۱۳۹۲ اسفند ۲, جمعه

شجاعتِ عقلانی و مدنی، مسعود نقره‌کار

مسعود نقره‌کار
به شاه گفتند: "قلم ما بر شمشير تو پيروز خواهد شد"، و به شيخ که نعره زده بود: "بشکنيد اين قلم‌ها را" پيام دادند: "آنچه بايد شکسته شود قلم نيست، انديشگی و رفتار سرشار از جهالت توست"؛ و امروز بيخ گوش جباريت به سانسورگرانش پيغام داده‌اند: "آن که بايد «پوست‌اندازی» کند حاکميت و از جمله وزارت ارشاد است و نه کانون نويسندگان ايران" اول اسفند ماه سال ۱۳۴۶سرفصل فعاليت کانون نويسندگان ايران است، درچنين روزی پس از سال‌ها فکر وتلاش، سرانجام بخشی از اهل قلم با انتشار بيانيه ای آخرين گام درراه تحقق يکی از آرزوهای اش برداشت، تا حدود دو ماه بعد، در ارديبهشت ماه سال ۱۳۴۷ تشکل صنفی و دموکراتيک‌اش برپا کند، تا برای نخستين بار در تاريخ ميهنمان زير يک سقف گردآيند و حق حيات شان - آزادی انديشه و بيان و قلم بدون حصر و استثناء ، لغو هرگونه سانسور و حق برپائی تشکل مستقل – را از ديکتاتوری و خودکامگی بگيرند.(۱)
درنخستين کنگره نويسندگان ايران که تيرماه سال ۱۳۲۵ برگزارشد، خواستِ برپائیِ سنديکا يا اتحاديه‌ی اهل قلم مطرح شد و در دستورکاربرگزار کنندگان کنگره قرارگرفت (۲). ازآن پس افراد، محافل، جمع ها و گروه‌های متعدد و مختلف فرهنگی ( به ويژه جمع های ادبی) دَمی از تلاش برای برپائی چنين تشکلی درنگ نکردند.(۳). ديداربرخی ازاهالی قلم با نخست وزيرِ وقتِ رژيم شاه، آقای اميرعباس هويدا با هدف اعتراض به وجود سانسور و قلم شکنی رژيم پهلوی (۴) و ماجرای برگزاری کنگره‌ی نويسندگان و شاعران و مترجمان از سوی دربار شاهنشاهی، دو رويدادی بودند که سامان گيریِ کانون نويسندگان ايران را تسريع کردند (۵). تحريم کنندگان کنگره‌ درباری دراول اسفند ماه سال ۱۳۴۶ با انتشار"بيانيه‌ درباره کنگره نويسندگان" دلايل مخالفت شان با برگزاری چنين کنگره ای را اعلام کردند.(۶). حرف شان هم حرفِ حساب بود و بالطبع بی جواب. می گفتند: شرط ضرور برای تشکيل چنين کنگره هائی آزادی ‌های واقعی نشرو تبليغ و بيان افکاراست، و دخالت نکردن حکومت در کار اهل قلم و هدايت ادبيات درجهات رسمی سياسی، و نيز وجود اتحاديه ای آزاد و قانونی که نماينده و مدافع حقوق اهل قلم و بيان کننده ی آرای آن ها باشد، و خُب رژيمی که سانسور می کند، قلم می شکند و اهل قلم تهديد و تحديد و زندانی می کند را چه به برگزاری کنگره نويسندگان آنهم در ابعاد جهانی؟!. ايستادگی اين جمع دربرابراغواگری فريبکارانه و صدوربيانيه ی تحريمِ کنگره ناقوس ميلاد کانون نويسندگان ايران به صدا در آورد.
کانون نويسندگان ايران ميلاد و فعاليت رسمی اش را در ارديبهشت ماه سال ۱۳۴۷ با صدور بيانيه ای باعنوان" در باره يک ضرورت " آغاز کرد، ضرورتی که وجود آزادی انديشه و بيان و قلم بود، که " ...تجمل نيست، ضرورت است، ضرورت رشد آينده ی فرد و اجتماع " .(۷)، و کانونيان برای دستيابی به اين "ضرورت "جانانه و شجاعانه راه افتادند، راه افتادنی که امروز با ۴۵سال فعاليت بی وقفه و با کارنامه ای غرورآفرين، کارنامه ای که حتی هنگام که کانون شقه شده زير ساتور سانسور و اختناق بود، و يا قلم شکنانی از تبار خمينی برای نابودی اش شمشير از رو بسته بودند و بسته اند، می‌درخشيد و می درخشد.(۸)
۴۵ سال فکر و تلاش کانونيان، علی رغم فرازها و نشيب ها و لغزش ها و خطاها، به اعتبار خواست ها و آرمان‌ها و رفتاری با متانت و درايت، زرين برگ های تاريخ و حيات جنبش روشنفکری ميهنمان شده است، کانونی که به پاره‌ای از قلب آزادانديشی و آزاديخواهی در ميهنمان و به يکی از ماندگارترين تشکل های مدنی واز پيشاهنگان و پيشتازان چنين تشکل هائی بَدَل شده است ، کانونی تجلی و مظهر شجاعت عقلانی و مدنی که به شاه گفتند:" قلم ما برشمشيرتو پيروز خواهد شد". به شيخ که نعره زده بود :"بشکنيد اين قلم ها را" پيام دادند:" آنچه بايد شکسته شود قلم نيست، انديشگی و رفتارِ سرشار از جهالت توست.". شيخان را ناسورِاين جسارت و شجاعت چنان کاری بود که هيچ چيز جزريختن خون گرانفدرترين روشفنکران ميهنمان مرهم‌اش نيافتند.
اول اسفندماه سرآغازفعاليت چنين کانونی‌ست، کانونی که به" فرياد يک ملت بدل شده است" (۹) و با "صدای آواز"‌(۱۰)ی شايسته قلم، بيخ گوشِ جباريت به سانسورگرانی که گفته اند کانون نويسندگان برای فعاليت مجدد بايد " پوست اندازی" کند، پيغام داده‌اند: " آنکه بايد پوست بياندازد سرکوبگرانی هستند که سد راه اين تشکل نويسندگان آزادی‌خواه و مستقل شده و با تمام وجود کمر به نابودی آن بسته‌اند"،"... آن که بايد «پوست‌اندازی» کند حاکميت و از جمله وزارت ارشاد است و نه کانون نويسندگان ايران."(۱۱)، قلم شکنان، سانسورگران، شکنجه گران و آمران و عاملان قتل شاعران و نويسندگان ميهنمان‌ می بايد " پوست بياندازند" نه کانون و کانونيانی که بيش از ۴ دهه است شولای آزادی و آزادگی برتن کرده‌اند.
ــــــــــــــــــــ
منابع و کتابنامه:
۱- مجله آرش ( تهران) ،شماره ۱۷، فروردين و ارديبهشت سال ۱۳۴۷
- مسعود نقره کار، بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران، در باره کانون نويسندکان ايران، جلد اول، انتشارات باران، سوئد، سال ۲۰۰۲( از ص ۱۱۱ تا ص ۱۴۷).
۲- نخستين کنگره نويسندگان، سال ۱۳۲۶، چاپ خارج از کشور و داخل ( تهران).
– بالايی، کريستف: از کنگره تا کنگره ای ديگر، ترجمه شهين سراج، ماهنامه فرهنگی و هنری کلک، آبان– دی ۱۳۷۴، شماره ۷۰-۶۸
- مسعود نقره کار، بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران، در باره کانون نويسندکان ايران، جلد اول، انتشارات باران، سوئد، سال ۲۰۰۲( از ص ۹۶ تا ص ۱۰۰).
۳- يدالله رويائی، گفت وگو، بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران، در باره کانون نويسندکان ايران، جلد پنجم، انتشارات باران، سوئد، سال ۲۰۰۲
۴- براهنی، رضا : تاريخ کانون نويسندگان ( روايتی ديگر) کلک, شماره ۶، شهريور ۱۳۶۹
- براهنی، رضا: ظل الله، شعر های زندان، چاپ اول، چاپ ابجد، نيويورک ۱۳۵۴
۵- سپانلو، محمدعلی: " سرگذشت کانون نويسندگان ايران، نشر باران، سوئد، سال ۲۰۰۲
- سپانلو، محمدعلی: خاطراتی از فصل اول کانون نويسندگان ايران ۴۹- ۱۳۴۶ کلک، شماره ۴، تيرماه ۱۳۶۹
۶- مجله آرش ( تهران) ،شماره ۱۷، فروردين و ارديبهشت سال ۱۳۴۷
- مسعود نقره کار، بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران، در باره کانون نويسندکان ايران، جلد اول، انتشارات باران، سوئد، سال ۲۰۰۲
۷- کاظميه، اسلام : در باره يک ضرورت، آرش ، شماره ۱۷، فروردين و ارديبهشت ۱۳۴۷
- ومنابع شماره ۶
۸- ر.ک به ۵ جلد کتاب "بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران"، و تارنمای کانون نويسندگان ايران، و تازه ترين شماره نشريه " انديشه آزاد"، خبرنامۀ کانون نويسندگان ايران دورۀ سوم، شمارۀ هفتم، ديماه هزاروسيصد و نودو دو
http://perslit.com/kanun-andishe-azad-2013.pdf
- پرهام، باقر: نگاهی به جنبش روشنفکران ايران، کتاب جمعه , آبان ماه ۱۳۵۸
- پرهام، باقر: کانون نويسندگان و نقش روشنفکران در تحولات ايران معاصر، گردون، شماره ۶۰و ۶۱، بهار ۱۳۷۸
- پرهام، باقر: حزب توده و کانون نويسندگان ايران، کتاب جمعه، شماره ۲۵, ۲۶ , ۲۷ , ۲۸ , بهمن و اسفند ۱۳۵۸
- پرهام ، باقر: تجارب گذشته کانون نويسندگان ايران، و ضرورت های کنونی، پاريس ۲۹ آدر ماه ۱۹۸۹
- رهبری آگاه و رهبری نا آگاه، گفت و گو با باقر پرهام، گردن، شماره ۳۲/۳۱
- محمد مختاری، تمرين مدارا و ذهنيت انتقادی، گردون، شماره ۳۳/۳۴
۹- کاظميه ، اسلام : کفت و گو باسيروس نشواد ( ما فرياد يک ملتيم)، ديدار، شماره ۲، سال اول ص۶.
۱۰- صدای آواز، ويژه نامه ای که کانون در سوگ محمد مختاری و محمد جعفر پوينده منتشر کرد.
۱۱- اطلاعيه کانون نويسندگان ايران، مورخه ۲۱ بهمن ماه سال ۱۳۹۲/
کدام يک بايد «پوست اندازی» کنند: آزادی خواهان يا سرکوبگران؟
ـــــــــــــــــــــــــ
برخی ديگر از کتاب ها و مقاله ها
۱- آل احمد، جلال: ياد نامه به کوشش علی دهباشی، نشر به ديد ( تهران)، سال ۱۳۷۸
۲- آل احمد، شمس : از چشم برادر( در باره جلال آل احمد)، يادداشت های روزانه، انتشارات کتاب سعدی، قم، تابستان ۱۳۶۹
۳- انديشه آزاد، ( نشريه کانون نويسندگان ايران) شماره های منتشره در سا لهای ۱۳۵۸و۱۳۵۹
۴- م.ا. به آذين : از هر دری ... انتشارات جامی، تهران ۱۳۷۰
۵- م.ا. به آذين، گفت و گو با بهزاد موسايی، فرهنگ و توسعه ، شماره ۵۱، سال ۱۳۸۰
۶- بولتن( های) خبری کانون نويسندگان ايران، بهمن ۱۳۵۶
۷- يلفانی، محسن - پاکدامن، ناصر: بررسی و ارزيابی يک تجربه، سخنرانی در نشست همگانی کانون نويسندگان ايران در تبعيد، پاريس ، دی ماه ۱۳۶۷
۸- پيام دانشجو، نشريه " کميته برای آزادی هنر و انديشه در ايران ( کيفی ) – امريکا- شماره های متعدد
۹- خبرنامه کانون نويسندگان ايران, شماره های ۱و۲و۳( سال ۱۳۵۸)
۱۰- ده شب ( شب های شاعران و نويسندگان در انجمن فرهنگی ايران و آلمان ), انتشارات امير کبير, ۱۳۵۶
۱۱- ساعدی، غلامحسين: تاريخ شفاهی ايران, مصاحبه دانشگاه هاروارد با دکتر ساعدی، الفبا، شماره ۷، ۵ آوريل ۱۸۴۹، مصاحبه کننده: ضيا صدقی
۱۲- سرکوهی، فرج : ياس و داس , بيست سال روشنفکری و امنيتی ها، نشر باران، سال ۲۰۰۲
۱۳- سيف، اسد: تاريخ کانون نويسندگان ايران به روايت سپانلو، مجموعه مقاله های " زمينه و پيشينه انديشه ستيزی در ايران "،مرکز پخش انتشارات فروغ , آلمان۱۳۸۳
۱۴- شب ياد بود نيمايوشيج ، گفت و گوی جلال آل احمد، نامه کانون نويسندگان، سال ۱۳۵۸
۱۵- شمس لنگرودی، تاريخ تحليلی شعر نو، تاسيس کانون نويسندگان ايران، جلد سوم ۱۳۴۹-۱۳۴۱ نشر مرکز،
۱۳۷۷
۱۶- طاهباز، سيروس: يادنامه در ماهنامه پاياب، سال اول، شماره ۲، دی ماه ۱۳۷۸
۱۷- کوشان، منصور: حديث تشنه و آب، روايت کامل از سايه روشن های کانون نويسندگان ايران، نشر باران، سوئد.
۱۸- مومنی ، باقر: از يک در به صد در، آدينه ، شماره ۸۹
۱۹- مومنی ، باقر: درد اهل قلم، انتشارات توکا، سال ۱۳۵۶
۲۰- نادرپور، نادر: گفت و گو با محمود خوشنام " من درآوردی به جای نو آوری"، کيهان ( چاپ لندن)، شماره ۶۶۱ ژوين ۱۹۹۷
۲۱- نامه کانون نويسندگان، ازشماره ۱ تا شماره ۵ ( سال های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹)
۲۲- اسماعيل نوری علاء، کانون نويسندگان ورويارويی بادولت ها، نشريه ايرانيان واشنگتن، شماره ۷۹، جمعه ۲۶ آذرماه ۱۳۷۸
۲۳-مختاری، محمد: انسان در شعر معاصر، چاپ اول، سال ۱۳۷۲، انتشارات توس، تهران
۲۴- مسعود نقره کار، بخشی از تاريخ جنبش روشنفکری ايران، بررسی تاريخی - تحليلی کانون نويسندگان ايران و کانون نويسندگان ايران در تبعيد، ۵ جلد، نشر باران ، سوئد، سال ۲۰۰۲
- جلد اول : دوره اول فعاليت کانون، سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۹
- جلد دوم : دوره دوم فعالت کانون، سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۰
- جلدسوم: دوره سوم فعاليت کانون، ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۰
- جلد چهارم : کانون نويسندگان ايران در تبعيد و انجمن قلم ايران در تبعيد،۱۳۶۱ تا ۱۳۸۰
- جلد پنجم : مصاحبه با بنيانگذاران واعضاء کانون نويسندگان ايران و...درباره روشنفکری، روشنفکران و کانون نويسندگان ايران و کانون نويسندگان ايران "در تبعيد" و...

هیچ نظری موجود نیست: