پیام اصلی و فراموش شده طائب در مورد خوزستان
حسن داعی
 
اظهارات آخوند مهدی طائب دراینمورد که اهمیت سوریه برای رژیم از خوزستان بیشتر است، با واکنش گسترده هموطنان در داخل و خارج از کشور مواجه شده است. اما به اعتقاد من، نکته بسیار مهمی در اظهارات طائب وجود دارد که باندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است.
طائب که در جمع بسیج دانشجوی سخنرانی میکرد گفت: "دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم چون اگر سوریه را نگه داریم می‌توانیم خوزستان را هم پس بگیریم اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمی‌توانیم نگه داریم."
ترجمه ساده اظهارات وی این است که رژیم سوریه پایه اصلی سیاست های منطقه ای رژیم است که نام "محور مقاومت" برآن نهاده و حزب الله پایه دیگر این محور است. این سیاست منطقه ای که تحت پوشش مبارزه با صهیونیسم و آمریکا شکل گرفته است با حیات و بقای حکومت رابطه ای ارگانیک و بنیادین دارد.
یعنی، نقشی که "محور مقاومت" در ادامه حیات رژیم بازی میکند، از خوزستان نفت خیز نیز مهمتر است. تلاش رژیم برای دستیابی به بمب اتم نیز در راستای همین استراتژی یعنی حفظ "محور مقاومت" و هژمونی در منطقه است. بنابراین، برنامه هسته ای رژیم، تلاش برای دستیابی به بمب اتم، استفاده از حزب الله در اشاعه تروریسم در اروپا، خاورمیانه و سراسر جهان، کشتار مردم سوریه، دخالت در عراق و کنترل این کشور، دخالت در یمن، بحرین و عربستان، راه اندازی جنگ صلیبی با اسرائیل، همه و همه شاهرگ های حیاتی رژیم میباشند.
بنابراین، به همان میزان که این سیاست های منطقه ای و هسته ای با بقای رژیم گره خورده اند، به همان اندازه نیز با سرنوشت تک تک ما ایرانیان نیز پیوند دارند و مبارزه با این سیاست ها، بخشی جدائی ناپذیر از مبارزه با حکومت است.
در طرف مقابل، کسانی که سیاست های رژیم برای تسلط بر منطقه و در رأس آن تلاش رژیم برای دستیابی به بمب اتم را دعوای بین اسرائیل و رژیم معرفی میکنند و با گرفتن ژست ضد امپریالیستی، بجای مقابله با برنامه هسته ای رژیم و صدور تروریسم، گریبان آمریکا و جامعه بین المللی را میگیرند، این افراد و سازمانها، به سیاست های ضد ایرانی رژیم مشروعیت میدهند و بطور آشکار کمک رسان این رژیم قرون وسطائی هستند.
نتیجه گیری دیگری که میتوان از اظهارات طائب گرفت این است که آن دسته از کسانی که در سی سال گذشته در این نظام شغل و مسئولیتی داشته و به سیاست های منطقه ای رژیم و برنامه هسته ای اش کمک کرده اند، به مصالح ملت ایران خیانت کرده اند. آندسته از مسئولان رژیم که از چرخه قدرت به بیرون پرتاب شده و اکنون به خارج از کشور آمده اند اگر در ادعای میهن پرستی و دموکراسی خواهی و مبارزه با این حکومت صادق اند، باید در اولین گام به افشای سیاست های ضد ایرانی مزبور یعنی صدور تروریسم در منطقه، کمک به حزب الله و بشار اسد و برنامه هسته ای بپردازند.
اصلاح طلبان حکومتی که نقش اساسی در بنیانگذاری این سیاست ها داشته اند، مسئولیتی دو چندان در این زمینه دارند. در غیر اینصورت، ملت ایران نه تنها گذشته خیانت بار آنان را نمی بخشد، بلکه سکوت کنونی آنرا خیانت بارتر تلقی خواهد کرد.