۱۳۹۴ دی ۱۵, سه‌شنبه

حاج قاسم و شکستی دیگر


کلا ما ایرانی ها عادت به غلو و اغراق داریم، ۱۰۰۰ بر به طرف گفتم!  یک دنیا تشکر! دروازه‌های تمدن ۲۵۰۰ ساله! و اخیرا اظهارات فرماندهان سپاه در مورد اینکه جا برای موشک‌های‌مان نداریم!
از همین دست، قهرمان‌های‌مان زاده می‌شوند، حضرت علی با کندن در چندصد کیلویی خیبر و ۷۵ بار جماع با یک زن تا رستم دستان و اخیرا حاج قاسم سلیمانی با مریدان آنچنانی‌اش از بهنود گرفته تا نویسنده نامی و شهیر، دولت‌آبادی.
داشتن دوپای محکم بر روی زمین محاسنی دارد که داشتن سری  در ابرها از آن بی‌بهره است. نظامی‌گری و دیپلماسی از جمله اموری است که داشتن دوپای محکم بر روی زمینی سفت را طلب می‌کند. داستان‌سرایی‌های اصحاب رسانه از قاسم‌خان سلیمانی که همچون زبل خان به همه جا سر و کله می‌کشد و از افغانستان و عراق گرفته تا لبنان و شام  و یمن آوازه اش شنیده می‌شود چندان کم نیست. 
گفته می‌شد که سردار حاج قاسم خان سلیمانی کربلایی که از فرماندهان جنگ با عراق بوده، در رسانه ها ظاهر نمی‌شود و کسی خبری از وی ندارد و کلا انسان مرموز و سکرت پیشه‌ای است. گزارش رسانه‌ها چه داخلی گرفته و چه که بین المللی اما خلاف این ادعا را ثابت می‌کند. حاج قاسم همواره رسانه‌ای است و اخبارش بر سر زبان‌ها دقیقا مانند یک سلبریتی!
نقد حاج قاسم در این مقوله نمی‌گنجد، ما نه بودجه تحت سیطره وی را می‌دانیم و نه جمهوری اسلامی پاسخگو و شفاف، کارنامه قاسم سلیمانی را فقط می‌توان از طریق رسانه‌ها و شرایط کنونی  منطقه بررسی کرد.
چیزی که عیان است، موفقیت نسبی قاسم سلیمانی در عراق تحت اشغال آمریکا  است البته در مقطعی از زمان. در افغانستان نیروهای دوست جمهوری اسلامی از قدرت عقب ماندند و در نهایت مانند حکمتیار پس از سال‌ها ارتزاق از بودجه ایران، طالبان شدند.  در عراق دوستان به قدرت رسیده جمهوری اسلامی فاجعه به پا کردند. تولد و قدرت گرفتن داعش در عراق نشان از بی‌برنامگی قاسم خان سلیمانی این طراح و دیپلمات نظامی همه کاره جمهوری اسلامی دارد.

در یمن نیز قاسم سلیمانی موفقیت چندانی کسب نکرد. در سوریه آنچنان ناتوان عمل کرد که خرس بزرگ خفته  مجبور به دخالت برای حفظ بشار الالسد شد. آخرین شکست سلیمانی اما باز می‌گردد به اعدام  شیخ شیعه مسلک عربستان سعودی، نمر. سلیمانی به خوبی می‌داند که با توجه به اکثریت نسبی شیعیان در شرق سعودی و حضور نظامیان و پایگاه‌های امریکا و غرب در این منطقه، آمریکا و غرب حتما از بروز چنین اعدام‌هایی از قبل آگاه شده بوده تا آمادگی نیروی نظامی در این مناطق در صورت بروز رخدادهای جانبی بالا باشد.
به نظر می‌رسد که قاسم سلیمانی توان جمع کردن منطقه را ندارد و جمهوری اسلامی با بازی کردن کارت وی به نوعی وی را سوزانده و به مهره‌ای بی اثر تبدیل کرده است. جمهوری اسلامی  دیگر پولی نیز در بساط ندارد تا خرج بلندپروازی‌های منطقه‌ای‌اش کند. قیمت پایین نفت و اقتصاد الله اکبری در کنار فساد های بی بدیل و بی‌نظیر در کشور توبره سوراخ  جمهوری اسلامی را خالی تر از همیشه کرده است. 
همه این نکات صاحبان خرد را بدانجا رهنمون میکند که حاج قاسم سلیمانی بیش از آنکه بازیگر شطرنج سیاسی منطقه باشد, مهره ای متوسط بوده است.

هیچ نظری موجود نیست: