۱۳۹۶ مهر ۲۸, جمعه

بی‌کس‌ترین زندانی این شهرم! شهری که بانام زندانش عجین شده است، با عجایب، شهری که ۸۱ روز از اعتصابم می‌گذرد اما هیچ گوش شنوا و دست یاری‌دهنده‌ای از آن برای من نمانده است.

نامه محمد نظری زندانی سیاسی کورد بعد از ۸۱ روز اعتصاب غذا


بی‌کس‌ترین زندانی این شهرم! شهری که بانام زندانش عجین شده است، با عجایب، شهری که ۸۱ روز از اعتصابم می‌گذرد اما هیچ گوش شنوا و دست یاری‌دهنده‌ای از آن برای من نمانده است.


آهای مردم

بی‌کس‌ترین زندانی این شهرم! شهری که بانام زندانش عجین شده است، با عجایب، شهری که ۸۱ روز از اعتصابم می‌گذرد اما هیچ گوش شنوا و دست یاری‌دهنده‌ای از آن برای من نمانده است.
محمد نظری هستم، ۲۴ سال است که در پشت میله‌های زندان از مهاباد و ارومیه تا همین زندان رجایی شهر و هرروز بی‌کس‌تر از روز پیشش و تنهاتر شده‌ام. پدر و مادر و برادرم رهسپار گورستان بوکان شده‌اند و جز شما مردم کسی را ندارم.
۸۱ روز از اعتصابم می‌گذرد. اعتصابی برای خواسته‌ای ساده. خواسته‌ام نه آزادی و نه مرخصی بلکه اجرای قانون است. قانونی که با اجرای آن ۴ سال و نیم پیش باید آزاد می‌شدم ولی دست‌های نامریی قدرت و امنیت از اجرای این قانون (مواد ۱۰ و ۹۹ و ۱۲۰ و ۷۲۸ از قانون مجازات اسلامی جدید) درباره من جلوگیری می‌کنند. حال پس از ۲۴ سال زندان و در عین تنهایی و بی‎کسی هیچ راه دیگری جز اعتصاب برایم نمانده است.
کجایید مردم؟
مرا به خاطر بی‌کسی‌ام به حال خود مگذارید. فرق من با آرش صادقی که بیش از ۷۰ روز گرسنگی کشید در چیست جز این‌که او پدر و همسری داشت و شما مردم را، اما من هیچ‌کسی ندارم. پدر، مادر و برادرم که سال‌هاست در گورستان بوکان خوابیده‌اند و مرا اگر دست یاری گری باشد شمایید که تنها تکیه‌گاه و امیدم هستید.
مرا کمک کنید، کمک کنید صدایم شنیده شود که اکنون چیزی جز مرگ برای رها شدن از این عذاب زندان و اعتصاب برایم نمانده است.
کمکم کنید برای رسیدن به‌حق قانونی آزادی که از من دریغ کرده‌اند. جز این اگر باشد بر اعتصابم می‌مانم تا با مرگ رهسپار گورستان بوکان شوم که جز آنجا هیچ جایی و هیچ‌کسی برایم نمانده است.
محمد نظری-چهارشنبه ۲۶ مهر-زندان رجایی شهر

هیچ نظری موجود نیست: