۱۳۹۱ آذر ۲۲, چهارشنبه

سخنی با هموطنانم آیا مجازات خانوادگی اتفاقی است؟



سخنی با هموطنانم

آیا مجازات خانوادگی اتفاقی است؟

چهار شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۱ - ۱۲ دسامبر ۲۰۱۲

Nasrin-Sotoudeh200.jpg
رضا خندان: این یادداشتی است از طرف نسرین برای ما و شما دوستان عزیزتر از جان، كه ۴۹ روز در نگرانی و اضطراب در كنار هم، ولی با امید سپری كردیم:

سخنی با هموطنانم
آیا مجازات خانوادگی اتفاقی است؟

۴۹ روز در اعتراض به مسایل مختلف و از جمله مجازات خانواده‌ام در اعتصاب غدا بوده‌ام. در این مدت نگرانی‌های زیادی به وجود آمد كه همگی از سر لطف و محبت به یك خواسته‌ی عمومی بوده است و آن یك “نه” بزرگ به مجازات خانوادگی است.
وظیفه‌ی خود می‌دانم تا مراتب سپاس و قدردانی خود را تقدیم اشخاصی نمایم كه با لطف و محبت خاص خود به موضوع توجه كرده بودند.

از جریانات عمومی و اجتماعی، به ویژه مادران عزادار كه فرزندان‌شان را در جنبش سال ۸۸ از دست دادند و اینجانب افتخار وكالت تعدادی از آنها را به عهده داشتم تا مادران صلح و فعالان جنبش زنان، از زندانیان سیاسی كه افتخار تحمل حبس در كنار آنها را دارم و از هم‌بندیان عزیزم كه در طی این مدت ناملایمات مربوط به اعتصاب غذای مرا تحمل كردند و البته همسر و دختر كوچكم كه رنج فراوانی را تحمل كردند.

از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان، از مهاجران ایرانی كه پس از جنبش سال ۸۸ نشان دادند تا چه اندازه حضورشان منشا خدمات ارزنده‌ای برای احیای حقوق بشر و دمكراسی در ایران است.

از كسانی كه از حقوق و آزادی‌های فردی‌شان استفاده كردند و مرا و خانواده‌ام را در خواسته‌ای كه ظاهرا به خانواده‌ی كوچك ما محدود می‌شد، تنها نگذاشتند.

افرادی كه شجاعانه و با تصمیم شخصی‌شان در اعتصاب غذای من مشاركت كردند و البته مرا نیز در تجربه‌ی نگرانی عمومی از اعتصاب غدا شریك كردند آنها به من فهماندند كه چگونه اعتصاب غذای یك انسان، دیگری را نگران می‌كند. اقدام آنها مسئولیت سنگین‌تری را برای من به همراه آورده بود زیرا آنها در حمایت از تصمیم من دست به اعتصاب غذا زده بودند.

از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان كه مرا در ایستادگی و مقاومت یاری نمودند و من هر بار با خود می‌اندیشیدم كه در آن سوی اقیانوس‌ها، انسان‌های شریفی هستند كه در پاس‌داشت ارزش‌های والای انسانی با من همدردی میكنند و تحمل این بار سنگین را بر من و خانواده‌ام هموار می‌نمایند.

می‌دانم از اعتصابم نگران بودید، می‌خواهم بدانید من نیز بابت همه‌ی نگرانی‌ها و دلواپسی‌های‌تان نگران بودم.

اما چرا حاضر نبودم به اعتصابم پایان دهم؟

من در كنار موكلانم و دهها زندانی سیاسی كه صرفا به دلیل شرافتمندانه‌ترین اعمال‌شان در زندان هستند روزهای هرچند دشوار اما پرارزشی را می‌گذرانم.

در كنار فعالان مدنی، سیاسی و زندانیان عقیدتی، هموطنان بهایی و مسیحی‌ام كه افتخار وكالت برخی از آنان را داشته‌ام و اكنون نیز با افتخار با آنان تحمل حبس می‌نمایم، كسانی كه صرفا به دلیل زیستن بر اساس اعتقادشان به احكام غیرعادلانه‌ای محكوم شده‌اند. اما آنان پس از همه‌ی مظالم به مجازات‌های خانوادگی روی آوردند. ابتدا همسرم را تحت تعقیب قرار دادند، سپس پرونده‌ی جدیدی برای او تشكیل دادند. بعد از بازداشت خانواده و كودكانم، هرچند، چند ساعته، مجددا پرونده‌ی جدیدی برای دختر ۱۲ ساله‌ام تشكیل دادند و سپس در اقدامی عجولانه او را به مجازات ممنوع الخروجی رساندند.

دختر من مثل هر كودكی و نه بیشتر از كودكان دیگر، حق دارد در این سنین فراغ از ترس و تهدید مجازات، زندگی كند. پیش از این افتخار دفاع از بسیاری از كودكان سرزمین‌ام را داشته‌ام. مجازات كودكان مطلقا ممنوع است چه رسد به مجازات‌های سیاسی به خاطر والدین‌شان.

اما البته این مجازات خانوادگی مختص من و خانواده‌ام نبوده است. برای بیان گستره‌ی این روش غیرعادلانه كافی است به خاطر داشته باشیم از بین ۳۶ زنی كه در بند زندانیان سیاسی تحمل حبس می‌نمایند، بستگان درجه یك ۱۳ تن از آنان یا در زندان و یا تحت تعقیب‌اند و این رقم بیش از یك سوم زنان زندانی سیاسی را تشكیل می‌دهد. در این میان هستند كسانی كه بیش از یك عضو خانواده‌شان در زندان یا تحت تعقیب‌اند.

در اعتراض به مجازات‌های خانوادگی كه مجازات خانواده‌ی من نیز یكی از نمونه‌های آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. امیدم به آن است كه مجازات‌های خانوادگی از سیاست‌های تهدید و فشار حذف گردد.

بار دیگر از همه‌ی اشخاصی كه در این راه با همدلی‌های مداوم خود، مرا تنها نگذاشتند مراتب سپاس و قدردانی صمیمانه‌ی خود را تقدیم می‌نمایم و اطمینان خود را از نتیجه‌ی راهی كه به عدالت و قانون و دموكراسی ختم می‌شود، اعلام می‌دارم.

به امید آزادی و رهایی
نسرین ستوده
اوین
آذر / ۹۱

هیچ نظری موجود نیست: