پرت و پلاها های پر حرارت عقیدتی فرمانده متحجر سپاه
ایرج شكری
ایرج شكری
دفاع از مرزهای ایران در هزاران کیلومتر دور تر*
فرماندهان پرحرف و بی ربط گوی سپاه دائم بالای منبر هستند تا «انقلاب اسلامی» را «توسعه» بدهند و بیشتر از «علمای اسلام و آیات عظام» وراجی می کنند، هیچ مشکلی در پرحرفی بدون توجه به معنی حرفهایی که می زنند ندارند. اینها هم مثل امامشان و رهبر و ولی امر شان سید علی خامنه ای و مثل سایر آخوندها اعم از «مراجع تقلید» یا حجت الاسلام های مرتجع بیسواد و خرافه پرست، «ور» می زنند، بدون این که به پرسش هایی که در مورد آن حرّافی هایی که کرده اند و ارتباط این چرندیات با واقعیت موجود به کسی جوابی بدهند.
محمدعلی(عزیز) جعفری، این سرگردان و بهت زده «کوچه های بنی هاشم» اخیرا در سخنرانی برای خانواده های پاسدارانی که خونشان برای حفظ بشار اسد در قدرت، ریخته شده در تلاش برای باوراند به آنها که این قربانی کردن ها برای هدف درست و بزرگی بوده است «هندوانه زیر بغل» خانواده های سوگوار گذاشته که:« امروز خانواده شهدای مدافع حرم باید برایمان سخنرانی کنند و بگویند چگونه دل از این دنیا کندند و از نحوه تربیت و جایگاه شهدای خود بگویند»، در این در حالی است که کسی نمی داند که آیا واقعا آنها دل از زن و بچه خود کندند که بروند در سوریه و برای رژیم بشار اسد کشته بشوند و آیا خانواده های آنها هرچقدر هم که مذهبی «سفت و سخت» باشند آیا این اندازه از مرحله پرت و چشم و گوششان به روی اخبار رادیوها و رسانه ها بسته است که نفهمند که جنگی که در سوریه در جریان دارد برای دفاع و حفظ از «حرم»(زینب) نیست. چون خود اینها -اعم از نمایندگان ولی فقیه و پاسداران-، با صد زبان دیگر و در جاهای دیگر گفته اند که جنگشان در سوریه و حمایت از حوثی ها در یمن سر مسائل دیگری است. خود جعفری در همین سخنرانی که در اهواز صورت گرفت گفت که:« سرنوشت آینده اسلام و جهان در جنگهای غرب آسیا رقم میخورد و خوشا به حال کسانی که با بصیرت میبینند و اثرش را در مقاومت و ظهور میبینند» خب این حرف اصلا یعنی چه؟ یعنی این که اولا جعفری، این سرگردان «کوچه های بنی هاشم» همه چیز را در جنگ می بیند آن هم با اهدافی که فقط در اوهام او وجود دارد.
ثانیا به روشنی می گوید که مداخله در سوریه برای شرکت داشتن و صاحب نقش بودن در جنگی است که در ذهن بیمار او «آینده بشریت و اسلام» با آن تعیین می شود و نادانهایی امثال او این «بصیرت» را دارند که در آن «ظهور» را می بینند، پس ربطی به دفاع از«حرم» ندارد. اما اوج مهل گویی او در این «شور عقیدتی» در این جملات است« سرنوشت جهان در این منطقه رقم میخورد و برداشته شدن مرزهای کشورهای محور مقاومت برای رسیدن به وحدت اسلامی به همراه اتصال قلبی با دیگر کشورها یکی از موضوعات قابل توجه است».
اینها با با جناح رقیب در داخل کشور بدتر از سگ و گربه هستند و حدی برای هتک حرمت و تهمت زدن به چهرهای شاخص و«سابقین» و کسانی که از «استوانه» های رژیم گند گرفته جمهوری اسلامی بودند و حالا به حاشیه رانده شده اند، قائل نیستند و آدمی را که نخست وزیر مورد اعتماد خمینی در «دوران دفاع مقدس» بوده و آن یکی که از «یاران امام» و رئیس مجلس بوده به حبس خانگی فرستاده اند و آن یکی که دو دوره رئیس جمهور رژیم بوده است و بعد از محکومیت و بی آبرویی رژیم به خاطر کشتار در رستوارن میکونوس، رژیم را با بحث های غرب پسند بزرک کرد، ممنوع الا تصویر و ممنوع الصوت و ممنوع الخروج شده است، آن وقت این پاسدار برای توجیه کردن به کشتن دادن پاسداران در دور دستها برای حفظ یک دیکتاتور،- که دیگر دارد برای خانواده پاسداران غیر قابل تحمل می شود-، مدعی «برداشته شدن مرزها و وحدت اسلامی به همراه اتصال قلبی با دیگر کشورها»است.
تازه در آن کشورها هم، چه عراق باشد و چه سوریه و چه لبنان و چه یمن، چیزی که وجود ندارند یکپارچگی است و اگر پاسداران در آنجا وابسته ها و متحدانی هم داشته باشند، مخالفان و دشمنان زیادی هم دارند. این حرف مسخره و نامربوط را که «ایستادگی یک روز در خوزستان تعریف میشد، امروز هزاران کیلومتر آن طرف تر در حال دفاع هستیم اما ماهیت جنگ یکی است و ما باید ابعاد این جنگ و توطئه را بشناسیم» وقتی کنار آن یکی جمله او که در آن ادعای «بصیرت» در دیدن رقم خوردن آینده اسلام و جهان و مساله ظهور کنار هم بگذاریم، می بینیم که در این فرمایشات در برابر خانواده «شهدای مدافع حرم» چیزی جز پرت و پلا نیست. مردک یادش رفته که حرف مهمل دیروز امامشان که همه شان آن را تکرار می کردند، ایستادگی در خوزستان نبود، «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بود، «فتح قدس از راه کربلا» بود، و خمینی در آن پیام لبریز از پرت و پلا و بلاهت آخوندی به مناسبت حج و راهپیمایی برائت از مشرکین در سال 66 به پاسداران و بسیجیانش رهنمود می داد که:«« چنان بر صدام و امريكا و استكبار غرب سيلي زنيد كه برق آن چشمان استكبار شرقرا كور كند » (6 در مرداد 66) و در هپروت خودش با یقین قاطع می گفت که:« من با اطمینان میگویم: اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت مینشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد».
الان 28 سال از آن تاریخ می گذرد وهمه نتیجه آن پیام را که درهم کوبیده شدن طرح راه انداختن آشوب در مکه بود و به جا ماندن 275 کشته و 649 مجرورح از زائران اعزامی رژیم، همه می دانند. خمینی خودش چندی بعد از آن ماجرا در یک سخنرانی با گفتن این که «ما باید سیلی بخوریم» برای اسلام، پذیرفت که « ال سعود» سیلی خورده است و نیز پایان جنگ با صدام کافر را که نوشیدن جام زهری بود که توانش را برید و یکسال بعد مرد همه می دانند اما باز اینها همچنان غرق در تکّبر و بلاهت امام گونه بسر می برند و ادعاهای ابلهانه خمینی گونه می کنند.
سه هفته پیش هم نماینده ولی فقیه گفته بود که« امروز مرزهای جمهوری اسلامی تا دریای مدیترانه و باب المندب پیش رفته و همچنان در حال گسترش است و این از عجایب روزگار است، به همین دلیل منطقه آبستن حوادث غیرمترقبه است»**. این یکی هم به نظر می رسد در هپروت خود منتظر ظهور امام زمان در منطقه است که آن را «حوادث غیر مترقبه» نامیده است. لابد «سید خراسانی» و مسجد چمکران و قم هم در این«غیر مترقبه» نقش ویژه خواهند داشت. اما این سخنرانی جعفری با آنهمه تاکید بر نقش «خانواده شهدا» (تاکید مزوّرانه البته) و به عرش بردن آنان که:«امروز خانواده شهدای مدافع حرم باید برایمان سخنرانی کنند و بگویند چگونه دل از این دنیا کندند و از نحوه تربیت و جایگاه شهدای خود بگویند. باید بگوئید که چگونه این شهیدان مشتاقانه خواهان شهادت در این راه شده و ما را راهنمایی کنید که چگونه فرزندانمان را در این راه تربیت کنیم و پاسدار خون شهدا باشیم»، نشان دهنده چیزی نیست جز تلاش برای فرونشاندن خشم آنان از کشته شدن فرزند یا همسر و بردارشان، در سوریه به خاطر حفظ بشار اسد در قدرت.
فرماندهان نادان و پرمدعای سپاه که از خود بزرگ بینی در زمین و زمان نمی گنجند، فقط با ورود به بازی قدرت از طریق ایجاد آشوب و بحران یا تشدید بحرانها و نا آرمی های موجود در منطقه با پوشاندن لباس مذهبی به آنها، می توانند ابراز وجود بکنند و در روابط خارجی رژیم مداخله بکنند و تاثیر گذار باشند و برای دولت های خارجی هم «شاخ و شانه» بکشند، اگر چه این شاخه و شانه کشیدنها با ادعاها مسخره و خنده داری چون «ناوها آمریکا را تا خلیج مکزیک تعقیب می کنیم» و... همراه باشد. اینها خواست و امیال قدرت پرستانه ابلهانه خود را با باورهای خرافی از نوع مساله «ظهور» درهم می آمیزند تا بتوانند سیاست های مصیبت بار خود را به عنوان انواع جنگها به خاطر اسلام و پرچمدار راه امام حسین بودن و ادعاهای پوچی چون« رقم خوردن سرنوشت آینده اسلام و جهان» و تحقق «ظهور» به خورد خانواده های داغدار بدهند، و از همه طلبکار باشند که بابت اسلام خون داده اند و مالک ایران و «پاسدار انقلاب اسلامی» هستند و «خودی» و «غیر خودی» نه حق انتقاد و اظهار نظر در عملکرد آنان را دارند و نه حق بیرون گذاشتن پایشان از خط و مرزی که اینها در هر زمینه ای تعیین می کنند.
اما این «شور عقیدتی»، و حرّافی «حماسی»، اگر طنینی داشته باشد فقط به دایره بسته خود اینهاست و در خارج از آن اصلا اعتنایی به این مهملات نمی شود و در جامعه یی که مردم زیر انواع فشارها استخوانهاشان در حال شکستن است و به سختی نفس میکشند، و حتی در سایت های اینترنتی جناح رقیب اصلا شنونده و خریداری ندارد. کسی به مهملات عزیز(محمدعلی) جعفری و امثال سلامی و فدوی اعتنایی ندارد. من بر این باورم که در سوریه دماغ اینها به دیوار خواهد خورد و پایان بحران در سوریه نه با جنگی که پاسدار جعفری متحجر آن را سبب«رقم خوردن سرنوشت اسلام وجهان» و «ظهور» می داند، بلکه با سیاست آشتی ملی که اخیرا ولید معلم وزیرخارجه سوریه در دیدار با استفان اوبراین، معاون دبیرکل سازمان ملل در امور انسانی اولویت آن را برای برقراری امنیت در سوریه مورد تاکید قرار داده است***عملی خواهد شد. شاید یک دوره انتقالی با یک دولت آشتی ملی تا پایان دوران ریاست جمهوری بشار که در آن بشار اسد دیگر نقشی در تصمیم گیری نداشته باشد و تنها عنوان ریاست جمهوری را حفط بکند، عملی بشود. به هرحال از زمان برقراری رژیم منحوس جمهوری اسلامی، یک عده مذهبیِ مرتجعِ پرمدعایِ نفهمِ ایرانی ستیز، بر سرنوشت مردم و کشور چیره شدند و در رویاهای احمقانه اسلامگستری و حاکم شدن بر سرنوشت جهان!(همانگونه که اکنون نیز پاسدار جعفری مسخره مدعی آن است) روشی پیش گرفتند که چیزی جز سرکوبگری و کشتار و اختناق در داخل و تداوم جنگ ویرانگر 8 ساله و گسترش فقر و اعتیاد و فحشا و غارت ثروت های ملی و فساد گسترده، نبود.
شکست سپاه پاسداران مردم ستیز آزادی کش در دست یافتن به اهدافش در سوریه، ضربه ای به پوزه رجز خوان فرماندهان متکبر و خونریز سپاه و ضربه به رعب افکنی این دستگاه سرکوبگر جنایتکار خواهد بود و این می تواند تاثیر مثبتی بر رشد اعتراضات مردم و تهاجم آنها به رژیم داشته باشد. به ویژه آن که کاهش قیمت نفت که اکنون زیر قیمت 40 دلار رسیده است بنا بر بعضی ارزیابیها، ممکن است مدت چند سالی رو به بالا تغییر نکند و این به معنی تنگناهای بیشتر برای مردم و ناتوانی بیشتر برای رژیم در حل مسائل و تامین نیازهای مردم است که به نوبه خود به نارضایتی و اعتراضات دامن خواهد زد.
* لینک سخنان فرمانده سپاه:
سخنان نماینده ولی فقیه در سپاه
سخنان ولید معلم:
۲۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴ دسامبر ۲۰۱۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر