به مناسبت سالگرد جنگ خانمانسوز ایران و عراق، مقاله ای به قلم سرژ مافرت از روزنامه فرانسوی فیگارو (متعلق به جناح راست) که در 29 اکتبر سال 1980 (7 آبان 1359) تحت عنوان «گروگانها: بازی بزرگ امریکا» منتشر شده است را به اطلاع خوانندگان می رسانیم. این مقاله حاوی سه نکته مهم است:
1- اطلاع از سفر زبیگنیو برژنسکی (مشاور ارشد امنیت ملی کارتر، رئیس جمهور امریکا در زمان گروگانگیری) به اردن و ملاقات او با صدام حسین برای تشویق وی به حمله به ایران. خاطر نشان می شود که تا به حال مقامات آمریکایی، نقش امریکا در برانگیختن صدام به جنگ با ایران را تکذیب کرده اند و منکر این سفر بوده اند. در گفتگوی سایت تاریخ ایرانی با گری سیک (عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا) که در 12 مهر 1390 منتشر شده است، او می گوید: «شهادت میدهم برژینسکی با صدام ملاقات نکرد (1)».
2- قصد صدام حسین برای تصرف اروندرود و و خوزستان و برقراری «جمهوری خوزستان».
3- نقش شاپور بختیار و تیمسار اویسی در همراهی با صدام در جنگ با ایران.
خلاصه این مقاله در 17 آذر 1359 در روزنامه انقلاب اسلامی که در ایران منتشر می شد.
گروگانها: بازی بزرگ امریکا
امام خمینی در نطق مفصل دیروز خود، هیچ اشاره ای به آزاد کردن احتمالی گروگانهای امریکایی نکرد. مجلس ایران قاعدتا در ادامه بحث روز یکشنبه بحث درباره گروگانها را صبح امروز از سر می گیرد. از طرف دیگر، مقامات واشنگتن از هرگونه خوش بینی زود هنگام احتراز می کنند. با این وجود می توان پذیرفت که ایالات متحده و ایران چند روزی است که در مورد آزادی گروگانها به توافق رسیده اند و اعلام آن برای آخرین روزهای انتخابات، برنامه ریزی شده است. آقای کارتر می تواند در 4 نوامبر در برابر رای دهندگان حاضر شده و با اعلام پیروزی در آزادی گروگانها، موجب انتخاب مجدد خود گردد.
سیاست امریکائی که در اینجا به قید چند شرط، شرح می دهیم، چند ماهی در نهایت پنهان کاری و به شیوه ماکیاولی، به اجرا گذاشته شده است. ماکیاولی بدین معنی که در هر صورت، واشنگتن برنده می گردد.
تمامی ماجرا به این خلاصه می شود که بطور بسیار ماهرانه ای، صدام حسین و عراق را به جنگ با ایران برانگیزد و اگر بغداد پیروز شود، ایران متزلل گردد و رژیم اسلامی ایران متلاشی و حکومت متمایل به غرب جانشین آن شود. هرگاه، همانگونه که پیش بینی می شود، عراق شکست بخورد، امریکا خود را به عنوان مدافع ایران معرفی و به آن کمک می کند. ما در 10 اکتبر، خطوط این سیاست را نوشته بودیم.
در واقع، اقدامات در ماه ژوئن گذشته صورت گرفت. آقای برژنسکی که در اردن بود، در کشوری که کاملا در ارتباط با عراق است، در مرز دو کشور با شخص صدام حسین ملاقات کرد، حمایت کامل ملک حسین را به صدام اعلام داشت و مخصوصآ به او فهماند که ایلات متحده امریکا با هدف عراق نسبت به شط العرب و احیانآ تشکیل جمهوری عربستان (خوزستان ایران) مخالفت نخواهد کرد.
در تابستان، شاپور بختیار و تیمسار اویسی از سران مهاجر ایرانی به بغداد دعوت شدند. در آنجا، به آنان گفته شد که می توانند برای تشکیل حکومت ایران آزاد خود را آماده کنند.
در همان زمان امریکایی ها یعنی احتمالا سیا از طریق غیر مستقیم (به ویژه از طریق عربستان سعودی و کویت) به عراق اطلاع می دادند که به محض اینکه نیروهای عراق خود را نشان بدهند، کلیه جمعیت عرب خوزستان برمی خیزد و ایران کاملا فرو می رزید و آنچه که از ارتش ایران باقی مانده است، سریع متلاشی خواهد شد.
در اواسط سپتامبر، دوبی که محل واردات کالاهای غربی به ایران بشمار می آید، به ناگهان راه خود را بست. شاپور بختیار که مدام در رفت و آمد بود و تماس برقرار می کرد، در 20 سپتامبر توسط منابع خبری اعلام داشت که در روز 23 سپتامبر او زنگ یکی از مدارس ایران را به صدا در خواهد آورد. در 22 سپتامبر، پس از یک هفته حمله های متفرقه، نیروهای عراقی به زور وارد ایران شدند.
آنوقت، غافلگیری بزرگی شد (شاید نه برای همه). ارتش معتبر عراق، مجهز و آموزش یافته در دو مدرسه جنگی سندهرست انگلیس (مشابه سن سیر فرانسه) و مدرسه جنگ مسکو به سرعت فرو پاشید. واحدهای زرهی چنان که پنداری در مناطق اروپای مرکزی عمل می کردند، در حالی که در بیابان بودند شن های روان مانع از حرکت آنها می شد.
از سوی دیگر، وحدت ملی بطور خودجوش فورا عمل کرد. حمله ارتش بیگانه و دستیارانش (همانند مهاجرین در سال 1792 در فرانسه) (2) ایران را به دور خمینی و بنی صدر متحدتر کرد و بطور معجزه آسایی ارتش شکوه مند زمان شاه، حداقل بخشی از آن را دوباره زنده کرد. شاهزاده جوان رضا، در قاهره اعلام داشت که حاضر است همانند سرباز ساده ای در آن ارتش خدمت کند.
در حالیکه نیروهای عراق در منطقه خرمشهر رفت و آمد می کردند، اقدامات سیاسی ایرانی ها در خارج توسط بختیار و اویسی کاملا بی اثر گردید. در این زمان بود که عملیات آمریکایی ها نتیجه خود را نشان داد. در سوم اکتبر، تماس ایران و امریکا بطور محرمانه انجام گرفت که قسمتی از آن از طریق الجزیره بود. در طی آن، آقای کارتر سه نامه بطور پی در پی در تاریخهای هفتم و یازدهم و بیست و سوم اکتبر به رئیس جمهور بنی صدر فرستاد که در طی آن واشنگتن بدون استثنا کلیه شرایط ایرانی ها را جهت آزادی گروگانها می پذیرفت و موافقت خود را با از سرگیری فروش اسلحه به ایران اعلام می کرد. نامه ای که از سوی کنگره در اواسط اکتبر اعلام شد، موافقت امریکائی ها را با این موارد اعلام می کرد:
- رفع توقیف از کلیه دارایی های ایران در ایالات متحده.
- چشم پوشی از کلیه موانعی که از لحاظ حقوقی در بازپس گرفتن ثروت خاندان پهلوی وجود دارد.
- از سرگیری ارسال وسائل نظامی که قبل از تحریم سفارش داده شده بود.
هنگامی که آقای رجائی، نخست وزیر ایران در 17 اکتبر وارد سازمان ملل شد، کلیه مسائل مالی مرتبط با آزادی گروگانها با حضور معاون بانک مرکزی ایران در واشنگتن حل و فصل گردید.
به این ترتیب، جنگ ایران و عراق باعث شد که حکومت تهران موقعیت و امکان رهائی از مسئله گروگانها را بیابد و آقای کارتر از طریق سیاسی، اگر نه افتخار آمیز ولی به وجه موثری آنرا حل کند.
لازم است اشاره شود که یکی از جنبه های شگفت آور این اقدام اتحاد موثر بین واشنگتن و مسکو در آزادی گروگانهای امریکایی بود. طبق منابع موثق غربی، شوروی ها با قدرت تمام در این جهت گام برمی داشتند و حتی از طریق حزب توده، حزب کمونیست ایران که در زیر سایه خمینی، به تدریج خود را تقویت می کند، برای کمک به آزادی گروگانها، مخصوصا آنهایی را که توده ای ها در اختیار دارند، اقدام می کردند.
این رفتار دو نکته را آشکار می کند:
1- نقش فزاینده حزب توده به عنوان موج شکن محکم در ناآرامی های ایران و آماده شدن آن برای آینده ای نه چندان دور.
2- شوروی خواستار نقش میانجیگری در خاورمیانه است، نقشی که در ایران و سوریه و احیانا عراق خوب بازی می کند.
گروگانهای امریکایی بی شک بزودی آزاد می شوند ولی بهایی که توسط آقای کارتر پرداخت شده است، گران بوده است.
سرژ مافرت
به خوانندگان یادآور می شویم که مطالبی که در این مقاله آماده است، از جمله نقش شاپور بختیار و تیمسار اویسی در برانگیختن صدام حسین به جنگ با ایران"، قصد صدام حسین برای برقراری «جمهوری خوزستان» و مستقر شدن شاپور بختیار در آنجا در اسنادی که اسناد آرشیو ملی بریتانیا در سال 1389 منتشر کرد، نیر آمده بود. در ادامه قسمتی از اسنادی که درباره نقش شاپور بختیار و تیمسار اویسی در حمایت از صدام برای حمله به ایران هستند، را می آوریم:
پیتر تمپل موریس عضو ارشد حزب محافظه کار در پارلمان بریتانیا و داماد خواهر اسدالله علم به همراه جولیان ایمری، پس از دیداری طولانی و جداگانه با اویسی و بختیار در پاریس، گزارشی از این دیدار را در تاریخ ۳۰ ژوئن/ ۹ تیر برای وزارت خارجه کشورش ارسال کردند. این گزارش به قلم ایمری است:
«ژنرال اویسی چندین دیدار از عراق داشته و ادعا میکند که گفتگوهای خوبی با پرزیدنت صدام حسین داشته است. شماری از افسران او در عراقند. او یک ایستگاه رادیویی در عراق دارد که برای ایران برنامه پخش میکند. او امکاناتی دارد که مردانش تقریبا هر گاه که بخواهد در داخل ایران تردد کنند.
اویسی معتقد است که صدام حسین به سه دلیل از او حمایت میکند: ترس از تصرف ایران توسط شوروی و در نتیجه سقوط رژیم بعثی در عراق، ترس از نفوذ خمینی در جامعه شیعه عراق و ترس از تبعات تجزیه کردستان ایران برای عراق. صدام حسین شاید در پس ذهنش جاهطلبی تصرف خوزستان را داشته باشد. ولی در حال حاضر و با هر معیاری، هراس قویتر از طمع است. اویسی کمک عراق به خود را مهم، ولی محدود توصیف کرد.»
در ادامه این گزارش به سفر اخیر اویسی به آمریکا و دیدارش با آدمیرال ترنر (فرمانده سیا) و برژینسکی (رییس شورای امنیت ملی امریکا) اشاره شده است. ظاهرا هر دو نفر با حرکت اویسی همراهی نشان داده و خواهان آگاهی از فعالیتهای او شدهاند. اویسی عدم آمادگی فعلی کاخ سفید برای اقدامی مثبت در حمایت از او در این زمان را قابل درک دانست. .....
ایمری درباره دیدار با بختیار هم چنین نوشته است: «بختیار هم تماس نزدیکی با عراقیها برقرار کرده و یک یا چند ملاقات دوستانه با صدام حسین داشته است. قدردانی بختیار از نیات صدام حسین، واقعا همانند اویسی است. همانند اویسی، به بختیار نیز امکاناتی داده شده تا برخی از افرادش در عراق مستقر شده و به داخل ایران نفوذ کنند. او هم یک ایستگاه رادیویی برای خودش دارد که از رادیوی اویسی جدا است.»
یک گزارش سری دیوید میرز مسئول بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا به تاریخ 25 سپنامبر/ سوم مهر، از سفر بختیار به عراق در آستانه حمله نظامی عراق به ایران (22 سپتامبر/31 شهریور) دارد. در ادامه این گزارش عنوان شده که عراق از اپوزیسیون ایرانی خواسته تا با نیروهای در پشت سر نیروهای عراقی در جبهه های نبرد حاضر شوند تا دول خود را در مناطق اشغالی تشکیل دهند.
در پایان این گزارش درباره بازتاب چنین اقدامی این گونه هشدار داده شده است: «من معتقدم که ایجاد دولت جایگزین تبعیدی مثلا در خوزستان، به شدت میتواند بخت آنان را برای این که هرگز توسط مردم ایران پذیرفته شود را کاهش میدهد، مگر آن که عراقیها خود را آماده فتح کل ایران کنند تا تبعیدیها را به قدرت برسانند.» (3)
در همین ارتباط، کریس رندل یکی از مسئولان بخش تحقیقات خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا در یک گزارش توصیفی محرمانه که در ابتدای نوامبر 1980 تهیه شده و مهر بایگانی هفتم نوامبر/ 16 آبان بر آن خورده، در بررسی تحولات گذشته و حال خوزستان نوشت: «یکی از دلایل یورش بیمهابای حکومت عراق به خاک ایران، اطلاعات گمراه کننده ایرانیان تبعیدی از جمله شاپور بختیار، مبنی بر این بود که احتمالا به دلیل وجود اغتشاش در ارتش و بیثباتی رژیم به دلیل مخالفت مردم، به ویژه در خوزستان، ایران قادر به جنگ نخواهد بود و مخالفت مردم موجب برافراشته شدن پرچم نیروهای آزادیبخش خواهد شد». (4)
سایت انقلاب اسلامی جدیدا سند گواهی چراغ سبز امریکا به صدام برای حمله به ایران را بازنشر نمود. روبرت پاری این سند را در مقاله ای در 31 ژانویه 1996 (11 بهمن 1374)منتشر کرد و ترجمه آن در نشریه انقلاب اسلامی در 7 تا 20 مهر 1382 (شماره نشریه 577) منتشر شده بود. این سند گزارش آوریل 1981 آلکساندر هيگ(وزير خارجه) به رونالد ريگان(رئيس جمهورى) است که در آن آمده است: «بجاست تأييد كنم كه پرزيدنت كارتر، از طريق شاهزاده فهد، به عراقيها براى جنگ با ايران، چراغ سبز داده بود» (5)
پانویس ها:
1- گفتوگوی تاریخ ایرانی با گری سیک، عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا: شهادت میدهم برژینسکی با صدام ملاقات نکرد
2- توضیح سایت انقلاب اسلامی: پس از انقلاب فرانسه در سال 1789، شاه و عده ای از اشراف فرانسه، برای سرنگونی دولت انقلابی، با کشورهای خارجی برای جنگ با فرانسه متحد شدند. شاه لوئی شانزدهم در عین فرار از فرانسه برای پیوستن به قدرتهای خارجی، دستگیر شد. یکی از اساسی ترین اتهامها علیه او در دادگاه، همکاری و تشویق قدرتهای خارجی برای جنگ با فرانسه بود. او محکوم به اعدام و اعدام شد.
3- دکتر شاپور بختیار در آیینه اسناد تازه یاب در آرشیو ملی بریتانیا
4- ایران 1980 در اسناد تازه آزاد شده در آرشیو ملی بریتانیا- بخش 4- شاه و اپوزیسیون
5- سند چراغ سبز امريكا و عربستان به صدام برای حمله به ایران - گزارش الکساندر هیگ به ریگان (عکس)
http://enghelabe-eslami.com/component/content/article/21-didgagha/tarikhi/10801-2014-09-16-18-46-11.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر