به گزارش «آمدنیوز»، گوهر عشقی در شرح اتفاق بازداشت چند ساعته «سحر بهشتی» توسط ماموران امنیتی به خبرنگار آمدنیوز میگوید: «من گوهر عشقی مادر ستار بهشتی هستم، ستار من کارگری بود که او را بردند و ۴ روزه کشتند. حالا افتادند به جان دخترم سحر. سحر را اولین بار نیست که تهدید کردهاند، سحر را چند بار تهدید کردهاند. سحر میرود بچهاش را از مدرسه بیاورد یک پژوی نوک مدادی جلویش را میگیرد، به سحر میگوید که بیا پایین، سحر میگوید نمیآیم، میگوید «عکس ستار» را از پشت ماشینت بردار، سحر میگوید بر نمیدارم. (مامور) میآید داخل ماشین با اسلحه، تهدیدش میکند و به او حرفهای نامربوط میزند، به سحر میگوید ما تو را میبریم و میکشیم، همه بدانند من مادر ستار هستم، اگر «سحر» را هم در «راه ستار» بدهم، دست بر نمیدارم، اگر مویی از سر سحر کم بشود، من نظام را مقصر میدانم و نظام باید جوابگوی من باشد، نه مثل «ستار» که کشتند و من هیچی نگفتم. خانم عشقی در بخش دیگری از این گفتوگو تصریح میکند که از هیچ چیز ترس و هراس ندارد: «من تا زمانیکه زنده باشم، خودم صدای ستار هستم، بعد از من سحر، صدای ستار است، اگر مویی از سر سحر کم بشود من نظام را مقصر میدانم، ستار کارگری بود که او را کشتند و نظام به من پاسخی نداد اما نمیگذارم سحر را بکشند، ما از هیچی نمیترسیم، به ما قبر هم نشان دادهاند، این اسلحهها هم اسباب بازی است و اینها را هم جمع کنند، ما از اینها نمیترسیم. این اسباب بازیها را جمع کنند.»خانم گوهر عشقی «فکر میکنید هدف ماموران امنیتی از انجام این تهدیدهای مکرر چیست»، پاسخ میدهد: «اینها حتما میخواهند من سکوت کنم، من هیچوقت سکوت نمیکنم، من تا زمانیکه زنده باشم سکوت نمیکنم، نظام جمهوری اسلامی بداند که من سکوت نمیکنم، فرزند من کارگری بود که چهار روزه بیگناه کشته شد، گناهش را هم به من نگفتند، یک مادری چهار سال است بر سر قبر بچهاش هست، حالا نوبت خواهرشه؟ با خواهرش چه کار دارند؟ خواهرش بعد از من «صدای ستار» است، یک مویی از سر «سحر» کم بشود، این بار اینجا نمینشینم، «کاری میکنم کارستان»، این را نظام جمهوری اسلامی بداند که مادر ستار دیگر آن مادر ستار نیست، بدانند که من سر جایم نمینشینم و سکوت نمیکنم.» خانم عشقی در توصیف وضعیت خانواده بهشتی پس از بازداشت و توقیف چند ساعته «سحر بهشتی» توسط ماموران امنیتی میگوید: «آن شب بچهها خیلی ناراحت بودند، (مامور) با اسلحه آمده داخل ماشین و میگوید بیا برویم، میکشمت، داشته میرفته بچهاش را از مهد کودک بیاورد، جلویش ایستاده بوده میخواسته باهاش تصادف کند، گفته اگر نیایی بعدا میبریم و میکشیمت، مگر چهکار کرده که بخواهند او را بکشند؟ مادر کارگر وبلاگنویس کشته شده به دست پلیس فتا با ذکر جملهای از پسر شهیدش میگوید: «به ستار گفته بودند دهان گشادت را ببند، ما مادرت را سیاه پوش میکنیم، ستار به من میگفت مامان! این زندگی نیست که ما میکنیم، این زندگی ذلت بار است و مرگ بهتر از این زندگی است که ما میکنیم، من هم همین حرف را میزنم. این زندگی نیست که ما میکنیم، «ذلت و مرگ» است که ما به نام زندگی داریم انجام میدهیم. حتما حالا «سحر» را هم میخواهند مثل «ستار» کنند. من آن زمان نمیفهمیدم، حالا اگو مویی بخواهد از سر سحر کم بشود، دیگه با من طرفاند، دنیا را خبر دار میکنم، اینبار دیگر هوشیار شدم. ما با عکس و قبر ستار دلخوشی داریم، جنازه ستار را که نشان ما ندادند، صورت بچهمان را که نشان ما ندادند ببینیم صورتاش چه طوری است، ما با قبر و عکسی که پشت ماشین است دلخوشیم، ستار اگر گناهکار هم بود باید قانون درباره او تصمیم میگرفت، نه اینکه یک مامور، کارگری را چهار روزه بکشد.» خانم بهشتی میگوید: «من در پایان به نظام اعلام میکنم که سحر، ستار نیست که او را چهار روزه بکشند، این «سحر بهشتی» است، پرستار مادرش است، همدم مادرش است، آن پرستارش را که بردید، این را هم که میخواهید ببرید، اگر مویی از سرش کم بشود، باید پاسخگوی من باشند.» گفتنی است روز یکشنبه ششم دیماه سالجاری، خودروی «سحر بهشتی» در حالی که قصد داشت فرزندش را از مدرسه به منزل ببرد، برای ساعاتی توسط ماموران امنیتی متوقف و وی در خودروی خود بازداشت و تهدید گردید. این ماموران که خود را ماموران «اداره امنیت» معرفی کردهاند، خودروی خانم بهشتی را با نشان دادن «اسلحه» متوقف کرده و اعلام کردند که خودروی وی به دلیل نصب عکس «ستار بهشتی» توقیف و وی را بازداشت خواهد شد. «سحر بهشتی» در حالیکه منتظر اعزام نیرو برای انتقال خودرو اش به پارکینگ و انتقال خود به مراکز امنیتی بود، آزاد گردید. عدم بازداشت وی پس تماس تلفنی فردی ناشناس با مامور بازداشت کننده، صورت گرفت، اما ماموران تهدید کردند در آیندهای نزدیک مجددا وی را بازداشت و مانند برادرش خواهند کشت. جهت استفاده از فایل صوتی خانم گوهر عشقی، به لینک زیر مراجعه فرمایید. گفتوگو از: مجید نیکنام |
۱۳۹۵ فروردین ۱۵, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر