۱۳۹۲ مهر ۲۰, شنبه

سند آرشیو امنیت ملی امریکا اکتبر 1953:شاه تصمیم گرفته که مصدق باید به اعدام محکوم شود

سند آرشیو امنیت ملی امریکا اکتبر 1953:شاه تصمیم گرفته که مصدق باید به اعدام محکوم شود، اما هنوز تصمیم نگرفته بعدش باید او را عفو و تبعید کند یا اینکه درجا اعدام کند!


MossadeghShahEdamSanadCIA 131010۱۳۹۲/۰۷/۱۸ -
 بخشی از خاطرات فرح پهلوی را نیز می آوریم (در فیلم تهران تا قاهره این صحبتها را تکرار کرده است - دقیقه 28) تا خواننده از میزان تحریف تاریخ این خاندان آگاه گردد.


سند شمارهٔ ۱۳ 

۲ اکتبر ۱۹۵۳ [۱۰ مهر ۱۳۳۲]

[نام گیرنده حذف شده]

از طرف: آقای روزولت

[حذف شده]

۱ ـ شاه تصمیم گرفته که مصدق، نخست‌وزیر پیشین، باید محاکمه و به اعدام محکوم شود، اما هنوز تصمیم نگرفته بعدش باید مصدق را با حکم حکومتی عفو و درجا از ایران تبعید کرد یا اینکه باید درجا اعدام شود.

۲ ـ شاه معتقد است هرگونه تأخیری در خلاص شدن از شر مصدق از پی محاکمهٔ او به معنای دعوت از حزب توده (و طرفداران مصدق) به ضد حمله در لوای شعاری چون «جان مصدق را نجات دهید» خواهد بود.

۳ ـ در صورت بروز اقدامی از سوی حزب توده (نگاه کنید به بالا، بند ۲) پیش از صدور رأی دادگاه مصدق، شاه دستور داده نگهبانان مصدق درجا او را بکشند.

۴ ـ شاه بابت گزارشی که به دستش رسیده، آشفته است، گزارشی که می‌گوید حزب توده ظرف ۳۰ روز آتی حمله‌ای انجام خواهد داد.

ترجمه سند: بهرنگ رجبی - سایت تاریخ ایرانی

خاطرات فرح پهلوی در باره مصدق

پادشاه قبل از ترک ایران، فضل االه زاهدی را به نخست وزیری منصوب کرده بود. ارتش بجای پذیرش اوامر نخست وزیر قدیم، به طرفداری تیمسار زاهدی برخواست و بالاخره تصرف خانه مصدق به وسیله تانک ها نخستین نشانه تسلط دوباره بر اوضاع بود.
سه روز بعد پادشاه در میان فریادهای شادی مردم به تهران بازگشت. مسافرت اجباری او به همراهی ملکه ثریا بیش از یک هفته بطول نیانجامیده بود مرا نیز مانند دیگر ایرانیان مضطرب کرده بود.
پادشاه در خاطراتی که قبل از مرگ خود نوشته است از این مسافرت کوتاه مدت یاد می کند. من در این جا آن چه را که او نوشته است می آورم چرا که خاطرات کودکی من ارزش تاریخی کافی ندارند:«.... من که از طرح های سیاسی و جاه طلبی های او کاملا با خبر بودم، تصمیم گرفتم که برای جلوگیری از هر گونه خون ریزی، کشور را ترک کنم و ایرانیان را در انتخابات راه آینده کشور آزاد گذارم...
«پس از آن که من ایران را ترک کردم، کشور سه روز دچار فتنه و آشوب بود. بخصوص در دو روز اول در تهران، هواداران مصدق و توده ای ها، تظاهرات وسیع و خشونت آمیزی ترتیب دادند. در روز سوم یعنی 28 مرداد کارگران و اصناف و دانشجویان و پیشه وران و صاحبان مشاغل آزاد، سربازان و پاسبانان، همه زنان و مردان و حتی کودکان با همتی بی نظیر و شجاعتی وصف ناپذیر به میدانها و خیابانها ریختند و به مقابله با تفنگ ها و مسلسل ها و حتی تانک های زمامدار غیر مسئول پرداختند و اوضاع را یک روزه دگرگون کردند...»
«پس از این ماجراها، من بی درنگ به وطن بازگشتم و با استقبالی پرشور و گرم از جانب هموطنانم مواجه گشتم. گرمی و وسعت احساسات مردم در حقیقت رای اعتمادی بی چون و چرا به من بود. من تا آن زمان پادشاهی بودم که سلطنت را به ارث دریافت کرده بودم و از آن پس پادشاه منتخب ملتم شدم....
....
علی رغم تشنجات این دوره از تاریخ معاصر ایران می توانم تایید کنم که شاه هنگام ملی شدن صنعت نفت ار مصدق پشتیبانی می کرد و به او علاقه داشت و برای برکناری او زمانی طولانی در تردید بود. من یقین دارم که اگر مصدق انعطاف بیشتری نشان می داد و همان گونه که پادشاه می خواست سیاست بهتری را در ارتباط با انگلیس ها در پیش می گرفت، این چنین گرفتار پیامدهای ملی شدن نفت نمی شدیم. امروز آرزو دارم که ایرانیان جدال کهنه 50 ساله که دیگر جایی در دنیای آینده ای که باید با هم بسازیم ندارد کنار بگذارند.
فرح پهلوی خاطرات - انتشارات فرزاد - صفحه 57-58

هیچ نظری موجود نیست: