از امپراتوری روم تا سازمان امنیت ملی آمریکا: تاریخچه جاسوسی دولتها در جهان
جاسوسان قیصر
در روم باستان، بازیگران سیاسی طراز اول هر یک شبکه جاسوسی خود را داشتند، و این شبکهها اطلاعاتی را درباره طرحهای دیگر افراد قدرتمند در اختیار آنها قرار میداد.ژولیوس سزار شبکه گستردهای از خبرچینان ایجاد کرده بود تا از توطئههای مختلفی که علیه او شکل میگرفت، باخبر باشد. در واقع شاید قیصر از توطئه تحت رهبری سنا – که به قتل او منجر شد – خبر داشت. بعضی وقتها حتی بهترین شبکه جاسوسان هم نمیتواند جلوی یک خنجر را بگیرد. در قرون وسطی، کلیسای کاتولیک از بیشتر دولتها قدرتمندتر بود و دستگاه جاسوسی آن نظیر نداشت.
"آدمهای شریف نامههای یکدیگر را نمیخوانند"
هنری استیمسون، وزیر خارجه آمریکا
دربار الیزابت اول جای مناسبی برای دسیسه و جاسوسی بود، و کار فرانسیس والسینگام این بود که ملکه را یک گام از دشمنانش جلوتر نگاه دارد. در ماه مه ۱۵۸۲ والسینگام نامهای را که برناردینو دمندوزا، سفیر اسپانیا در بریتانیا، نوشته بود، بهچنگ آورد. در این نامه درباره توطئه حمله به انگلستان و برتخت نشاندن مری، ملکه اسکاتلند، بر تخت انگلستان صحبت شده بود.
مری در کاخ چارتلی حبس شد، و والسینگام راهی پیدا کرد که ثابت کند او تهدیدی برای ملکه به حساب میآید. او بیشتر نامههای مری را باز میکرد، اما کاری کرد که مری فکر کند که با پنهان کردن نامهها در بشکه آبجو میتواند مخفیانه نامهنگاری کند. پس از آنکه والسینگام اسناد و مدارک دست داشتن مری در توطئه راهاندازی شورش را جمعآوری کرد، مری بهجرم خیانت محاکمه شد و سرش را از بدنش جدا کردند.
پاسبانان روبسپیر
مری به دردناکترین طریق فهمید که آنچه فکر میکنید بدست دولت میافتد، به اندازه آنچه که فکر میکنید بدستش نمیافتد مهم نیست.در قرون هجدهم و نوزدهم، دولتها در کار تحت نظر گرفتن شهروندان اشتیاق و پشتکار زیادی از خود نشان دادند. در سراسر اروپا دولتها اداراتی بنام "دفترهای سیاه" (برگرفته از اصطلاح فرانسوی cabinet noir) برای خواندن نامههای افراد خاص تأسیس کردند. این دفترها معمولا در ساختمان ادارات پست ایجاد میشد، و کارکنان آنها با استفاده از مجموعهای از تکنیکهای مخفی نامهها را باز میکردند، از آنها رونوشت برمیداشتند و دوباره درب آنها را میچسباندند و برای گیرنده از همهجا بیخبر میفرستادند.
این رویه کاری در سال ۱۸۴۴ دولت بریتانیا را گرفتار یک رسوایی کرد. در این سال فاش شد که دفتر سیاه لندن مخفیانه نامههای جوزپه ماتزینی، نویسنده و فعال سیاسی تبعیدی ایتالیایی را میخوانده است. بسیاری از بریتانیاییها از اینکه دولتشان این اطلاعات را در اختیار مقامات دولت ناپل (ناپل در آن زمان یک حکومت پادشاهی مستقل بود) قرار داده است، خشمگین بودند. دولت ناپل با استفاده از این اطلاعات همرزمان انقلابی ماتزینی را دستگیر و اعدام کرد. در اروپا انقلاب صنعتی در ابزار و وسایل جاسوسی هم انقلابی بپا کرد.
مذاکره و جاسوسی
در سال ۱۹۲۲ ایالات متحده در واشنگتن میزبان کنفرانسی در زمینه خلع سلاح دریایی بود. در این کنفرانس ۹ کشور، از جمله بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و ژاپن حضور داشتند.پس از جنگ جهانی دوم آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که آدمهای شریف به یک شبکه نظارت دائمی نیاز دارند. پشت پرده آهنین جنگ سرد، تحت نظر داشتن مردم بخشی ثابت از زندگی روزمره بود. این کار در هیچجا به اندازه آلمان شرقی متداول نبود. در این کشور، اشتازی (سرویس اطلاعاتی آلمان شرقی) حدود ۴۰ سال به نظارت و بررسی فعالیتهای شهروندانش مشغول بود، و با استفاده از اطلاعات بدست آمده هرگونه نا آرامی را در نطفه خفه میکرد.
در سال ۱۹۸۹ در زمان فروریختن دیوار برلین، اشتازی بیش از ۹۱ هزار افسر داشت، و شبکه خبرچینان فعالش نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر را شامل میشد. حکومت پلیسی آلمان شرقی با استفاده از فناوریهای نوین و نیروی انسانی بسیار جاسوسی دولتی را به سطحی بیسابقه افزایش داد. آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم بطور جدی وارد فعالیتهای جاسوسی شد، و در چارچوب طرحی موسوم به پروژه شمراک (Project Shamrock) به جمعآوری اطلاعات و تحت نظر قرار دادن کلیه تلگرافهایی پرداخت که وارد کشور شده، و یا از آن خارج میشدند.
دولت آمریکا همچنین فهرستی از شهروندان آمریکایی مظنون به فعالیتهای "خرابکارانه" تهیه کرد و در چارچوب پروژه مینارت (Project Minaret)به شنود ارتباطات آنها پرداخت. بعدها سازمان جدیدالتأسیس امنیت ملی آمریکا (NSA) این پروژه را به ارث برد، و در این زمینه به همکاری با FBI و CIA پرداخت. هر دو برنامه در سال ۱۹۷۵ در نتیجه تحقیق و تفحص کنگره آمریکا تعطیل شدند. ۳۸ سال بعد NSA با استفاده از فناوریهای عصر اطلاعات پروژه شمراک را از نو ساخته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر