حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی! سخنان شما را دیشب از تلویزیون ایران شنیدم؛ با لحنی عصبی از مسئولین مملکت می خواستید که اختلافات را کنار بگذارند و از روزنامه ها طلب می کردید که مطالب تفرقه انگیز ننویسند و سرانجام مسئولان کشور را تهدید کردید که «نکنند کاری را که شما مجبور شوید آنچه را که به آنها داده اید، از آنان پس بگیرید» مشکل کار مملکت ما در همین است که مسئولان کشور منتخب مردم نیستند و در برابر مردم احساس مسئولیّت نمی کنند. روزی که شما در تقریرات خود در نجف در زمینه ولایت فقیه گفتید که«قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیّت هیچ فرقی ندارد...» سنگ بنای این دورنمای تاریک و خوفناک در سرنوشت انقلاب ایران گذاشته شد. با تکیه به همین تلقی است که امروز مسئولین اصلی امور کشور که همه از منصوبین و منتخبین شما و مورد حمایت شما هستند، مردم را صغاری می دانند که باید بدون اراده از قیم خود اطاعت کنند. اگر فراموش نکرده باشید پس از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی، شخص شما بودید که با انتخاب مستقیم رئیس دیوان کشور و دادستان دیوان کشور بدون مشورت با شورای عالی قضائی، نخستین گام را در راه عدول از قانون اساسی جمهوری اسلامی برداشتید. اگر به خاطرتان باشد در هنگامی که مسئله ولایت فقیه و شورای نگهبان در مجلس مطرح شد، من نوشتم که« در قانون اساسی سلطنتی هم قدرت و حاکمیّت شاه هرگز مافوق قانون و فراتر از حاکمیّت مردم و ملت نبود؛ در حالی که در قانون اساسی این حکومت، قدرت ولایت فقیه و شورای نگهبان قدرتی مافوق قانون و غیر مسئول در برابر حاکمیّت مردم شناخته شده است» من به صراحت نوشتم:«وضع نظامی که به قدرت مطلقه مشروعیّت و حقانیّت قانونی بخشیده است، در آینده، انقلاب و جامعه ما را به کجا خواهد برد؟» من در همان هنگام نوشتم: قدرتی که منتخب مردم و نمایندگان واقعی آنها نیست و از هرگونه مسئولیّت و پاسخگوئی نسبت به اعمال و تصمیم های خود فارغ و آزاد است، چگونه می تواند به اصل«و شاورهم فی الامر و امرُهم شوری بینهم» مقید بماند و اصولاً فرد یا افرادی که مردم را صغیر بدانند یعنی مردم را قابل و لایق دخالت و نظارت در سرنوشت خود ندانند، چگونه می توانند مصالح مردم را تشخیص بدهند و مسائل و مشکلات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی جامعه را حل کنند؟ امروز می بینید که نه اینکه مسائل و مشکلات ناشی از سالهای طولانی حکومت فساد و غارت خانواده پهلوی در مسیر حل و فصل قرار نگرفته است، بلکه تلقی شما از حکومت و ولایت فقیه که مردم را باید مثل صغار مرفوع القلم و نابالغ و یا دیوانه های مهجور از عقل و شعور اداره کرد، کار مملکت و سرنوشت مردم را به صحنه جدال و نزاع بین منصوبین و منتخبین شما برای رسیدن به قدرت مطلقه و خالی کردن میدان از هرگونه مخالف و رقیب با استفاده از هر وسیله خشونتبار محدود کرده است. آن روزی که من پس از پیروزی انقلاب نوشتم که مملکت را به گونه پدرسالاری و شیوه مرسوم دوران خلفا نمی توان اداره کرد، به خاطر اجتناب از همین اوضاعی بود که امروز مملکت را در گرداب تفرقه و جنگ و عوامفریبی و دروغ و فساد و غارت بیت المال مردم فرو برده است. چه کسانی مملکت را تبدیل به صحنه جدال بین خود کرده اند؟ چه کسانی امروز در رأس مقامات عالی مملکت بدون اعتنا به مردم و احترام به حقوق قانونی و آزادی های اساسی آنها بر سر تصاحب قدرت مطلقه و خفه کردن آزادی کاری جز توطئه و تبلیغ و سخنرانی و مصاحبه و تجهیز گروه های فشار ندارند؟ چه کسانی با شیوه های استالینی حکومت قرون وسطائی سلطان سعید ابن تیمور را بر مردم مستقر کرده اند؟ چه کسانی امروز با پول مردم و با زور چوب و چماق بر مطبوعات و رادیو تلویزیون مسلط شده اند؟ چه کسانی به نام فقیه و حاکم شرع بر همه ی اموال و انفس مردم بیدریغ و بدون کوچکترین نظارتی مسلط شده و حتا حق دفاع و استغاثه و دادخواهی را نیز از مردم بی گناه در دادگاه ها و زندان ها و ادارات گرفته اند؟ چه کسانی در مملکت اسلامی با تشکیل انجمن های اسلامی شیوه نفاق افکنی و تفرقه اندازی و کین خواهی و تسویه حسابهای خصوصی را بر سرنوشت کارمندان سازمان های دولتی و دستگاه و مؤسسات خصوصی مسلط کرده اند؟ چه کسانی با اشغال سفارت و گروگان گیری راه نفوذ مجدد امپریالیزم امریکا و نابودی ی میلیاردها دلار اندوخته ایران را برای سرمایه داران و بانکداران امریکا هموار کردند و سرانجام با قبول خفت و خواری در برابر امریکا تسلیم شدند و این تسلیم و تحقیر را به زور تبلیغ و سانسور و جو اختناق و هوچیگری سفیران بزرگترین پیروزی تمام تاریخ بشر!!! معرفی کرده اند؟ چه کسانی برای پیشبرد هدف و مقاصد خود جهت تسلط بر قدرت و سوء استفاده از نفوذ و حرمت شما در نزد مردم، شما را از مرحله امامت و پیامبری گذرانده و به مرحله ی خداگونگی رسانده اند؟ و شعار امام و امت را با استفاده از همان شیوه های تملق و چاپلوسی جایگزین شعار شاه و ملت کرده اند؟ شما اکنون به افرادی که خودتان آن ها را در رأس مقامات مهم کشور نشانده اید، می گوئید که اگر اختلاف های خود را کنار نگذارند، آن چه را که به آن ها داده اید از آنان پس می گیرید! اما این دوای درد این جامعه نیست. شما بدون آن که در باره صلاحیّت آن ها تردید کنید، در باره صلاحیّت کسانی که با همه ی اعتماد و حسن ظن شما؛ و امید و مصلحت مردم محروم جامعه ی ما به خاطر منافع و مقاصد خصوصی و گروهی خود پشت پا زده اند، اکنون آن ها را دعوت به سازش می کنید. اما سازش بر سر چه؟ آنها اگر به انقلاب و دستاوردهای انقلاب و رهائی مردم محروم ما از اسارت اقتصادی امپریالیزم و فقر و بیکاری و بی سوادی و استثمار، ایمان و اعتقاد داشتند، این چنین تا پای اضمحلال و نابودی انقلاب و استقلال ایران و پایمال کردن حقوق قانونی مردم و خونهای پاک هزاران شهید راه آزادی ملت با یکدیگر و با مردم به ستیز برنمی خاستند. آنها همانطور که اشغال سفارت امریکا و گروگانگیری را به قیمت احیای قدرت نظامی و اقتصادی و سیاسی امپریالیزم وسیله تحکیم قدرت خود و سرکوب انقلابیون راستین کشور قرار دادند، حتا تا پای شکست ایران در جنگ با دشمن متجاوز عراق و تسلیم ایران نیز در جهت استقرار قدرت مطلقه خود بر مردم ایستاده اند. بنابراین، اگر آنها صلاحیّت اداره امور وطن بحران زده ما را داشتند، کار را در توطئه چینی و نفاق افکنی و سرکوب اندیشه و ذهنیّت انتقادی به جائی نمی رساندند که شما امروز آنها را به پس گرفتن آنچه که به آنان داده اید تهدید کنید! همه تلاش آنها این است که با استفاده از نفوذ و حرمت شما زمینه را برای حکومت بلامنازع خود بعد از شما آماده کنند و شما لحظه ای این دورنما را در پیش چشمان خود مجسم کنید که این افراد پس از شما با آماده کردن همه ی طرحهای توطئه و تجاوز، چه بلائی بر سر استقلال مملکت و حقوق قانونی مردم محروم آن که همه ی امید خود را به پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم جبار پهلوی بسته بود، خواهد آورد؟ والسلام علی اصغر حاج سید جوادی پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۵۹ |
۱۳۹۳ دی ۲۳, سهشنبه
نامه ای به روح الله خمینی مورخ بهمن ماه ۱۳۵۹
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر