توبه نصوح،حق الناس و ج.ا.ا
محمد شوری |
آنهایی که دراین 37سال تاسیس نظام جمهوری ولایت فقیه به نوعی درخدمت مدیریتی آن بوده و سپس بنابرعللی الان و یا درآینده، در نقد و اصلاح و احیانا برچیدن نظام ولایت فقیه سخنرانی،مصاحبه ونوشته های خود را دررسانه های داخلی وخارجی انتشار می دهند،و ازخود یک چهره ی آزادیخواه ِروشنفکر ِخوشفکرِ طرفدارعدالت اجتماعی و مساوات زن ومردو تقویت جامعه مدنی نشان داده و برای آن تلاش می کنندو احتمالا باوجودآ لوده بودن خودشان به خیانت وجنایت وحبس آزادی وتحکیم سانسور، آیابدون نقد گذشته ی خود، انتظار افکارعمومی برای برگزاری مراسم توبه نصوح ازجانب آنان، انتظاربیهوده ای ست؟!
شرح:
«یاایهاالذین آمنواتوبوالی الله توبه نصوحا،عسی ربکم ان یکفرعنکم سیاتکم... (التحریم،8).ای مومنان به درگاه خداتوبه ای راستین کنید،امیداست که خدابدی هایتان راببخشدو....».
1-این یادداشت صرفاخطابش به کسانی ست که به خداوند(الله)وروزبازخواست و«قیامت»باورقلبی وایمانی دارندودراظهارات خویش،خودرامقیَّدومتعبدبه دستورات اسلام وقرآن می دانند.
البته انسان های آزاده وحُّر،کسانی که به اصول اخلاقی ثابت ومشترک(که در سرشت و فطرت ونهادآدمی ست)مثل دروغ نگفتن،راست گفتن،خیانت نکردن،وفای به عهدوپیمان باوردارند،این یادداشت نیزمی تواند خطاب به همه ی آنها باشد!
2-توبه به زبان ساده(طبق آنچه که مبلغین ومروجین دین گفته اندوهمینطور فحوا و ماهیت واژه ی توبه که مشهوداست)عبارت است پاکسازی خودوبازگشت به اصل فطرت وقطع ارتباط باگناه.
3-گناهان دو دسته هستند؛به عبارت دیگر،گناهانی که فقط به خالق هستی(همان خدا والله)مرتبط است،مثل نمازنخواندن وترک واجبات.
ودسته دوم،گناهانی ست که مربوط به خداوند نیست،وحقوق فردی دیگران(حقوق شهروندی،حقوق بشر)زایل وضایع شده است.
دردسته اول لزومی ندارد،رضایت خداوند رابدست آورند،همینکه بازگشت کنند (توبه)ودیگر آن گناه راانجام ندهند وحقوق الهی رارعایت واجرانمایند،مطئمن هستندکه خداوندآنها رامی بخشد!
امادردسته دوم حتماباید حقوق ضایع شده،جبران ورضایت فردیاافرادموردنظرجلب شود.
دسته اول راحق الله ودسته دوم راحق الناس تعریف کرده اند.
البته برخی گناهان مثل دروغ گفتن وغیبت کردن ممکن است علاوه برگناه شخصی و مربوط به حق الله جزو حق الناس هم باشد،یعنی شما ممکن است بایک دروغ و غیبت هستی دیگران رابه بادداده وباعث ضرروخسران شده باشید!
4- توبه نصوحی که قرآن آن رامطرح می کند،بیش ازآنکه مربوط به حق الله باشد،به حق الناس مرتبط است.یعنی برای آنکه شما پاک و مبری ازگناه شوید وخودراتصفیه کنید،باید باکسانی که حقوشان ازطرف شما ضایع شده،تسویه حساب کنید،وبرای تصفیه کردن،لازمه اش جلب رضایت وجبران خسران است.
حال اگر جامعه آسیب ببیند،برای جبران آن چه باید کرد؟
نقل شده است:«الملک یبقی مع الکفرولایبقی مع الظلم»؛یعنی یک حکومت باکفرباقی می ماند،ولی باستم وظلم وآسیب زدن به مردم وجامعه هرگز. دلیلش هم همان حق الناس است.
5-دهه ی 60درجمهوری اسلامی ایران،مهم ترین، وپرحادثه ترین تاریخ نظام جمهوری ولایت فقیه است.حقوق بسیاری دراین دهه ضایع شده وآسیب دیده است.
دراین دهه خیلی ها درعرصه های مختلف وبادیدگاه های متفاوت چه در حوزه ی مدیریتی وچه غیرآن،وچه در دایره ی مخالفت بانظام به انحای متفاوت،مثلن دربستراحزاب ورسانه،درگیر بوده اند.
دراین سال ها اعدام های بی شماری شده است،سانسوربررسانه تحمیل شده است.شکنجه واتفاقات وجنایات دیگری دردیگرنهادهاوارگان های رسمی وغیررسمی بوقوع پیوسته است.
ودرفاصله این سال ها،رفتاروفعالیت سیاسی خیلی ها نیزتغییروبه نوعی ازگذشته خود فاصله گرفته ومنتقدآن شده واعلام برائت کرده اند!واکنون باتوجه به عصراینترنت وفراگیر شدن عصرارتباطات وباامکاناتی که برایشان هست ویابوجودآورده اندوحمایتی که می شوند(مثل رانت وغیره)می تواننددائم صدای خودرا به گوش افکارعمومی آشنا سازند وبواقع بتوانند خود رایک انسان آزادیخواه،روشنفکر،وخوشفکرواندیشمند ومتقیدومتعبدبه آداب انسانی ورعایت حقوق بشر وشهروندی معرفی می کنند.اما وقتی به سوابق وگذشته ی آنها رجوع شود،متوجه می شوید که وی مثلا زمانی رئیس ومدیریک نهادحساس بوده است!مثلن مدیریکی ازواحدهای وزارت اطلاعات،دادستانی،فرهنگ وارشاداسلامی،یا وزیر فلان وزارتخانه،نماینده ی مجلس ومدیرکل فلان نهادورئیس ومدیرکل فلان بنیادومدیر مسئول وسردبیر ونویسنده ی فلان روزنامه وفرمانده ی فلان نیرو و قس علیهذا...
الان این فرد یا افراد بخاطر سرعت عصرارتباطات واطلاع رسانی،موردپرسش ودر معرض افکارعمومی قرارگرفته اندوهمینطور می توانندبوسیله این ارتباطات فوری که مدرنیته و تکنولوژی امروزی دراختیارش گذاشته،چهره ای متفاوت ازخود نشان دهد،حتی برخی بااعلان برائت از گذشته ی خود(بدون ریزکردن ووارد شدن به حاشیه ها)به نوعی(حتی) اظهار ندامت می کنند وسعی دارند بااقداماتی دیگرودرجایگاهی دیگر،مثل مصاحبه های متعددونوشته های زیادو همینطورسخنرانی های مختلف،آن را جبران کنند!
6-این جمله ی معروف «حرفی بدل می نشیند که ازدل برآید»را همه شنیده ایم.حال فرض بگیریم درکارنامه این فرد یافراد،حقوقی ضایع شده باشد،باید ایشان جلب رضایت کند وگرنه توبه اش مقبول نمی افتد وبالطبع حرفش هم به دل نخواهدنشست!
7-حُسن جنبش سبزوباصطلاح اتفاقات فتنه ی 88،(اگر هیچ حسنی برایش در نظر نگیریم)این بودکه سبب شد برخی بااستفاده ازاین موقعیت،وبه کمک همان ویژگی های عصرارتباطات وصدالبته توانایی های فردی!،دائم دربورس خبری رسانه ها،مشهودباشندوبرای افکارعمومی حرف بزنند!
آنهاخوب می دانند بدست آوردن رگ خواب افکارعمومی وحتی دل آنها،می تواند آینده،و(قدرت)برای آنهاباشد.
اماهمین افرادوقتی بلندگوی مخالفت خوانی ونقدرابرداشته وبوسیله رسانه سخن خودرابه افکارعمومی تزریق می کنند،هیچگاه نمی گویندکه منی که درفلان جامثلن مدیر واجا بوده ام،منی که فلان وفلان جا،فلان کارراداشته ام وفلان جا رئیس ومثلن چندین سال مشاور فلان شخص بوده ام و یا ماموربه خدمت ازسپاه به ارشادآمده ام ویادر دادستانی فلان شغل راداشته ام ویا مدتی بازجو بوده ام و...ولی اکنون این هستم..،وعوض شده ام و...چه کارهای خطا(وگناهان)ی که باعث ضایع شدن حقوق دیگران شده است راانجام داده ام!؟
خوبترین شان به کلیات بسنده کرده وحتی بابرخی افشاگری ها وپرده برداشتن از جنایات گذشته،آن را به تصویرمی کشند ولی ازاقداماتی که شاید خودشان هم انجام داده ودر آن دخیل بوده اند،سخنی به میان نمی آورند.همین دلیل آن است که ایشان توبه نصوح نکرده وسعی داردیکجوری گذشته رالاپوشانی کند.
گذشته رابه شرطی می شود بخشید،که توبه نصوح انجام گیرد.وحداقل ترین آن اظهار علنی(آن فعل) وندامت و درخواست بخشش است.تادیگران که مورد ظلم و ستم قرارگرفته اند،آنرا ببخشند؛هرچند آنرافراموش نخواهندکرد!
والسلام
تهران.4اردیبهشت1395
محمد شوری(نویسنده وروزنامه نگار)
|
۱۳۹۵ اردیبهشت ۹, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر