۱۳۹۸ دی ۲۱, شنبه

* اندر خم یک کوچه*
مینا اسدی
نظر یک دوست قدیمی و یکی از رهبران حزب توفان رادرباره ی قتل جنایتکار سرشناس ،قاسم سلیمانی می خوانم و حیرت می کنم . برای این دسته از دوستان که انگار تازه به دنیا آمده اند و از گذشته ی دوستان شان خبر ندارند ،ناچارم بنویسم که این آدمکشان ربطی به ایران و ایرانی ندارند .و اظهار نظر درباره ی این جنایتکار دست پرورده ی گروگان گیران ایران ،امثال مرا ضد ایرانی و ایران نمی کند .
اینها خودشان مرید و مرده ي امریکای جهان خوار هستند و حمایت از این اراذل و اوباش به بهانه ی مردم و حفظ خاک ،این درندگان و خونخواران را درنده تر وبیشرم ترمی کند . دوست عزیز، چرا نوک تیز حمله ی شما که در زمان شاه و در محکومیت رژیم گذشته سرود گالیا..سروده ی هوشنگ ابتهاج شاعر توده ای را با صدای خودتان در آوازی خوانده اید متوجه ی کسانی می شود که همه زندگیشان با آقایان جهانخوار مبارزه کرده اند و هرگز نه امریکا و نه شوروی قبله ی آمالشان نبوده است.
شمایان که سالهاست از حزب توده بریده اید و حزب خوتان را بنا نهاده اید و تک تک ما را می شناسید چرا گروگان گیران را دولت ایران می شناسید و حساب ملک و ملت را از آنها جدا نمی کنید؟چه کسی به شما گفته است که ما جان سگ امریکایی را از مرگ یک ایرانی پر بهاتر می دانیم؟
چگونه با آنهمه دانش و تجربه این حکم را داده اید . ما، نه در آن زمان ،خمینی و اعوان و انصارش را انقلابی ارزیابی کرده ایم و نه از آنها به عنوان روحانیت مبارز نام برده ایم اما هر آشی که پخته ایم آش ابودردا بوده است .نه معنای انسان را دانسته ایم و نه مثل رهبران ،متون کتابهای مارکسیستی را هنوز که هنوز است خوانده ایم .مگر شما هنوز سگ را نجس و خون این حیوان وفادار و بی زبان را قابل ریختن می دانید؟.نوشتن این تیتر از یک انسان مهربان دور است. تازه شما که جوان مبارز آن روزگار هستید و هنوز هم دست اندرکار مبارزه برای آزادی مردم،.
چرا درباره ی شاعر شعر آرش کمان گیر «سیاوش کسرایی»که او را می ستودید و در هنگام ورود امام امت شعر ننگین« دارمت پیام ای امام...آمدی ،خوش آمدی ...بزن ..بکش ...تیغ برکشیده را مکن تو در نیام، تا سهند دولت ات می رود بران ...بخت، یار و خیر پیش ..»سکوت کرده اید».؟چرا هرگز درباره ی شاعر خیانت پیشه ای مثل هوشنگ ابتهاج که در تماس همیشگی با خامنه ای ست و برای او به طور خصوصی شعر خوانی می کند ، مطلبی نمی نویسید؟ .
آیا دیدارهای علنی او را با رهبر جنایت کار رژیم اسلامی، نمی بینید؟ .
فقط شاعران مثل مرا می بینید که هرگز برای دفاع از هیچ رهبری ، و هیچ ستمکاری قلم نزده اند و به خودتان حق می دهید که در دفاع از قاتل بزرگی مثل سلیمانی چنین کلماتی را ، با چنین نفرتی و خشمی بر زبان برانید؟ ، .در حیرتم و افسوس می خورم برای این همه جان جوان که قربانی شد و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم .من آموخته ام که در رهگذر تاریخ ، سر هر چهار راه ، راهی را که به سود عشق و انسانیت است بر گزینم ونترسم که از دوستان و آشنایان ، دشمن به سازم و نمی خواهم در تاریخ دروغین تاریخ نویسان کاذب بمانم و به خاطرحزبی یا سازمانی و یا براساس موقعیت و زمان و مکان از یاد به برم که همه ی قدرت مندان دست در دست هم دارند تا ما را نابود کنند . فرق نمی کند که ستمکشان در کجای جهان به دنیا آمده اند.یار رهبران نیستم، و خونی در رگهایم جاری نیست که فقط برای قبیله ی خودم به جوش بیاید.قبله ای ندارم وتوهین به هیچ سگی را برنمی تابم حتا سگ امریکایی را.و از همه ی سگهای جهان به خاطرتیتر مطلب شما پوزش می خواهم........
 
مینا اسدی-هشتم ماه ژانویه ی سال دوهزار و بیست- استکهلم

هیچ نظری موجود نیست: