یکی از خصوصیات اغلب ایرانیان علاقه به استفاده از تسهیلات خاص و استفاده کردن از میان بر است. همه عطش دارند که مسیر رسیدن به اهدافشان را کوتاه و کوتاه کردن کنند. وتنها تعداد کمی هستند که از صفت هایی چون طمانینه و درنگ در کارهای خود بهر ه می ببرند. متاسفانه این خصوصیت در دوران اخیر و شایع شدن اینترنت بیشتر شده است. به طوری که به قول شهید صابر این روزها کسی حال و حوصله درست کردن قرمه سبزی نداره همه دنبال فست فود هستند.
این خصوصت در ضرب المثلی که عبارت است از « ره صد ساله را یک شبه پیمودن» که از بطن جامعه ایران نیز می آید به خوبی بیان می شود .
از بخت بد این مشکل در رفتار سیاسی نخبگان نیز به وفور یافت می شود.خصوصیتی که باعث شده است که صد سال از اولین حرکت ما ایرانی ها برای آزادی در مشروطه بگذرد ولی همچنان در خانه اول باشیم.
یکی از این میان بر ها که حدود یک دهه است در مملکت ما تبلیغ و شایع شد کاستن هزینه ها با روش کردن اصلاح طلبی بوده است. چرا که انقلاب هزینه بسیار دارد و فلان است و بهمان است.
این
تبلیغ در اوج خود آنچنان عمده شد که دیگر کسی را یارای نقد آن نبود و
ناقدان جریان اصلاح طلبی و نا مومنان به آن به اقسام صفتها از جمله ذهنی
گرا و رادیکال متهم شدند!
ولیکن سالهایی باید می گذشت و رنجی باید توسط ملت خوش باور کشیده می شد تا به قول معروف « دوزاری» خیلی ها بیفتد که حکومتی که نخواهد اصلاح شود را نمی توان اصلاح کرد.
ولی
متاسفانه امروز هم کم نیستند افرادی که همچنان آرزوها و تخیلات خود را به
عنوان تحلیل بیان می کنند و همچنان سخن از اصلاحات و تغییر از گذر
انتخابات را مطرح می کنند. در حالی که روند سیاسی به صورت واقعی 180 درجه در جهت خلاف این تخیلات در جریان است.
در تعریف فلسفه سیاسی جانشین کردن جهان ذهنی به جای جهان واقعی پوپولیست است. پوپولیست به نوعی فریب دیگران از طریق نادیده گرفتن مسائل جاری و واقعیت ها و همچنین تجربیات و تاریخ شروع می شود . امری که در این غفلت خاتمه نیافته بلکه فرد پوپولیست از عمد و یا از نا آگاهی به تبلیغ دنیای مجازی و ذهنی خود می پردازد. کاری که اگر از روی عمد باشد صفت دروغگویی را نیز باید به پوپولیست افزود.
آقای نگه دار در سالیان اخیر به طور مکرر در حال استفاده از این منطق صوری است. ایشان
چنان از شرایط سیاسی حاکمیت و تغییر رفتار یکباره رهبران آن دم می زند که
گویی ما در جهانی و در وطنی غیر از جهان و وطن ایشان زندگی می کنیم!!!
ایشان در مقاله خویش چنین می آورد « آرزوی
بزرگ من آن است که انتخاباتی پرشور، با شرکت بیش از ۵۰ میلیون نفر از مردم
میهنم، را در بهار آتی شاهد باشم؛ انتخاباتی که همه اقشار به صحت و سلامت
آن یقین دارند و با طیب خاطر نتایج آن را می پذیرند. در ایجاد امید به شکل دهی چنین فضایی البته تصمیم دستگاه رهبری جمهوری اسلامی نقشی کاملا تعیین کننده دارد.»
آیا واقعا ایشان در باره ایران صحبت می کند؟!
ای کاش ایشان به جای فریب خویش واقعیات را نیز ببیند.ببیند که رفتار عمومی حاکمیت در جهت حرکت به سمت بستن بیشتر شرایط می باشد و نه باز کردن شرایط. ایشان باید بداند که اعتماد عمومی مردم به حتی خوشنام ترین افراد سیاسی نیز به شدت کم است پس چگونه شما چنین آرزویی می کنید؟
اما
ای کاش ایشان دست از عوام فریبی بردارد و به جای فرار از واقعیتها ، با
درک شرایط امروز بیاموزد و نیز به نسل جدید آموزش دهد که راه میان بر
راهکار زندگی نیست بلکه باید به قول معروف «آش کشک خاله است بخوری پاته نخوری هم پاته».
چندی قبل هم ایشان در پیش بینی ای گفته بود که رهبر می تواند تغییر رویه بدهد. ولی
آیا ایشان از خود نپرسیده است خود آقای فرخ نگه دار که امروز جز یک نیروز
اپوزیسون دارای مقام و پستی نیست حاضر به عذر خواهی از رفتار سیاسی اش در
سالهای 60 و کوچاندن عده ایی به دیار دوست ؛شوروی
حاضر بوده است یک پوزش خشک و خالی کند که چنین انتظاری را از کسی که خود
را رهبر مسلمین جهان می نداند دارند؟!
آیا
این گونه افراد که خود را دارای تجربه بسیار می دانند و سیاست را نقد
وتحلیل می کنند نباید درکی از روانشناسی قدرت آنهم قدرت خودکامه داشته
باشند؟ ایشان باید جواب دهد که چگونه از دیکتاتور انتظار دارد که بگوید
اشتباه کرده است و تمام آنچه را خود ساخته است نابود کند؟ در این میان
تکلیف وابط قدرت چه می شود؟ با قدرت نظامی که اکنون میانه دار سیاست است چه
باید کرد؟و...
در
پایان تنها آرزو دارم که عطش ملت ایران برای استفاده از میانبر کاسته شده و
با درنگ و تامل راهکار حل مسئله که کوتاه کردن دست استبداد از زندگی شان
هست را بیاموزند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر