۱۳۹۱/۰۷/۲۲ - آقای فلاحتی- صدای امریکا-: ...حسین شریعتمداری در کیهانش نوشت که در واقع دلیل توقیف و بازداشت، فاش گویی شرق از آتش سوزی سینما رکس آبادان در سال ٥٧ بوده است. کیهان نوشت این روزنامه زنجیره ای یعنی شرق در ستون تاریخ هفتۀ خود در بارۀ آتش سوزی سینما رکس آبادان نوشته است طراحان این خرابکاری و عاملان این رویداد هنوز شناخته نشده اند، ولی انگیزۀ آن روشن است: تحریک، و گسترش مخالفت ها و تغییر نظام. کیهان نوشته که روزنامۀ شرق بصورت مستقیم و روش این اتفاق را به مبارزان انقلابی نسبت داده است. چرا همان موقع که شرق در بارۀ سینما رکس اینطور نوشت توقیف نشد، یعنی ٢٨ مرداد. صبر کردن تا سوم مهر که از آن بهانه ای بگیرند، برای چه؟ مشکل کجاست؟ دست چه کسانی ممکن است رو بشود اگر خودشان گیر بدهند به فاجعۀ سینما رکس؟ هیچوقت فکر کرده اید که چرا در تمام این سی و چهار ساله حکومت هیچ مراسمی بیاد قربانیان فاجعۀ سینما رکس نداشته است؟ چرا؟ کجای کار این نظام در این رابطه گیر دارد؟ این همه از مسئولان آن رژیم و این رژیم در خارج کشور هم اقلاً می توانند حرف بزنند، اما هنوز ماجرا روشن نیست، خیلی ها حرف نمی زنند. و به همین دلیل است که بویژه جای تشکر دارد از سرهنگ بازنشسته اردشیر بیات رئیس پلیس آبادان در سال ٥٧ که پذیرفتند به این برنامه بیایند، و بخشی از واقعیت تاریخ این مملکت را روشن کنند. ...
قسمت اول مصاحبه
جناب سرهنگ شما، مختصر بفرمایید که از چه زمانی تا چه زمانی رئیس پلیس بودید و چه وقت بازنشسته شدید؟
سرهنگ اردشیر بیات: من باتفاق تیمسار رزمی که قبلاً رئیس شهربانی قم بودند، به اتفاق هم در یک زمان، یعنی در حدود ٢٥ اسفند سال ٥٦، من بسمت ریاست پلیس آبادان و تیمسار رزمی به ریاست شهربانی آبادان برگزیده شدیم. و تا فردای انقلاب من در آبادان بودم. فردای انقلاب، از آبادان بسمت تهران حرکت کردم.
و چه وقت بازنشست شدید؟
سرهنگ اردشیر بیات: من اولین افسری هستم که بعد از انقلاب تقاضای بازنشستگی کردم و در همین تقاضایم، سرهنگ پاک بین که بدست همین دژخیمان اعدام شد، به من گفت مواظب باش این تقاضا نامۀ تو ممکن است منجر به اعدامت بشود، گفتم در هر حال اینها ما را اعدام می کنند، چه بهتر که ننگ همکاری با رژیم بر پیشانی من برچسب نخورد، و با تقاضایم به اتقاق تیمسار مجللی رئیس شهربانی وقت رفتم و به ایشان گفتم که من رئیس پلیس آبادان بودم و با جنجالی که بر سر سینما کس آبادان هست، امکان خدمت برای من نیست، یا مرا به تهران فرا خوانید، یا اینکه بازنشت کنید. گفت می دانی عواقب بازنشستگی چه چیزی در بر دارد؟ گفتم بله قربان، می دانم، ولی تقاضا می کنم. ایشان با بازنشستگی من موافقت کرد، و در واقع یکماه به من مرخصی دادند و از اول فروردین ٥٨ من بازنشست شدم.
سوأل: جناب سرهنگ بنده شنیده ام که شما،- که اگر نادرست است اصلاح بفرمایید- تنها افسر ارشد در حین خدمت بودید که در ٢٨ مرداد ٥٧، موقعیکه فاجعۀ سینما رکس روی داد، در آبادان حاضر بودید و تقریباً بقیۀ افسران ارشد مرخصی بودند.
سرهنگ اردشیر بیات: نخیر، این اطلاع درست نیست. زمان وقوع آتش سوزی سینما رکس آبادان، تیمسار رزمی ریاست شهربانی، سرهنگ امینی، معاون شهربانی که بعداً رئیس شهربانی شدند، در محل با من بودند. ما سه نفر با تمام پرسنل شهربانی در محل بودیم. و آن کسی که در مرخصی بود و اعدام شد سرهنگ سیاوش امینی آل آقا بود، که ایشان رئیس اطلاعات شهربانی بود، و گناهش هم این بود که فقط بعد از مرخصی -ایشان چون دورۀ ضد اطلاعات دیده بود، ضد خرابکاری دیده بود- به سینما رفت بررسی کند که علت آتش سوزی چه بوده است. و ایشان اظهار نظر کردند که این آتش سوزی عمدی بوده است. گناه این افسر تنها این بود که این آتش سوزی عمدی بوده است. و افسر دیگری که اعدام شد ستوان یکم منوچهر بهمنی، ایشان هم افسری بودند که بدستور من حدود دو یا سه ماه قبل از انقلاب موسوی تبریزی را که در مسجد فیروزآبادی به مقامات مملکتی توهین کرد، دستور دادم او را دستگیر کرد، و ایشان را هم به جرم فقط دستگیر کردن خودش[= موسوی تبریزی] محکوم به اعدام کرد و جالب توجه اینجاست که هیچ کدام از اعضای قضات دادگاه یا بی دادگاه سینما رکس حاضر نشدند که زیر حکم را امضاء کنند که ستوان بهمنی محکوم به مرگ شده است. گفتند هیچ مدرکی بر علیه این افسر وجود ندارد*. ایشان[= موسوی تبریزی] پس از خاتمۀ حکم، زیر حکم با دست خود نوشت ضمناً بدستور من ستوان یکم منوچهر بهمنی نیز به اعدام محکوم می گردد.
آنموقع موسوی تبریزی رئیس دادگاه رسیدگی به پروندۀ سینما رکس آبادان در سال٥٩ بود؟
سرهنگ اردشیر بیات: بله.
محمدرضاشاه
پهلوی در کتاب خاطراتش در باره فاجعه سینما رکس نوشته است که مقصر اصلی به
عراق فرار کرد و از قضات دادگاه گله کرده است که جوان بودند و ترسیدند
قضیه را دنبال کنند- قبل از انقلاب است، نه بعد از انقلاب- . آقای پرویز
ثابتی معاون ساواک گفته است که همه این آتشها زیر سر فردی بنام حسن عاشور
بود که فرار کرد. بفرمائید که حسین تکبعلیزاده که اعدام شد که خودش در سال 59 اعتراف کرد که کبریت زده است به مواد منفجره ای که دور تا دور سالن ریخته بودند. اشاره کردید که این ماجرا عمدی بوده است یا عمدی نبوده؟
سرهنگ اردشیر بیات: این دو بخش است. بخش اولش مربوط به حسین تکبعلیزاده
است و یک بخشش مربوط به حسن عاشور یا هاشم عاشور که آقای ثابتی بغلط علی
رضا عاشور نوشته است. مسئله عاشور، مسئله کمدی مضحک پرونده سینما رکس
آبادان است. و تمامآ کسانی که اسم این شخص را شنیدند به بیراهه رفتند،
همان کسی است که محمدرضاشاه می نویسند که به عراق فرار کرده است؟
سرهنگ اردشیر بیات: متاسفانه علاحضرت هم در این مورد اشتباه کردند بدلیل اینکه زمانی که ما حسین تکبعلیزاده، عامل اصلی را گرفتیم، هنوز هیچ کس از جریان مابقی سینما رکس آبادان خبر نداشت.
دستگیری کی بود ؟
سرهنگ اردشیر بیات:
شاید تقریبآ 10 یا 15 روز قبل از انقلاب بود. بعد از اینکه سینما رکس
آبادان آتش کشیده شد و آبادان بصورت گلوله آتش در آمد و نا امنی در سرتاسر
آبادان شد و ما را متهم به آتش زدن سینما رکس آبادان کردند، ناگهان
یک روز صبح، رادیو اعلام کرد که متهم سینما رکس آبادان در عراق دستگیر شده
و هواپیما برای بردن آن فرستاده شده. همزمان با آن یا فردا آن، یکی از
خویشاوندان من که در خرمشهر ساکن بود، با من تماس گرفت. پسر جوانی بود. به من می گفت پسر عمه. گفت:
جناب، به تو عرض کنم، این حسن عاشوری که در عراق گرفته اند و به ایران
دارند می آورند، دیوانه است، دچار توهم است، و از جمله کسانی است حاضر است
هر اتفاقی را به خودش نسبت بده. مواظب باشید و با طناب این، به چاه نروید. این
متهم حدود 7 یا 8 روز در اختیار ساواک بود. ساواک بعد از 7 یا 8 روز آمد
اینرا به شهربانی تحویل بدهد، در آن زمان تیمسار رزمی که قبلا رئیس شهربانی
قم بود و حالا شده رئیس شهربانی آبادان، از آبادان رفته بود و سرهنگ امینی
جایگزین ایشان شده بود – معاون شهربانی- . وقتی حسن عاشوری را به شهربانی
آوردند، وضیعت جسمانی بسیار ناهنجار که اصلا قابل دیدن و تصور نبود. سرهنگ
امینی اظهار داشتند من این متهم را تحویل نمی گیرم، مگر اینکه دادستان
آبادان و رئیس پزشکی آبادان اینجا باشند، وضیعت جسمانی این شخص را بررسی کنند.
شکنجه شده بود؟
سرهنگ اردشیر بیات: شکنجه شده بود، صد در صد.
می خواهم حقایق را بگویم. نمی خواهم پرده پوشی کنم. چون من اینجا هستم که
حقایق را بگویم و حقایق را می گویم. این آدم در وضیعت جسمانی بسیار ناهنجار
قرار داشت که همینطور هم شد، که یا دادستان یا نماینده دادستان آمدند،
صورت مجلس شد. بعد در بازجوئیهای ما، معلوم شد که این اصلا دیوانه است،
دادگستری هم به این مسئله واقف شد. و این معضل بزرگی بر مشکلات ما افزود.
چرا که اگر ما این شخص را آزاد می کردیم، می گفتند عامل سینما رکس آبادان
آزاد شده است، اگر به محاکمه کشیده میشد، حیثیت و آبرو دستگاه از بین می
رفت. برای اینکه این آدم دیوانه بود و اصلا صحبهائی که می کرد نه ارزش
قضائی داشت، نه ارزش قانونی.
یعنی نه سر پیاز و نه ته پیاز بود؟
سرهنگ اردشیر بیات: اصلا. فقط بعنوان توهم خودش را عامل آتش سوزی سینما رکس آبادان خواند.
حالا واقعیت آتش سوزی سینما رکس؟
قسمت دوم مصاحبه
توضیح سایت انقلاب اسلامی – این مصاحبه در تلویزیون صدای امریکا در 21 مهر 1391 صورت گرفته است. صحبت سرهنگ اردشیر بیات در باره اعدام ستوان یکم منوچهر بهمنی درست است. ستوان یکم منوچهر بهمنی، تنها بخاطر دستگیری اقای موسوی تبریزی و سیلی زدن به ایشان در زمان دستگیری، اعدام شد و مدرکی از دخالت ایشان در آتش سوزی سینما رکس آبادان وجود نداشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر