مروز ( شنبه ) باز پدر و مادر بی تاب و دلنگران محمود معصومی برای پیگیری از وضع فرزندشان به دادسرای اوین مراجعه کردند.
مادرش خیلی بی تابی میکنه و با وضعیت وخیم کمرش به زور و زحمت خودش رو رسوند به دادسرا و باز هم متاسفانه همون داستان همیشگی! از ورودش به دادسرا جلوگیری میشه میگن حق ورود نداری....!
مادر گریه میکنه زار میزنه بچم رو کجا بردین مگه بچم چه گناهی کرده یک هفته است ازش خبر ندارم نه تماسی نه دیداری بزارید بچم رو ببینم دارم میمیرم از دلتنگیش....
مادر گریه میکنه زار میزنه بچم رو کجا بردین مگه بچم چه گناهی کرده یک هفته است ازش خبر ندارم نه تماسی نه دیداری بزارید بچم رو ببینم دارم میمیرم از دلتنگیش....
ولی مامورا باز حرف خودشونو میزنن بچت تو دست اطلاعاته و چیزی تو دست ما نیست برو تا خودشون بهت زنگ بزنن!
مادرش میگه پس کی ؟ یک هفته شد خبری نشد هر شب خوابشو میبینم کابوس میبینم!
مامور میگه نمیدونم شاید ده روز شاید یک ماه شایدم دوماه دیگه به هر حال بهت زنگ میزنن بعد بیا الان اینجا موندنت بی فایدست!!
مادر محمود باز هم ناامید و خسته و نگران از دادسرا بیرون میاد و همش با خودش میگه:
مگه جرم بچه ى من چیه ؟؟؟
مگه جرم بچه ى من چیه ؟؟؟
به راستی که جرم محمود چیه ؟؟؟
محمود فعال مدنی , جوان دانشجوی ۲۱ ساله رشته مکانیک هواپیما که هفته پیش به دست اطلاعات سپاه دستگیر شد و تاکنون هیچ خبری از وی نیست...!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر