خرمشهر، شهری که هیچگاه آباد نشد
با آغاز جنگ و اشغال خرمشهر، ۹۰ درصد این شهر تخریب شد، بسیاری از خانوادهها مجبور به مهاجرت به شهرهای بزرگ مثل اصفهان، مشهد، شیراز و تهران شدند. خرمشهریهایی که به تهران آمدند عمدتا در جنوب تهران و شهرک دولتآباد ساکن شدند.
پس از پایان جنگ و آتشبس، مسئولان دولتی در همان روزهای نخست بر بازسازی این شهر تاکید کردند بسیاری از مهاجران خرمشهری به امید احیا و بازسازی به شهرشان بازگشتند، برخی از آنها با اندک بضاعت مالی خود، خانههایشان را بازسازی کردند و ماندگار شدند. خانوادههای کم درآمد خرمشهر هم از سر ناچاری و بیپولی در خانههایی با عنوان «تصرفی» دارای آثار گلوله و خمپاره بدون در ورودی، پنجره و اتاق ساکن شدند.
به گفته عبدالله سامری، نماینده دور نهم و دهم خرمشهر در مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۲ «هنوز بعد از ۲۴ سال از اتمام جنگ تکمیلی آثار ترکشها، گلولهها و خمپارهها به جا مانده است و هنوز نیزارها وسط خیابان است.»
وی با اشاره به دستگاههای خراب و بسیار قدیمی تنها بیمارستان خرمشهر که به اندازه یک درمانگاه تهران مجهز نیست افزوده بود: «کمبود پزشک و دارو امان مردم را برید و به خاطر کمبود تجهیزات درمانی شاهد از دست رفتن جان مردم هستیم.»
ازسوی دیگر، درحال حاضر ۶۰ درصد از شبکه توزیع آب این شهر بالای ۲۵ سال قدمت داشته و نیاز به اصلاح و تعویض دارد. در بیشتر روستاها و مناطق داخلی این شهر نیز از برق، گاز، خیابان آسفالت و حتی سطلهای زباله خبری نیست.
مرحله نخست طرح فاضلاب شهر خرمشهر که به دلیل جنگ ایران و عراق دچار آسیب جدی شده بود در سال ۱۳۹۱ کلنگزنی شد اما همچنان بعد از ۴ سال به دلیل نبود بودجه و اعتبارات بخش اصلی این طرح نیمهتمام باقی مانده است.
هماکنون فاضلاب در بسیاری از مناطق خرمشهر نظیر منطقه پیش ساخت، کوی دانشگاه، زمین شهری، صد دستگاه و کوی طالقانی سرریز شده به طوری که مردم باید از سیلابهای فاضلاب در معابر عبور کنند و با بوی تعفن آن هم کنار بیایند.
سیفالله پدین، نماینده استان خوزستان در شورای عالی استانها ۱۷ خردادماه ۱۳۹۵ با «فاجعه بار» توصیف کردن وضعیت آب آشامیدنی مردم خوزستان گفته بود: «در حال حاضر کارون یک فاضلاب روان در سطح خوزستان است و مردم اهواز، آبادان و خرمشهر از آلودگی آب کارون رنج میبرند، به طوری که معمولًا به جای استفاده از آب شهری از آب معدنی استفاده میکنند.»
بیکاری، فقرو پروژههای نیمهکاره
اما روایت ساکنان این شهر بیانگر این حقیقت است که خرمشهر همچنان در شمار محرومترین مناطق ایران قرار دارد و از بودجههای کلان دولتی بینصیب بوده است.
عباسعلی – م، روزنامه نگارساکن خرمشهر در گفتگو با کیهان لندن میگوید: «نارساییها در سطح شهر خرمشهر و حتی حومه آن کم نیست، سال گذشته با مساعدت شهرداری تهران یک سری اقدامات در زمینه مبلمان و زیبایی شهری نظیر بازسازی پارکها، جداول و آسفالت معابر انجام شد اما پس از نزدیک به یک سال این اقدامات، نیمهکاره متوقف شد.»
این شهروند خرمشهری میافزاید: «هم اکنون کمتر کوچه پسکوچهای را آسفالته یا سنگفرش میبینید اگر هم فاضلاب بیرون زده باشد کثافت و بوی تعفن هم به آن اضافه میشود. ازسوی دیگر آببها در سال یکی دو بار افزایش پیدا میکند.»
بازسازی ورزشگاه خرمشهر نیز که براثر سقوط این شهر، استحکام خود را از دست داد یکی دیگر از وعدههایی است که به خاطر اهمال مسوولان دولتی بازسازی آن به کندی پیش میرود.
یک روزنامهنگار ساکن خرمشهر با اشاره به آثار باقی مانده از جنگ در ورزشگاه خرمشهر میگوید: «هنوز استادیوم قدیمی شهر، ظاهر بد و زنندهای به خصوص از داخل دارد هنوز چمن فوتبال و جایگاه تماشاچیان مخروبه است، پیست دو میدانی و استخر آن هم بدون استفاده و مخروبه است.»
وی با اشاره به ساخته شدن استادیوم ۱۵ هزارنفری تازهتاسیس نفت و گاز اروندان و چند سالن سرپوشیده چند منظوره برای آقایان و بانوان در سالهای اخیر میافزاید: «اما بسیاری از کمبودها در رابطه با توسعه شهری باید ازسوی دولت و وزارتخانههای مختلف پیگیری شود.»
ازسوی دیگر، پروژه تعریض و چهاربانده کردن جاده باریک و یک بانده آبادان ـ ماهشهر مشهور به «جاده مرگ» که از زمان دولت ششم در دستور کار وزارت راه قرار گرفت باوجود شمار بسیار قربانیان به دلیل تعریض نشدن این جاده، هنوز به پایان نرسیده است.
حضور بچههای خاکآلود پابرهنه و جوانهای بیکار سیگار به دست و سرگردان، حکایت از محرومیت، فقر و بیکاری در این شهر دارد.
بر پایه آمارهای رسمی، خرمشهر پس از شهرهایی نظیر مسجدسلیمان و اندیمشک در گروه ۲۰ شهر اول بیکار در ایران جای گرفته است.
غلامرضا شرفی نماینده آبادان در مجلس دهم، اردیبهشت ماه سال جاری گفته بود که نرخ بیکاری در دو شهر آبادان و خرمشهر از مرز ۵۰ درصد فراتر رفته است.
عباسعلی- م در ادامه به معضل گرانفروشی و تورم در این شهر اشاره میکند و میگوید: «در حال حاضر گرانفروشی به معضل بزرگی در خرمشهر تبدیل شده است. شاید کمتر شهری بازار میوه و ترهبارش اینقدر کثیف و بی در و پیکر باشد.»
مینو بدیعی، روزنامهنگار باسابقه ساکن تهران نیز با اشاره به اینکه خرمشهر یکی از زیباترین و استراتژیکترین بنادر مرزی ایران بوده است به کیهان لندن میگوید: «پدرم اهل اهواز بود و با اینکه در تهران زندگی میکردیم گاهی برای گردش به این شهر و آبادان میرفتیم.»
وی با اشاره به پایان جنگ و بیاعتنایی مسوولان به این بندر استراتژیک میافزاید: «به دلیل اینکه ساکنان اصلی شهر یا به شهادت رسیده بودند و یا اینکه بندر را ترک کرده بودند مردم مانند ساکنان دزفول که شهرشان را ترک نکرده بودند پیگیر بازسازی شهرشان نشدند. دولتهای بعد از جنگ هم عملاً شهرهای آبادان و خرمشهر را رها کردند. اینک خرمشهر قهرمان نه یک بندر استراتژیک و نه حتی یک شهر معمولی بلکه یک مخروبه است. چند سال پیش که به آنجا رفتم از خرابی و فقر بسیار در این بندر بسیار اندوهگین شدم، در حقیقت خرمشهر به روستایی نه چندان هم آباد تبدیل شده است.»
در شرایطی مشکل بیکاری، معیشت، رفاه، عمران شهری و روستایی و حتی نیازهای اولیهای چون آب آشامیدنی سالم در شهرخرمشهر برطرف نشده که پدیده ریزگردها و تاثیرات ویرانگر آن نه تنها مهمان ناخوانده ساکنان شهرستانهای جنوبی خوزستان به ویژه آبادان و خرمشهر است بلکه موجب بروز انواع و اقسام بیماریها و به ویژه آفات برای نخلستانهای این استان هم شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر