حرفی مختصر در معرفی یک کتاب:
به زبان قانون
ناصر مهاجر، انتشارات مجله آرش، آمریکا، ۱۳۹۴
Mon 19 10 2015
نسيم خاكسار
پرویز قلیچ خانی که به همت و پشتکار او این کتاب انتشار یافته در یادداشت آغاز این کتاب با عنوان"چرائی این دفتر" به نکتهی با اهمیتی اشاره می کند که "هدفش تنها این نبوده که نسل جوان دیدگاههای این نویسندگان راه آزادی و عدالت اجتماعی ایران را از زبان خودشان بشنود، بلکه مقابله با تحریف رویدادها، تخریب شخصیتهای تاریخی و،،، خلاف واقعیت گوئیها" را هم مد نظر داشته است. و این نکته مهمی است زیرا جدا از واقعیتهائی که قلیچ خانی در همین مقدمه کوتاه به آن اشاره دارد، این واقعیت آزار دهنده و آشکار را هم نمیتوان نادیده گرفت که بعد از گذشتن چند دهه از تاریخ جنبش نوین چپ در ایران، هنوز که هنوز است از چگونگی نگاه انسانی بسیاری از جانهای آزاد و آگاه و پیشرو این جنبش به جهان و انسان و از افق بازی که در برابر چشم و ذهن داشتند، کم سخن رفته. و به سخنی دیگر ما صدای واقعی این مبارزان چپ را با همه رنجها و زندانهائی که کشیدهاند و قربانیهایی که داده اند کم شنیدهایم و یا غلط به گوشمان رساندهاند و از گسترهی افق و چشم انداز وجودی آنها در نگاه به انسان و جامعه و تاریخ کم میدانیم.
متن پیشگفتار این کتاب را که مهرداد بابا علی و ناصر مهاجر نوشتهاند و این نوشته تنها به آن میپردازد، از نظر ساختاری و نوع نگاه جستجوگرانهی نهفته در آن از متنهای قابل توجه است. من آن را مانند یک متن ادبی خواندم. متنی که بازوانی گشوده رو به پرسش دارد. متنی که حرف و نظرش را در جریان نوشتن مییابد و حقیقتی از پیش تعیین شده در خود ندارد. این مهم است که خواننده احساس کند کسی او را به سمت جائی از پیش تعیین شده و مقدر هُل نمیدهد.خواننده هنگام خواندن متن پیشگفتار، شریک میشود در این جستجو. او هم بخشی از متن و وجود جستجوگر نویسندگان متن میشود. متن در پی آن نیست که خود را محدود کند به ساختاری معمول و سنتی، و بحث را متمرکز کند فقط روی تفسیر از دفاعیات بیژن جزنی و حسن ضیاء ظریفی و رخداده بازداشت و زندانشان، و کار را تمام کند. متن با ایجاد کشش و خلق تعلیقی داستانی از دستگیری سورکی و جزنی بر سر قرارشان آغاز میشود. همین پرسش و تعلیق آغازین، خواننده را وامیدارد که برای یافتن پاسخ برای چرائی و چگونگی آن، و فهم فضا و واقعه و آشنا شدن با شخصیتهای درگیر؛ از زندانیان گرفته تا افراد خانوادهها و نیز پلیس و بازجویان و نهادهای امنیتی و قضائی، راه بیافتد درون متن و همراه آن به جاهائی گوناگون سرزند و از زبان خیلیها واقعه را دنبال کند. این ماجرا یک زبان و بک لحن و یک روایت ندارد. روایت ساواک و مقامات امنیتی با زبان سرد و اداریشان آورده میشود و گزارش و اطلاعیه های کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی و خبرنگاران خارجی، لحنی دیگر دارند. جا دادن فهرست کتابهای ضبط شده از خانههای سورکی و جزنی، و اشیاء دیگر، در بین متن، فقط نشان دادن صورت جلسهای از اشیاء مصادره شده از خانه آنها نیست، افشاگر سیستم قدرت است. متن از نظر روایتی چند خطی است. با قطع گاه گاهی روایت چگونگی دستگیری و وقایع بازجوبی و زندان و پیوند دادن این خط روایت در بین متن با روایتهای دیگر( برای نمونه روایت خانوادههای زندانیان و زنده کردن حوادث آن روزها وقتی واقعه دستگیری آنها روی داده، سپس پرداختن به فعالیتهای داخل و خارج در افشاگری پرونده آنها و آوردن بیشتر نظرها و گزارشها و استفاده از مصاحبههایی که نویسندگان متن با نزدیکان زندانیان و افراد حاضر در فعالیتهای آن دوره داشتند)، ساختار متن چند لایه شده است.متنی که ساختار آن، یادآور ساختار بررسی یک پرونده قتل اثر میشل فوکوست. همین ساختار چند لایه سبب شده که متن مثل یک داستان بلند و یا رمان، فکر و اندیشه را به خواننده بسپارد. و این خیلی مهم است که خواننده خود جستجوگر حقیقت شود. در این فضای چند لایه است، که نظر تامل برانگیز و آینده نگر جزنی وقتی درباره کیان زاد و نوع بازجوئیاش میآید چون مرواریدی در میان متن میدرخشد: "هبچ نوع اتهام پلیسی و همکاری و از این قبیل بر او چسبندگی ندارد و باید تمایل عمومی را که در این مورد میخواهند فردی را نابود کنند و او را لجن مال کنند، کنترل کرد و حتی المقدور نظر ما را نسبت به او که به طور کلی شبیه نظر من است متذکر شد" (از متن کتاب ص ۴۵)
نظری انسانی و هوشمندانه که انگار تاریخ آینده را برای داوری هدف گرفته است. نکتهی مهمی که اگر سالها پیش روی نظرهائی نظیر این، پرتویی از نور تعمق و تامل افکنده میشد، از چپ، چهرهای خشن و بیرحم و یکسونگر داده نمیشد.
متن پیشگفتار همراه با آوردن گزارشهایی درخشان از فعالیتهای کنفدراسیون محصلین و دانشجویان در اروپا در جذب روشنفکران مترقی مثل سارتر، سیمون دوبوار، لوئی آراگون و راسل در همراهی با آنها و برای بیشتر نشان دادن گسترهی فهم و فکر مترقی و کردارهای سنجیدهی پیروان مبارزه جنبش نوین آن سالها، نمونههائی دیگر از فعالیتهای دانشجویان را نیز پیش روی خواننده میگذارد، برای مثال درخواست دانشجویان بعد از اشغال سفارت در رم ( ایتالیا) از سفیر وقت دکتر عبده، که در جلسه مطبوعاتیشان شرکت کند. آنها با این کار در عمل و بطور رسمی به مسئولان حکومت شاه در سفارتخانهها میگفتند اگر حرفی دارند و مطمئن به درستی عملشان هستند بیایند و در یک جلسهی گفت و شنود با خبرنگاران جهانی بیان کنند. آوردن این گونه تلاشها و گزارش از برخاستن و ایستادن خانواده ها هنگام ورود زندانیان سیاسی به دادگاه، به نقل از خانم میهن جزنی، و نیز تلاش در فراهم کردن اطلاعیهای دسته جمعی از جانب خانواده زندانیان سیاسی با کمک هدایت الله متین دفتری و به توصیهی بیژن جزنی و پخش آن با ترفندی از سوی خانم جزنی و صدیقه( دوست دختر عزیز سرمدی) در محل برگذاری کنفرانس جهانی حقوق بشر در تهران، جدا از نقل روحیهی مقاومت و ایستادگی استوار اینان به ادامه راه در آن سالها، این روحیه و درک را از دایره محدود بودن به یک یا دو فرد یا یک گروه بیرون می آورد و پخش و منتشر می کند در جمع بیشتری.
و سخن پایان این که، پیشگفتار در کل ساختار خود با انکشاف و توسعه همان روح "از زبان قانون" که در جوهر دفاع بیژن جزنی و حسن ضیاء ظریفی وجود دارد فضائی برابر خواننده میآفریند که خود ببیند چگونه این روح برای سرانجام رساندن این هدف، توهین میشود، مورد شکنجه واقع می شود، و بعد از آن که در همه عرصهها راههای قانونی را تجربه کرده، ناچار میشود به راهی دیگر روی آورد. راهی که به نقل از پیشگفتار، چهار سال پیش از محاکمه گروه جزنی، مهندس مهدی بازرگان با سخن "داهیانهی" خود آن را پیش بینی کرده بود.
و کیست به راستی که اینها را بخواند و بیاعتنا از کنار آنها بگذرد. بر این پیشگفتار و نکتههایی دقیقی که در به روشنا آوردن حرف و سخن و کار و کردارهای بیژن جزنی و حسن ضیاء ظریفی در متن آمده بازهم می توان سخن گفت که میسپارم به خوانندهای دیگر، چرا که متن خود دعوت کنندهی خوانندگانی دیگر است برای کشف و طرح سخنی دیگر.
نسیم خاکسار. اکتبر ۲۰۱۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر