ده سال پیش در چنین روزهایی کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه، سیزدهم آذر هر سال را "روز مبارزه با سانسور" اعلام کرد. هدف از اعلام آن تمرکز و توجه جامعه بر شناخت و مخالفت با پدیدهی سانسور بوده است؛ پدیدهای که دهههاست فرهنگ و آزادی را در چنگ خود گرفتار کرده است. اگر راهاندازی اولین ادارهی سانسور را که به پیشنهاد اعتمادالسلطنه و دستور ناصرالدین شاه انجام گرفت مبنای تاریخ سانسور رسمی و دولتی در ایران قرار دهیم اکنون بیش از یکصد و سی سال از عمر پر ادبار آن میگذرد. در این – تقریبا - یکونیم قرن، عمر دو رژیم به پایان رسید؛ اما سانسور از حکومتی به حکومت دیگر سپرده شد: از قاجار به پهلوی و از پهلوی به جمهوری اسلامی و در هر دستبهدست شدن ابعاد گستردهتر و شکلهای نوتر و پیچیدهتری یافت.
به موازات گسترش کار چاپ و روزنامهنگاری در عصر قاجار سانسور دولتی نیز سربرآورد، و در مقابله با این یک، دفاع از آزادی بیان و مخالفت با سانسور. به یک معنا سانسور همزاد دشمنخوی آزادی بیان است و این دو همواره و همجوار در نبردی پنهان و آشکار قرار داشتهاند. در این سالها، جز دورههای کوتاه و گذرا در تاریخ، پیروز میدان سانسور بوده است؛ اما این سلطهگر با وجود تبهکاریهای بسیار و تحمیل هزینههای گزاف بر مردم نتوانسته است مانع از مخالفتها و مبارزه برای آزادی بیان شود. تعیین روز سیزده آذر به عنوان روز مبارزه با سانسور در این کشمکش و مبارزه است که معنی میشود، جایگاهش اینجاست: تقویت جبههی آزادی بیان.
اکنون ده سال از اعلام این روز میگذرد. در این ده سال دولتهای مختلف بساط سانسور را بیش از پیش گستردهاند؛ مجلات و روزنامهها را گاه دسته دسته لغو امتیاز کردهاند؛ فیلمها را حتی در مرحلهی اکران توقیف کردهاند؛ کنسرتها را بسا در زمان اجرا ممنوع کردهاند. اینترنت را فیلتر و شبکههای اجتماعی و سایتها را مسدود کردهاند؛ بارها و بارها به خانههای مردم یورش بردهاند تا وسایل ماهواره را ضبط کنند یا با فرستادن امواج پارازیت کوشیدهاند استفاده از برنامههای ماهوارهای را برای آنها ناممکن کنند؛ ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی را درانحصار کامل خود داشتهاند، و نیز چاپ و پخش کتاب را با حربهی "مجوز پیش از چاپ" و "خمیر کردن پس از چاپ".
این فهرست البته بسیار طولانیتر از معدودی است که برشمرده شد. اینک به این مجموعه بیفزاییم لیستهای سیاه و بگیر و ببند و پروندهسازی و زندان و شلاق و گاه اعدام را تا گستره و عمق سانسور در ایران بیشتر آشکار شود. این گونه است که در ارزیابیهای جهانی رتبهی حاکمیت در "آزادی رسانهها" هر سال کمتر و در "اعمال سانسور" هر سال بیشتر شده است.
یکی از پیامدهای مخرب این همه تهدید و ممنوعیت و نظارت و بازبینی و "صدور مجوز"، درونی شدن سانسور، خودسانسوری، است. سانسور از هر نوع، رسمی و غیررسمی، بر روان، ذهن، زبان، روابط فرهنگی و اجتماعی انسان تاثیراتی منفی و مخرب میگذارد.
در مقابل اما جبههی آزادی بیان هیچگاه از کوشش بازنایستاده است. چه در عهد ناصری که با چاپ نشریه در خارج از ایران و توزیعش در داخل سد سانسور را میشکست و چه در عصر پهلوی که به روشهای گوناگون از جمله با تشکیل کانون نویسندگان به مقابله با آن برخاسته بود. در چهار دههی اخیر که سانسور در عرصههای بیشتری حضور داشته مخالفت با آن و دفاع از آزادی بیان نیز شدت و وسعت بیشتری یافته است. این عامل همراه با رشد تکنولوژی ارتباطات موجب جلوگیری از یکهتازی دم ودستگاه سانسور و در مواردی عقبنشینی آن شده است؛ صدای مخالفت با سانسور، به ویژه در دو سه سال اخیر، آشکارتر و بلندتر شده و این صدا حتی از لایههای محافظهکارتر نویسندگان و هنرمندان شنیده میشود. صدا در صدا میافتد و زمزمهها هیاهو میشود. این نشان پیشروی جبههی سانسورستیزی است؛ اما فقط گوشهای کوچک از اتفاقی بزرگ است که باید جامعه را در بر بگیرد. سانسور رسمی و غیر رسمی و هرگونه تحدید آزادی بیان باید عملا از جامعه جارو و آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا قانون جاری شود. اینگونه است که میتوان آزادی بیان را از اتفاقی در دورهی کوتاهی از تاریخ به پدیدهای پردوام بدل کرد. اعلام روز سیزده آذر که یادآور دو جانباختهی راه آزادی بیان محمد مختاری و جعفر پوینده نیز هست، میتواند به شکلگیری این پدیده یاری رساند از همین رو باید آن را گرامی داشت.
کانون نویسندگان ایران سیزدهم آذر روز مبارزه با سانسور را به نویسندگان، هنرمندان و دیگر مخالفان پیگیر سانسور تبریک میگوید و همگان را فرا میخواند تا در گرامیداشت این روز به هر طریق ممکن بکوشند. روز سیزده آذر باید در دنیای حقیقی و فضای مجازی روز سانسورستیزی و سانسورستیزان باشد.
کانون نویسندگان ایران
جمعه ، ۹ آذر ۱٣۹۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر