مراسم مرگ ویتوریو کازامونیکای ۶۵ ساله در حالی برگزار شد که ارکستر موسیقی در این مراسم موسیقی متن پدرخوانده را نواخت و هزاران نفر از پایتخت نشینان در این مراسم شرکت کردند. از خودروهای رولز رویس گران قیمت تا حضور چهره های مهم شهر این مراسم برگزار شد.
لیچو جلّی، متولد 1919 در شهر «پیستویا» در توسکانی، در نوجوانی به «جوانان پیراهن سیاه» فاشیست طرفدار بنیتو موسولینی پیوست. او جزو داوطلبانی بود که توسط موسولینی، برای جنگیدن در کنار نیروهای فاشیست ژنرال فرانکو در جنگ داخلی اسپانیا، به این کشور اعزام شد. خود او چندین دهه بعد، در مصاحبهای در سال 2008 گفت:
ژنرال فرانسیسکو فرانکو؛ دیکتاتور فاشیست اسپانیا
«من تحت حکومت فاشیست زاده شدم، تحت فاشیزم درس خواندم، برای فاشیزم جنگیدم، من فاشیست هستم و فاشیست خواهم مرد.»
کارت شناسایی جلّی در زمان عضویت در جوخههای فاشیستی
او بعد از بازگشت به ایتالیا، به سرعت در سلسله مراتب حکومت فاشیستی موسولینی رشد کرد و به عنوان افسر رابط رهبر فاشیستها با حکومت نازی آلمان برگزیده شد. او در آلمان با افرادی در سطح ««هرمان گورینگ»، از نزدیکترین یاران هیتلر، و فرمانده «لوفت وافه» (نیروی هوایی آلمان نازی) در ارتباط بود.
هرمان گورینگ فرمانده نیروی هوایی هیتلر
بعد از شکست ایتالیای فاشیست در جنگ، او وارد فعالیت در بخش خصوصی شد و مدتی به عنوان مسؤول فروش کارخانجات تشکسازی «پرمافلکس» مشغول به کار بود. چند سال بعد، او صنایع نساجی و شرکت واردات خود را راهاندازی کرد.
لیچو جلی نفر وسط؛ افتتاح کارخانه تشکسازی پرمافلکس
در همه این سالها، جلّی همواره مترصد نقشآفرینی فعال سیاسی و متحدکردن نیروهای فوق-راستگرا بود. از همین رو در دهه 1950، با «جورجیو آلمیرانته»، در تاسیس جنبش اجتماعی نوفاشیست ایتالیا در 1947 همراه شد.
جورجیو آلمیرانته؛ رهبر جنبش اجتماعی نوفاشیست ایتالیا
در دسامبر 1970، لیچو جلّی عضوی از طرح کودتای نوفاشیستها برای سرنگونی دولت چپگرای ایتالیا بود. او قرار بود مامور دستگیری رییس جمهور وقت، «جوزپه ساراگات» باشد. کودتا به دلیل لو رفتن طرح آن برای دولت، به اجرا گذاشته نشد و بخشی از عوامل و طراحان دستگیر و محاکمه شدند، اما جلّی جزو دستگیرشدگان نبود.
او که از 1946 عضو لژ ماسونی «شرق اعظم ایتالیا» بود، با انحلال این لژ در 1976 (به دلیل بند 18 قانون اساسی ایتالیا که فعالیت انجمنهای مخفی در این کشور را ممنوع اعلام کرده است)، تشکیلاتی مخفی را از درون آن سازماندهی کرد که پس از آن درگیر عملیات مخفی و مجرمانه متعددی شد. نام این تشکیلات «پروپاگاندا دیو» (پی2) بود.
او به عنوان استاد اعظم لژ پی 2، با اشخاص بلندپایه حکومت در ایتالیا و خارج از ایتالیا (به ویژه آرژانتین) در ارتباط بود. برای مثال، صدراعظم وقت آرژانتین در 1974، آلبرتو ویگنز، به او نشان عالی آزادی اعطا کرد. به علاوه او به عنوان مشاور افتخاری امور اقتصادی در سفارت آرژانتین در رم هم انتخاب شد. او از دوستان نزدیک «خوان پرون»، رییس جمهور راستگرای آرژانتین (194-1973) هم محسوب میشد و به ادعای خودش او بود که پرون را وارد تشکیلات فراماسونری کرد.
خوان پرون، رییس جمهور شبه فاشیست آرژانتین در حال اهداء نشان به جلّی
نفوذ او بر مقامات آرژانتین به حدی بود که سفرای آرژانتین در ایتالیا با مشورت با او انتخاب میشدند. چند تن از اعضای خونتای نظامی حاکم بر آرژانتین (1982-1976) از اعضای لژ جلّی بودند (رائول آلبرتو لاستیری، حوزه لوپز رگا، امیلیو ماسرا و...). نکته این جاست که این حلقه نظامیان راستگرا، در پیوند نزدیک با سیا بودند و نقش مهمی در اجرای سیاستهای آمریکا برای مقابله با جنبش چپ در آمریکای جنوبی بازی میکردند.
خونتای نظامی راستگرای حاکم بر آرژانتین در دهه 1970
در همین دهه 1970، جلّی واسطه انعقاد یک قرارداد عظیم سه جانبه نفتی و تسلیحاتی میان ایتالیا، آرژانتین و لیبی شد. این واسطهگری توسط «آژانس توسعه اقتصادی» ایتالیا انجام گرفت که خود او و «اومبرتو اورتولانی» صاحبانش بودند.
او مدتی عملا مسؤول فرهنگی سفارت آرژانتین در ایتالیا بود و از این طریق مصونیت دیپلماتیک به دست آورد. جلّی به دلیل داشتن 4 گذرنامه دیپلماتیک آرژانتینی بعدها در آرژانتین با اتهام جعل اسناد دولتی مواجه شد.
بر اساس اسناد و گزارشهایی که در دهههای 1980 و 1990 منتشر شد، جلّی و تشکیلات مخفی او روابط و همکاری تنگاتنگی با سازمانهای اطلاعاتی کشورهای اروپای غربی و به ویژه سازمان سیا در اوج دوران جنگ سرد میان دو بلوک شرق و غرب داشتند. این همکاری در دهه 1970 به اوج خود رسید. در این دهه، حزب کمونیست ایتالیا در صحنه سیاسی این کشور نفوذ بالایی پیدا کرد.
اما معروفترین نمونه از عملیات راهبرد تنش، ربایش و قتل نخست وزیر محبوب دهه 1970 ایتالیا و رهبر حزب دموکرات مسیحی این کشور، «آلدو مورو» بود. با این که یک گروه مسلح چپگرا، موسوم به «بریگاد سرخ» مسوولیت این عملیات را به عهده گرفت، اما بعدها شواهدی آشکار شد که سازمانهای اطلاعاتی غربی، به ویژه تشکیلاتی ضدکمونیستی موسوم به «شبکه گلادیو»، که توسط ناتو اداره میشد، عامل اصلی این جنایت بودند و بریگاد سرخ را آلت دست خود قرار دادند. یکی از مهمترین همکاران شبکه گلادیو، تشکیلات ماسونی لیچو جلّی بود.
آلدو مورو در چنگ بریگاد سرخ
.
مورو (راست) و برلینگر (چپ) در آستانه یک مصالحه تاریخی
جنازه کشفشده آلدو مورو
کارمینه پکورللی؛ روزنامه نگار مقتول
رسوایی در واتیکان و پدرخوانده3
روبرتو کالوی
جسد روبرتو کالوی در زیر یکی از پل های لندن
اسقف اعظم گیلدای در کنار مایکل کورلئونه
دون لوچزیو در پدرخوانده 3 برگرفته از شخصیت جلّی
سیلویو برلوسکونی؛ نخست وزیر اسبق ایتالیا
لیچو جلی استاد اعظم لژ ماسونی پی2
در 17 مارچ 1981، پلیس مالیاتی ایتالیا، در حمله به ویلایی در حومه شهر «آرزّو» در منطقه توسکان، پرده از یکی از بزرگترین رازهای تاریخ معاصر ایتالیا برداشت: فهرستی 960 نفره از اعضای یک لژ ماسونی در ایتالیا به نام «پروپاگاندا دیو» (که بعدها در ایتالیا به پی2 معروف شد) که در میان آنها اسامی شماری از معروفترین دستاندرکارن نظامی، اطلاعاتی، سیاسی، اقتصادی و حتی مذهبی آن زمان (و بعدتر) ایتالیا هم بود. فقط برای نمونه، رؤسای وقت سه سازمان اطلاعاتی اصلی ایتالیا در عضویت این لژ بودند. در کنار بسیاری از نامهای مطرح دیگر، نام کسی بود که بعدها به معروفترین فرد ایتالیا تبدیل شد: سیلویو برلوسکونی (که البته آن زمان هنوز وارد سیاست نشده بود و تازه با راهاندازی کانال 5 تلویزیون ایتالیا نامی دست و پا کرده بود). این ویلا متعلق به کسی نبود جز، «لیچو جلّی» استاد اعظم لژ پی 2.ژنرال فرانسیسکو فرانکو؛ دیکتاتور فاشیست اسپانیا
«من تحت حکومت فاشیست زاده شدم، تحت فاشیزم درس خواندم، برای فاشیزم جنگیدم، من فاشیست هستم و فاشیست خواهم مرد.»
کارت شناسایی جلّی در زمان عضویت در جوخههای فاشیستی
او بعد از بازگشت به ایتالیا، به سرعت در سلسله مراتب حکومت فاشیستی موسولینی رشد کرد و به عنوان افسر رابط رهبر فاشیستها با حکومت نازی آلمان برگزیده شد. او در آلمان با افرادی در سطح ««هرمان گورینگ»، از نزدیکترین یاران هیتلر، و فرمانده «لوفت وافه» (نیروی هوایی آلمان نازی) در ارتباط بود.
هرمان گورینگ فرمانده نیروی هوایی هیتلر
بعد از شکست ایتالیای فاشیست در جنگ، او وارد فعالیت در بخش خصوصی شد و مدتی به عنوان مسؤول فروش کارخانجات تشکسازی «پرمافلکس» مشغول به کار بود. چند سال بعد، او صنایع نساجی و شرکت واردات خود را راهاندازی کرد.
لیچو جلی نفر وسط؛ افتتاح کارخانه تشکسازی پرمافلکس
در همه این سالها، جلّی همواره مترصد نقشآفرینی فعال سیاسی و متحدکردن نیروهای فوق-راستگرا بود. از همین رو در دهه 1950، با «جورجیو آلمیرانته»، در تاسیس جنبش اجتماعی نوفاشیست ایتالیا در 1947 همراه شد.
جورجیو آلمیرانته؛ رهبر جنبش اجتماعی نوفاشیست ایتالیا
در دسامبر 1970، لیچو جلّی عضوی از طرح کودتای نوفاشیستها برای سرنگونی دولت چپگرای ایتالیا بود. او قرار بود مامور دستگیری رییس جمهور وقت، «جوزپه ساراگات» باشد. کودتا به دلیل لو رفتن طرح آن برای دولت، به اجرا گذاشته نشد و بخشی از عوامل و طراحان دستگیر و محاکمه شدند، اما جلّی جزو دستگیرشدگان نبود.
او که از 1946 عضو لژ ماسونی «شرق اعظم ایتالیا» بود، با انحلال این لژ در 1976 (به دلیل بند 18 قانون اساسی ایتالیا که فعالیت انجمنهای مخفی در این کشور را ممنوع اعلام کرده است)، تشکیلاتی مخفی را از درون آن سازماندهی کرد که پس از آن درگیر عملیات مخفی و مجرمانه متعددی شد. نام این تشکیلات «پروپاگاندا دیو» (پی2) بود.
خوان پرون، رییس جمهور شبه فاشیست آرژانتین در حال اهداء نشان به جلّی
نفوذ او بر مقامات آرژانتین به حدی بود که سفرای آرژانتین در ایتالیا با مشورت با او انتخاب میشدند. چند تن از اعضای خونتای نظامی حاکم بر آرژانتین (1982-1976) از اعضای لژ جلّی بودند (رائول آلبرتو لاستیری، حوزه لوپز رگا، امیلیو ماسرا و...). نکته این جاست که این حلقه نظامیان راستگرا، در پیوند نزدیک با سیا بودند و نقش مهمی در اجرای سیاستهای آمریکا برای مقابله با جنبش چپ در آمریکای جنوبی بازی میکردند.
خونتای نظامی راستگرای حاکم بر آرژانتین در دهه 1970
در همین دهه 1970، جلّی واسطه انعقاد یک قرارداد عظیم سه جانبه نفتی و تسلیحاتی میان ایتالیا، آرژانتین و لیبی شد. این واسطهگری توسط «آژانس توسعه اقتصادی» ایتالیا انجام گرفت که خود او و «اومبرتو اورتولانی» صاحبانش بودند.
او مدتی عملا مسؤول فرهنگی سفارت آرژانتین در ایتالیا بود و از این طریق مصونیت دیپلماتیک به دست آورد. جلّی به دلیل داشتن 4 گذرنامه دیپلماتیک آرژانتینی بعدها در آرژانتین با اتهام جعل اسناد دولتی مواجه شد.
بر اساس اسناد و گزارشهایی که در دهههای 1980 و 1990 منتشر شد، جلّی و تشکیلات مخفی او روابط و همکاری تنگاتنگی با سازمانهای اطلاعاتی کشورهای اروپای غربی و به ویژه سازمان سیا در اوج دوران جنگ سرد میان دو بلوک شرق و غرب داشتند. این همکاری در دهه 1970 به اوج خود رسید. در این دهه، حزب کمونیست ایتالیا در صحنه سیاسی این کشور نفوذ بالایی پیدا کرد.
اما معروفترین نمونه از عملیات راهبرد تنش، ربایش و قتل نخست وزیر محبوب دهه 1970 ایتالیا و رهبر حزب دموکرات مسیحی این کشور، «آلدو مورو» بود. با این که یک گروه مسلح چپگرا، موسوم به «بریگاد سرخ» مسوولیت این عملیات را به عهده گرفت، اما بعدها شواهدی آشکار شد که سازمانهای اطلاعاتی غربی، به ویژه تشکیلاتی ضدکمونیستی موسوم به «شبکه گلادیو»، که توسط ناتو اداره میشد، عامل اصلی این جنایت بودند و بریگاد سرخ را آلت دست خود قرار دادند. یکی از مهمترین همکاران شبکه گلادیو، تشکیلات ماسونی لیچو جلّی بود.
آلدو مورو در چنگ بریگاد سرخ
.
مورو (راست) و برلینگر (چپ) در آستانه یک مصالحه تاریخی
جنازه کشفشده آلدو مورو
کارمینه پکورللی؛ روزنامه نگار مقتول
رسوایی در واتیکان و پدرخوانده3
روبرتو کالوی
جسد روبرتو کالوی در زیر یکی از پل های لندن
اسقف اعظم گیلدای در کنار مایکل کورلئونه
دون لوچزیو در پدرخوانده 3 برگرفته از شخصیت جلّی
سیلویو برلوسکونی؛ نخست وزیر اسبق ایتالیا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر