۱۳۹۲ تیر ۸, شنبه

حسن روحانى (فريدون) شايد، فرصتى ديگر (قسمت اول) - عباس رحمتى

حسن روحانى ( فريدون) شايد ،فرصتى ديگر (قسمت اول)

ترميم زخمهاى عميق جمهورى اسلامى!

عباس رحمتى

روحانى كيست ؟
رييس جمهورى جديد ايران كه از خودى هاست و خود را نه اصولگرا مى داند و نه اصلاح طلب ، او كه خود را اعتدال گر و ميانه رو ميداند بعد از انقلاب تقريبا مستمراً در مسؤوليتهاى مختلف سياسى و امنتيى و نظامى ، حضور علنى و غير علنى داشته است ، در سال ١٣٦٥ روحانى در ماجراى مك فارلين معروف به ايران گيت ( كيك و كلت) يكى از مذاكره كننده هاى اصلى بوده است ، دو نفر ديگرى كه همراه وى بوده اند فريدون وردى نژاد ( يا مهدى نژاد ) و محمد على هادى نجف آبادى بود اند .اخیرا واشنگتن تمايز نوشت «به محض اينكه نتايج انتخابات اخير ايران اعلام شد، رسانه هاى جهان اعلام كردند ، كه يك آخوند ميانه رو رييس جمهور رژيم تهران خواهد بود ، اين منبع نوشت : اين طور نيست ، آخوند حسن روحانى به همان اندازه كه حكومت اسلامى دهها سال است با جنايت پيشگى مردم ايران را سركوب مى كند، بيرحم وحيله گر است . و روحانى در اين سياستهاى جنايتكارانه و فريبكارانه دست داشته است . »
روحانى به مدت ١٦ سال رييس شوراى امنيت ملى رژيم بوده است و از مؤسسان تشكيلات وابسته به خامنه اى بنام باصطلاح " جامعه روحانيت مبارز" است ، او از سال ١٣٦٨ نماينده ولايت فقيه در شوراى عالى امنيت ملى كشور بوده است . او همچنين عضو مجمع تشخيص مصلحت و نماينده خبرگان رهبرى و رييس مركز تحقيقات استراتژيك نيز بوده است .
نقش روحانى در سركوب كشتار ١٣٧٨ دانشجويان تهران :
حسن روحانى در روز ٢٣ تير ٧٨ در بحبوحه قيام دانشجويان گفت : " اهانت به خامنه اى ( رهبرى ) اهانت به اسلام و ايران و مسلمانان و قانون اساسى و كسانى است كه ايران را ام القراى جهان اسلام ميدانند . در كدام كشور اين حركتهاى آشوب طلبانه تحمل مى شود ؟ تظاهر كنندگان حقير تر از آنند كه به آنها برانداز بگوئيم ... ديروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هرگونه حركت اين عناصر با شدت سركوب شوند ..." [1]
دستور شكنجه از طرف حسن روحانى در زندان :
شيخ روحانى ،از نفرات امنيتى رژيم بوده است و يكى از سمتهايش كه هيج كجا شنيده نشده و سخنى از آن به ميان نيامده است ، مأموريت او در زندان اوين بوده است ، يكى از دوستان كه هم اكنون در شهر خودمان زندگى مى كند تعريف مى كرد ،" در سال ١٣٦٠، زمانى كه من و عده ى زيادى از جوانان را دستگير كرده بودند ، ما را به اوين بردند در اوين عده زيادى را جمع كرده بودند ، ما را در برزخ ( بازداشتگاه موقت ) نگه داشته بودند و وقتى سوال كرديم ، چرا تكليف ما را مشخص نمى كنيد ؟ گفتند بايد مننتظر بمانيد تا " دكتر روحانى " بيايد ، من كه تا آن زمان اسمش را نشنيده بودم فكر مى كردم حالا با چه شخصيت بزرگی روبرو خواهم شد ، بعد از مدتى ديديم يك آخوندى كلت به كمر آمد و با توپ و تشر چند تا درى ورى نثارمان كرد و دستور زدن ما را صادر كرد وگفت ببريتشان و... " از تاريخ شكنجه و سركوب شروع شد .
روحانى و يك دروغ دیگر، پیشنهاد لقب امام از طرف دانشجویان بود :
موضوعى كه در زير مى آيد براى من زياد اهميت چندانى ندارد كه روحانى براى خود آنرا يك افتخار مى داند ، قصدم فقط افشاى يك دروغ است و آن اين است كه شيخ روحانى مى گويد : براى اولين بار من خمينى را با عنوان و لقب امام مطرح كردم ، كه باز هم در اين مورد دروغ مى گويد ، در آن سال (١٣٥٦) يكى از دوستان من بنام ، على گلستانه(معروف به على كنكورى ) كه در آن زمان دانشجو بود مى گفت ما عده اى دانشجو جمع شديم و به او گفتيم چرا به خمينى لقب امام را نمى دهيد روحانى كه در آن زمان كمى فكر كرد و گفت خوب اين را مطرح مى كنم و اولين بار او در مسجد ارك در مراسم ختم مصطفى خمينى با پيشنهاد دانشجويان دانشگاه تهران او جرأت كرد خمينى را با لقب امام مطرح كند و در واقع حالا ٣٤ سال است نان آن پيشنهاد دانشجويان را مى خورد و آخرينش هم همين انتخابات رياست جمهورى بود كه در كليپ هاى تبليغاتى اش اين موضوع را گنجانده بود . و همين مسير را تا ذوب در ولايت پيش رفته است ولى در لقب دادن ِ امام براى خامنه اى عقب ماند و ديگرى از او پيشى گرفت . كافى است كمى به ليست مناصبات روحانى توجه كنيم تا به عمق ثمرات آن يك پيشنهاد ناقابل از طرف دانشجويان را بهتر بدانيم .
ديگر مناصبات پيشين حسن روحانى در ج. اسلامى :
١- دبير شوراى عالى امنيت ملى ١٦ سال ( از سال ١٣٦٨ تا ٨٤ )؛
٢- مشاور امنيت ملى رييس جمهور به مدت ١٣ سال ( سالهاى ٦٨ تا ٧٦ و از ٧٩ تا ١٣٨٤) ؛
٣- معاون جانشين فرماندهى كل قوا (از سال ٦٧ تا ٦٨ ) ؛
٤- عضو شوراى عالى دفاع ( از سال ١٣٦١ تا ٦٧ )؛
٥- عضو شوراى پشتيبانى ستاد جنگ ( از سال ١٣٦٥ تا ٦٧ ) ؛
٦- فرماندهى پدافند هوايى كل كشور ( از سال ١٣٦٤ تا ٧٠ )؛
٧- رييس كميسيون اجرايى شوراى عالى پشتيبانى جنگ ( از سال ١٣٦٥ تا ٦٧ )؛
٨- رييس ستاد مركزى ستاد خاتم الانبيا ( ١٣٦٤ تا ٦٦)؛
٩- نماينده پنج دوره مجلس رژيم ( از سال ١٣٥٩ تا ٧٩ ) ؛
١٠- رييس كميسيون دفاع ( دوره اول و دوم ) ؛
١١-نايب رييس اول مجلس و رييس كميسيون سياست خارجى ( دور چهارم وپنجم ) ؛
١٢- عضو هيًأت امناى دانشگاههاى تهران و منطقه شمال (از ١٣٧٤ تا ٧٨ )؛
عضو شوراى سرپرستى راديو و تلويزيون رژيم ( از سال از سال ١٣٥٩ تا ٦٢ ) ؛
روحانى و بحث فراجناحى :
روحانى ، خود نظر رهبرى در مورد مسلمانان و نيروهاى وفا دار به رژيم را چنين توصيف ميكند : مسلمانا ن مؤمن و متعهد و ... و نيروهاى وفادار در چار چوب نظام ( رهبرى )بايد در مصدر كار باشند( يعنى بقيه را كار نداريم) و اجازه فعاليت به كسى نمى دهيم ، شیخ روحانی با اين همه سمت هاى مهم و جور واجور بايد از رهبرى اش چنين تعريف هايى بكند ! او ، خوبى را از رهبرش مشمول تر ميداند با اين تعريف خودبهتر می داند که مى خواهد با همين رهبرى كاركند . از بحثمان دور نشويم با يك نگاه كلى متوجه ميشويم كه رييس جمهور منتجب از همان روزهاى اول به مسائل امنيتى و جنگ علاقه خاصى داشته و عشق مى ورزيده است ولى در مناظراتش مى گفت من سرهنگ نيستم و حقوق خوانده ام ، البته درحال حاضر سرهنگ نيست ، شايد هم نمى داند يك سرهنگ منصف مى تواند خيلى كاراتر از يك قاضى خود فروخته باشد ! جناب شيخ حقوق دان در جريان حمله به كوى دانشگاه در سال ٧٨ نه تنها از دانشجويان دفاع نكرد كه برعكس از چماقداران لباس شخصى حمايت كرد ، در تاريخ ٢٣ تير ماه ٨٨ خبرگزارى فارس از قول روحانى مى نويسد : " اگر منع مسئوليتى نبود ، جوانان غيور و انقلابى ما يعنى لباس شخصى ها با اين عناصر اوباش ( يعنى دانشجويان ) برخورد ميكردند و آنها را به سزاى اعمالشان مى رساندند !
روحانى با چنين ديدگاهى مى خواهد دولتى بسازد كه فراجناحى باشد ، او مى گويد : دولتى مى تواند موفق باشد كه فراجناحى باشد ، مگر مى توان كشور را با يك جناح اداره كرد اگر مى توان پس لابد از اين روزگاران در اين سالها بايد راضى باشند ، كشور را ملت اداره مى كند و نه يك حزب يا جناح همه قوميت ها و همه انسانها ى كارآمد را به كار بگيريم و هركس آماده پذيرايى اين نظام است وهركس قوانين اين نظام و قانون اساسى را قبول دارد از او بهره بردارى مى نمائيم . روحانى پا را فراتر گذاشته و مى گويد: اگر ديگران بگذارند، من منشور حقوق شهروندى را تدوين مى كنم با وجود ولايت فقيه شهروند ايرانى حقوقى جز اطاعت كورانه ندارد و اين حرف يك شعارى بيش نيست ، كسى كه ولايت فقيه را مهمترين ركن اساسى كشور مى داندو اهانت به او را اهانت به قانون اساسى مى داند ( ٢٣ تير ٧٨ ) و اين معنى همان حرفى است كه مصباح يزدى مى زند او مى گويد : " اگر كسى همه چيز يك رييس جمهور را قبول دارد ، اون حق حكومت كردند بر مردم را ندارد ! مگر خودشان چنين حقى را دارند ؟! اين حكومت بايد بر اساس اسلام باشد و از نوع ولايت فقيه ! ولى امر مسلمين معصوم كه به فقها داده شده ،بايد تشكيل شود! "
روحانى، مطيع بى برو برگرد ولايت فقيه !
روحانى كه خود عضو جامعه روحانيت است و هيچگاه مستقل عمل نكرده است و هميشه مطيع بى برو برگرد رهبرى ولايت فقيه بوده است ، در حاليكه جامعه روحانيت منشور اصول حزبى دارد بازهم وابسته به رهبرى است ! روحانى كه خود نماينده رهبرى در شوراى عالى امنيت است ولى وقتى مى بيند ولايت فقيه خود را قيم مردم مى داند و كمر به نابودى تمام گروه ها بسته است باز هم صدايش در نمى آيد و باز سخن از فراجناحى عمل كردن مى راند . او در سال ٨٨ با سركوبهايى كه صورت گرفت هيچگاه بر خورد نكرد ، از كنار دستگيرى موسوى و كروبى به آرامی عبور كرد و لام تا كام حرفى نزد و هنوز هم مشخص نيست آیا با آزادى آنها موافقت خواهد کرد يا نه ؟!
خصوصيات رييس جمهور ، از ديد روحانى (تمام صفات عاليه را داراست ):
در ايران رييس جمهور تا كجا مى تواند بيش برود آيا مى تواند كارهاى اساسى انجام دهد و يا واقعا فقط يك تداركاتچى است ؟ آيا او مستقلا مى تواند زمينه هاى تغيير در ايران را فراهم كند؟ آيا او مى تواند آزادى هاى مطبوعات را فراهم كند ؟ آيا دولت هاى سايه ديگر موانعى براى او و يارانش فراهم نمى كنند؟ و هزاران سوال ديگر ! روحانى خصوصيات يك رييس جمهور خوب را چنين تعريف مى كند ، ١- مستقل باشد ٢- معتدل باشد ٣- كارآمد باشد ٤- بين الملل نگر باشد ٥- برنامه محور باشد ٦- مشورت پذير باشد ٧- مسئوليت پذير باشد... و تمامى خصلت هاى يك رييس جمهور را چنين رديف مى كند ولى وقتى كسى چنان ذوب شده در ولايت فقيه باشد چگونه مى تواند اين خصوصيات را داشته باشد و درحاليكه رهبرى اش مى گويد رييس جمهور بايد پايبند به رهبرى و اسلام باشد و... آيا روحانى از اين مانع بزرگ مى تواند عبور كند ؟ به نظر نگارنده بعيد به نظر مى رسد و اين دوره هم فرصت ديگرى است براى رژيمى فاشيستى مذهبى ،اگر به عقب برگرديم و سالهاى گذشته را مرور كنيم به اين واقعيت بهتر پى مى بريم و با اين صفاتى كه روحانى نام مى برد هم كار درست نمى شود اولا روحانى داراى چنين صفاتى نيست ، دوماً خانه از پايبند ويرانه است و شيخ در نقش ايوان است !
اگر او از نظر قانونى بخواهد همچون " خاتمى " عمل كند بايد بگويم يك " تداركاتچى " بيش نيست ، و باز اگر بخواهد مثل خاتمى توجه اى به خواسته هاى مردم نداشته باشد همان خواهد شد كه در زمان خاتمى شد و مجدداً فرصتى دوباره براى رژيم فاشيستى مذهبى خواهد خريد تا بتواند چند صباحى ديگر به حكومت ضد انسانى ، نفس تازه اى بدمد و شاید فرصتى ديگر براى اين رژيم بخرد.
شيخ روحانى چگونه رييس جمهور شد ؟
در بحث هاى " انتخابات و ابتذال "كه در چهار شماره آمده است توضيح دادم كه روحانى فردى است كه انگليسىى ها روى آن خيلى حساب باز كرده اند در آنجا نوشتم : خامنه اى در طول اين سالها از روحانى زياد تعريف كرده است در مستند شماره ٢ در رابطه به او ( روحانی ) مى گويد " آقاى روحانى يكى از افرادى است كه سياست هاى هسته اى ايران را باپختگى اش جلو برده است " و در جاى ديگر نوشتم كه انگليسى ها اگر بتوانند خامنه اى را راضى كنند روحانى يكى از نفراتى است كه يا مستقيم از صندوق آراء بيرون مى آيد ويا با جليلى/قاليباف به مرحله دوم خواهند رفت ، كه اولى شد ! [2]و روحانى خود در جايى ديگر گفته بود كه امسال مثل سال ٨٨ نخواهد شد و وقايع آن سال تكرار نخواهد شد در رابطه با اين گفته ها هم نوشتم : حال از دو حالت خارج نيست يا روحانى با اين حرف مى خواهد مردم را بفريبد تا به پاى صندوقها بكشاند و استفاده اش را ببرد ويا اينكه قطعاً به او قولهايى داده اند و همچون دولتهاى نهم و دهم ، دولت فخيمه ، همه چيز را پيش بينى كرده و او ( روحانى ) و كل رژيم را قانع كرده اند و لذا بايد منتظر مى مانديم و ديديم همان شد كه نوشته بوديم !
٣تير ١٣٩٢


[2] http://www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=27395
[1] http://www.iranpressnews.com/source/151408.htm نظر روحانی درسال
78

هیچ نظری موجود نیست: