37 هزار «بیوه کودک» داریم
قانون : فرشید یزدانی عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان و رئیس سابق این انجمن در مصاخبه با یاست قانون :
براساس کنوانسیون جهانی حقوق کودک تمام افراد زیر ۱۸ سال کودک محسوب میشوند. براساس قانون مدنی دختران در ۱۳ سالگی و پسران در ۱۵ سالگی به بلوغ میرسند. با توجه به قوانین سن ازدواج این موضوع از چند منظر قابل بررسی است یکی از نظر اجتماعی و فرهنگی و دیگری از منظر قانونی. از نظر اجتماعی مهمترین عامل عمده در حوزه ازدواج کودکان بحث فقر اقتصادی است. هرچقدر فقر افزایش یابد میزان این ازدواجها بیشتر میشود چنانچه آمار نیز چنین موضوعی را ثابت میکند. در چند سال اخیر به دلیل افزایش نرخ تورم و افزایش فقر در میان قشر ضعیف جامعه افزایش ازدواج کودکان مشهود بوده است. ازدواج کودکان از مناسبات اجتماعی و زندگی روزمره مردم در طبقات پایین جامعه تاثیر بسیاری میگیرد. در کنار عامل فقر اقتصادی نباید فقر فرهنگی موجود در میان بخشی از جامعه که چنین معضلی را به وجود میآورند را فراموش کرد.
طبق آمارهای موجود در سال ۸۵، حدود ۹۰۰ هزار کودک ازدواج کرده ۱۰ تا ۱۸ ساله داشتهایم. بیش از ۵۵ درصد این ازدواجها در نقاط شهری و مابقی در نقاط روستایی بوده است. بنابراین میبینیم که ازدواج کودکان در قشر شهری نیز دیده میشود. هر چند به دلیل مهاجرت از روستاها به شهر در گذشته و پایین بودن جمعیت روستایی این آمار نشان میدهد که رشد این ازدواجها در نقاط روستایی بیشتر بوده زیرا نسبت جمعیت روستایی به شهری در کشورمان کمتر است.
سال ۸۴ در کشور ۲۲۶ هزار دختر زیر ۱۹ سال ازدواج کردهاند که این رقم در سال ۸۹ با فرآیند افزایشی به ۳۴۲ هزار تا رسیده است. ۲۶ هزار مورد از این ازدواجها در سال ۸۴، ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۴ سال بوده و در سال ۸۹، ازدواج این رده سنی ۴۲ هزار مورد بوده که اتفاق بسیار ناخوشایندی است.
یکی از فجایعی که در آمار دیده میشود ازدواج کودکان زیر ۱۰ سال است. در سال ۸۹، ۷۱۶ کودک زیر ۱۰ سال ازدواج کردهاند که این رقم نیز افزایش یافته زیرا در سال ۸۶، ۳۷۰ مورد ازدواج کودک زیر ۱۰ ساله دیده میشود. با توجه به سن کم کودک این آمار بهظاهر کم، بسیار زیاد است.
اگر آمار کل ازدواجهای کودکان زیر ۱۵ سال را مدنظر قرار دهیم در سال ۸۹، ۴۵ هزار ازدواج داشتیم که ۴۲ هزار مورد از این ازدواجها مربوط به دختران بوده است. سال ۸۴ این رقم ۲۶ هزار عدد بوده که نشانگر رشدی معادل ۶۵ درصد در این سالها بوده است.
وقتی این رقمها را نسبت به کل ازدواجهایی که در کشور صورت میگیرد مقایسه کنیم روند افزایشی را میبینیم که یک پدیده قابل توجه است و نیاز به یک بررسی دقیق دارد. در سال ۸۴، ۷۸۴ هزار ازدواج صورت گرفته که که از این رقم، ۴۰ درصدمربوط به ازدواج افراد زیر ۱۹ سال بوده است. این نسبت در سال ۸۹ به ۴۵ درصد رسیده است. درباره ازدواج افراد زیر ۱۵ سال این نسبت در سال ۸۴، ۵/۳ درصد بوده که در سال ۸۹ به ۵ درصد رسیده و رشد چشمگیری داشته است. درواقع این یک پدیده کودک همسری است که پیامدهای جدی در خانواده، اجتماع و روی خود افراد دارد.
این آمار براساس سرشماریهای ثبت احوال استخراج شده و هیچگونه دخل و تصرفی در آنها صورت نگرفته است. آماری که ارائه میدهم براساس منابع رسمی است باید توجه داشت که آمار واقعی که شامل ازدواجهای ثبت نشده نیز هست، بیشتر از اینهاست.
براساس آمار سال ۸۵ حدد ۲۵ هزار کودک مطلقه داشتیم. که از این میزان ۱۵هزار در نقاط روستایی و مابقی در نقاط شهری بوده است. قابلتوجه اینکه تعداد حدود ۱۲ هزار کودک نیز در این سال مشاهده شدهاند که همسرشان فوت کرده است که آمارش در نقاط شهری بیشتر است. در یک تقسیم بندی جنسیتی میبینیم
از این ۲۵ هزار کودک مطلقه نزدیک به ۱۵ هزار تایشان پسر هستند و مابقی دختر.
اگر بخواهیم در رده سنی ۱۰ تا ۱۴ سال آمار سال ۸۵ کودکان مطلقه را داشته باشیم در مجموع قریب به ۱۴ هزار کودک مطلقه در این سن وجود داشته است که با احتساب بیش از ۴ هزار کودک همسرمرده میتوان گفت که حدود ۱۸ هزار کودک بیوه در سال ۸۵ زندگی میکردهاند. اگر سن میان ۱۰ تا ۱۸ سال را مدنظر قرار دهیم تعداد ۳۷ هزار بیوه کودک در کشور وجود دارد.
براساس آمار کلی سال ۸۶ تا ۸۹ در میان دختران هرسال به طور متوسط ۸۰۰ کودک ۱۰ تا ۱۴ سال طلاق گرفتند و حدد ۱۵ هزار کودک ۱۵ تا ۱۹ سال طلاق گرفتهاند. آمار مربوط به پسران نیز براساس همین نسبت تغییر میکند. هر چند رقم کل طلاق زیر ۱۵ سالهها عمدتا دختران بودند.
یک موضوعی که در میان این ارقام جلوه میکند این است که بحث طلاق کودکان تابعی از فرآیند کلی طلاق در کشور است. نسبت کل طلاقها در کشور حدود ۳۷ درصد از سال ۸۶ به ۸۹ افزایش یافته است که همین آمار در میان کودکان ۳۸ درصد است که تفاوت معناداری ندارد و یکسان هستند.
قانون : فرشید یزدانی عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان و رئیس سابق این انجمن در مصاخبه با یاست قانون :
براساس کنوانسیون جهانی حقوق کودک تمام افراد زیر ۱۸ سال کودک محسوب میشوند. براساس قانون مدنی دختران در ۱۳ سالگی و پسران در ۱۵ سالگی به بلوغ میرسند. با توجه به قوانین سن ازدواج این موضوع از چند منظر قابل بررسی است یکی از نظر اجتماعی و فرهنگی و دیگری از منظر قانونی. از نظر اجتماعی مهمترین عامل عمده در حوزه ازدواج کودکان بحث فقر اقتصادی است. هرچقدر فقر افزایش یابد میزان این ازدواجها بیشتر میشود چنانچه آمار نیز چنین موضوعی را ثابت میکند. در چند سال اخیر به دلیل افزایش نرخ تورم و افزایش فقر در میان قشر ضعیف جامعه افزایش ازدواج کودکان مشهود بوده است. ازدواج کودکان از مناسبات اجتماعی و زندگی روزمره مردم در طبقات پایین جامعه تاثیر بسیاری میگیرد. در کنار عامل فقر اقتصادی نباید فقر فرهنگی موجود در میان بخشی از جامعه که چنین معضلی را به وجود میآورند را فراموش کرد.
طبق آمارهای موجود در سال ۸۵، حدود ۹۰۰ هزار کودک ازدواج کرده ۱۰ تا ۱۸ ساله داشتهایم. بیش از ۵۵ درصد این ازدواجها در نقاط شهری و مابقی در نقاط روستایی بوده است. بنابراین میبینیم که ازدواج کودکان در قشر شهری نیز دیده میشود. هر چند به دلیل مهاجرت از روستاها به شهر در گذشته و پایین بودن جمعیت روستایی این آمار نشان میدهد که رشد این ازدواجها در نقاط روستایی بیشتر بوده زیرا نسبت جمعیت روستایی به شهری در کشورمان کمتر است.
سال ۸۴ در کشور ۲۲۶ هزار دختر زیر ۱۹ سال ازدواج کردهاند که این رقم در سال ۸۹ با فرآیند افزایشی به ۳۴۲ هزار تا رسیده است. ۲۶ هزار مورد از این ازدواجها در سال ۸۴، ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۴ سال بوده و در سال ۸۹، ازدواج این رده سنی ۴۲ هزار مورد بوده که اتفاق بسیار ناخوشایندی است.
یکی از فجایعی که در آمار دیده میشود ازدواج کودکان زیر ۱۰ سال است. در سال ۸۹، ۷۱۶ کودک زیر ۱۰ سال ازدواج کردهاند که این رقم نیز افزایش یافته زیرا در سال ۸۶، ۳۷۰ مورد ازدواج کودک زیر ۱۰ ساله دیده میشود. با توجه به سن کم کودک این آمار بهظاهر کم، بسیار زیاد است.
اگر آمار کل ازدواجهای کودکان زیر ۱۵ سال را مدنظر قرار دهیم در سال ۸۹، ۴۵ هزار ازدواج داشتیم که ۴۲ هزار مورد از این ازدواجها مربوط به دختران بوده است. سال ۸۴ این رقم ۲۶ هزار عدد بوده که نشانگر رشدی معادل ۶۵ درصد در این سالها بوده است.
وقتی این رقمها را نسبت به کل ازدواجهایی که در کشور صورت میگیرد مقایسه کنیم روند افزایشی را میبینیم که یک پدیده قابل توجه است و نیاز به یک بررسی دقیق دارد. در سال ۸۴، ۷۸۴ هزار ازدواج صورت گرفته که که از این رقم، ۴۰ درصدمربوط به ازدواج افراد زیر ۱۹ سال بوده است. این نسبت در سال ۸۹ به ۴۵ درصد رسیده است. درباره ازدواج افراد زیر ۱۵ سال این نسبت در سال ۸۴، ۵/۳ درصد بوده که در سال ۸۹ به ۵ درصد رسیده و رشد چشمگیری داشته است. درواقع این یک پدیده کودک همسری است که پیامدهای جدی در خانواده، اجتماع و روی خود افراد دارد.
این آمار براساس سرشماریهای ثبت احوال استخراج شده و هیچگونه دخل و تصرفی در آنها صورت نگرفته است. آماری که ارائه میدهم براساس منابع رسمی است باید توجه داشت که آمار واقعی که شامل ازدواجهای ثبت نشده نیز هست، بیشتر از اینهاست.
براساس آمار سال ۸۵ حدد ۲۵ هزار کودک مطلقه داشتیم. که از این میزان ۱۵هزار در نقاط روستایی و مابقی در نقاط شهری بوده است. قابلتوجه اینکه تعداد حدود ۱۲ هزار کودک نیز در این سال مشاهده شدهاند که همسرشان فوت کرده است که آمارش در نقاط شهری بیشتر است. در یک تقسیم بندی جنسیتی میبینیم
از این ۲۵ هزار کودک مطلقه نزدیک به ۱۵ هزار تایشان پسر هستند و مابقی دختر.
اگر بخواهیم در رده سنی ۱۰ تا ۱۴ سال آمار سال ۸۵ کودکان مطلقه را داشته باشیم در مجموع قریب به ۱۴ هزار کودک مطلقه در این سن وجود داشته است که با احتساب بیش از ۴ هزار کودک همسرمرده میتوان گفت که حدود ۱۸ هزار کودک بیوه در سال ۸۵ زندگی میکردهاند. اگر سن میان ۱۰ تا ۱۸ سال را مدنظر قرار دهیم تعداد ۳۷ هزار بیوه کودک در کشور وجود دارد.
براساس آمار کلی سال ۸۶ تا ۸۹ در میان دختران هرسال به طور متوسط ۸۰۰ کودک ۱۰ تا ۱۴ سال طلاق گرفتند و حدد ۱۵ هزار کودک ۱۵ تا ۱۹ سال طلاق گرفتهاند. آمار مربوط به پسران نیز براساس همین نسبت تغییر میکند. هر چند رقم کل طلاق زیر ۱۵ سالهها عمدتا دختران بودند.
یک موضوعی که در میان این ارقام جلوه میکند این است که بحث طلاق کودکان تابعی از فرآیند کلی طلاق در کشور است. نسبت کل طلاقها در کشور حدود ۳۷ درصد از سال ۸۶ به ۸۹ افزایش یافته است که همین آمار در میان کودکان ۳۸ درصد است که تفاوت معناداری ندارد و یکسان هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر