۱۳۹۴ مرداد ۱۷, شنبه



پیمان آزادی گروگانها  ــ دکترناصرکاتوزيان
13 بهمن 1359
سر انجام ماجرای گروگانها پایان یافت و با صدور بیانیۀ دولت الجزائر یا بهتر بگوئیم « قرار داد ایران و آمریکا » همه آزاد شدند. ولی ملت ستمکشیده و قهرمان ایران ، چون بیماری که از تب عفونی و خطرناک رسته و در نقاهت آن بسر میبرد،در جستجوی آن است که حقیقت را بداند و از آنچه بر او گذشته است آگاه شود. این حق طبیعی مردم است که ناظر بر اعمال دولتیان و رهبران خود باشند ، همچنانکه تکلیف دولت است که انگیزه ها و روش های اجرائی هر اقدام خود را به مردم بگوید و در معرض داوری آنان قرار دهد. بویژه ، دولتی که انتظار دارد مردم همیشه در صحنه سیاست باشند ، بایستی کوشش کند که مردمی  آگاه و هوشیار را به یاری طلبد نه کسانی که گریبانشان را در دست دارد و به هر جا که خاطر خواه او است می کشد.
ما انتظار داشتیم که دولت پاسخ قانع کننده ای به توقع مشروع مردم بدهد. ولی چون جز شعار های تبلیغاتی فریبنده چیزی نشنیدیم بر آن شدیم که بخشی از پرسشهای آنان وخود را خلاصه کنیم  و از تمام کسانیکه در جریان گروگانگیری و آزاد کردن آنان بودند بخواهیم که صادقانه به آنها پاسخ گویند. داوری را به مردم واگذار می کنیم تا بر ما خرده نگیرند که چرا بر مبنای حدس و گمان به قضاوت نشسته ایم.:
1 – همان گونه که در بیانیۀ دولت الجزائر آمده است ، نقش آن دولت در توافق ایران و آمریکا بیش از واسطه و وکیل نیست. پس چگونه است که دولت اصرار دارد آن را بیانیۀ الجزائر بنامد؟ آیا به اشتباه چنین نامی انتخاب شده یا به دلیل پوشیده داشتن قرار داد با آمریکا و آثار حقوقی ناشی از آن است یا دلیل دیگری که ما آگاه نیستیم؟
2 – بموجب اصل 77 قانون اساسی : « عهدنامه ها و مقاوله نامه ها ، قرار دادها و موافقتنامه های بین المللی باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد . « انچه میان ایران و آمریکا گذشته است ، در هر حال خارج از یکی از عناوین یاد شده ای نیست که باید به تصویب مجلس برسد. درست است که مجلس شرائط آزادی گروگانها را از پیش معین ساخته بود. ولی تعیین این خطوط اصلی دولت را از طرح آن در مجلس بی نیاز نمی سازد و اطلاع به هیأت رئیسه مجلس و آگاه ساختن نمایندگان بوسیلۀ رئیس مجلس هیچکدام نمی تواند جایگزین تصویب رسمی و رأی گیری دربارۀ آن شود . بنابراین آیا دولت مجوزی داشته است که پیش از این تصویب به تعهد ایران وفا کند و گروگانها را آزاد کند ؟ آیا در این باره با شورای نگهبان مشورت شده است ؟
3 – در شرائط آزادی گروگانها ، که به تصویب مجلس شورا رسیده ، آمده است که دولت آمریکا باید تعهد و تضمین کند که از این پس هیچگونه دخالت سیاسی و نظامی در امور جمهوری اسلامی نکند ، سرمایه ها و سپرده ها و دارائی ایران را که توقیف کرده است ازاد سازد ، اموال شاه معدوم را پس بدهد و اقدامات ایران را برسمیت شناسد ، تضییقات اقتصادی علیه جمهوری اسلامی لغو شود و اقدامات اداری و حقوقی برای ابطال دعاوی علیه ایران انجام گردد . بیگمان اجرای این شرائط در قلمرو اقتدار قوۀ مجریه آمریکا نبود و نمی توانست به آسانی تحقق یابد ولی هر چه بود برای دولت لازم الاتباع بود و آزادی گروگانها منوط به اجرای این شرائط بود و نه توافق در بارۀ آنها . چنانکه در پایان این شرائط آمده است « ... ایران در برابر انجام کلیه شرائط فوق توسط دولت آمریکا تمامی 52 گروگان آمریکائی را آزاد خواهد ساخت  و در صورتیکه انجام بعضی از شرائط فوق نیاز به زمان بیشتری داشته باشد ، با قبول کلیۀ شرائط از طرف دولت آمریکا ، در برابر هر شرط تعدادی از این مجرمین به تشخیص دولت جمهوری اسلامی ایران آزاد خواهد شد » . در حالی که دولت آمریکا به صیغۀ « اخبار » تنها اعلام کرده است که « ... ایالات متحدۀ آمریکا تعهد می نماید که سیاست ایالات متحده اینست و از این پس این خواهد بود که بطور مستقیم و یا غیر مستقیم  سیاسی و یا نظامی در امور داخلی ایران مداخله ننماید » و در سیاق عبارت فارسی این جمله معنی تعهد به اتخاذ سیاست عدم مداخله را نمیدهد و تکذیب ادعای ایران در نا مطلوب بودن سیاست کنونی آن کشور است. با اینکه این تعهد در هر حال ضمانت اجرائی در روابط بین المللی نمیتواند داشته باشد ، ولی در هر حال  چیزی نیست که مجلس ایران خواستار آن بوده است.
در مورد باز گشت سپرده های توقیف شدۀ ایران ، شرط مجلس تحقق نیافته و موکول به انجام تشریفات پیچیده ای است که بدین زودی ها اجرا نمیشود و فقط  دربارۀ چگونگی آن توافق شده است. دربارۀ دارائیهای شاه سابق نیز بین آنچه مجلس تصویب کرده با آنچه دربیانیه آمده تفاوت بسیار است . اکنون باید دولت پاسخ دهد که چگونه بخود اجازه داده است که ارادۀ قوۀ مقننه را نا دیده بگیرد و پیمانی ببندد و پیش از تصویب مجلس اجرا کند؟ آیا اینست معنی پیروزی و تحمیل شرائط مجلس ایران به امریکا؟ آیا مجلس نیز این انحرافها را تجویز کرده است؟
4 –  چرا دولت تاکنون بطور رسمی اعلام نکرده است که چه میزان از سپرده های ایران در اختیار دولت ایران  پس از آزاد ساختن گروگانها قرار گرفته است ؟ درست است که دولت برای تجارت و سودجوئی دست به این اقدام نزده است و از اینجهت توضیح سخنگوی دولت قانع کننده بنطر میرسد، ولی دولت امین و خدمتگزار ملت است و باید در ادارۀ اموال عمومی غبطه و مصلحت مردم را رعایت کند و حساب کار خود را در اختیار عموم قرار دهد . پس آیا جلوگیری از ایجاد تردید ، در پیروزی دولت محرک پنهان داشتن آن مبلغ است؟ یا غفلتی شده که قابل جبران است؟
5 – آیا دولت به تقریب میداند که حجم دعاوی طرح شده بر علیه ایران ، که بایستی همیشه یک میلیارد دلار برای تضمین تأدیۀ آن در بانک انگلیس نگاه دارد ( ماده 7 بیانیه) چه میزان است و قبول این شرط چه مقدار از اموال ایران بطور مسلم بدست صاحبان اصلی آن میرسد؟ آیا پرداخت دیون ایران پیش از موعد اصلی بصلاح ایران است
 6 – استرداد بخش مهمی از سپرده ها و دارائی ایران منوط به چگونگی پایان بخشیدن به دعاوی است که علیه دولت طرح شده است . این ترتیب در « بیانیه حل و فصل ادعا ها » که جداگانه مورد موافقت قرارمیگیرد معلوم میشود . آیا دربارۀ جزئیات این بیانیه  پیش از آزادی گروگانها توافق شده است ؟ آیا دولت آنرا به تصویب مجلس شورا رسانده است ؟ و آیا مردم حق ندارند از مهمترین سند منضم به بیانیۀ اصلی آکاه شوند ؟
7 – آیا دولت آمریکا می تواند مانع از اقامۀ دعوی اتباع خود و همچنین خارجیان در دادگاههای آمریکا شود  و چنین دخالتی در قوۀ قضائیه کند ؟ (ماده 11 ) و آیا قوۀ مجریه در آمریکا می تواند ، بدون دخالت قوۀ قضائیه و حکم دادگاه اموالی را توقیف کند و آنرا بدون تصمیم دادگاه تا پایان دادرسی نگاه دارد ؟ (ماده 12 ). آیا این قوه در آمریکا میتواند با صدور « دستور به دادن اطلاعات به مردم » ایجاد جرم جدید کند ؟ ( ماده 13). آیا این شروط تنها جنبۀ تبلیغاتی ندارد و مسؤلان ایرانی در این مسائل ، که بسیار بعید به نظر میرسد ، تحقیق کرده و آگاهانه بیانیه را امضا کرده اند ؟
8 – در مادۀ 15 بیانیه آمده است : « در مورد هر حکم صادره از دادگاه آمریکا مبنی بر انتقال هرگونه اموال و یا دارائی به ایران ، ایالات متحده بدینوسیله  اجرای حکم نهائی را ، در صورتیکه اموال و یا دارائیها در داخل ایالات متحده باشد، تضمین مینماید». معنی تضمین چیست؟ مگر دولت آمریکا ، به عنوان قوۀ مجریه ، میتواند از اجرای حکم نهائی صادراز دادگاههای آنکشور جلوگیری کند؟ آیا معنی تضمین اینست که اگر اموال موضوع این احکام از بین برود  ، دولت آمریکا جبران کند ؟ آیا بنظر نمی رسد که چنین شرطی بیشتر جنبۀ تبلیغاتی دارد و مرسوم نیست که تکلیف قانونی یکی از دوطرف قرارداد بصورت یکی از تعهدات قراردادی در آید و وانمود شود که امتیازی داده شده است ؟ آیا اینگونه شروط وسیلۀ ایجاد توهم پیروزی بر امپریالیسم نیست ؟
9 – پیش از صدور بیانیه و آزادی گروگانها مکرر اعلام شد که دولت ایران به هدفهای سیاسی و اجتماعی خود از این اقدام رسیده است . از آغاز اعلام شده  بود که شاه سابق و دارائی او باید به ایران بازگردانده شود . اکنون که هیجیک از این دو هدف تحقق نیافته است دولت باید بی پرده توضیح دهد که این هدفهای سیاسی و اجتماعی چه بوده است؟ آیا جنگ تحمیلی عراق و خسارات ناشی از آن ، که بارها اعلام و اظهار شده است که بدستور و تشویق آمریکا شده ، یکی از نتایج گروگانگیری نیست و آیا در محاسبۀ پیروزیهای ناشی از این اقدام بحساب آمده است؟ آیا تقارن آزادی گروگانها با روی کارآمدن ریگان در آمریکا تصادفی است یا در زمرۀ این هدفهاست؟ آیا دادن نوید پیروزی کامل بر آمریکا به توده های مردم دنبالۀ همان هدفهای سیاسی و اجتماعی نیست؟ آیا همۀ اینها برای توجیه بهره برداری نامشروع و یا ناشیانه از یک واقعۀ اجتماعی و احیانا" انقلابی اشغال سفارت آمریکا نیست ؟
10 – دربارۀ عنوان دستگیری و توقیف کارکنان سفارت بین گروهها و شخصیتهای طرفدار آن اختلاف است.: جمعی آنان را گروگان و گروهی جاسوسهای بازداشت شده نامیدند. اکنون باید پرسید ، اگر اینان گروگان بودند از نظر مکتبی و اسلامی چگونه میتوان این اقدام را توجیه کرد و چرا تهدید به محاکمه میشدند ؟ اگر جاسوس بودند و باید محاکمه میشدند چرا آزاد شدند و این چگونه عدالتی است که اجرای آن منوط به آزاد شدن سپرده های ایران و استرداد اموال شاه سابق میشود ؟ چرا این واقعۀ اجتماعی و سیاسی مهم وسیلۀ اجبار آمریکا و دوستان او در شناحتن آرمانهای انقلابی ملت ایران قرار نگرفت و در دولتی که بنام اسلام حکومت می کند تنها صحبت از امور مالی بمیان آمد ؟ و چرا ما بهای سنگین گروگانگیری و پافشاری در توقیف آنان را پرداختیم، ولی در عوض چیزی بدست نیاوردیم و فقط امیدواریم که با صدور این بیانیه وضع خود را بصورت قبل از آن در آوردیم؟
ما خود به ضرورتهای زندگی در دنیای پرآشوب کنونی آگاهی داریم و در قفس طلائی افکار و ارمانهای خود بسر نمیبریم. بنابراین طرح این سؤالها برای اینست که مردم قهرمان و ستمدیدۀ ما بتوانند واقعیت را چنان که هست ببینند و در ارزیابی خود تابع تبلیغات و شعار ها نشوند . برای اینست که سراب پیروزی آنانرا مغرور نسازد و برای اینست که در حرکتهای انقلابی آینده و مبارزه با امپریالیسم از گذشته عبرت آموزند و عنان عقل یکسره بدست احساس نسپارند.

هیچ نظری موجود نیست: