دوشنبه ۱۹ آذر ۱٣٨۶ - ۱۰ دسامبر ۲۰۰۷
dr.bayatzadeh@ois-iran.com
آقای ناصر کاخساز يکی از افراد سرشناس در بين فعالين سياسی خارج از کشور،در ماه قبل مقاله ای تحت عنوان «حقوق بشر و مسئله رشد اجتماعی» بنگارش در آورده بود، که آنرا در دو بخش از طريق سايت « ايران امروز» انتشار داد. (١)همچنين آن نوشته را برخی ديگر از سايت های اينترنتی انتشار دادند.
آقای کاخساز به بخش دوم مقاله خود، يک « تيتر دوم » بعنوان « حقوق بشر در ایران از به رسمیت شناختن دولت اسراییل میگذرد» اضافه کرده بود. بنظر من او با اضافه کردن آن « تيتر دوم » به بخش دوم مقاله خود، نه تنها حکمی جديد و غير منطقی در باره چگونگی روند تحقق حقوق بشر در ايران صادر نموده است، همچنين بر پايمال شدن حقوق بشر فلسطينی ها توسط دولت اشغالگر و غاصب اسرائيل در سرزمينهای اشغالی فلسطين پرده استتار کشيده است و در واقع با اظهار نظر و موضعگيری نادرست ، غيرمسئولانه و بی ربط خود، به تبليغات گمراه کننده ای دست زده است.
بيان چنان گفتار غير منطقی و غير مسئولانه ای از سوی آقای ناصر کاخساز باعث تعجب من شد!!
من ( منصور بيات زاده ) با تمام احترامی که برای آقای ناصر کاخساز قائلم، نمی توانم در مقابل « حکم » صادر شده از سوی ايشان در باره چگونگی تحقق «حقوق بشر» در وطنمان ايران ــ که يکی از مسائل کليدی جامعه ما می باشد ــ و ربط دادن آن خواست به خواست « به رسميت شناختن دولت اسرائيل » از سوی دولت ايران ، سکوت اختيار کنم و از کنار اين گفتار غير اصولی و غلط ، که در واقع چيزی جز تبليغ يکطرفه بنفع دولت اشغالگر اسرائيل نيست بگذرم!
ضروريست متذکر شد که تعجب من بدين خاطر نبود که چرا چنين اظهارات غير معقولانه و غير مسئولانه و بی ربطی از سوی فردی بيان گشته است ، که در دوران رژيم محمد رضا شاه پهلوی ، باتفاق مبارزينی همچون شکرالله پاکنژاد (شکری)، مسعود بطحايی و ١٥ مبارز ديگر از قبيل ناصر رحيم خانی و محمد رضا شالگونی معروف به « گروه فلسطين » (٢) محاکمه شدند، که عده ای از آنها در هنگام خروج غير قانونی از مرز ايران (در ناحيه خرمشهر ـ حلبچه ) بخاطر پيوستن به رزمندگان فلسطينی ، دستگير شده و برخی ازآن افراد بعدأ توسط عباس شهرياری ( معروف به مرد هزارچهره ) ... لو رفته بودند، که در سال ١٣٤٩ در دادگاه نظامی بدوی سه نفر از افراد که نامشان ذکر شد ( پاکنژاد، کاخساز، بطحايی ) ، به حبس ابد با اعمال شاقه محکوم شدند و در «دادگاه تجديد نظر نظامی» بجای تخفيف در حکم دادگاه بدوی ، برای ٧ نفر از جمله آقای کاخساز حکم حبس ابد صادر شد و حکم ٥ سال زندان محمد رضا شالگونی به ١٠ سال زندان تبديل گرديد، که اگر افشاگريها و مبارزاتی که در آن زمان از سوی کنفدراسيون جهانی محصلين و دانشجويان ايرانی به حمايت از حقوق دمکراتيک آن افراد و در اعتراض به پايمال شدن حقوق بشر در ايران در سطح جهان انجام نگرفته بود، هيچ بعيد نبود که بعضی از آن افراد از سوی رژيم شاه به جوخه اعدام سپرده می شدند. در رابطه با حکم نهائی دادگاه نظامی ، روزنامه لوموند در آنزمان نوشت: « هنگامي كه رئيس دادگاه احكام را قرائت ميكرد، محكومين به حبس ابد در حين شنيدن احكام به خواندن سرود انترناسيونال پرداختند».
با توجه به توضيحاتی که رفت ، ضروريست متذکر شد که بنظر من ، اين حق آقای ناصر کاخساز است که در نظرات و عقايد گذشته خود تجديد نظر نمايد و نظرات و اعمالی را که در دوران رژيم شاه صحيح ارزيابی می کرده است ، از جمله دفاع از حقوق پايمال شده مردم فلسطين و حمايت از مبارزات نيروها و مبارزين فلسطينی که عليه بی عدالتيهای ارتش اشغالگر اسرائيل دست به مقاومت زده و با مقاومت و مبارزات خود، آزادکردن سرزمين های اشغالی فلسطين را هدف داشتند و در آنزمان به داشتن چنان نظرات و عملکردهائی افتخار می کرد، بطوريکه در دادگاه نظامی شاه، پس از اينکه به حبس ابد با اعمال شاقه محکوم شد، سرود انترناسيونال را باتفاق همرزمان خود خواند، اما در مقطع کنونی عکس آن نظرات را داشته باشد و حتی به تبليغ نظرات جديد خود، يعنی برسميت شناختن دولت اشغالگر اسرائيل بپردازد، بدون اينکه کوچکترين توجهی به حقوق پايمال شده مردم فلسطين از سوی آن دولت اشغالگر بنمايد!!
انتقاد من در اين نوشته بهيچوجه متوجه تغيير موضع سياسی ايشان ــ صرفنظر از اينکه من با مواضع ايشان موافق و يا مخالف باشم ــ نيست ، چون من همانطور که قبلا اشاره کردم ، حق تجديد نظر در مواضع سياسی را از حقوق دمکراتيک هر فردی از جمله ايشان می دانم. انتقاد من به ايشان مربوط به «حکمی» است که ايشان در رابطه با « تحقق حقوق بشر» در ايران صادر نموده است و آن عبارتست از برسميت شناختن دولت اسرائيل از سوی دولت ايران. همانطور که قبلا اشاره رفت ، من چنين شرط و شروطی را قبول ندارم و آنرا غلط و انحرافی ارزيابی می کنم.
البته بی جا نيست در رابطه با شرط و شروط آقای کاخساز در رابطه با تحقق حقوق بشر در ايران ياد آور شد که اگر ما معيار تحقق حقوق بشر در ايران را ، آنچنانکه اين جناب در مقاله مورد بحث ، «برسميت شناختن دولت اسرائيل» بيان کرده اند ، بپذيريم ؛ در چنين حالتی حتمأ بايد قبول کنيم که در دوران رژيم محمد رضا شاه پهلوی ، حقوق بشر در ايران مستقر بوده است ، زيرا رژيم محمد رضا شاه ، نه تنها دولت اسرائيل را برسميت می شناخت، بلکه با آن دولت اشغالگر رابطه حسنه نيز داشت ، بطوريکه مأمورين « موساد» در تربيت مأمورين «ساواک» زحمات زيادی را متقبل شدند، و فراموش کنيم که در آنزمان شکنجه گرانی همچون يوسفی، عضدی ، حسين زاده ... در زندانهای قزل قلعه و اوين حضور داشتند!
من هيچ شکی ندارم که آقای ناصر کاخساز همچون نگارنده ( منصور بيات زاده ) و بسياری از طرفداران حقوق بشر در ايران و جهان قبول دارند که « حقوق بشر » ، « حقوقی » است که شامل حال تمام انسانهای سراسر کره زمين ، صرفنطر از مليت ، جنسيت ، وابستگی قومی و نژادی و مذهب آنها می شود و در رابطه با توجه باين اصل، بهيچوجه نبايد تفاوتی بين پايمال شدن حقوق بشر در ايران و يا در سرزمين های اشغال شده فلسطين قائل شد! حال چرا و بچه دليلی ايشان بدون در نظر گرفتن اين واقعيت که هم ايرانيها، هم فلسطينی ها و هم اسرائيليها ( يهوديها) ... همگی « بشر » هستند، با وجود اين ، چنان حکم يکطرفه و بی ربطی را در رابطه با چگونگی تحقق حقوق بشر درايران صادر نموده اند، بدون اينکه در نوشته خود حد اقل به پايمال شدن حقوق فلسطينها از سوی مأمورين دولت اشغالگر اسرائيل کوچکترين توجه ای کرده باشند ؟
گفتار آقای کاخساز در رابطه با شرايط برقراری حقوق بشر در وطنمان ايران ، همانقدر نا وارد و بی اساس می باشد که نظرات آن بخش از ايرانيان که به پايمال شدن حقوق بشر در ايران بدرستی ايراد دارند ولی با وقاحت بيان می دارند که پايمال شدن حقوق فلسطينی ها توسط دولت اسرائيل بما ايرانيان چه ربطی دارد و در واقع اين حضرات با استدلال غلط خود بر «جهانشمول بودن حقوق بشر » خط بطلان می کشند و در گفتار خود چنين جلوه می دهند که ما ايرانيان بايد فقط از « حقوق بشر در ايران» دفاع کنيم ، اگرچه سعدی علی الرحمه ، گفته است:
بنی آدم، اعضای يکديگرند که در آفرينش زيک گوهرند؛
در رابطه با به رسميت شناختن دولت اسرائيل ، ضروريست متذکر شد که سازمان سوسياليست های ايران ، که من ِ مصدقی يکی از اعضای آن می باشم ، بر اين نظر است که وجود کشور اسرائيل بعنوان يکی از کشورهای خاورميانه که همچنين عضو سازمان ملل متحد است، واقعيتی انکار ناپذير است. هر زمان که دولت وقت آن کشور حاضر شود سرزمينهای اشغالی فلسطينی ها را بطور کامل تخليه نمايد و به خواست مراجعت تمام فلسطينهای آواره به سرزمين پدريشان تن دردهد و در واقع به برسميت شناختن دولت مستقل فلسطين در سرزمين های اشغالی صحه بگذارد، در چنان حالتی صرفنظر از اينکه چه گروه سياسی بر ايران حکومت نمايد، حتمأ بر پايه منشور سازمان ملل متحد ، دولت اسرائيل ــ دولتی که دولت مستقل فلسطين و تمام دولت های کشورهای عربی آنرا برسميت شناخته باشند ــ ، را برسميت خواهد شناخت و با آن دولت رابطه معمولی سياسی برقرار خواهد نمود.
اما در موقعيت فعلی که دولت اسرائيل با کمک دولت ايالات متحده آمريکا و بسياری از کشورهای اروپائی و حتی سوء استفاده از حق « وتو» ی دولت ايالات متحده آمريکا ، به اشغال سرزمين های فلسطين ادامه می دهد و بر پايمال کردن حقوق فلسطينيها پا ميفشارد، امری است که نبايد مورد پشتيبانی و تائيد قرار گيرد.
مخالفت با نظرات غلط آقای دکتر محموداحمدی نژاد ، رئيس جمهور ايران در انکار هولوکاوست و ادعای نابودی کشور اسرائيل، (٣) نبايد سبب گردد تا ما جناياتی که از سوی دولت اشغالگر اسرائيل بر مردم فلسطين روا می رود را بخاطر مقابله با آن نظرات غلط ، همچنين انکار کنيم!!
اگر آقای ناصر کاخساز موضوع برسميت شناختن دولت اسرائيل را بر پايه منشور سازمان ملل مطرح نموده بود ، و در رابطه با برسميت شناختن دولت اسرائيل آنرا نه به تحقق حقوق بشر در ايران ، بلکه به موضوع تخليه سرزميهای اشغالی فلسطينی ها از سوی آن دولت ربط داده بود، چون بر پايه همان منشور سازمان ملل ، دولت اسرائيل بهيچوجه حق اشغال سرزمين های فلسطين را ندارد و سازمان ملل و شورای امنيت در رابطه با تخليه سرزمينهای اشغالی تا کنون ٣٠٠ قطعنامه (٤) صادر نموده اند، که دولت اسرائيل با بهره مند شدن از حق وتوی دولت ايالات متحده آمريکا از پذيرفتن آنها تا کنون سرباز زده است، حتمأ چنان خواستی ، مورد تائيد نيروهای مليگرا و دمکرات ايرانی از جمله نگارنده قرار می گرفت!
به اين اميد که آقای ناصر کاخساز توضيح دهند که اصولا چه رابطه ای بين برسميت شناختن اسرائيل و تحقق حقوق بشر در ايران وجود دارد و چرا در رابطه با برسميت شناختن دولت اسرائيل، محترم شمردن حقوق ملت فلسطين از سوی دولت اسرائيل ، نبايد نقش محوری داشته باشد ؟
پانويس :
١ ـ حقوق بشر در ایران از به رسمیت شناختن دولت اسراییل میگذرد ، ناصر کاخساز
“حقوق بشر و مساله رشد اجتماعی” (پاره دوم)
به نقل از سايت ايران امروز
http://think.iran-emrooz.net/index.php?/think/more/14686/
و به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران
www.ois-iran.com/ois-iran-3347-naser-khakhsaz-darbarahe-tahaghoghe.hoghoghe-bashar-dar-iran.htm
٢ ـ اسامی ١٨ نفر از مبارزينی که تحت عنوان « گروه فلسطين» در دادگان نظامی دوران محمد رضا شاه محاکمه شدند ، عبارت بودند از:
شکرالله پاکنژاد ؛ ناصر کاخساز ؛ مسعود بطحائی ؛ ناصر رحيم خانی ؛ احمد صبوری ؛ عبدالله فاضلی ؛ هاشم سکوند ؛ هدايت الله سلطان زاده ؛ عبدالله نواب بوشهری ؛ بهرام شالگونی ؛ داود صلحدوست ؛ سلامت رنجبر ؛ محمد رضا شالگونی ؛ ابراهيم انزابی نژاد ؛ محمد معزز ؛ ناصر جعفری ؛ فرشيد جمالی ؛ فرهاد اشرفی .
به نقل از اسناد کنفدراسيون جهانی محصلين و دانشجويان ايرانی ( اتحاديه ملی) مربوط به دفاع از « گروه فلسطين».
٣ ـ بيانيه سازمان سوسياليست های ايران در باره مواضع آقای محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری اسلامی ايران؛ مبنی بر پاک کردن کشور اسرائيل از روی نقشه جغرافيائی خاورميانه و انکار جنايات «هولوکاوست» عليه يهوديان در دوران آلمان نازی و آدلف هيتلر!!
به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران
www.tvpn.de/ois/ois-iran-1003.htm
٤ ـ ۴۰ سال پس از قطعنامهی ۲۴۲ سازمان ملل در مناقشهی خاورمیانه
به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران
www.ois-iran.com/ois-iran-3318-tchehel-sal-pasaz-ghatnamahe-242-alehe-israil-azar-1386.htm
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر