http://www.roshangari.net/روشنگری. آبزرور، هفته نامه انگليسي، در شماره يک شنبه 9 دسامبر2007 يک گزارش، يک ويديو و يک گالری عکس دارد. وقتی اين مجموعه را ببينيد، احساس می کنيد کوچک ميشويد، به اندازه يک ذره، حتی از آن هم کوچک تر: در مقابل ابعاد بزرگ جنايتی که بر بی دفاع ترين موجودات بشر می رود، در مقابل ظرفيت رياکاري، در مقابل آن خروارها خباثت بی حيايی که تحت هر عنوان: خدا، مذهب، ايمان، عدالت، مهرباني، دمکراسي، آزادی و هرنام ديگری که بتوان با آن مردم را فريفت؛ زمينه تقويت ناداني، بی خبري، خرافات و دروغ را فراهم ميکند تا به تداوم سلطه و حفظ منافع قشر نازکی ياری رساند، و در مقابل ژرفای هولناک شکافی که در اين دهه آغاز قرن بيست و يکم، نعمت را در يک طرف و نکبت را در طرف ديگر انبوه کرده است. بيدادی که در اين مجموعه به نمايش گذاشته شده، از چنان مسير پيچيده ای در اعماق ريشه دوانده که آمران جنايت نامريی ميشوند و عاملان به اندازه قربانيان از دست رفته اند. همين است که احساس ناتوانی و کوچکی در انسان بوجود می آورد. در ويديو کودکی 12 ساله را مشاهده ميکنيم که مادرش به قصد کشتن او آب داغ و سودا روی او ريخته است ،دختر 13 ساله ای را می بينيم که پدر تلاش کرده زير شکنجه او بکشد، جای زخم و شکنجه بر سر وصورت و بدن کودکان 16-4 ساله را مشاهده ميکنيم که اثر حملات و آزار مردم است. مادران و پدران جوان را مشاهده ميکنيم که از گزارشگر آبزرور ميخواهند بچه های آنها را بگيرند و ببرند:, بچه ها را ببريد، ما پول نداريم، پول مراسم را به کشيش بدهيد يا اينها را ببريد..., آنها صورت حق به جانب دارند،اعم از جوان و پير، زن و مرد وحشت زده اند، از بچه های خود تا سرحد مرگ وحشت دارند... جرم اين کودکان چيست؟ مادران و پدران،اهالی محل، کشيش و واعظ ده جرم کودکان بی گناه را برای ما شرح ميدهند:آنها ,جادوگرند,، ,جن زده اند,، شيطان در جسم آنها حلول کرده است و به آنها وظيفه داده که مرگ و بدبختی و بيماری و بيکاری را به اهالی بدهند. حتی يک دختر بچه 6 ساله که خودش قربانی است در ويديو در مورد ,جرم, خود، به ,شهادت, گرفته ميشود. او خودش ,اعتراف, می کند. گزارش از روستای آکوا ايبوم واقع در دلتای نيجر است. اين نام در يک ,فلاش بک, انبوهی خاطره به همراه می آورد: کنترل انگلستان از نيمه دوم قرن نوزدهم و کشف دريايی از نفت .. بزرگ ترين توليد کننده نفت آفريقا در حال حاضر.. بزرگ ترين عامل پديده گلخانه ای و فجايع زيست محيطی در آفريقا، مردم اگونی که به آلودگی آب و نابودی زمين و منابع غذای شان اعتراض ميکردند و هدف گلوله و تعقيب قرار می گرفتند، اعدام کن ساراويوای شاعر به جرم دفاع از اين مردم، کمپانی های شل و شورون، ,گارد ملی واکنش سريع, که پول، اسلحه، حتی هلی کوپتر و هواپيمايش را کمپانی های نفتی تامين کردند تا به سوی جمعيت آتش بگشايد و صدها تن را به خاک بيندازد، روستاها را بسوزاند و مردم را بکوچاند، ژنرال اباسانجو و تحول ميمون او به يک رئيس جمهور ,دموکرات, و يک مسيحی دوباره حيات يافته born-again Christian که مقامات معتبر بين المللی از جمله دونالد رامسفلد معروف چاپلوسانه به خدمتش شتافته اند، همسران متعدد ژنرال دموکرات شده و فرزندان متعددتراو که در نيجريه، لندن و واشينگتن به ,خدمت, مشغولند، از جمله خدمت دو تن از آنها به کارزار انتخاباتی بوش در 2004 با ميليون ها دلار .. ايدز و کودکان فقير تحت الحمايه ,بانوی اول, که مرگ او در لوکس ترين کلينگ اسپانيا زير عمل جراحی زيبايی به شايعات در مورد فساد مالی و تجمل پرستی و نقش اش در سرکوب آزادی خاتمه داد.. سرمايه گذاری چينی ها و رقابت با غرب برای بدست آوردن دل جانشين اباسانجو، و جمعيتی که همان به متشکل از ده ها قوم با 250 زبان باقی بمانند تا سلطه بر آن آسان تر باشد. تريسی مک وی تهيه کننده گزارش آبزرور مينويسد ثروتی که معادن نفت و گاز از اين حاشيه آفريقای جنوبی به جهان پمپاژ می کنند، از کنار ميليونها فقير رد ميشود:فقر، و تنش و ناآرامی حاصل از آن ,اکنون به پديده هولناک و جديدی ميدان داده است که قربانی آن صدها، يا شايدهزارها کودک است.. و اين جنايت زير پرچم مسيحيت صورت ميگيرد., ابتکار بازار رقابتی در ويديو و در عکس ها کشيش را می بينيم که مردم را از ,جادوگرانی, که روح شيطان در وجود آنها حلول کرده می ترسانند و ضرورت پاکسازی از آنها را موعظه ميکنند. وچه کسانی هستند که ريشه کن کردن ,مفاسد اجتماعی, و ,القائات شيطانی, را برعهده دارند؟ در کشور خودمان نمونه اسلامی آنها را می شناسيم: همانها که ,خداوند, مسووليت ,امر به معروف و نهی از منکر, و وظيفه ,ارشاد, و ,ارعاب, مردم را به آنها واگذار کرده است: روحانيون، کشيش ها و واعظان. ثروتی که با کشتی های شل و شورون - ,يکی از آنها به نام خانم رايس,- از دلتای نيجر خارج ميشود، ,بهره, ای هم به مردم فقير اين ناحيه اختصاص داده است: لشگر اوانجليست ها. مردم نميتوانندادعا کنند حتی هزينه آموزش و پرورش و بهداشت شان را هم از منابع شان پرداخت نمی شود. چنانکه در ويديو می بينيم و درگزارش می خوانيم کشيشان در اينجا هم ,آموزش, ميدهند و هم ,معالجه, می کنند. خانم مک وی می نويسد دراين شهر تقريبا همه به کليسا ميروند. برای هر سه يا چهار خانه يک کليسا وجود دارد و تابلوهای فلزی و پارچه ای بين صخره ها و درخت ها همه جا مردم را به کليسا دعوت ميکنند. نام هايی مثل ,انجمن عهد جديد,، ,کليسای ماموريت خدا,، ,کوه دعای صهيون,، ,پيروزی خدا,، ,برادران صليب, همه جا ديده ميشود: در اين مراکز، در پشت درهای بسته ای که با مهارت نقاشی شده اند کشيش ها به کسب درآمد مشغولند، از يک راه عجيب: ,بيرون کردن شيطان از بدن,. به نوشته مک وی مردم هرنوع بدبختی اعم از بيکاري، طلاق يا بيماری را به حلول شيطان نسبت ميدهند. اشاعه اين تلقی خرافی از مصائب دلايلی قويتر از ماندگاری باورهای کهنه مردم آفريقا دارد که کمی پائين تر به آنها می رسيم. اما بايد تاکيد کرد ,حضرت مسيح, در اشاعه اين خرافات همانقدر نقش دارد که ,حضرت محمد, در جنايات بنيادگرايان اسلامی حاکم و غيرحاکم. به گفته مک وی تعداد زياد کليساهايی که با هم رقابت ميکنند، يک بازار رقابتی فشرده بوجود آورده و تشخيص ,جن زدگی, کودکان و بيرون کردن شيطان از روح و جسم آنها به وسيله ای برای گرمی بازار کشيش ها تبديل شده است. او تاکيد ميکند که وضعيت جنون آميزی بوجود آمده، کودکانی که ,جن زده, خوانده ميشوند زير حملات تمام اهالی و حتی پدر و مادر قرار ميگيرند. کودکانی را که توسط کشيشان به عنوان جادوگر انگشت نما ميشوند:,می سوزانند، مسموم ميکنند، کتک ميزنند، به درخت می بندند، زنده زنده می سوزانند و يا صاف وساده زير ضرب و شتم آنها را از شهر فراری داده و در بيشه ها رها ميکنند., برخی از والدين در دسته هايی گرد هم می آيند و پولی رويهم ميگذارند تا به کشيش بدهند که شيطان را از روح کودک خارج کند. اين پول برابر سه تا چهار ماه حقوق يک کارگر است. با وجود اين کشيش بعد ازرفع جن زدگی ميگويد شيطان ممکن است دو باره به روح کودکان بازگردد و به يک دوره ديگر خارج کردن آن از بدن کودک نياز است. مادرم مرا دوست ندارد مک وی مينويسد مساله به چند مورد معدود محدود نيست و کاملا عمومی شده است. در اسيت اکت در کنار يک جاده کلبه ای هست که درون آن مثل يک مرغدانی کثيف و بدبوست و چيزهايی مثل تخت در آن چيده شده و روی هر تخت سه بچه بسته شده اند. اين ها قربانيان کشيش ها و مراسم طولانی شبانه آنها برای بيرون آوردن شيطان از بدنشان هستند. بچه های بيچاره که رها شده اند، به باور تمام شهر ملعون های شيطان زده به شمار می روند. مک وی با يکی از اهالی شهر به نامSam Ikpe-Itauma ملاقات کرد که از معدود کسانی است که به اين ديوانگی باور ندارند. او و همسرش خانه خود را برای نگهداری از اين کودکان اختصاص داده اند و اکنون 131 کودک در اين خانه به سر می برند. خود زن و شوهر به علت پناه دادن به ,ملعون, ها، مورد حمله اهالی قرار ميگيرند. ايتااوما به مک وی ميگويد از روی اتفاق اين پروژه را شروع کرد. او که از مشاهده سه کودک ,ملعون, و رهاشده پريشان شده بود، آنها را به خانه خود آورد، اما کودکان بدبخت بلافاصله اين پناهگاه را پيدا کردند و روزانه تا 15 کودک جديد به خانه او پناه می آوردند. به گفته ايتااوما به نسبت هر پنج کودکی که در خيابان مشاهده ميشود، احتمالا يک کودک و حتی بيشتر به قتل رسيده اند، بويژه که اهالی محل ناپديد شدن کودکان را ناديده ميگيرند و کسی از تعداد واقعی کودکان قربانی اطلاعی ندارد. مری سودناد يک کودک ده ساله که در اين پناهگاه به سر ميبرد پروسه ,جادوگر شدن, خودش را اينطور شرح ميدهد: برادر کوچکم مرد. کشيش گفت علتش اين است که من جادوگرم. سه مرد به خانه ما آمدند. من آنها را نمی شناختم. مادرم خانه را ترک کرد. مردها را گذاشت. آنها مرا زدند. مری دستش را زير چانه اش می گذارد که نشان بدهد چطور پدر روی شکمش خوابيده ومردها را نگاه ميکرد. بعد از کتک و آزار، او را به کليسا بردند تا کشيش مراسم ,معالجه, را انجام دهد. فردای آن روز مادر او را به جنگل برد. مقداری از ميوهای مسموم جنگلی را چيد و به زور در گلوی او ريخت. مادر او را تهديد ميکرد اگر سم کار او را نسازد، آنوقت او رابا سيم به دار خواهد زد. دختر نمرد و مادر آب داغ و سودا را روی سر و تمام بدن او ريخت و پدر دختر را که از درد فرياد ميکشيد به صحرا برده و رها کرد. او چند بار بيهوش شده و به هوش آمد ولی مدت طولانی در دور و بر خانه باقی ماند و بعد از آن بود که به جنگل رانده شد. او در اين هنگام فقط 7 سال داشت. مری داستانش را با اين جمله خاتمه داد: ,مادرم مرا دوست ندارد, و اشکی از گوشه چشمش روی گونه اش روان شد. مک وی سرگذشت تعدادی ديگر از کودکان رانقل ميکند. بعضی از آنها: *گري،8 ساله، تشخيص ,جادوگر, بودن او بوسيله يک ,زن پيغمبر,، نفرين مادر پس از آن شب، به آتش کشيده شدن توسط پدر با بنزين موتور سيکلت خودش. زخم شکنجه ها و سوختن روی بدن گری باقيمانده و چشمش آسيب ديده است. دلخراش اينکه او ميگويد پدر و مادرش را دوست دارد و از همه ميخواهد او را پيش آنها برگردانند. ,تقصير آن زن پيغمبر, است. *ماگروز، 7 ساله، مادرش يک حفره در زمين کند تا او را زنده دفن کند... *اکيمی آبيا، دور مچ پايش زخم هولناکی ديده ميشود و راه رفتن برای او خيلی درد آور است. وقتی ,جادوگر, تشخيص داده شد، پدر و مقامات کليسا او را به درختی بستند. طناب پوست و گوشت را تا استخوان کند و دختر 13 ساله بيش از يک هفته همانجا رها شد. *تعدادی از قربانيان برادر و خواهر هستند. مثلا پرنس 4 ساله و ريتا 9 ساله. ريتا به مادرش گفت خواب ديده در يک ميهمانی دوست داشتنی است که مقدار زيادی خوردنی و نوشيدنی در آن عرضه ميشد. همين برای تشخيص ,جادوگری, او کافی بود، زيرا ميگويند جادوگران نيمه شب ها گرد هم می آيند. برادر بيچاره هم چون هم غذای او بود و با توجه به ,اصول ناظر بر شيوه سرايت جادوگری,، به همان مصيبت دچار شد. مک وی می نويسد از سال 1998 تاکنون حدود 5000 کودک به اين شيوه رها شده اند. اجسادزيادی در جنگل و رودخانه پيدا شده است. هر کشيشی که تعداد بيشتری کودک جادو گر پيدا کند، معروف تر ميشود و پول بيشتر به دست می آورد. بسياری از خانواده ها ماهانه قسط می پردازند و اموال خود را ميفروشند تا به کشيش بپردازند. ,جهالت سياه, يا ,رياکاری سفيد,؟ آيا اين باورهای عقب مانده آفريقايی هاست که اين پديده دردناک را بوجود آورده است؟ به گفته مک وی چنين نيست. او مينويسد اگرچه اعتقاد به پزشکان جادوگر در قبايل آفريقايی وجود داشت و اگرچه بخش کوچکی از مسيحيان بومی از قرن 19 در اين منطقه ميزيستند، اما اين نوع خرافات را ميسيونرهای اوانجليک آمريکايی و اسکاتلندی طی 50 سال اخير به اين منطقه آوردند. ,روح شيطان، خصوصيات شيطانی و معجزات به فراوانی در انجيل يافت ميشود و به کشتن جادوگران در اکسدوس، کتاب دوم تورات و انجيل جديد اشاره رفته و تعبير مطابق متن برای جلب توجه مردم به کار ميرفت., مک وی اما منابع تقويت اين تلاش های ,روحانی, را در زمانی نزديک تر پيدا ميکند. در کليسای ترو تميز Liberty Gospel Church که پاستور جو ايتا Pastor Joe Ita با کراوات و لباس شيک خود در آن موعظه ميکند و در حاليکه کنار ماشين آئودی براق خود نشسته به مک وی قول ميدهد که کليسای او ,به متن انجيل وفادار است, و , مذاهب دروغين, را افشا ميکند. اين کليسا در دلتای نيجر حدود 60 شعبه دارد. موسس آنها زنی است به نام Helen Ukpabio که خانه لوکس و ماشين Humvee گرانقيمت او در شهر سرزبان هاست. بسياری از مردم از او ممنون هستند که DVD های اوانجليک را ميان آنها پخش ميکند. مردم اطلاعات خود را در مورد جادوگری کودکان از اين دی وی دی ها می گيرند. پاستور ميگويد او برای مراسم جن گيری پول نميگيرد، اما تصديق ميکند مقلدان او فقيرند و برای اينکه بتوانند به کليسا هديه بدهند بايد کار کنند. او از خيرات بخشش به کليسا وقتی که فقير هستيد ميگويد: , ما تنها کسانی هستيم که به اسرار جادوگران واقفيم. والدين به اينجا نمی آيند که بچه های شان را رها کنند. ولی وقتی يک بچه جادوگر است، شما بايد بگوييد:, اين چيه که آنجاست؟ اين بچه شما نيست,. والدين وقتی علايم را می بينند پيش ما می آيند. ولی مساله اين است که اگر بچه خود را رها کنيد، هنوز نفرين شده هستيد، حتی اگر بچه تان را بکشيد، نفرين همچنان برجاست. بنابراين حتی بعد از آن هم بايد به اينجا بياييد تا مراسم انجام بگيرد. ما ميدانيم جادوگرهاچطور عمل ميکنند. يک جادوگر يک طلسم روی کرست مادر می گذارد و مادر سرطان می گيرد. ولی ما همه چيز را نميتوانيم به جادوگران منتسب کنيم. جادوگران به گرايش عمل ميکنند. مثلا آنها معمولا ايدز به مردم نمی دهند، ولی اگر منحرف باشيد، آنوقت تو را به ايدز مبتلا می کنند., پاستور ايتا و کليسايش، فقط يکی از مراکز اشاعه اين خرافات و جنايات ناشی از آن است. شهر زير سيطره انواع کليساهاست که با قوت مشغول ,آموزش, و , معالجه, مردم هستند. مک وی غروب همانروز که به ديدار پاستور جو ايتا رفته بود، به بخش ديگر شهر رفت و شاهد موعظه عمومی کليسای,نجات دهنده حقيقی, بود.از بلندگوی کليسا صدای فرياد واعظ پخش ميشد : ,آه، خداوندا جادوگران را از ما دور گردان,. آن شب، ويژه مراسم عمومی کليسا برای جن گيری بود. در حاليکه بلندگو دعای رفع جن را پخش ميکرد، طبل ها ميزدند و مردم در ميدان روبروی کليسا می رقصيدند. گروهي، پنج کودک ,مبتلا, را که يکی از آنها نوزاد بود خدمت کشيش ميبرد و در مقابل کشيش زانو ميزند. کشيش با دستش به نوبت روی سر کودکان فشار می آورد و آنها سرشان را در دامن مادر پنهان ميکنند. مک وی مينويسد والدين برای انجام اين مراسم بايد پول را به صورت نقد پرداخت ميکردند. خدايی که تلفن همراه ميدهد، اما دارو نميدهد مک وی با ويکتور ايکوت يکی از رهبران ايلی نيز ملاقات می کند که يکی ديگر از نادر کسانی است که علنا عليه اين کليساها که آنها را , بی ارزش, ميخواند حرف ميزند. او حتی جرات کرده خواهر زاده خود، مبت، را که يک ,جادوگر, ملعون است به خانه بياورد. مادر مبت برای کشتن او، روغن زيتون و ميوه های مسموم جنگلی را به او خورانيد، مردانی از اهالی محل را برای زدن او به خانه آورد. کشيش او را به درخت بست ولی چون مادر پول نداشت که برای مراسم جن زدايی بپردازد، او را از درخت بازکرد. مبت گريخت و به قربانيان رهاشده ی ديگر پيوست. او اکنون 11 سال دارد و از آن زمان مادرش را نديده است. برعکس گری او مادرش را دوست ندارد و تاکيد ميکند: ,او مادر بدی است., مک وی به جستجوی مادر برآمد. او با يک تلفن همراه بازی ميکرد و از عملش شرمنده نبود. او به مک وی گفت دختر به او بيماری داده است. علايم بيماری به نظر مک وی نشان ميداد که زن مبتلا به مالارياست. او به معده اش اشاره کرد و گفت: توی دلم داغ است. او آب بدن من را کشيده است. هيچکاری نميتوانستم بکنم. او بچه کله شقی بود. خيلی کله شق. مک وی از مادر پرسيد: اگر بچه در جنگل بميرد، چه؟ زن شانه اش را بالا می اندازد: خواست خداست. دست خداست. گالری عکس و ويديوی آبزرور را که نشانی آنها در زير آمده است، مشاهده کنيد.
*برای اطلاعات بيشتر در مورد ميسيون های مذهبی به مقاله زير در روشنگری مراجعه کنيد. در آنجا ميخوانيد تنها يکی از کليساهای کره جنوبی اعلام کرده تا سال 2030 تعداد ميسيونرهای خود را به 100000 خواهد رسانيد و در حال حاضر ايالات متحده با 46000 ميسيونر در جهان رتبه اول را دارد. http://www.roshangari.com/as/ds.cgi?art=20070905014353.html*گزارش http://observer.guardian.co.uk/world/story/0,,2224553,00.html*ويديو http://www.guardian.co.uk/news/video/2007/dec/09/video*گالری http://www.guardian.co.uk/observer/gallery/2007/dec/09/witches?picture=331488389
*برای اطلاعات بيشتر در مورد ميسيون های مذهبی به مقاله زير در روشنگری مراجعه کنيد. در آنجا ميخوانيد تنها يکی از کليساهای کره جنوبی اعلام کرده تا سال 2030 تعداد ميسيونرهای خود را به 100000 خواهد رسانيد و در حال حاضر ايالات متحده با 46000 ميسيونر در جهان رتبه اول را دارد. http://www.roshangari.com/as/ds.cgi?art=20070905014353.html*گزارش http://observer.guardian.co.uk/world/story/0,,2224553,00.html*ويديو http://www.guardian.co.uk/news/video/2007/dec/09/video*گالری http://www.guardian.co.uk/observer/gallery/2007/dec/09/witches?picture=331488389
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر