ریشههای آپارتاید در آفریقای جنوبی و اسرائیل یکی ست!»
ترجمه تراب حقشناسMon 6 05 2013
[یادداشت مترجم: مجمع عمومی ملل متحد در تاریخ ۱۰ نوامبر ۱۹۷۵ قطعنامه ۳۳۷۹ خود را تصویب کرد که ۷۲ دولت به آن رای مثبت دادند و ۳۵ دولت رای منفی (و ۳۲ عضو رای ممتنع). این قطعنامه «صهیونیسم را یکی از اشکالنژاد پرستی و تبعیض نژادی» تعریف میکرد و از همه دولتهای جهان میخواست تا در برابر ایدئولوژی صهیونیسم مقاومت کنند زیرا بنابراین قطعنامه، صهیونیسم امنیت و صلح جهانی را در معرض خطر قرار میدهد. این قطعنامه بر اساس قطعنامه ۴۶/ ۸۶ در ۱۶ دسامبر ۱۹۹۱ لغو شد (ویکی پدیا). لغو قطعنامه فوق از نخستین نتایج جهان تک قطبی به سرکردگی آمریکا و جنگ اول آمریکا علیه عراق بود.]
کاربرد اصطلاح آپارتاید برای معرفی اسرائیل و سرزمینهای اشغالی فلسطین تازگی ندارد. این موضوع کتابی بود که نویسنده آفریقای جنوبی «درک کوهن» نوشته و در سال ۲۰۰۸ توسط انتشارات «اکت دو سود» منتشر شد. عنوان کتاب دیگری که در بهار ۲۰۱۳ توسط جمعی از نویسندگان زیر نظر «ژولین سالینگ» و «سلین لبروم» منتشر شده نیز حکایت از همین معنا دارد. اما در کتاب «اسرائیل آپارتاید نوین» «میشل باول ریشار» خبرنگار سابق لوموند که از ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰ در آفریقای جنوبی بوده و سپس از ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ در اسرائیل و سرزمینهای اشغالی فلسطین، مقایسه را تا آنجا به پیش میبرد که معتقد است سیستم اسرائیل از آپارتایدی که در آفریقای جنوبی حاکم بود «بدتر» است. در زیر مصاحبه سایت «مدیا پارت» را با نویسنده کتاب ملاحظه میکنید.
مدیا پارت: هدف کتاب به گفته خود شما «توضیح این نکته است که رفتار دولت اسرائیل چرا میتواند با شکل نوینی از آپارتاید که آن راگاه «آپارتاید پوشیده» مینامند تشبیه شود.»؟
میشل باول ریشار: این آپارتایدی ست که نام واقعی خود را پنهان میکند. برخلاف آپارتاید آفریقای جنوبی که نهادینه و به شکل قانون ثبت شده بود، اسرائیل قواعد حقیقی آپارتاید را مستقر کرده است. با وجود این همان شکل از تبعیض که در آفریقای جنوبی وجود داشت، در اسرائیل نیز در اشکال زیر جاری است:
با تصمیمات و رفتارها، با اخراج از سرزمین، با مصادره و تعرض علیه مردم فلسطین. وانگهی آنچه در اسرائیل میگذرد بدتر از آن است که در آفریقای جنوبی بود.
چرا میگویید «بدتر»؟
بدتر است زیرا در بین اهالی فلسطین تفرقه افکنده، دیوار جداسازی برپا کرده و جادههای جداگانه کشیده است. این کشوریست تحت اشغال با ۵۰۰ ایستگاه کنترل نظامی. فلسطینیها به سه، حتی چهار دسته تقسیم شدهاند: یک دسته اهالی غزه که نمیتوانند به ساحل غربی بروند؛ دسته دوم فلسطینیهای اسرائیل که شهروندان درجه دو بشمار میروند [که شمارشان ۲۰ درصد کل جمعیت اسرائیل است]؛ دسته سوم فلسطینیهای بیت المقدس که وضعیتی ویژه دارند؛ و بالاخره دو میلیون و شش صد هزار فلسطینی ساحل غربی. علاوه بر این، همه اینان زیر سلطه نظامی و اشغال قرار دارند که در آفریقای جنوبی چنین نبود. به این مثال کوچک توجه کنید: بین اهالی آفریقای جنوبی پلاک اتوموبیلها متفاوت نبود. چه سیاه چه هندی چه دو رگه و چه سفید یک نوع پلاک داشتند...
سرکوب در اسرائیل با آنچه رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی انجام میداد به هیچ رو قابل مقایسه نیست. از ۱۹۶۷ تا کنون تخمین زده میشود که بین ۷۵۰ تا ۸۰۰ هزار فلسطینی به زندان افتادهاند. این رقم به نسبت جمعیت پنج و نیم میلیونی فلسطین حیرت انگیز است.
اما در سالهای اخیر سیستم ایستگاههای کنترل نظامی در ساحل غربی تخفیف یافته و دیگر مثل اوایل دهه ۲۰۰۰ نیست که مردم ساعتها انتظار بکشند. دست کم برای خروج از شهرهای بزرگ مثل نابلس چنین نیست.
درست است. فشارها در این باره کمی تخفیف یافته اما مدتهای مدید اهالی نابلس نمیتوانستند از شهر خارج شوند و امروز هم وضع شهر هبرون (الخلیل) همین است و اصل ستم و تبعیض بر مردم فلسطین ادامه دارد. هبرون دو ناحیه شده، یکی شهر قدیم [محله فقیر نشین و شورشی مانند کازبای الجزیره] و دیگری ناحیه H۲ که از نیمی از اهالی خود تخلیه شده و اسرائیلیها ۱۶۰۰ مغازه را در این ناحیه بستهاند، و این همه برای حفاظت از ۶۰۰ مهاجر یهودی (کولون)! چنین چیزی هرگز در آفریقای جنوبی دیده نشد. من ۶ سال از ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰ در آنجا بسر بردم و چنین ابعاد نظامی استعماری در آنجا وجود نداشت. در آفریقای جنوبی سیستمی کاملا روشن از تبعیض نژادی مستقر بود، هر کسی جایش مشخص بود، سیاهان، دو رگهها، سفیدها. در ۱۹۸۳ پارلمان سه جانبهای مبنی بر تبعیض نژادی تاسیس شد و مجلسی هم برای دو رگهها و هندیها. چنانکه سیاهان نیز در «هوملند»ها به اصطلاح نماینده داشتند. [هوملند منطقهای بسته بر اساس تبعیض نژادی، ویژه سیاهان در آفریقای جنوبی]
به طور مشخص این «هوملند»ها یا «بانتوستان»ها چه ربطی دارند با آنچه در سرزمینهای اشغالی فلسطین جاری ست؟
ایده «بانتوستان» بدین منظور بود که «ناحیههای سیاه» را بر اساس نژادها مشخص کنند... حال منظور از «بانتوستان»ها در ساحل غربی چیست؟ اینها ناحیههایی هستند برای گردآوری و تمرکز جمعیت عرب، اساسا از شهرها و روستاهای بزرگ یعنی همان که در آفریقای جنوبی بود.
به چه دلیل همان اصطلاح آپارتاید را بکار میگیرید در حالی که خودتان قبول دارید که چارچوب قانونیای برای تبعیض در اسرائیل وجود ندارد؟
آپارتاید یعنی چه؟ در لغت یعنی: «توسعه جداگانه». ریشههای آپارتاید در آفریقای جنوبی و اسرائیل یکی ست. سفیدهای آفریقای جنوبی گمان میبردند که رفتارشان عادلانه و موجه است و توجیه آن را در کتاب مقدس مییافتند، مبنی بر اینکه سیاهان، دورگهها و سفیدها هر یک توسعه خاص خود را دارند و با هم زندگی نمیکنند. تنها تفاوت این است که در آفریقای جنوبی جمعیت سفید ۱۷ درصد کل جمعیت بود. حال آنکه در اسرائیل تعداد جمعیت اسرائیلی و فلسطینی عملا یکسان است. اگر سرزمینهای اشغالی را هم حساب کنیم.
آپارتاید سیستمی ست که افراد بین خودشان برابر نیستند و حقوق برابر ندارند.
این سیستم از کی شروع شده؟ آیا از ۱۹۴۷ زمانی که طرح ملل متحد برای برپایی دولت اسرائیل مطرح شد؟ یا از ۱۹۴۸ در جریان جنگ و اخراج فلسطینیها از اسرائیل یا از ۱۹۶۷؟
این آپارتایدی ست که درعمل پدید آمده. طرح تقسیم فلسطین را در ۱۹۴۷ در نظر بگیریم، و سپس در ۱۹۴۸زمانی که فلسطینیها را، با تهدید، مجبور به ترک سرزمینی کردند که در آن تاریخ اسرائیل نامیده شد و سپس در ۱۹۶۷ که آنها را از ساحل غربی اخراج و تبعید کردند. ملاحظه میکنیم که آپارتاید روندی ست از مصادره و طرد اهالی فلسطین که از نظر اسرائیلیها جمعیتی هستند زیادی.
در آفریقای جنوبی همه به خوبی میدانستند که نمیتوان ۷۵ درصد جمعیت را بیرون ریخت. در اسرائیل برعکس، هر کاری که میشد انجام گرفت تا فلسطینیها را بیرون بریزند. حتی در خود ساحل غربی از ۱۹۴۸ به بعد اردوگاههای پناهندگان برپا شد. در ۱۹۶۷ این اردوگاهها همیشگی شد. در کشورهای همجوار حدود ۵ میلیون فلسطینی در اردوگاههای پناهندگان بسر میبرند و این غیر از غزه است که دو سوم پناهندگان رانده شده از اسرائیل را دربر میگیرد.
با وجود این دولت فلسطین امروزه توسط ملل متحد برسمیت شناخته شده، هر چند البته به عنوان کشوری غیر عضو...
اما هیچکس چنین چیزی را باور ندارد! روند اسلو که ۲۰ سال پیش شروع شد مرده است. اسرائیلیها هرگز نه تنها از کولونیهایی که برپا کردهاند بلکه از مستعمره سازی در ساحل غربی هم دست نخواهند کشید! در واقعیت امر، دولت فلسطینی قابل دوام و قابل حیات به یک خیال و هوس بدل شده است. اگر اسرائیلیها به راستی اراده سیاسیشان بر این بود که برپایی دولت فلسطین را مجاز بشمارند سالها پیش چنین کاری را کرده بودند. در سال ۲۰۰۱ – ۲۰۰۰ همه چیز روی میز مذاکره بود و امکان پذیر. اما در غیاب فشار خارجی (که بدون آمریکاییها که در این باره جا زدهاند) اسرائیل اجازه نخواهد داد که دولت فلسطین تشکیل شود. دولت فلسطین هرگز پا نخواهد گرفت. موضوع این کتاب توضیح این نکته است که سرانجام چارهای جز برپایی دولتی دو ملیتی نخواهد بود و از آنجا که اسرائیل یک دولت یهودی است و میخواهد چنین بماند بنابراین مجبور خواهد بود که سیستم تبعیض نژادی را تقویت کند تا از برقراری تساوی حقوق بین اسراییلیها و فلسطینیها اجتناب نماید.
http://www.mediapart.fr/journal/international/250413/les-racines-de-l-apartheid-sont-les-memes-en-afrique-du-sud-qu-en-israel
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر