سر کار علّیه عالیه و جناب آقای هموطن ناز نازی
جمشید پیمان
هیچ معلومه چرا امثال ستار بهشتی تر و فرز کشته می شن و امثال موسوی و کروبی و آخوند خاتمی و . . . سُر و مُر و گنده به مبارزه مشعشعانه ادامه می دن؟
هیچ معلومه چرا اکبر آقا گنجی و آسِد ابرام نبوی و امثال این دو عضو شریف و هکذا دیگر عضوهای شریف نظیر کدیور( جمیله و محسنش زیاد تفاوتی ندارن) و مهاجرانی و قس و ذالک، چپ و راست به سران نظام بد و بیراه می گفتن و کسی سرشون رو زیر آب نمی کرد؟
آخه بالاتر ازین هم میشد که یکی در دوره اقتدار هاشمی رفسنجانی (یعنی اون وقتها که ته مانده پشم و پیلش نریخته بود) به
اون لقب عالیجناب سرخپوش بده و از تو ی زندون ثابت کنه این عالیجناب
سردسته تروریست های دولتی هست، همینجوری ولش کنن و با سلام و صلوات بفرستنش
خارجه؟
این که کشته شده ستّار بهشتی وبلاگ نویسه نه از سران فتنه سبز
این که کشته شده ستّار بهشتییه نه مهدی هاشمی.
این که کشته شده ستار بهشتیه نه آق مهدی خزئلی
این که کشته شده ستار بهشتیه نه حاج ممد نوری زاد
این که کشته شده ستار بهشتیه نه سید حسین خمینی
این که کشته شده ستار بهشتیه نه آخوند ابطحی
این که کشته شده ستار بهشتیه نه تاج زاده و بهزاد نبوی
این که کشته شده ستّار بهشتیه و زیر سایه هیچ آخوند و آخوند زاده ای نیستش و نون هیچ آخوندی رو هم نخورده .
این
که کشته شده زیر علم هیچ صاحب قدرتی، چه سواره و چه پیاده ، چه خامنه ای و
لاریجانی و احمدی نژاد و چه کروبی و موسوی و خوئینی و خاتمی ، سینه نزده .
این که کشته شده چندتا عیب اساسی داشته و چند تا گناه نابخشودنی:
اولش این که سر راست رفته سراغ سر کرده های نظام و یقه اونها رو گرفته. دومش این که دل به هیچ باندی از داخل این رزیم نبسته و خودشو گول نزده. سومش این که به نعل و به میخ نزده،سر راست کوبیده تو ملاج کل حاکمیت آخوندی.
چهارمش این که بنده خدا نه فیلسوف بود و نه جامعه شناس و نه اقتصاد دون .
پنجمش این که نه اپوزیسیون بود ونه قُمپوزیسیون .نه گروه داشت و نه دسته، نه حزب داشت و نه تشکیلات ، نه نهضت داشت و نه جبهه و نه سازمان و نه انجمن .
ششمش این که نه طرح داشت و نه برنامه و نه سرمایه . خودش بود و نیم وجب وبلاگش و دل پاکش و سر نترسش .
هفتمش این که نه هنرپیشه بود ونه کارگردان و نه شاعر و نه نویسنده و نه برنده جوائز بین المللی .
یه ایرونی صاف و ساده بود و سرش نمی شد حرفها رو بپیچونه. دستشم به دمب هیچ گاوی بند نبود . واسه همین ده روزه کلکشو کندن و خلاص .
حالا
شما اگه دل مالشَک نمی گیری و به تریش قبای طرح اصلاحاتت و ردای ضد خشونتت
و عبای سازش و کلاه مسالمت وبی طرفی و غیرسیاسی بودنت بر نمی خوره این
دو سه صفحه را بخون .
نترس ، طوری نمی شه و آب هم از آب تکون نمی خوره . سه چهار روز دیگه کل قضییه از خاطرمون پاک پاک میشه. باز
صف می کشیم پشت در اوین و گوهر دشت تا یک جنازه لت و پار شده دیگه بیاد
بیرون و بازار اشک ریزی و روضه خونیمون واسه چند روزی داغ داغ بشه. فقط دعا کنیم خدا طول عمر بده و سلامتی . وگرنه این مغازه تا مشتری هائی مثل ما داره به این زودی ها تعطیل شدنی نیست .
یادداشت دیگری از وبلاگ شهید بهشتی
هنگامی که سخن از تحریم ها برعلیه جمهوری اسلامی به میان آمد، دهان گشاد مسئولان نظام باز شد. از کوچکترین مسئول تا بالاترین مقام مشغول شعار دادن شدند. همه
آنها دریک کلام متّفق بودند؟ آن هم سخن از اینکه آماده تحریم ها هستیم،
همه چیز را برنامه ریزی کرده ایم، ما پیش بینی همه جوانب را کرده ایم
وبسیاری ازشعارهای دیگر. آن گونه یاوه می گفتند که گویی جمهوری اسلامی قرار است دنیا را با تحریم خود درمانده کند. با احتمال آغاز تحریم ها کم کم سخنان مسئولان نظام رنگ باخت و سخن از در حال ذخیره سازی کالا هستیم جامعه نگران نباشد! ما متحد هستیم ، تحریم ها نگرانی ندارد. با آغاز تحریم ها وکمبود کالا سخن از توطئه خارجی است به میان آمد! با آغاز نارضایتی ها و احتمال قیام هاتازه متوجه شدند قرار نیست دنیا درمانده شود! این نظام جمهوری اسلامی است که درمانده شده. همین امرسبب شده مسئولان مشغول تهدید معترضان شوند. از جمله آخوند خضرالله موسوی دادستان نیشابور معترضین را اینگونه مورد خطاب قرار می دهد. «دادستان نیشابور مردم را تهدید کرد: خدا نکند روزی بخواهید مقابل نظام بایستید ما انقلاب نکردیم برای« نان و آب» و این در شان مردم نیشابور نیست که ”برای یک یا دو عدد مرغ“ به خیابانها بیایند و علیه مسئولان شعار بدهند. به
گزارش دیگربان، خضرالله موسوی٬ دادستان عمومی و انقلاب نیشابور به مردم
این شهر نسبت به برپایی تظاهرات اعتراضی علیه گرانیها هشدار داد و ادعا
کرد عاملان اعتراض این شهر شناسایی شدهاند.» اخوند علم الهدی امام جمعه مشهد چنین اظهار می دارد:« اگر مرغ در دسترس نیست آن را با یک ماده پروتئینی دیگر جایگزین کنید. وی خطاب به مردم مشهد گفت: مشهدیها مگر اشکنه پیاز داغ را یادتان رفته و آن زندگی را فراموش کردهاید؛ مگر قرار است برنامه همان باشد که قبلاً بوده است». در اینجا وظیفه خود می دانم به عنوان یک ایرانی جواب این اراجیف را بدهم. آخوند خضرالله موسوی، کمتر دروغ بگویید. مگر
مردم برای آب و برق ونفت مجانی قیام نکردند؟ مگر خمینی با شعار نفت، برق،
آب مجانی است نیامد؟ مگر قرار نبود زندگی مردم رابهشت برین کنید؟ دنیای آن
ها آباد و آخرت آن ها گلستان گردانید؟ پس برای چه قیام کردند؟ آیا مردم در
عبادت کردن مشکل داشتند؟ یا در شرکت مراسم های مذهبی خود مانده بودند؟ که
قیام کنند و گرگهای گرسنه ای چون شما را بر سر خود بزرگ گردانند. شما و سران نظام ، دنیای مردم را ویرانه کردید و آخرت آنان را به بیابان تبدیل کردید. مردم
را از چه می ترسانید؟ از فیلم و عکس هایی که گرفته اید؟ چه کار قرار است
انجام دهید؟ آن ها را می کشید و سربه نیست می کنید؟ اول آن که شغل شما
جنایت و خونخواری است. دوم با کشتن معترضان دیگر مشکل کشور حل می شود؟ حتی اگر به کشتن باشد یک بارمُردن بهتر از روزی صد بار در خفت جان کَندن است! مَردم
را از چه می ترسانی از شکنجه و اعدام؟ بنده با دل و جان می پذیرم هرگونه
شکنجه و هر گونه جان دادن ،اما سکوت دربرابر خفاشانی چون شما را هرگز. جای
ننگ است برای مسئولان حکومتی که نتوانند مایحتاج زندگی مردم جامعه خود را
تهیه کنند و تازه به خاطر بی لیاقتی خود مردم را هم تهدید کنند! شما که توانایی اداره یک کشور را ندارید بهتر است دست از قدرت پرستی بردارید و زحمت خود را از سر مردم کم کُنید. واقعا خجالت دارد برای شما و سران نظام .چنان با وقاحت ادعا کردن چنین در حقارت التماس کردن! آخوند علم الهدی امام جمعه مشهد از مردم دعوت کرده به جای مرغ، از پروتئین دیگری به نام اشکنه استفاده کنند! آقای
علم الهدی شما عمامه ای به سر دارید و ادعای روحانی بودن دارید، به ظاهر
ذکر خدا می گویید و در باطن عبادت شیطان را انجام می دهید! شما انسانی بی چاک و دهان هستید. یکی از نمونه های این بی ادبی شما در راهپیمایی کذایی ۹دی۸۸ بودکه مخالفان نظام را گاو گوسفند و بزغاله خواندید! اما با این سخنرانی که شما انجام دادید نشان دادید که تمام آن القاب برازنده شما است! البته باید از تمامی گاوها، گوسفندان و بزغاله ها عذر خواهی کنید که شما را با آن ها تشبیه می کنم! آقای
علم الهدی هر قوطی روغن۲۰۰۰۰ تومان، کشک کیلویی۵۰۰۰ تومان، پیاز کیلویی
۱۵۰۰تومان، شما حساب نکردید هزینه این نسخه جدید شما چقدر می شود؟ یک
خانواده در فقر و فلاکت چگونه این مخارج را با این وضعیت بیکاری تهیه کند؟
آقای علم الهدی فرمودید جو را از افغانستان بیاورند ومرغداری ها برای خود
فکری کنند و مردم صرفه جویی کنند! نفرمودید نخود، لوبیا، عدس،...و
بسیاری اقلام زندگی را مردم از کجا بیاورند؟ از شما سران نظام که عکسهای
بسیار مُفصل درج می شود، البته در صرف خوردن انواع گوشت و مرغ، نه اشکنه! در
ضمن چرا مردم باید اشکنه بخورند وقتی می توانند با داشتن حاکمان با درایت
بهترین زندگی را کنند؟ لیاقت انسان های بی لیاقت و ظالمی هم چون شما است که
نه تنها اشکنه بلکه از خوردن نان خشک هم محروم شوید! تا درد گرسنگی، فقر، فحشا و شرمنده زن و بچه بودن را درک کنید. هرچند در وجود شما چیزی به عنوان درک و فهم نیست. آقای
علم الهدی می بینید فقط خوردن گوشت و مرغ نیست که جایگزین برای آن شما
معرفی می کنید بقیه اقلام زندگی هم واجب است نسخه جایگزینی برای آن اقلام
ندارید؟ هرچند نسخه اول شما قیمتش برابری با گوشت و مرغ می کند! نظری بدهید که با عقل منطق قابل درک و استفاده باشد نه از سرنادانی چیزی بگویید. {چیزی نگویید واحمق به نظر برسید بهتر از آن است که سخنی بگویید ونشان دهید تا چه اندازه در حماقت هستید} به راستی شما که آن همه ادعا داشتید اکنون چرا این گونه التماس می کنید؟ برای سران نظام مُردن بهتر از زیستن است. چنان با وقاحت ادعا کردن، چنین در حقارت التماس کردن! درآخر مطلبم عرض می کنم. مارا بگیرید، ببندید، شکنجه دهید، احکام زندان واعدام صادر کنید. دیگر هراسی بر دل نیست، اصلا قرار نیست که هراسی مانده باشد! یکبار آزاده مردن بهتر از صدها سال با خفت زندگی کردن است، مردم ایران هرروز روزی صدها بار،از خفت فقر، فحشا، اعتیاد، فلاکت می میرند. یکبار مردانه مردن بهتر از صد سال در خفت زیستن است. سیصد
گل سرخ و یک گل نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی؟ ابروی کشیده تو را
سنجیدیم شمشیر نشان دادی و برقش دیدیم تا ظن نبری که ما به خود لرزیدیم گر
ما ز سر بریده می ترسیدیم در کوچه عاشقان نمی گردیدیم در مجلس عاشقان نمی
رقصیدیم ما پا دراین میدان نهادیم یا قفس ظلم را می شکنیم یا از قفس تن
رهایی می یابیم. زنده وپاینده ایرانی وایران. جانم فدای ایران.
ستار بهشتیسهشنبه ۳۱ ژوئیه ۲۰۱۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر