«پرواضح است که تمرکز اصلی کمکهای یو.ایس.اید به کشورهای خارجی بشردوستانه نیست، بلکه اساساً بهخاطر پیشبرد منافع امریکا میباشد.»
داکتر ستوارد جینی برامهال - پژوهشگر، نویسنده و فعال سیاسی
ناگفته پیداست که امریکا هیچ دالری را بدون هدف سیاسی در کشوری به مصرف نمیرساند. هر دالری که از جانب بهاصطلاح سازمانهای خیریه دولتی امریکا در سایر کشورها صرف میشوند، در پس پرده زمینه را برای بدبختی و سیهروزی مردم آن کشور مهیا میسازد. برای درک این نکته لازم است مروری بر تاریخچه خونبار «یو.ایس.اید» (USAID) داشته باشیم.
پس از جنگ دوم جهانی امریکا بهخاطر رقابت با روسیه، تلاش کرد که اروپای جنگزده را دوباره اعمار کند تا جلو ورود سوسیالیزم را به آن قاره بگیرد. در نتیجه، «پلان مارشال» را روی دست گرفت و این کمکها را از طریق نهادی به نام «اداره کمکهای بینالمللی» ارسال مینمود تا ثابت کند که امریکا دوستان خود را تنها نمیگذارد و در سختترین شرایط با آنان همکار است. ولی بعدها در زمان حکومت کیندی این اداره و سایر نهادهای «خیریه» امریکا زیر چتر «یو.ایس.اید» مدغم گردیدند. نمایندگی امریکا برای توسعه بینالمللی (یو.ایس.اید) حالا بهطور مستقیم زیر نظر وزارت خارجه امریکا فعالیت میکند و نظر به معلومات سایت رسمیاش، یک و نیم درصد بودجه دولت فدرال را به مصرف میرساند.
فرمانده قطعه «مهاجرین قفقاز و شام» مربوط داعش در خیمه کمکشده توسط «یو.ایس.اید»
«یو.ایس.اید» مکلف است که در کشورهای خارجی دفتر و نمایندگی داشته، با آنان در زمینه تخنیکی، قرضههای کوچک، تعلیم و صحت و غیره کمک کند. ولی اساسا «یو.ایس.اید» ابزار سیاست خارجی آن کشور است برای بیثباتساختن کشورها تحت عنوان زیبای «کمک بشردوستانه» و «بازسازی». «یو.ایس.اید» برای پیشبرد سیاستهایش به تنهایی عمل نمیکند بلکه به متعدد نهادهای خیریه دیگر نیز پول گزاف میپردازد که هرکدام در واقع شاخههایی از آن را تشکیل میدهند.
منوال ای.یاپی، روزنامهنگار اسپانوی، مینویسد:
«بخش وسیع از انجیوهایی که زیر دست "یو.ایس.اید" کار میکنند نه غیردولتی هستند و نه مستقل؛ بلکه این سازمانها جهت پیشبرد کارهای کثیف بهمیان آمدهاند.»
وظیفه مهم دیگر «یو.ایس.اید» دادن پوشش به جاسوسهای «سی.آی.ای» و سایر نهادهای استخباراتی امریکا خارج از مرزهایش میباشد. از دیر زمانی جواسیس رنگارنگ امریکا به نامهای داکتر، متخصص، معلم... به کشورهای مختلف رخنه کرده و به شیوههای گوناگون برای پیاده نمودن سیاستهای دولت امریکا کار میکنند. روزنامه «واشنگتن پست» به تاریخ ۲۶ اپریل ۲۰۱۰ نوشت:
«سی.آی.ای بهخاطر مستورکردن جواسیس خود از دو شیوه استفاده میکند (رسمی و غیررسمی). رسمی آن طوری است که دولت به آنان امکانات میدهد و زیر نظر سفارت آن کشور فعالیت میکنند. شبانه روز کار میکنند و با مقامات محلی و خارجی ملاقات میکنند و سیاستهای سی.آی.ای را پیش میبرند. نوع دیگر نمایندگیهای دولتی امریکا است که برای جواسیس پوشش آماده میکنند. یکی از اینها نمایندگی امریکا برای توسعه بینالمللی "یو.ایس.اید" است که بهصورت وسیع کارمندان "سیا" را در ویتنام جنوبی پوشش داده بود.»
بهخاطر پیبردن به ماهیت ضدبشری «یو.ایس.اید» به کارکرد این نهاد در چند کشور اشاره میکنم تا مردم افغانستان که سالهاست در دام یو.ایس.اید و چاکرانش گیر افتادهاند، پی ببرند که این کمکها «بشر دوستانه» نه، بلکه شراندازانه است.
دان میتریون، طراح و قاتل هزاران مبارز امریکای لاتین
عملیات خرابکارانه و تربیت انسانهای وحشی یکی از برنامههای اساسی این اداره به حساب میرود. پس از جنگ دوم جهانی و قوتیافتن اتحاد جماهیر شوروی، امریکا به وحشت افتاد و تلاش کرد تا کشورهایی را که دارای حکومت ملی اند، توسط کودتا سرنگون سازد. به همین منظور تحت رهبری «یوایس.اید» نهادی موسوم به (OPS) یا «دفتر محافظت عامه» ایجاد گردید که وظیفه آن تربیت پولیس بود، این نهاد زیر نام کمک به پولیس و ارتش کشورهای مختلف، طرز شکنجه جسمی و روحی، اقرارگرفتن و سایر شیوههای به زانودرآوردن مخالفان سیاسی را یاد میداد. در راس این اداره فردی به نام دان میتریون (Dan Mitrione) قرار داشت. متیریون کارمند «اف.بی.آی» و قراردادی «یو.ایس.اید» بود. او وظیفه داشت تا به پولیس ملی کشورهای تحت سلطه امریکا روشهای شکنجه را آموزش دهد و به مخالفان دولتهایی که در برابر امریکا ایستادگی میکنند کمکهای پولی و تسلیحاتی «یو.ایس.اید» را برساند.
برازیل: اولین ماموریت «دفتر محافظت عامه» زیر رهبری «یو.ایس.اید» در برازیل در سال ۱۹۶۰ بود. در این زمان برازیل دولت ملی دموکرات داشت که در راس آن جواو گلرات (Joao Goulart) قرار داشت. او فرد ملی و مخالف سرسخت امریکا بود. امریکا هراس داشت که این کشور ملی بهسوی سوسیالیزم گام برندارد. به همین خاطر در پی سرنگونی آن شد. میتریون طی ۴ سال توانست مخالفان دولت جواو را رشد دهد. گروههای مزدور امریکا در سال ۱۹۶۴ با حمایت مستقیم کاخ سفید طی کودتایی دولت جواو را سرنگون و رژیم دستنشانده امریکا را رویکار آوردند. طی چهار سال، میتریون ۱۰۰۰۰ پولیس برازیلی را آموزش داد و ۶۰۰ تن دیگر را بهخاطر تربیت بیشتر به دفتر مرکزی «سیا» معرفی نمود.
دولت نظامی و رییسجمهور دیکتاتور برازیل صدها تن از مخالفان را کشت و یا هم ناپدید کرد و هزاران تن دیگر را در زندانها با شیوههای جدیدی که آموخته بودند، شکنجه کردند. یکی از زندانیان محصل مارکسیست به نام دیلما روسیف (Dilma Rousseff) رییسجمهور فعلی برازیل بود. ابتدا او را تا سرحدی لت و کوب کردند که الاشهاش شکست و بعد او را شوک برقی دادند تا این که باعث خونریزی در رحم او گردید.
مبارزان توپامارو
اروگوئه: پس از ماموریت موفقیتآمیز دان میتریون در برازیل، در سال ۱۹۶۹ او بهحیث رییس «یو.ایس.اید» در اروگوئه مقرر شد. در اروگوئه مبارزان ملی و مردمی توپامارو (Tupamaro) در حال پیشرفت بودند و مناطق زیادی را آزاد و در آنجا حکومت ملی و مستقل را اعلام نموده بودند. میتریون ماموریت داشت تا پولیس آن کشور را جهت سرکوب توپامارو تربیت نماید. وی برای آموزش شکنجه عصبی و روانی به پولیس آن کشور، روی گداها و افراد بیخانه آزمایشهایی انجام میداد. منوال هیویا (Manuel Hevia) جاسوس دیگر «سیا» که مدتی با میتریون همکار بود، در کتاب «ترورهای مخفی» خاطرات خود را از شکنجههای او نقل میکند:
«برای آزمایش ابتدایی، اینان از روی جادههای اروگوئه بیرون از "مونتیویدیو" گداها را جمع میکردند که به نام "بایچوکونیز" یاد میشدند و زنان را از سرحد برازیل میآوردند. از آنان هیچ تحقیق صورت نمیگرفت تنها شیوه شوک برقی در ناحیههای مختلف بدن نمایش داده میشد، و در کنار آن داروهایی داده میشد که باعث تهوع و استفراغهای دوامدار در افراد میشد. چهار تن آنان در همانجا کشته شدند.»
به پولیس یاد داده میشد که به مجرد دستگیری مبارزان توپامارو به دور دندانهای شان سیمهای باریک را بپیچانند و شوک برقی دهند. آنان برای فشار روحی دستگیرشدگان، صدای جیغ و فریاد زنان و اطفال را در اتاق متصل به شکنجهگاه صحنهسازی میکردند و به فرد دستگیرشده طوری وانمود میکردند که اعضای خانواده شان نیز تحت شکنجه قرار دارند.
پوستر فلم «حکومت نظامی»
این فلم را از اینجا دونلود میتوانید.
ظرف چند ماه محدود شکنجه و بدرفتاری در اروگوئه به اوج خود رسید. در سال ۱۹۷۰ سنای آن کشور یک بررسیای انجام داد که در نتیجه آشکار گردید که پولیس در شکنجه از شوک برقی، قطع آله تناسلی و فشار روانی استفاده میکند. مبارزان توپومارو هم از این وضع به ستوه آمده میتریون را اختطاف و در بدل رهاییاش خواستار رهایی ۱۵۰ مبارز خود شدند. ولی دولت نیکسون حاضر به گفتگو نشد که بالاخره آنان میتریون را قطعه قطعه کرده به جزایش رسانیدند. فلم مشهور هنری «حکومت نظامی» (State of the Siege) ساخته کوستا گاوراس جوخههای مرگ در اروگوئه و جریان این گروگانگیری را به تصویر کشیدهاست.
گواتیمالا: در سال ۱۹۷۰ «یو.ایس.اید» نزدیک به ۳۰ هزار پولیس گواتیمالا را آموزش داد تا مبارزان «مایا» را که اکثریت آنان دهقانانی بودند که بهخاطر بهدستآوردن زمینهای خود پیکار میکردند؛ سرکوب کنند. براساس کتاب «کشتار امید» (Killing Hope)، رایوس مونت (Rios Montt) دیکتاتور نظامی و نوکر امریکا قتلعامی به راه انداخت که در ظرف یک دهه تمامی مخالفان خود را از بین برد. ویکتوریا سنفورد (Victoria Sanford) در کتاب «رازهای دفنشده: حقایق و حقوق بشر در گواتیمالا» مینویسد که مسوولیت این قتلعام بهدوش «یو.ایس.اید» است زیر این نهاد کمک مالی و تسلیحاتی در اختیار پولیس گذاشت.
در ۱۹۷۴، دولت امریکا توافقنامه (NSSM 200) را امضا کرد که از طرف هنری کسینجر پیشنهاد شده بود. او در این طرح خود گفته بود که امریکا به مواد خام جهان سوم نیاز شدید دارد و اگر نفوس آنجا را کنترول نکند شاید این منابع را از دست بدهد. از همین رو، دولت برنامه عقیمسازی به راه انداخت و مسوولیت آن را «یو.ایس.اید» بهدوش گرفت. این طرح در افریقا، برازیل، پیرو، فلیپین و رواندا عملی شد و میلیونها مرد و زن را عقیم کردند که مصارف تمام این پروژه از سوی «یو.ایس.اید» تامین گردید.
هایتی: پس از آن که در ۱۹۹۰ جین بیرتراند اریستاید (Jean-Bertrand Aristide) فرد ملی و دموکرات در انتخابات پیروز شد، کمکهای «یو.ایس.اید» و «امداد ملی برای دموکراسی» برای سرنگونی وی به آن کشور سرازیر گردید. نوام چامسکی، اندیشمند و تحلیلگر ضد اشغال، مینویسد:
«کمک برای "ارتقای دموکراسی" به یکبارگی افزایش یافت و تمام آن مستقیم به جیب مخالفان دولت و تجار حامی آنان میرفت.»
با گذشت فقط چند ماه در ۱۹۹۱ طی یک کودتا دولت اریستاند سرنگون شد.
سریلانکا: بر اساس اسناد فاششده ویکیلیکس، «یو.ایس.اید» در سرکوب «ببرهای تامیل» نیز با دولت سریلانکا همکار بود. «ببرهای تامیل» مبارزان چپگرای سریلانکا بودند که بر ضد دولت فاشیست آن کشور دست به مبارزه مسلحانه زدند. آنان با مردم چنان جوش خورده بودند که دولت سریلانکا طی چند دهه جنگ با امکانات پیشرفته نتوانست آنان را سرکوب کند، تا این که در ۱۸ می ۲۰۰۹ نیروهای سریلانکا به کمک مالی و تسلیحاتی «یو.ایس.اید» موفق به سرکوبی این گروه گردیدند.
قتلعام «ببرهای تامیل» و تامیلیها در سریلانکا توسط دولت منفور این کشور به کمک «یو.ایس.اید»
سند دیگر ویکیلیکس فاش میکند که در انتخابات ۲۰۰۶ ونزویلا، «یو.ایس.اید» میلیونها دالر را به افراد بلندرتبه دولتی داد تا در انتخابات دستکاری نموده، جلو پیروزی هوگو چاویز، رهبر ملیگرا و محبوب را بگیرند ولی در این دسیسه خود ناکام ماند.
اندونیزیا: امریکا بهخاطر سرنگونی دولت ملیگرای داکتر سوکارنو در سال ۱۹۶۵ گروههای وحشی و درنده را پرورش داد. زیر نظر «یو.ایس.اید» برنامه «قرضهها کوچک» به راه انداخته شد که مسوولیت آن را ستانلی آن دونهام (Stanley Ann Dunham)، مادر بارک اوباما، به عهده داشت. دونهام در این برنامه به مناطق مختلف اندونیزیا سفر کرد و در گوشه و کنار این کشور دفتر باز نمود. هدف از ایجاد این دفاتر، رسانیدن کمک به مخالفان دولت سوکارنو بود. اینان در ضمن از هواداران سوکارنو لیست طویلی ترتیب داده، آن را به «سی.آی.ای» سپردند. سی.آی.ای این لیست را در اختیار جلاد جانی سوهارتو قرار داد که طی یک قتلعام وحشتناک بیش از دو نیم میلیون تن از بهترین فرزندان مردم اندونزی را کشت که حتا یک سند سی.آی.ای از آن منحیث «دهشتناکترین نسلکشیقرن بیستم» نام بردهاست. سوهارتو بهخاطر فاشیزمش مورد تمجید غرب واقع شد و مارگرت تاچر، صدراعظم وقت بریتانیا، این فاشیست را «یکی از بهترین و ارزشمندترین دوستان مان» نامید! مادر اوباما در همانجا با یک جنرال نظامی سوهارتو به نام لولو سویتورو (Lolo Soetoro) ازدواج نمود که پدراندر اوباما است.
ستانلی آن دونهام، مادر بارک اوباما و رییس «یو.ایس.اید» در اندونیزیا و پاکستان
پس از ماموریت موفقیتآمیز مادر بارک اوباما در اندونیزیا، او در ۱۹۸۰ راهی پاکستان شد تا کمکهای «یو.ایس.اید» را به رهبران جهادی افغان برساند. یک مقدار این کمکها جهت خریداری سلاح و مهمات به باندهای بنیادگرا به مصرف رسید و پول متباقی به جیب رهبران تنظیمهای هفتگانه میچکید که موتر و خانههای لوکس در پاکستان خریداری کردند.
کیوبا: پس از پیروزی فیدل کاسترو بر رژیم خونآشام باتیستا، امریکا در صدد سرنگونی این دولت مردمی شد. بارها تلاش نمود و عملیاتهای شیطانی علیه آن راه انداخت. عملیات «خلیج خوکها»، ۶۳۸ بار تلاش ناموفق برای ترور فیدل کاسترو و تحریمهای شدید اقتصادی چندین دهه از مهمترین دسایس «سیا» بهخاطر نابودی کیوبایی بود که توانسته با اتکا به مردم به خودکفایی برسد و مقابل امپریالیزم امریکا ایستادگی کند. با ناکامی امریکا در سرنگونی دولت کیوبا، در این اواخر به کمک مالی «یو.ایس.اید»، دست به راهاندازی شبکه اجتماعی معادل «تویتر» به نام «زون زونیو» زد. امریکا میخواست از این طریق در بین نسل جوان آن کشور افکار ضد دولت را ترویج نماید تا آنان به یک شورش همگانی آماده شوند، ولی بسیار زود این پلان افشا شد و دولت کیوبا فعالیت این شبکه را متوقف کرد.
خفقان با آب، یکی از شیوههای معمول شکنجه که کارمندان «یو.ایس.اید» برای دستنشاندگان شان آموزش میدهند.
لیست جنایات و شراندازیهای ضدانسانی «یو.ایس.اید» به مراتب طویلتر از آن است که در این مقاله مختصر بگنجد. به دلیل همین اعمال شیطانی این بنگاه شرارتپیشه، تعدادی از کشورها مثل ایتوپی، روسیه، بلاروس، ونزویلا، کیوبا و غیره فعالیت آن را در کشورهای شان ممنوع نموده، کارمندانش را اخراج کردند.
در افغانستان بیدر و دروازه و بیصاحب، یو.ایس.اید. در تمامی عرصههای زندگی مردم چنگ انداخته تحت عناوین به ظاهر زیبا، به جاسوسپروری و مسمومسازی اذهان عامه و بخصوص جوانان مصروف است. این نهاد جلودار بخش اعظم رسانههای بهاصطلاح «آزاد» افغانستان بوده، با واریزکردن دالر به آنان، این بلندگوها را در مسیر سیاستهای استعماری امریکا به کار گرفتهاست. یو.ایس.اید از «فند»دهندگان اصلی برای گروههای تاریکاندیش بنیادگرا نیز بهشمار میرود، مثلا «جمعیت اصلاح افغانستان» که سازمان سلفی بوده برای کشانیدن جوانان ما بهسوی جهالت و اخوانیزم پولهای گزاف به مصرف میرساند، یکی از فندبگیران یو.ایس.اید میباشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر