۱۳۹۱ اردیبهشت ۲, شنبه

rafsanjaniدر 1 فروردین 1391، خبر آنلاین، بخش های مربوط به جنگ با عراق در مصاحبه علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس در سال 1360را در آخرین روزهای اسفند سال 60، با مجله عربی «الموقف العربی» چاپ قبرس درباره مواضع ایران نسبت به جنگ و سرنگونی صدام حسین، انتشار داده است.
« * ما سرزمین عراق را نمیخواهیم و چشم طمع به یک وجب از خاک آن ندوختهایم. اگر نیروهای ما توانستند نیروهای عراق را عقب برانند، در مرز دو کشور مستقر خواهند شد. زیرا ما ترجیح میدهیم رژیم عراق توسط ملت مسلمان عراق سرنگون شود. ما همه امکانات را در اختیار این ملت میگذاریم تا بتواند این رژیم را سرنگون کند.
* چنانچه ملاحظه کنیم که ورود به سرزمینهای عراق برای سرنگونی رژیم این کشور یک وظیفه شرعی است، دریغ نخواهیم کرد. سرنگونی حکومت بعث برای ما یک هدف استراتژیک است و ما از این هدف عقب نشینی نمیکنیم. این تنها بهای قربانیهای بیگناه جنگ ناجوانمردانه عراق علیه اسلام است.
* پیشنهاد عربستان و پیشنهادات مشابه آن برای آتش بس با عراق و مذاکره برای جبران خسارات را نمیپذیریم. چرا که مساله ضرر و منفعت نیست. مساله حق و باطل است. مساله اسلام و کفر است. پول نمیتواند این قربانیهای بیگناه را که در جنگ جان خود را از دست دادند، بازگرداند و تنها چیزی که می تواند آن را جبران کند و مناسب است، سقوط صدام و قیام حکومت مردمی اسلامی در عراق است.
* نمی خواهیم در سایه رژیم فعلی عراق، به هیچ توافقی با بغداد برسیم. این سری نیست که آن را فاش کنم. صدام حسین توسط میانجیها موافقت کرد طبق مواد و شرایط قرارداد الجزایر و بدون قید و شرط، عقب نشینی کند. ولی ما این پیشنهاد را رد کردیم و با هرگونه توافقی مخالفت خواهیم کرد. مادامیکه رژیم فعلی عراق، طرف دوم توافق باشد. این توافق باید با ملت عراق و پس از پیروزی امضا گردد. ما حاضر نیستیم دست از حمایت از سازمان های مخالف رژیم عراق برداریم
متن کامل این مصاحبه در آخرین شماره از روزنامه جمهوری اسلامی در سال 1360 منتشر شده است.
خط کشی ها از نشریه انقلاب اسلامی هستند.
مصاحبه ای که اینک از سانسور خارج می شود، کدام حقیقت را تصدیق و کدام دروغها را تکذیب می کند؟
تا تاریخ این مصاحبه، پیشنهاد هیأت عدم تعهد به ایران که به تصویب شورای عالی دفاع و شخص خمینی رسیده بود و نیز موافقت رژیم صدام با پیشنهاد و شتاب در انجام کودتا در خرداد 60، از جمله برای این که هیأت به ایران نیاید و پاسخ موافق صدام را ارائه نکند و صلح برقرار نشود را رژیم کودتا سانسور می کرد. این واقعیت را از تاریخ انجام این مصاحبه ببعد تا امروز، همچنان سانسور می کنند. اینک، مصاحبه ای که در آخرین شماره روزنامه جمهوری سال 60، وطن دوستی یا وطن دوستانی، از قید سانسور رها و انتشار می دهد یا می دهند. بنا بر این مصاحبه، در روزهای پایانی سال 60، در مصاحبه با الموقف العربی، گفته استصدام حسین توسط میانجیها موافقت کرد طبق مواد و شرایط قرارداد الجزایر و بدون قید و شرط، عقب نشینی کند».
بدین قرار، در سال 60، صدام موافق با عقب نشینی از خاک ایران به مرزهائی بوده است که قرارداد الجزایر تعین می کند. در حقیقت، بنا بر پیشنهاد هیأت عدم تعهد، قوای عراق می باید به اندازه توپ رس از مرزهای بین المللی، در داخل خاک ایران عقب می نشست. قوای ایران نیز می باید چنین می کردند. بدین قرار، هاشمی رفسنجانی حقیقت را در این مصاحبه تصدیق می کند و مدعی می شود که چون هدف سرنگون کردن رژیم صدام است، با هیچ پیشنهاد توافقی که یک طرف آن صدام و رژیم او باشد، رژیم ملاتاریا موافقت نمی کرده است. با وجود این، سرانجام جام زهر را خمینی سر کشید و با آتش بسی موافقت کرد که طرف او صدام و رژیم او بودند!.
اما کدام دروغ ها را تکذیب می کند؟ دروغهائی را که بخصوص از تابستان 1367، به دنبال سرکشیدن جام زهر توسط خمینی، ساختند و گفتند. سازندگان، هاشمی رفسنجانی و خامنه ای و محسن رضائی و... بودند. رایج ترین دروغی که می ساختند و مرتب بازگو می کردند این بود که به ایران هیچ گاه پیشنهاد عقب نشینی قوای عراق داده نشد و پیشنهادها، همه، پیشنهاد متارکه و گفتگو بودند.
حقیقت سومی که همواره سانسور می شد و می شود این بود که رژیم کودتا، جنگ را تنها به خاطر سرنگون کردن رژیم صدام ادامه نمی داد بلکه در درجه اول، برای تثبیت رژیم و بروفق معامله پنهانی با انگلیس و امریکا به آن ادامه می داد. هیچ گاه از یاد نبریم که آلن کلارک، وزیر دفاع در حکومت تاچر، در دادگاه رسیدگی به ایران گیت انگلیسی (فروش غیر قانونی اسلحه به ایران و عراق) گفت: جنگ در سود انگلستان و غرب بود، اسباب ایجاد و ادامه آن را فراهم کردیم. ایجاد جنگ – به ترتیبی که اسناد محرمانه انگلستان می گویند – با برانگیختن صدام به حمله به ایران، انجام گرفت اما ادامه جنگ، بنا بر کودتای خرداد 60 و این مصاحبه و... توسط رژیم خمینی ممکن گشت.
حقایق دیگری نیز سانسور می شدند که این مصاحبه آنها را نیز از بند سانسور رها می کند:
رژیم صدام در همان ماههای اول جنگ شکست ارتش خود را پذیرفته بود و قبول پیشنهاد غیر متعهدها، یک پیروزی نظامی – سیاسی ایران بود و باکودتای خرداد 60، این پیروزی بود که از ایرانیان دزدیده شد و یک نسل ایرانی و ثروتی عظیم نیز تلف شد:
نخست این قسمت از سند محرمانه را باز بخوانیم که دولت انگلستان، بعد از گذشته 30 سال، از قید "محرمانه" رها کرده است. این گزارش محرمانه در روزهای 20 تا 22 ژانویه 1980 برابر 30 دی تا 2 بهمن 1359 تهیه و ارسال شده است:
« سفیر بریتانیا در بغداد در ادامه گزارش خود دلیل دیگر ناتوانی ارتش عراق در دستیابی به آرزوی صدام که شکست کامل و سریع ایران بود، را این گونه بیان کرد: "مساله حفظ روحیه، اصل مهم دیگری بود که احتمالا در عملکرد ضعیف عراقیان موثر واقع شد. برخلاف همه ظواهر نظامی، عراقی طبعا سرباز نیست. به نظر می‌رسد عراقیان در موجی از رضایت وارد جنگ شدند که با پیروزیهای اولیه پایدار بود. ولی وقتی کار دشوار شد، تلفات زیادی رخ داد و مهارت مغرورانه مقاومت ایرانیان آشکار گشت، شور و شوق اولیه عراقیها برباد رفت."
در حالی که ملک حسین پادشاه اردن و دولت آن کشور، یکی از مهمترین مشوقان و حامیان منطقه‌ای حکومت عراق و تحریک کنندگانش به تجاوز نظامی به ایران بودند و اعتقاد جدی به شکست سریع ایران در جنگ داشتند، ژنرال شاکر در این دیدار که تنها حدود چهار ماه و نیم پس از شروع جنگ صورت گرفته بود، به شدت نسبت به موفقیت عراق ابراز ناامیدی کرد:
"عراقی‌ها به پیروزی قاطع دست نیافتند. آنها برنامه ریزی عالی داشتند، ولی اجرای ضعیف و مشکلات پیش بینی نشده مانع دسترسی آنان به هدفشان شد. عراق برای رسیدن به پیروزی، نیازمند به هم زدن اعتماد مردم ایران و تصرف دزفول و اهواز بود ... عراقیها اقتدار ایرانی‌ها را دست کم گرفته بودند و آماده پاتک آنان نبودند ... شگفتی بزرگ جنگ این است که نیروی هوایی ایران هنوز قادر به انجام پنجاه سورتی پرواز در روز است. اکنون قطع برق شدید در بغداد وجود دارد و فعالیت نیروگاه هسته‌ای عراق نیز برای مدتی طولانی تعطیل شده است."
در مقابل، ژنرال شاکر نیز نظر لرد گیلمور را در باره موقعیت عراق در جنگ سوال کرد: "گیلمور گفت، هر چند چیز زیادی در باره مناقشات نظامی نمی دانم، ولی به نظر می‌رسد که عراقی‌ها ابتکار خود را از دست داده و نیازمند پایان دادن سریع به جنگ هستند. ما به دلیل خطر گسترش جنگ و پریشانی و تفرقه ایجاد شده در میان اعراب، نگران وضعیت کنونی هستیم."
در همین ارتباط سرهنگ قاسم طائب سالم رئیس دانشکده نظامی اردن نیز در دیدارش با سرهنگ ویلیامسون افسر ارشد نیروی هوایی بریتانیا در تاریخ 25 ژانویه 1980/ پنجم بهمن 1359 نیز نظری مشابه با ژنرال شاکر ابراز کرد: "صدام حسین هیچ گزینه‌ای به جز ادامه جنگ ندارد. چرا که تاکنون او قطعا هیچ دستاوردی نداشته است. اگر او الان متوقف شود، حزب الدعوه کسانی را که الان حامی رئیس جمهور [صدام حسین] هستند را تحت نفوذ خود درخواهد آورد و رئیس جمهور سرنگون خواهد شد."
بدین قرار، در پایان چهارمین ماه جنگ، بنا بر قول ژنرال شاکر، فرمانده وقت ارتش اردن، حمله عراق شکست خورده بود. و نیازمند «پایان دادن سریع به جنگ» بود. به سخن دیگر، پیروزی ایران مسلم و برباد دادن آن، بعلاوه یک نسل جوان ایرانی که تلف شد و سرمایه عظیمی که از میان رفت و فرصت رشدی که از دست رفت و کودتایی که انجام شد و استبدادی که باز سازی شد، خیانت مسلمی بود که رژیم خمینی، از جمله ایرانی گیتی هائی که هم اکنون نیز مقامهای اول رژیم را در اختیار دارند، مرتکب شده اند. این خیانت بی مانند به ایران است که سانسورها می خواسته اند و می خواهند از دید مردم ایران بپوشانند.
باوجود این ،حقیقت های دیگری وجود دارند که ایران گیتی ها آنها را از مردم ایران پنهان می کنند:

هیچ نظری موجود نیست: