جوها و نهرهای روبازی که شهردار تهران میسازد
بنا به آمارهایی که شهرداری ارایه میدهد، شهر تهران ۵۱۴ کیلومتر شبکهی روباز برای جمعآوری آبهای سطحی در اختیار دارد. این شبکهی عریض و طویل در حقیقت همان جوها و نهرهای سیمانی روبازی هستند که بیکم و کاست در تمامی خیابانهای شهر تهران پراکندهاند. ضمن آنکه در بسیاری از کوچهها و خیابانهای فرعی تهران کانیوهایی احداث شدهاند که آنها نیز به سهم خود به جمعآوری و انتقال آبهای سطحی یاری میرسانند. ولی آبهای کثیف و آلودهای که در نهرها و کانیوهای روباز تهران جریان دارد تنها به جمعآوری و هدایت آب باران و جویبارهای شمالی آن محدود باقی نمیماند. چون بسیاری از اماکن تجاری و مسکونی نیز با زمینههایی که مدیران شهری فراهم میبینند انواع و اقسام فاضلاب خود را در همین جوهای روباز میریزند.
شهرداری تهران به جای اینکه از سرریز فاضلاب و پسماند شهری در جوها و نهرها جلوگیری به عمل آورد، برنامههایی را دنبال میکند تا برای همیشه همین شیوه و روش ناسالم و غیر بهداشتیِ جمعآوری آبهای سطحی ادامه یابد. یعنی جوها را بدون رعایت نکات زیست محیطی روباز میسازند و آنوقت در صورت لزوم به نوسازی و یا بازسازی همین جوهای روباز اقدام میورزند. انگار در مدیریت و سامانبخشی شهر راهکار دیگری غیر از احداث و راهاندازی جوهای روباز سراغ ندارند. شهرداری حتا تعقیب چنین نگاه و دیدگاهی را در پروژههای آتی خویش مناسب میبیند. چون مدیران آن خیلی مفاخرهآمیز و حق به جانب در رسانهها اعلام میدارند که در برنامههای عمرانی آینده نیز همه ساله چیزی قریب ده کیلومتر به نهرهای سیمانی روباز افزوده خواهد شد.
در تهران استفادهی ناصواب و ناسالم از این جوها و نهرها برای کارگاههای تولیدی و صنعتی امری عادی و متعارف شمرده میشود. چنانکه پسماند و ضایعات صنعتی بسیاری از کارگاههای بزرگ و کوچک سطح شهر بدون هیچ رادع و مانعی راهی همین جویها میگردد. سوداگران شهری بر بستری از انفعال مدیران شهر از مواد اسیدی و شیمیایی گرفته تا برادههای فلزی و ترکیبات گوناگون نفتی همه را در جویهایی میریزند که قرار است پس از عبور از کنارهی خیابانها و طی مسیری دهها کیلومتری سرِ آخر به روستاهای حاشیهی جنوبی تهران برسند.
جدای از این اماکن مسکونی نیز در سازوکاری سنتی بخشی از فاضلاب ساختمان و خانهی خود را در همین جوها رها میکنند. چون در مناطقی از شهر تهران بنا به سنتی قدیمی هنوز هم عرف چنان است که لااقل فاضلاب حمام و آشپزخانهی ساختمان را به جوی خیابان بریزند. گویا میخواهند با ابتکار عمل خود از پرشدن چاه فاضلاب منزل مسکونی جلوگیری به عمل آورند. چون هنوز هم علیرغم وعده وعیدهای مداوم و مکرر مدیران دولتی، نیمی از مناطق مسکونی و تجاری شهر تهران جهت اتصال به سیستم فاضلاب شهری، با مشکل مواجه هستند.
ضمن آنکه در ساخت و سازهای شهری به خصوص بلندمرتبهسازی، اغلب برای هدایت پساب ساختمان، چاهی نیز احداث میکنند. با چنین راهکار ناصوابی شکی باقی نمیماند که از سر بیتدبیری دولت، کلیهی سفرههای زیرزمینیِ آب را با فاضلابهای شهری آلوده کردهاند. ضایعهای که هرگز به همین آسانی جبران نخواهد شد. اما سازمان آب با نادیده گرفتن آنچه که در سفرههای زیرزمینی آب تهران میگذرد، چیزی قریب چهل درصد آب شرب شهروندان تهرانی را از همین منابع غیربهداشتی و آلوده تأمین میکند. آبی که خیلی راحت با افزودن مقداری کلر در لولههای آب شهری جریان مییابد.
هرچند آب آلوده در جوهای تهران فاجعه و حادثه میآفریند، اما دولت در همراهی با مدیران ناکارآمد و بیانگیزهی شهری، فاجعههایی از این دست را هرگز نمیخواهد ببیند. چنانکه در مسیر طولانی و دهها کیلومتری نهرها و جوهای شهری کم نیستند پرندگانی که به دلیل سهلانگاری انسانها از همین آبهای اسیدی و آلوده به مواد شیمیایی مینوشند و چند لحظه بعد برای همیشه از پرواز بازمیمانند تا آنکه پیکر بیجان آنها در گوشهای از شهر به خاک فروغلتد.
شهرداری نیز خیلی راحت با برنامهای حساب شده از همین آب آلوده جهت آبیاری درختان دو طرف خیابان استفاده میکند. یعنی کارگران شهرداری با استفاده از آببندهای موقتی، آب جو و نهر خیابان را به پای درختان بیرمق شهر میکشانند. پیداست که با این عمل درختان مسیر همین آبها پس از چندی به راحتی میخشکند. اما مدیران شهری بلااستثنا با نگاهی بیانگیزه و بیتفاوت چشمان خود را بر واقعیتهایی که در فضای شهر جریان دارد، میبندند.
جدای از این با زمینههایی که مدیران شهرداری فراهم میبینند کارگران در سطح خیابانها به جای رُفت و روب و جمعآوری زبالهها و ضایعات، بخشی از آنها را در جوهای آب رها میسازند. سپس زبالههای رها شده در نهر ضمن انسداد گلوگاههای عبور، جریان فاضلاب جوها را به سطح خیابانهای شهر میکشاند. صحنههایی همیشگی و مداوم که نمونههای آن را در جایی از دنیا هرگز نمیشود سراغ گرفت. شکی نیست که آسیبهایی از این دست هنگام بارندگی و نزولات جوی به شدت فزونی میگیرد.
هرچند آب آلوده در جوهای تهران فاجعه و حادثه میآفریند، اما دولت در همراهی با مدیران ناکارآمد و بیانگیزهی شهری، فاجعههایی از این دست را هرگز نمیخواهد ببیند. چنانکه در مسیر طولانی و دهها کیلومتری نهرها و جوهای شهری کم نیستند پرندگانی که به دلیل سهلانگاری انسانها از همین آبهای اسیدی و آلوده به مواد شیمیایی مینوشند و چند لحظه بعد برای همیشه از پرواز بازمیمانند تا آنکه پیکر بیجان آنها در گوشهای از شهر به خاک فروغلتد.
از جوهای متعفن و آلودهی معابر و خیابانهای تهران همواره بوی آزاردهندهای هم در سطح شهر میپیچد. اما این تمامی ماجرا نیست و موضوع به همین جا خاتمه نمیپذیرد. چون تولید مداوم و همیشگی پشه، مگس، سوسک و حتا موش نیز بخشی از کارکرد آن به شمار میآید. چنانکه همهی آنها بدون استثنا جویهای روباز شهر را مکانی مناسب برای زیست و تولید مثل یافتهاند. ولی مدیران شهرداری در قبال حضور و فزونی آنها در سطح تهران هرگز چارهای نمیاندیشند. انگار همهی اینها بخشی پایدار و ماندگار از زیست شهری شمرده میشود. حتا مدیران شهرداری به همین دلیل خود را در برابر فزونی حشرات و موش در سطح شهر تهران پاسخگو نمیبینند.
نهرکشی صدها کیلومتری شهرداری، آبهای سطحی و فاضلاب شهری را پس از طی مسیری طولانی به زمینهای کشاورزی در روستاهای ورامین و شهرری میکشاند که روستاییان با همان آبهای آلوده کشت خود را آبیاری میکنند. ولی از دو طرف ماجرا یعنی شهرداری و کشاورزِ روستایی انگار کسی از این اوضاع ناراضی به نظر نمیرسد. چون یکی از سرِ نیاز و ناچاری برای کشت خود آب میخواهد و آن دیگری نیز میخواهد فاضلاب شهری را در کشتزار و زمینهای مزروعی رها کند. به واقع بیتدبیری مدیران شهری زمینههای ناصوابی برای هنجارهای ناسالم هر دو گروه فراهم میبیند. همچنان که در این قرارداد نانوشته، گروههایی فاضلاب را به کشتزارها میکشانند و گروههای دیگری از همان فاضلاب برای آبیاری کشتشان بهره میگیرند. انگار دولت و شهرداری دارند آب مجانی و رایگان در اختیار کشاورزان میگذارند. اما محصول همین کشتزارهای آلوده به فاضلاب شهری، در نهایت به دست مصرفکنندگان تهرانی میرسد، که کم و بیش در خوراک و غذای روزانهی همهی آنها نقش میآفریند. داستان غمبار جوهای تهران، حکایت همان تمثیل مشهور سعدی است که: یکی بر سر شاخ و بُن میبرید.
جدای از این از مدیران شهری کسی به ایمنسازی همین جوهای روباز نمیاندیشد تا شهروندان تهرانی با خاطری آسوده و راحت بتوانند از آن بگذرند. همچنان که همه ساله تعداد پرشماری از عابران پیاده تنها به دلیل ناایمنی جوها جانشان را از دست میدهند. کودکان، معلولان و زنان و مردان مسن بیش از دیگران در معرض این گونه آسیبها قرار میگیرند. چنانکه هنگام بارندگی حوادثی از این دست افزایش مییابد. چون سطح خیابانها به دلیل آلودگیهای محیطی گوناگون لغزندهاند و آمدوشد شهروندان را با مشکل روبهرو میکند. جدای از این، با هر بارشی در سطح شهر آب جو بالا میآید و کف پیادهروها را نیز میپوشاند. تا جایی که عابر ناآشنا با محیط، ضمن نادیده گرفتن عمق جو به راحتی به گودی آن فرومیغلتد. حتا از سوی شهرداری مناسبسازی معابر و نصب پل روی جوها و نهرها نیز چندان جدی گرفته نمیشود. کار سهلانگارانهای که میتواند به سقوط کودکان، معلولان و افراد کهنسال به داخل جو بینجامد.
در سیمای هر شهری به درستی فکر و اندیشهی مدیران آن هم انعکاس مییابد. همچنان که فکر و اندیشهی مدیران شهری تهران را نیز آشکارا میتوان در طراحی خیابانها و نمای بیرونی ساختمانهای آن دید، طرح و نمایی که با ضرورتها و نیازهای شهرسازی دنیای امروزی هرگز سازگاری و همسویی ندارد، همچنان که در فکر و اندیشهی مدیران آن نیز با آموزههای جهان امروزی همسویی و همخوانی به چشم نمیآید. آنها (مدیران شهری دنیا و کارگزاران شهرداری تهران) هر یک دنیای ویژهی خودشان را دنبال میکنند، بدون آنکه در نقطهای مشترک به هم برسند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر