعد از اشغال کویت  در 2 اوت 1990 ،معروف به جنگ دوم خلیج فارس
دردولت  ژورژ بوش پدر ،  همراه با متحدان نظامی آمریکا ،  در کنار : کولن پاول ، (Colin Powell –ژنرال – وزویر امور خارجه ، در دولت ژرژ دبلیو بوش  پسر )   با متحدان نظامی آمریکا ، در عملیاتی بنام ، طوفان صحرا به انگلیسی : Desert Storm  ،   در 17 ژانویه 1991 ،  با مقام وزیر دفاع شرکت کرد .
در ژوئیه 1991 این رجل سیاسی ودر عین حال ، مرد شرکت های چند ملیتی نفت  در آمریکا ، مدال آزادی  ریاست جمهوری  را بخاطر عملیات موفقیت آمیز  جنگ دوم خلیج فارس را به سینه می زند. فراموش نکنیم که دیک شنی هم یک رجل سیاسی و هم یک رجل تجارت بین المللی نفت و گاز در جهان است .  این جا است که خوانندگان به این مسئله مهم ، یعنی :تداخل ثروت های ناشی از غارت نفت و گاز ملت های فقر ، با ایدئولوژی  : امپریالیسم ،و ملیتاریسم  را مشاهده می کنند .  فراموش نکنیم که این رجل سیاسی  مشاور امور بارزگانی شرکت چندی ملیتی :Halliburton  - آمریکائی است .

   از سال 1992 وقتی که بیل کلینتون به مقام ریاست جمهوری رسد ، دیک شنی ،تبدیل به مشاور شرکت های نفتی می شود ، البته این لابی های های نفتی چون شعبده بازان حرفه ای این شخصیت سیاسی را «در جعبه مارگیری خود  » برای برنامه های آینده خود  داشتند.  دیک شنی چندین بار سیاست بیل کلینتون را ، سخت انتقاد می کند . انتخابات ریاست جمهوری سال 2001 آمریکا ، با اختلاف محاسبه تعداد آراء بین  جورج دبلیوبوش  و - Albert Arnold Gore  -  آلبرت آرنولد گور  به اختلاف و مشاجره می کشد و در نهایت  جورج دبلیو بوش ،  به مقام ریاست جمهوری ازسال  2001-2008  انتخا ب می شود . در طول این 8 سال ، دیک شنی معاون رئیس جمهور آمریکا بود و این بار این شخصیت سیاسی نفتی ، به مقام  معاونت رئیس جمهور ،  رامسفلد  نیز ازسال 2001 تا 2006 وزیر دفاع جورج دبلیو بوش  بود.
وقتی به مقام و مسئولیت های شغلی این افراد مشهور در دستگاه حکومتی ، وشرکت های چند ملیتی کارتل های نفت  و لابی های مختلف  ،چون لابی های  صنایع نظامی ،لابی ها بانک ها ، لابی  صهیونیست ها ،  در آمریکا دقیق می شویم ، به این نتیجه میرسیم ، که در حقیقت  این قدرت بزرگ جهانی ، ترکیبی است از قدرت  امپریالیستی و ملیتاریستی .

   

usbases200103-copie-1.jpg
نقشه دنیا ،  وحضور نظامی آمریکا در 50 کشور دنیا  . در این نقشه   مناطق و کشورهائیکه آمریکا  پایگاه نظامی دارد  این حضور نظامی را با رنگ قرمز  نشان داده می شود.ماخذ :(4)


 علاوه بر آن  آمریکا صاحب بزرگترین ناوگان جنگی  با ناو های هواپیما بر خود و ناوهای اسکورت این ناوهای هواپیمابر ، در واقع پایگاه های نظامی  مجهز به تمام سلاح جنگی  پیشرفته است که تمام اقیانوس های دنیا را در اختیار خود دارند . اسامی این ناوهای هواپیمابر  آمریکا  از این قرار اند :
1– Kitty Haw,2- Constellation,3- Enterprise,4- John F. Kennedy,5- Nimitz,6- Dwight D. Eisenhower,7- Carl Vinson,8- Theodore Roosevelt,9- Abraham Lincoln,10- George Washington,11- John C. Stennis, 12-Harry S. Truman et13- Ronald Reagan.-

شالامر جانسون – (Chalmers Johnson  ) این استاد علوم سیاسی  امریکائی ، در دانشگاه کالیفرنیا ، در مقاله خود  با عنوان : امپراطوری  پایگاه های نظامی آمریکا ، چنین می نویسد :  ما آمریکائیان ، ، پایگاه های متعدد مخفی در خارج از خاک  آمریکا داریم ،که از این طریق خصوصاً بوسیله کنترل الکترونیکی ، مکالمات ، مکاتبات ، تله کوپی های شهروندان خارجی و همچنین شهروندان  آمریکائی را  زیر نظر داریم . ماخذ :  5)  )
 پایان بخش اول .
پاریس 15 فوریه 2012 –
اقتباس بطور کامل و یا به اختصار ، با ذکر نام نویسنده و نام سایت ، کاملاً آزاد است .

بخش دوم : ژئوپولتیک و ژئواستراتژی  نفت  -جنگ نفت و جنگ برای نفت .
ادامه دارد ....

ماخذ :

1-


                                                
http://www.multilingualarchive.com/ma/enwiki/fr/North_Sea_oil   3-                                           

                                                                                                                                                            http://www.echecalaguerre.org/index.php?id=1085  5- 

هیچ نظری موجود نیست: