قسمت دوم
بخوانند آنهائيكه بي شرمانه خواستار دخالت نظامي اجانب هستند
عراق لابراتوار اجرای شوک تراپی امریکا 2
حمید دادیزاده(تبریزی); هر جا که قدرتهای اشغالگر و نو استعماری روح ملی گرائی، مقاوت جوئی و یا روند توسعه و قدرت یابی را در ملتی که دارای منابع معدنی است می بینند، در صدد گوشمالی دادن به آن ملتند. این اوج بی خبری از مطامع ویرانگرانه و خیانتکارانه چند ملیتی هاست که عده ای فکر کنند که امریکا خواهان کمک به اعتلای قدرت و عظمت ایرانیان است؛ اگر این اندیشه وجود داشت دکتر مصدق با آن سیاست کودتائی وقیح امریکائی ساقط نمی شد. شخصیتی که با آن جسد نحیف خویش حیثیت و شرف ملتی را در برابر استعمار نفتخوار به جان خرید و یکسره مهر ننگ و بدنامی به پیشانی کودتاچیان و شعبان بی مخهایش زد و ماندگار ماند ،از مصدق نامی نیک در صحیفه روزگار ماند و از شوک تراپیستهای ایرانی مزدور بیگانه که دکتر فاطمیها را قطعه قطعه کردند جز رسوائی نصیبشان نشد.
شوک تراپیست ها تلاش می کنند که تمام امکانات بومی را از کل ملت تحت اشغال بگیرند و آنها را در نیازمندی مطلق قرار دهند. به سخنی، طرح اشغالگری بر این راستا حرکت می کند که مردم را کاملا از پای در آورد. کثرت خشونت ،اوج وحشت ، سرعت ویرانی ، هیبت نابودی و ابعاد بمبارانها طوری باید باشد که ملت یکسره خود را "بیچاره" بیابد. یعنی از نظر ذهنی خود را ببازد و دیگر ارزش و پرنسیب و اصولی برایش نمانده باشد که به اتکا آنها اندیشه کتد و چاره یابی نماید، یا به فکر مقاومت باشد. برای اجرای موثر شوک تراپی اشغالگران به خصوصی سازی امکانات رفاهی عامه می پردازند و همه پروژه ها را به کنتراتچیهای خصوصی می سپارند، با این دسیسه پردازی که کسی نتواند دولت اشغالگر را تحت سوال ببرد. کنتراتچهای خصوصی مخوف ترین اقدامات را در عراق نسبت به غیر نظامیان انجام می دهند. کنتراتچیها، به نوشته ریچارد رادنر از آسوشییتد پرس، در عراق هستند تا محیطی برای سربازان و تفنگداران فراهم کنند که انها باامنیت آدم بکشند( او از کلمه lethal استفاده میکند یعنی اتمسفری پدید آورند که سربازان هر چه مرگ آورتر شوند).
باید تاکید نمود که اساس برنامه شوک تراپی بر فرو نشاندن مقاومت مردم و استحاله روانی آنها و در هم شکستن غرور ملی استوار است. شوک تراپیستها آن گاه سعی می کنند از نیروهای داخلی که در پی قدرت هستند و با مسائل بومی آشنایند به عنوان مترسکهائی سود جویند تا فقط اشکال قانونی پروژه شوک تراپی و غارت منابع ملی را تسهیل کنند. مترسکهائی که دستاموز مواجب بگیر بیگانه اند و به متامورفوز کامل رسیده اند. همانند چلبی ها. نمونه کامل و روشن این قبیل مترسکها در عراق مشاهده شد. به نوشته سالیم لون، نماینده سازمان ملل در عراق پس از سقوط صدام اقدامات برمر چنان غیر انسانی، تحقیر کننده و موهنانه و ضد دموکراتیک بود که این نماینده با ننگ از ان اقدامات یاد میکند. برمر با مشتهای آهنین، به عنوان مهره قانونی و اداری شوک تراپیستها پس از پیاده کردن موج وحشت و ترور دستور می دهد تمام حرکات مردمی در مشارکت در امور محلی از جمله انتخابات آنها غیر قانونی است. و وقتی ، به نوشته نوآمی کلاین در ماه ژوئیه 2003 اولین شورای رهبری عراق را برمر انتصاب کرد، مقر سازمان ملل در بغداد ویران می شود. کلاین که از نزدیک شاهد اوضاع عراق بوده معتقد است که اقدامات زبونانه اشغالگران در لگد مال کردن حقوق ابتدائی عراقیان نقش به سزائی در سر آوردن گروههای تروریستی داشته است. کنتراتچیهای خصوصی همراه کادر خویش عراق را به محاصره در می آورند تا پسا شوک تراپی کنند و میوه چینی نمایند. مردم عادی، محافل و سازمانهای بومی هیچ قدر و اعتباری برای شوک تراپیستها ندارد، تنها چاقو کشان و مزدوران دست به سینه و خود فروخته بیگانه هستند که در برابر دوربینها قرار می گیرند.عراق به حراج گذاشته می شود و در هتلهای دیکتاتور سابق عراق این بار شوک تراپیستها با کنتراتچیها نفت این کشور را غارت می کنند .ودر حالی که جوی خون مردم بر زمین جاری است و کودکان عراقی و مادرانشان گرسنه و تشته در خانه های سرد و بی سوخت سر به زمین می گذارند.این ثصویری از عملکرد نیروهای اشغالگر است. هنوز هستند ایرانیانی که به صف ایستاده اند تا چلبی وار از استراحگاههای خویش در قلب بیگانگان در پناه شوک تراپیستها ، در ایران به منصه قدرت صعود کنند .کسانی از ایرانیان خارج نشین که خام اندیشانه فکر می کنند که اسرائیل یا امریکا فقط قصد نابودی مراکز نظامی را دارد، و با این اندیشه بر آنند که مهر تایید بر این تهاجم احتمالی بزنند، و مسیر شوک تراپیستها را هموار کنند. این مهره ها که دنبال روشن شدن آتش نفربرهای امریکا و زوزه تانکها و موشکها در کوچه های شهرهای ایرانند باید به عراق بنگرند، ابعاد پروژه شوک تراپی را مطالعه نمایند. امروز دشمنی امریکا و اسرائیل با مردم آگاه و متفق ابران است. هر گونه پیشرفت مردم ایران در زمینه های اقتصادی و رفاهی و صنعتی همچو خاری در چشم این بیگانگان است. چرا که هر چه ایران به توسعه و پیشرفت برود میزان وابستگی آن به اهریمنان دیو خو کمتر می شود و دشمنی امریکا نیز از همین جاست. کسانی که از رادیوهای بیگانه علیه منافع مردم ایران حرف می زنند و به بهانه دموکراسی در پی تحریک بیگانگان به تهاجم نظامی هستند باید کتاب نوامی کلاین را مطالعه نمایند و به مردم خاور میانه و افکار آنها مراجعه نمایند. یک جوان مسلمان سعودی که پس از مشاهده عملکرد اشغالگران در ویرانی عراق و کشتار مردم بیگناه با پای پیاده از مرز گذشته و وارد عراق شده بود تا به یاری مردم بشتابد ، پس از بازداشت در زندان ابو قریب به آقای جاشوا که اورا بازجوئی می کرد چنین پاسخ داده بود:
شما با این یونیفورم ها و سلاحها به عراق آمده اید تا ما را بکشید. مگر شما سرباز نیستنید. اینجا چه کار می کنید.؟ جاشوا که ماموریت داشت در مدت کمتر اطلاعات وسیعتری از زندانیان بگیرد می گوید: من که خودم یک مسیحی بودم با مشاهده زندانیان بیگناهی که در ابوقریب مورد بازجوئی و آزار قرار می گرفتند نتوانستم کارم را ادامه بدهم. بیشتر افراد بازداشتی بیگناه بودند. " جاشوا که از سوی نهادهای مسیحی این وظیفه را به عهده داشت طی نامه ای به نظامیان از کار خود استعفا می دهد و آن را " مغایر با شرف و وجدان مسیحی خود می داند".
هر جا که قدرتهای اشغالگر و نو استعماری روح ملی گرائی، مقاوت جوئی و یا روند توسعه و قدرت یابی را در ملتی که دارای منابع معدنی است می بینند، در صدد گوشمالی دادن به آن ملتند. این اوج بی خبری از مطامع ویرانگرانه و خیانتکارانه چند ملیتی هاست که عده ای فکر کنند که امریکا خواهان کمک به اعتلای قدرت و عظمت ایرانیان است؛ اگر این اندیشه وجود داشت دکتر مصدق با آن سیاست کودتائی وقیح امریکائی ساقط نمی شد. شخصیتی که با آن جسد نحیف خویش حیثیت و شرف ملتی را در برابر استعمار نفتخوار به جان خرید و یکسره مهر ننگ و بدنامی به پیشانی کودتاچیان و شعبان بی مخهایش زد و ماندگار ماند ،از مصدق نامی نیک در صحیفه روزگار ماند و از شوک تراپیستهای ایرانی مزدور بیگانه که دکتر فاطمیها را قطعه قطعه کردند جز رسوائی نصیبشان نشد. مصدق چنین سر داد:. "آری، تنها گناه من و گناه بزرگ و بسیار بزرگ من این است که صنعت نفت ایران را ملی کردهام و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیمترین امپراتوریهای جهان را از این مملکت برچیدهام ".. " میخواهم طبقه جوان مملکت... بدانند و از راهی که برای طرد نفوذ استعماری بیگانگان پیش گرفتهاند منحرف نشوند و از مشکلاتی که در پیش دارند هیچوقت نهراسند و از راه حق و حقیقت باز نمانند".فریادی که امروزی است و زباتحال ماست. فریادی که از عمق درک مناعت ملی و و جدان مسئول مصدق برخاست. جرا نباید از تاریخ عبرت گرفت. از بین بردن وحدت ملی و نابودی حس یکپارچگی و منافع و استقلال ملی وایجاد اغتشاش فکری یکی ازاین تاکتیک هاست که پروژه شوک تراپی در پی آن است. بنابر این دشمن اشغالگر مقدسات مردم و فرهنگ تاریخی او را به معرض نابودی می کشاند. حریم خانواد ه ها را می شکند و اقوام وملل را در برابر هم می گذارد و به سخنی اختلافات را عیان می سازد ، نائره دشمنی بین ملیتها را بر می افروزد ؛ آن گاه خود بر این آتش هیمه می گردد. توجه کنید هر جا که پروسه شوک تراپی عملی شده همراهش تجارت سکس کودکان و انواع اقسام ناهنجاریها به وجود آمده است. امروز صدای امریکا به زبانهای مختلف و لهجه های متنوع رواج پیدا می کند و پیام خشونت، ترور، در گیریهای قومی با آب و تاب پخش می گردد. امیدهای واهی به آزادی تکرار می گردد و به نام آزادی و برای حصول به دموکراسی و استقرار بازار آزاد هر اقدامی توجیه می شود.
شوک تراپیستها سعی می کنند هر چه قدر که ممکن است بر ابعاد ویرانگری افزوده شود. بنابراین نابودی اقتصاد شکل یافته سنتی که قرنهاست در عراق ادامه داشته و نیز تهاجم به روابط ایلی و قبیله ای آغاز می گردد. این ساختار درهم پیچیده اقتصادی و طایفه ای که نوعی نشانه پیوستگی محلی و قدرت مردمی است، با برنامه اشغالگران خوانائی ندارد. تا مردم نتوانند ابتکار عمل را در دست داشته باشند. بیاد داشته باشید که گاندی، این رهبر بلامنازع استقلال هند با چنگ و دندان به سیستم اقتصاد سنتی هند چسبید و با گرفتن ابتکار عمل در دست خویش اندیشه مردم را از وابستگی به استعمار فاسد قرن نجات داد. در عراق، برمر که یکی از معماران شوک تراپی بود، با خشونت قانونی تمام زیر بنای اقتصاد سنتی عراق را زیر ضرب گرفت. شرکتهای امریکائی با تمام نیرو به عراق هجوم آوردند و از سفره گسترده غارت اشغالگری بهره مند شدند. نوامی کلاین می نویسد برای نابود کردن کامل کارخانه های عراق" نیازهای این کارخانجات بر آورده نشد." محمد توفیق که در وزارت صنعت عراق کار میکرد بارها به من گفت که به کرات از مسئولین امریکائی در عراق خواسته بود که برای تقویت 17 کارخانه سیمان عراق که برای بازسازی ویرانه ها لازم بود ژنراتور در اختیار آنها قرار دهند و از این طریق دهها هزار عراقی به کار تولیدی گماشته شود. اما کارخانه ها معطل ماندند و چیزی نگرفتند. مسئولین نظامی و مدنی امریکائی تصمیم گرفتند سیمان را از خارج وارد کنند همان گونه که نیروی کار را از خارج می آوردند. با این صورت هزینه ها ده برابر می شد. " یکی از دستورات صریح برمر به بانک مرکزی عراق این بود که از هر گونه دادن یارانه به کارخانه جات مانده از رژیم سابق خودداری کنند." حال نتیجه روشن است. بازسازی از طریق کنتراتچیها آغاز می شود و در مواردی برای خرید یک ژنراتور 5 دست کنتراتچی دست به دست می شود تا جنس به محل برسد. و گفته اند که تا تریاق از عراق بیاورند مارگزیده مرده شود. هدف پروژه اشغال تکرار باید کرد که ربطی به پروژه حقوق انسانی و توسعه ملی و اقتدار محلی ندارد.هر گز. بنابراین ایرانیانی که دریوزه گی لابیستهای دولت امریکا و اسرائیل و غیره را می کنند و با ضربان قلب آنان تنفس کرده و شخصیت و مناعت خود را با معیارهای بیگانه معنی میکنند آتش بیار پروژه شوک تراپی به کشور خویشند. تلاش اشغالگران این است که ذهنیات و روحیات مردم را تسخیر ابهت و اوج قدرت نظامی خویش سازند، آن گاه با پروژه معروف به "خاویار و تفنگ" نظام جدید ارزشی و بازار را معرفی نمایند. برمر با تمام نیرو و با صراحت کلام این را در عراق عملی کرد. اما جهالت اشغالگران از کیفیت روانشناسی مردم و عمق ارزشهای فرهنگی دینی آنها سبب شد که انتظارات آنها بر آورده نشود.
نیروی اشغال با هر حرکتی تلاش دارد تا مردم عراق را از ارزشها و وابستگیهای ملی و غرور و مناعت عربی خویش جدا سازد. بنابر این هر چه بیشتر تلاش می شود تا نیروهای بیگانه توانمند و وجودشان حیاتی جلوه کند و ضمنا عجز و ناتوانی هویت عربی نشان داده شود. این گوشه ای از فلسفه ای است که فرید من در معرفی بازار آزاد بی مرز طراحی کرده است. هیچ بنی بشری نباید در مقابل این طرح مقاومت کرده و به گذشته، دارائی فرهنگی، پیشینه تمدن خود بنگرد. باید طوری اتمسفر آلوده گردد که مردم دیگر بیگانه را منجی و ولینعمت خود بدانند و خود را مستاصل و درمانده. برای تحقق این هدف کاخ سفید به اقدام بغایت جسورانه ای دست می زند و برمر برنامه ریزی می کند که اسکناس عراق در خارج به دست بیگانه چاپ گردد و به داخل کشور حمل شود. در نتیجه این وظیفه سنگین و جاه طلبانه به عهده یک شرکت انگلیسی به نام "دو لا رو" گذاشته می شود. اسکناسها چاپ شده، با هواپیما ها به عراق وارد می شوند و آن گاه با نفربرها و ارابه های امنیتی به تمام نقاط عراق ارسال می شوند. این اسکناسها وقتی در کامیونها در خاک عراق روان بود تا هزینه هزاران کنتراتچی امریکائی پرداخت شود که بیش از 50 در صد مردم دسترسی به آب آشامیدنی نداشتند و عراق در تاریکی مطلق می لرزید. این حرکت نوعی تلاشی است جهت استحمار و استخفاف بیشتر مردم عادی. در حالی که تمام مشاغل تعطیل و درب مدارس نیز تخته شده بود، برمر در فکر احداث یک رستوران مک دونالد در بغداد است. جنرال موتورز و دیگر غولهای مالی در همه جا می گردند تا از این خوان یغما متاعی به در برند. بانک سیتی گروپ در ازاء فروش نفت عراق قول وامهای طویل المدت می خواهد پیشنهاد کند. شرکتهای نفتی لاکویل روس، شل و اکسون هم در تلاشند و در پی امضا قرار داد.
برای بازسازی عراق به نوشته نوامی کلاین طرح ضد مارشال ریخته شد. 38 بلیون از کنگره امریکا، 15 بلیون دلار از سایر کشورها و 20 بلیون از محل نفت عراق.اما هیچکدام از این پولها به دست مشاغل کوچک عراقیان و یا مردم دریده و شوکه شده نرسید. در عوض نقشه ای در تکزاس و ویرجینیا کشیده شد وبه سخن بوش" تحفه جهان غرب" به مردم عراق روانه گشت . اما نیروی کار عراقیان برای بازسازی کشور خویش لازم نبود و هدف نوسازی مشاغل و دمیدن در روح استقلال کشور نیز نبود.پس چه بود؟ خوب، روشن است. کنتراتچیهای عراقی که در واقع شرکتهای مورد اعتماد واشنگتن بودند به میدان آمدند هالیبرتن، بیچل و شرکت پزرگ پارسونز، اینها ترجیح دادند که به جای کار گیری نیروی خود مردم از نیروی کار وارداتی سود جویند. چرا؟ چون به عراقیها اعتماد نداشتند. آبادگران کشوری که خواهان ابادی کشور تحت اشغال خود هستند، حاضر نیستند کشور را به دست خودی و با امال و ارزوهای انان اباد کنند. تنها شرکت هالیبرتن 50 هزار کارکن به همراه آورد. چرا؟ چون که اشغالگر مردم بومی را بی مقدار می داند و از همین عزیمتگاه است که دار و ندار ملی عراق و غرور و موجودیت این کشور در شرف نابودی قرار می گیردو عراق اصلی دارد بخار می شود و این خواسته شوک تراپیستهاست تا خود از نو از داخل جعبه های تکزاس ساخته تحفه ها را در بیاورند و موکتی درست کنند.
تمام دستورات نظامی و تصمیم گیریها با ایمیل یا پست برقی از کاخ سفید به بغداد ارسال می شود و انها باید آن دستورات را اجرا کنند. کن فیکون سیاست در عراق به این صورت عملی می گردد. زبان هم در چنگال تزویر اشغالگران اسیر است. برخی از مقالاتی هم که در روزنامه ها منعکس می شود سفارشی است.همه ارکستر با سازهای مختلف طوری رهبری می گردد تا کانداکتور ارکستر بتوانند بازتاب عملش را در صحنه ببیند. مردم از هستی و نیستی باید ساقط شوند." بگذار کسی که در حال مرگ است بمیرد.جرا که این فرد نزار شایسته مرگ است" این همان رهنمود شوک پراپیستهاست.
وقتی پیام آوران دموکراسی و آزادی با مردمی روبرو شدند که با ساز ارکستر آنها نمی رقصد ، به جای بیداری و تغییر روش در اجرای پروژه شوک تراپی و وحشت آفرینی مصصم شدند. مدارس در استراحت کامل است.موزه ها و آثار تمدن عراق و کتابخانه ها با بمبهای آغشته به اورانیوم اشباع شده به خاک ریزه بدل شده اند و از ویرانه دیواره های مدارس سربازان مسلح نشانه گیری می کنند، پس چه بهتر سفارش کتب درسی هم داده شود. کتب درسی به مدارس عراق و به فرزندان مسلمان عرب. خوب ، شرکتهای خصوصی از سیر تا پیاز را آماده می کنند. کرییتیو آسوشییتز Creative Associates که شرکت خصوصی مستقر در واشنگتن دی سی است ، که کار مدیریت و مشاوره آموزشی می کند با عراق کنترات می بندد و بیش از 100 میلیون دلار جهت این کار مطالبه می کند. تا کتب درسی مدارس عراق را تهیه کنند. احمد الرحیم، یک فرد عراقی- امریکائی که با این شرکت همکاری می کرد چنین شرح می دهد: " فکر اولیه این بود که مواد درسی و متون کتب را بنویسیم و به عراق وارد کنیم. اما وقتی همه چیز آماده شد عراقیها شکایت کرده و گفتند: هر چه از خاک امریکا بسته بندی شده، به عراق آورده شود غیر قابل قبول لست. و کل پروژه باطل گشت."
(بر جای رطل و جام می گوران نهادستند پی-----بر جای چنگ و نای نی آواز زاغ است و زغن
این سان که چرخ نیلگون( بخوان اشغالگران) کرد این سراها سرنگون-دیار کی گردد کنون گرد دیار یار من)
دموکراسی بومی یا محلی
اندیشه ای به بخش خصوصی ارجاع شد که مبنی بر پدید آوردن دمکراسی بومی در عراق بود.این پروژه هم همچون کالائی به بخش خصوصی احاله گردید و شرکت آر-تی-آی مستقر در کارولاینای شمالی موظف گشت در قبال 466 میلیون دلار "دموکراسی بومی" به عراق بیاورد . معلوم نبود که یک شرکت امریکائی با چه کیفیتی می خواهد به یک کشور مسلمان دموکراسی به ارمغان آورد.ببینیم از این امامزاده جه معچزه ای به مردم عراق خواهد رسید. رهبری شعبه مستقر در عراق این شرکت عظیم، بیشتر تحت تاثیر و سلطه چند رئیس بالا رتبه به رهبری جیمز میفیلد بود که خودش از "مورمونها" بود. او معتقد بود و نیز به این اندیشه رسیده بود که مسلمانان کتاب مقدس مورمنها را هم طراز با آموزه های حضرت محمد خواهند یافت. او در یک ایمیلی یا پست برقی چنین اظهار داشت که عراقیها آموزه های او را پذیرفته و مجسمه او را در چهار راههای عراق به عنوان بنیانگذار دموکراسی عراق بر پا خواهند کرد. اگر ملا نصرالدین امروز زنده بود شاهد بود که بر سر لحاف او چه نقشه ها که کشیده نمی شود.جل الخالق
این همه ظرائف و دقایقی که شوک تراپی در لابراتوار عراق به ازمایش گذاشت و این همه نوآوری وابتکار و عملیاتهای پی در بی با دوز بالای خشونت وحشت ، تخدیر و تحمیق که در این سالها در این خاک به آزمون در آمد؛ گرهی از کار فر بسته مردم نگشود. نه دین مورمونی جیمز میفیلدی در کربلا کپیه شد، نه بسته بسته بندی شده در صندوقچه تکزاس که قرار بود پارادایم دموکراسی باشد در موصل به بار نشست، و نه دوز بالای شوک تراپی فریدمنی که با دستان فولادین رامسفلدی که در عراق پیاده شد توانست جو صلح و دوستی ملی به این خاک تاریخا بلا دیده بیاورد و نه سگهای درنده موسوم به جرمن شفرد که فکر میکردند این سگها بتوانند مقاومت جویان مسلمان را از پای در بیاورند اندیشه عاشورا را از اذهان مردم پاک کرد، و نه شوک تراپیهای مذموم زندان ابوقریب و مهمانان سالوادوری و ماموران شیلیائی یادگار پینوشه، توانستند این یک تکه خاک را آرام کنند، مگر اینکه برنامه پاکسازی انسانی در کار باشد. از ویرانه های دست ساز اشغالگران و مخروبه های شهر ها و روستاها از یک سوی مقاوت مردمی شکل گرفت و از سوئی رادیکالیسم و افراط گری اسلامی به صورت هار و ترور گونه خود را نمایان شاخت. القاعده ظهورکرد. در واقع شوک واردکنندگان، ملت شوکه شده را به واکنش علیه شوک گرائی کشاندند. و کسی هم به فکر میلیونها عراقی در به در نیست. امریکا که موجد و بانی این تراژدی عظیم انسانی است فقط در خاک خود چند صد عراقی را جای داده است و در حالی که هزاران کودک چشم و گوش و اجسادشان زیر خشونت شوک تراپیستها سوخته و داغون می شدند، رسانه های امریکائی با اب و تاب از معالجه یوسف
کوچولو، فرزند کوچک عراقی که در امریکا زیر جراحی پلاستیکی رفت؛نمایش نشان می دادند.کودکی که صورتش عمیقا سوخته بود. به تصویر بنگرید این کودکی که برادر و خواهرش را تازه دفن کرده در چه فکری به آینده خود خواهد بود و با عاملان آن چسان عمل خواهد کرد؟
عراق آ ئینه تمام نمائی در برابر ماست
کسانی که به هر دلیل و با هر موضعی برای بهبود شرایط در ایران فردا به نیروی بیگانه و قهر و آتش او دل بسته اند، باید ابعاد پروژه شوک ترپی امریکا را مطالعه نمایند. امریکا کاری را که توسط دیک چینی ها در بالکان انجام داد و به قطعه قطعه کردن این خاک انجامید کاری است که در عراق تحت نام فدراسیون عراق می کند. اینان نگران حقوق مردم ما نیستند. دولتمردان ایران بهتر است با اجرای مفاد قانون اساسی و رسیدگی به خواسته هایالقوام و ملیتهای ایرانی راه همبستگی ملی را تواناتر سازند و بهانه ای به اشغالگران عراق ندهند. امریکا در پی سوار شدن بر این موج نارضایتی است. اما ابلهانه است کسی فکر کند که امریکا در پی گسترش آزادی و خدمت به مردم ایران است. عراق آئینه تمام نمائی است. ( ادامه دارد)
Hamid.d@ shaw.ca
نام کتاب:
Naomi Klein
The Shock Doctrine
The Rise of Disaster Capitalism, 2007
postamble();
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر