مشاور میرحسین موسوی: تهران توسعه مناطق جنوب ایران را منوط به کشتار عربها کرده بودمنبع: دبی-العربیه.نت فارسی
محسن کنگرلو، یکی از نیروهای امنیتی عالیرتبه سابق ایران فاش کرد که در روزهای آغازین عمر جمهوری اسلامی ایران، سرمایهگذاری و توسعه مناطقی در جنوب این کشور را منوط به کشتن تعداد زیادی از عربها کرده بود.
برخی از فعالان عرب در ایران بازنشر مصاحبه گذشته کنگرلو و افشای چنین اقداماتی پس از گذشت 40 سال را در چارچوب تسویه حساب میان جناحهای جمهوری اسلامی ایران ارزیابی میکنند.
در یک گفتوگوی ویدئویی که پیشتر دهباشی با کنگرلو انجام داده بود و بلافاصله از سایت آپارات حذف شد و رسانههای فارسی در خارج از ایران هم به آن نپرداختند، محسن کنگرلو مشاور امنیتی میرحسین موسوی، آخرین نخستوزیر ایران به حسین دهباشی مستندساز، تاریخپژوه و دبیر وبگاه تاریخ آنلاین، گفت «احمد مدنی اولین استاندار خوزستان» پس از انقلاب ایران، به او گفته : «ما بايد فقط عرب بكشيم. بعد وقتی کشتیم و سرکوب شدند اونوقت تو منطقه عربی امکانات میاریم، طرحهایی دارم، جزیره مینو را اینجوری کنیم.»
کنگرلو با اشاره به اینکه «عربها را در آنجا [خرمشهر] جمع کرده بودند و خلق عرب درست کرده بودند و تظاهرات و ...»، مدعی شد که با حکم سید محمد بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و رئیس شورای عالی قضایی که بعدها به قوه قضائیه تغییر یافت، «برای تخلیه خرمشهر به آنجا فرستاده شده» و به دلیل نحوه عملکردش در انجام این ماموریت، مدنی به او پیشنهاد داده بود که معاون سیاسی او در منطقه شود.
او توضیح داد که مدنی درباره اهدافش در منطقه به او گفته بوده که «ما باید از این عربها اینقدر بکشیم، که اینها از ترسشون، [به اندازه] یک مو خلاف نکنند برای من. فقط عرب، فقط ما باید بکشیم. بعد که کشتیم [و] اینها سرکوب شدند، اونوقت توی منطقه عربی امکانات میگذاریم و خیلی طرحهایی داریم، جزیره مینو رو اینجوری بکنیم، اونجا رو اینجوری بکنیم.»
مقصود کنگرلو از کشتار مردم عرب به دست مدنی، حمله نیروهای دولتی در 30 می 1979 به هویتطلبان عرب در شهر خرمشهر است -عربها نام تاریخی محمره برای آن به کار میبرند- در این حادثه خونین میان نیروهای مردمی به شدت از سوی نیروهای دولتی به فرماندهی مدنی سرکوب شدند. این درگیریها در تاریخ سیاسی عربها در ایران با نام «چهارشنبه سیاه محمره (خرمشهر)» شناخته میشود.
مردم عرب با امید به استیفای حقوق ملی، سیاسی و اقتصادی از دست رفته خود، به همراه سایر گروههای مردمی در ایران نقش مهمی در سرنگونی رژیم شاه و پیروزی انقلاب 1979 داشتند. پس از پیروزی انقلاب و روی کار آمدن آیتالله سید روحالله خمینی، آیتالله محمد طاهر شبیر خاقانی که یکی از حامیان رهبر پیشین ایران قبل از انقلاب بود و پدر معنوی عربها به شمار میرفت، با تهران تماس گرفته تا برآورده شدن مطالبات هویتطلبانه مردم عرب را پیگیری کند.
به گفته فعالان عرب در ماه مارس 1979 مهدی بازرگان، اولین نخستوزیر ایران به منزل آیتالله خاقانی در خرمشهر (محمره) رفت و همزمان بیش از نیم میلیون نفر از مردم عرب از شهرهای مختلف استان، برای حمایت از خاقانی به خیابانهای این شهر ریختند. بازرگان اما در سخنرانی خود در ورزشگاه آبادان، هیچ اشارهای به مطالبات مردم عرب نکرد و آیتالله خاقانی در واکنش به این امر در اقدامی مسالمتآمیز یک گروه مشورتی برای بحث درباره این موضوع تشکیل داد. یک گروه 30 نفره از این مشاوران به تهران رفته و فهرستی 12گانه از مطالبات مردم عرب را به حکومت ارائه کردند.
از جمله این مطالب، به رسمیت شناختن ملت عرب، برپایی پارلمان محلی، به رسمیت شناختن زبان عربی به عنوان زبان آموزشی در مدارس ابتدایی، بازگرداندن نامهای تاریخی به شهرها و روستاهای منطقه و همچنین تخصیص بودجه کافی برای مناطق عربی بخشی از این مطالبات 12گانه بود.
پس از مذاکرات تهران، هیات 30 نفره عربی با انتشار بیانیهای خطاب به مردم عرب، اعلام کرد دولت مرکزی همه این مطالبات را رد کرده است. علیرغم اینکه همه این مطالبات در چارچوب یکپارچگی ارضی ایران مطرح شده بود، احمد مدنی مردم عرب را «جداییطلب» خواند.
در ایران همواره مطالبات هویتطلبانه در ادبیات نظامهای حاکم و برخی از اطیاف اپوزیسیون «جداییطلبی» توصیف میشود.
احمد مدنی که در آن زمان خود را برای ریاستجمهوری و رقابت با سید ابوالحسن بنیصدر آماده میکرد، کوشید با کشتار و سرکوب مردم عرب، از خود تصویر یک قهرمان ملی را برای ایرانیان مرکزگرا بسازد که «جداییطلبان» را سرکوب کرده است.
او روز چهارشنبه 30 می 1979 با بسیج کردن گروههای مسلح نقابدار به مقر کانون فرهنگی شهر خرمشهر (محمره) و مقر سازمان سیاسی خلق عرب در این شهر حمله کرد. فرماندهی این نقابداران را محمد جهانآرا برعهده داشت که بعدها به فرماندهی سپاه پاسداران در این شهر رسید و در جنگ میان ایران و عراق کشته شد.
آیتالله محمد طاهر شبیر خاقانی در پی سرکوب جنش هویتطلبانه عربها به اتهام «جداییطلبی» به قم تبعید شد، او نخستین روحانی برجسته بود که به حصر رفت و در ژانویه 1985 (بهمن 64) در تبعید درگذشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر