آن که میاندیشد
به ناچار دم فرو میبندد
اما آنگاه که زمانه
زخم خورده و معصوم
به شهادتاش طلبد
به هزار زبان سخن خواهد گفت ...
نوزده سال از خاموشی شاعر بزرگ، احمد شاملو، گذشته است، اما او چونان قلهای است که هر چه از آن دورتر شویم عظمتش را بیشتر در مییابیم. بامداد شاعر، ستایشگر عشق و آزادی، یک دم از سرنوشت انسان همعصر خود غافل نبود. همهی عمر از مقاومت در برابر ستمی سرود که بر مردم روا داشته میشد. از همین رو، ستیز با نابرابری، سانسور و آزادی کُشی در شعرها و سخنانش موج میزند.
در این سالهای خاکستری و خفقان، از یک سو شاهد کوشش حکومتیان در لباسهای امنیتی، انتظامی و قضایی برای بر هم زدن مراسم یادبود شاملو بودهایم که به ضرب و شتم اهل قلم و پرونده سازی برای آنان انجامیده است و از سوی دیگر، شاهد نمایش حاکمان با شعر و کتاب شاملو هستیم. گویا از نظر ایشان شاعر خوب، شاعر مرده است؛ اما شاعران حقیقی، همواره با اندیشهها، شعرها و کتابهایشان حضور دارند. احمد شاملو از نگاه ما نماد همهی جانهای شیفتهای ست که در برابر استبداد، ابتذال و سانسور ایستادند، نوشتند و بخش پیشرو ادبیات و فرهنگ ایران را آفریدند؛ حضور ما بر مزار او در حقیقت بزرگ داشتن یاد همهی شاعران و نویسندگان مخالف سانسور و مدافع آزادی بیان است.
در نوزدهمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگ آزادی، مانند هر سال، دوم مرداد ۱٣۹٨ ساعت شش عصر، در گورستان امامزاده طاهر کرج، گرد هم میآییم تا مزارش را گلباران کنیم. یادش همواره گرامیست.
کانون نویسندگان ایران۲۹ تیر ۱٣۹٨
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر