بهروز سورن: آنها که اعدام بلد نبودند! اما خوب اجرا میکنند
روحانی در رقابت های ( انتخاباتی ) دوره قبل و در رقابت با جلاد ابراهیم رئیسی, گفت: مردم آنهایی را که فقط اعدام و زندان بلد بودند، قبول ندارند. اشاره او به ابراهیم رئیسی رقیب اول وی در ( انتخابات ) ریاست جمهوری اسلامی بود. شکی نیست که رئیسی همچنان که تا کنون رسانه ای شده است در کشتار دگر اندیشان دربند ید طولائی دارد و اگر برای حفظ نظام جمهوری اسلامی ضروری ببیند در همان اندازه ها نیز دست به کشتار دگراندیشان خواهد زد. اما شیاد صفتی روحانی پس از رسمیت یافتن ریاست جمهوری اش همانطور که روشن و واضح بود,مثال زدنی است. میزان اعدام ها و فساد دولتی و غارت اموال و منابع ملی و عمومی در دوره ریاست جمهوری او تا کنون بشکل نجومی افزایش یافته است. دستگیری فعالین کارگری, معلمان و بازداشت فعالین مدنی و صدور احکام و مجازات نجومی برای آنان که آزادی پوشش, محیط زیست سالم و حقوق کودکان کار و حق ازادی بیان و قلم را ارج میگذارند, نموداری صعودی داشته است.
وقایع آخرین رقابت های ( انتخاباتی ) مردم فریب آنها نشان داد که تا چه حد حفظ نظام پوسیده اسلامی میتواند جناحین حکومتی را بیکدیگر پیوند بزند و جملگی را در برابر گرسنگان, پابرهنگان و زحمتکشان قرار دهد. امروزه روحانی و ظریف نه تنها با آنها که ( فقط اعدام بلد بودند ) مشکلی ندارند بلکه آنان را در ردیف مدافعان حقوق بشر و منادیان عدالت و مبارزه با فساد میشمارند.
روحانی پس از انتخابات گفت: در این مقطع حساس، بخش بزرگی از بار مسئولیت بر دوش آن قوه ( قضائیه ) است و اینجانب آمادگی دولت را برای همکاری و تعامل با آن قوه ( قضائیه ) اعلام میدارم. منظور روحانی از شرایط حساس برآمد اعتراضات و مطالبات عمومی مردم و در راس آنها اعتراضات کارگری بیشمار در واحدهای تولیدی بود. تشدید سرکوب خیابانی و در واحدهای تولیدی و کارخانجات اما نتوانست از اعتراضات کارگران, معلمان کامیونداران, مالباختگان, دانشجویان, بازنشستگان و زنان ازاده کشورمان بکاهد.
نخبگان و نمایندگان بازداشت شده آنها نیز در زندانهای مخوف و دشوار رژیم سر فرود نیاوردند و اخیرا با موج اعتصاب غذای تر و خشک خود کلیت سیستم حکومتی و اطلاعاتی و قضایی رژیم را به چالش کشیده اند. اعمال خشونت و ضرب و شتم و تهدید به اعزام زندانیان سیاسی به بندهای عمومی و خطرناک نیز نتوانسته است عزم راسخ زندانیان سیاسی را در هم بشکند و از شدت اعتراضات آنها به شرایط بد و قرون وسطایی زندان ها و احکام ضد بشری صادر شده, بکاهد.
یاسمن آریانی، منیره عربشاهی و مژگان کشاورز, فعالان مدنی و از مخالفان حجاب اجباری مجموعا به 55 سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شدند. امروزه مخالفت با حجاب اجباری از بسیاری از مجازات های سنگین جرایم عمومی و حتی قتل خطرناک تر است. در زمانی که نجفی پس از قتل عمد همسرش پس از سه ماه از زندان حکومت اسلامی آزاد میشود اما سه زن ازاده مخالف حجاب مجموعا به 55 سال حبس تعزیری محکوم میشوند!
فساد در تمامی حوزه های قضایی, اجرائی و مقننه تا حجره آیت الله ها و بخشا فرزندان و نوه و نتیجه هایشان نیز نهادینه شده است. روزی نیست که خبر اختلاس های میلیاردی ( امروزه و در نتیجه تورم افسار گسیخته رقم میلیارد چندان گویای کلام نیست ) و فرار به خارج کشور در فضای مجازی و حتی مطبوعات رژیم رسانه ای نشود. غارت اموال و منابع عمومی آنقدر افزایش یافته است که خبر آنها عادی تلقی میشود.
سران جمهوری اسلامی جنگ یا فضای جنگی را همیشه بعنوان برکت انگاشته اند. در چنین موقعیت های بحرانی سرکوب گسترده مخالفان و معترضان برای آنها هزینه کمتری داشته است. این روزها شاهد افزایش سرکوب ها و صدور احکام نجومی بیدادگاهها علیه فعالین کارگری, معلمان و کوشندگان مدنی هستیم. بگو مگوهای خامنه ای و ترامپ دست هر دو آنها را باز گذاشته است. اولی برای سرکوب در داخل و چانه زنی در خارج و دومی برای بستن قراردادهای نجومی تسلیحاتی با کشورهای عرب منطقه. اما هر روز که سپری میشود ضرورت حذف قطعی نظم اسلامی موجود را بدست توانای مبارزان داخل کشور شفافتر می کند. هرگونه تلاش برای گذار مسالمت آمیز از طریق 14 نفر یا طرح های نظارت سازمان ملل بر انتخابات! تنها خاک پاشیدن در چشم مردمی است که مدتها پیش نشان دادند که پایه های کاخ فساد و غارت و چپاول و زندان و کشتار را میبایست ویران کرد و طرحی نو در انداخت.
وقایع آخرین رقابت های ( انتخاباتی ) مردم فریب آنها نشان داد که تا چه حد حفظ نظام پوسیده اسلامی میتواند جناحین حکومتی را بیکدیگر پیوند بزند و جملگی را در برابر گرسنگان, پابرهنگان و زحمتکشان قرار دهد. امروزه روحانی و ظریف نه تنها با آنها که ( فقط اعدام بلد بودند ) مشکلی ندارند بلکه آنان را در ردیف مدافعان حقوق بشر و منادیان عدالت و مبارزه با فساد میشمارند.
روحانی پس از انتخابات گفت: در این مقطع حساس، بخش بزرگی از بار مسئولیت بر دوش آن قوه ( قضائیه ) است و اینجانب آمادگی دولت را برای همکاری و تعامل با آن قوه ( قضائیه ) اعلام میدارم. منظور روحانی از شرایط حساس برآمد اعتراضات و مطالبات عمومی مردم و در راس آنها اعتراضات کارگری بیشمار در واحدهای تولیدی بود. تشدید سرکوب خیابانی و در واحدهای تولیدی و کارخانجات اما نتوانست از اعتراضات کارگران, معلمان کامیونداران, مالباختگان, دانشجویان, بازنشستگان و زنان ازاده کشورمان بکاهد.
نخبگان و نمایندگان بازداشت شده آنها نیز در زندانهای مخوف و دشوار رژیم سر فرود نیاوردند و اخیرا با موج اعتصاب غذای تر و خشک خود کلیت سیستم حکومتی و اطلاعاتی و قضایی رژیم را به چالش کشیده اند. اعمال خشونت و ضرب و شتم و تهدید به اعزام زندانیان سیاسی به بندهای عمومی و خطرناک نیز نتوانسته است عزم راسخ زندانیان سیاسی را در هم بشکند و از شدت اعتراضات آنها به شرایط بد و قرون وسطایی زندان ها و احکام ضد بشری صادر شده, بکاهد.
یاسمن آریانی، منیره عربشاهی و مژگان کشاورز, فعالان مدنی و از مخالفان حجاب اجباری مجموعا به 55 سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شدند. امروزه مخالفت با حجاب اجباری از بسیاری از مجازات های سنگین جرایم عمومی و حتی قتل خطرناک تر است. در زمانی که نجفی پس از قتل عمد همسرش پس از سه ماه از زندان حکومت اسلامی آزاد میشود اما سه زن ازاده مخالف حجاب مجموعا به 55 سال حبس تعزیری محکوم میشوند!
فساد در تمامی حوزه های قضایی, اجرائی و مقننه تا حجره آیت الله ها و بخشا فرزندان و نوه و نتیجه هایشان نیز نهادینه شده است. روزی نیست که خبر اختلاس های میلیاردی ( امروزه و در نتیجه تورم افسار گسیخته رقم میلیارد چندان گویای کلام نیست ) و فرار به خارج کشور در فضای مجازی و حتی مطبوعات رژیم رسانه ای نشود. غارت اموال و منابع عمومی آنقدر افزایش یافته است که خبر آنها عادی تلقی میشود.
سران جمهوری اسلامی جنگ یا فضای جنگی را همیشه بعنوان برکت انگاشته اند. در چنین موقعیت های بحرانی سرکوب گسترده مخالفان و معترضان برای آنها هزینه کمتری داشته است. این روزها شاهد افزایش سرکوب ها و صدور احکام نجومی بیدادگاهها علیه فعالین کارگری, معلمان و کوشندگان مدنی هستیم. بگو مگوهای خامنه ای و ترامپ دست هر دو آنها را باز گذاشته است. اولی برای سرکوب در داخل و چانه زنی در خارج و دومی برای بستن قراردادهای نجومی تسلیحاتی با کشورهای عرب منطقه. اما هر روز که سپری میشود ضرورت حذف قطعی نظم اسلامی موجود را بدست توانای مبارزان داخل کشور شفافتر می کند. هرگونه تلاش برای گذار مسالمت آمیز از طریق 14 نفر یا طرح های نظارت سازمان ملل بر انتخابات! تنها خاک پاشیدن در چشم مردمی است که مدتها پیش نشان دادند که پایه های کاخ فساد و غارت و چپاول و زندان و کشتار را میبایست ویران کرد و طرحی نو در انداخت.
بهروز سورن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر