۱۳۸۶ دی ۱۹, چهارشنبه

تلويزيون روژهه لات و يک گام کج ديگر قسمت ششم

مصطفي هجري زير پرچم آمريكا براي استقلال و آزادي كردستان


براي آشنائي بيشتر با ,مايكل ليدين ,كليك كنيد







جلساتی که آقای مايکل لدين به نام خلق های سرکوب شده ی ايران تشکيل ميدهند، نسخه ايرانی اتحادی است که همين محافل روزی با سپاه صحابه و انواع مجاهدين افغانی تشکيل دادند.




روشنگری.خوانندگان گرامي روشنگری در جريان


هستند که ما پس از مشاهده ی يکی از از برنامه های تلويزيون روژهه لات و سانسور بخش های مربوط به نقد سياست آمريکا از مقاله روشنگری که به عنوان تفسير تلويزيون خوانده ميشد، نقدی نوشتيم و در آن، زمينه اين سانسور را مورد بحث قرار داديم. در واکنش به اين نقد، نامه ای از تلويزيون روژهه لات دريافت کرديم که در زير متن آن را ملاحظه ميکنيد. اين واکنش در نوع خود کم نظير و جالب توجه است. اين نامه نه توضيح است نه توجيه، بلکه يکسره انکار است. نامه از بيخ و بن منکر وجود و پخش برنامه ای است که همکاران ما آن را مشاهده و سپس با دقت و وسواس با متن روشنگری مقايسه کرده اند! اين واکنش از آن رو کم نظير است که با منطق کار رسانه ای درتضاد است و به همين دليل به ندرت ممکن است هوای توسل به آن به فکر دست اندرکاران وسايل ارتباط جمعی از هرنوع بيفتد. به اين دليل روشن که مفيد نيست. به همين جهت آن ها که ,يک شبه راه صد ساله, را طی نکرده اند، برای ,توضيح, کار خطايی که در مقابل انظار عموم و در رسانه جمعی مرتکب شده اند، از راه های شناخته شده ديگر استفاده ميکنند. به راستی اين واکنش اگر يک نقطه مثبت داشته باشد، همان نشان ,جا نيفتادن, و ,عدم خبرگی, در مسير جديدی است که اين شبکه به آن پا گذاشته است! دوستان! شما برنامه تلويزيونی پخش می کنيد، حداقل ده ها نفر آن را می بينند، اين پچ پچی در گوشی در محفلی دور از انظار عموم نيست که وقتی مطلوب نيفتاد بشود منکر آن شد. اين دعوای محفلی با محفلی ديگر نيست. انکار برنامه ای که از يک رسانه عمومی پخش شده، توهين به شنونده نيست، وهن خود رسانه است. با اين کار، شما به بينندگانی که خود شاهد پخش برنامه شما بوده اند و اکنون انکار پخش آن را از زبان شما می شنوند، رسما اعلام ميکنيد اين يک رسانه جدی نيست و ما در آن هيچ مسووليتی برعهده نمی گيريم. امروز چيزی ميگوئيم، فردا عکس آن را؛ امروز چيزی را پخش ميکنيم، فردا آن را انکار ميکنيم. شما هرکس را متقاعد کرديد، با ما که برنامه تان را ديده ايم چه ميکنيد؟ شما که با اين کار يک سند قطعی ديگر از حقانيت ما و نادرستی روش تان به دست خود ما داده ايد! نامه در عين حال حاوی نکته ای است که واقعا اسف بار و عبرت آموز است و آن اين که هدف ما از انتشار مطلب نظر را مستقيما به فشار رژيم اسلامی بر رسانه ها می چسباند تا اتهام همراهی با رژيم را القاء کند! ما در اين مقاله به هيچوجه قصد پاسخ گويی به ناسزا را نداريم. اما خوب است شمااز خود بپرسيد چرا چنين گفته ايد؟ چون ما گفته ايم با گرگ ها نبايد رفاقت کرد و در مقابل جنايات آن ها نبايد مهربان بود و اخبار جنايات و حقايق مربوط به سياست های فاجعه بارشان را نبايد سانسور کرد که اين کار مردم ايران را از چاله به چاه و از چنگال گرگی به دهان گرگ ديگر می سپارد، که مردم ايران در انقلاب 57 درست از همين پديده زخم ديده و مجروح اند و اين بلا اگر تکرار شود ممکن است آن ها را از پای در آورد. اگر با راه شما همراه نباشيم، با رژيم اسلامی همراهيم؟ و جمهوری اسلامی هم درست همين کار شما را از آن سو ميکند و هرکس را که با او نيست ,عوامل بيگانه, می خواند. يعنی ملت ايران وجود وهويت و منافع مستقل ندارد و هيچکس حق ندارد به نام اين هويت از منافع ويژه اين مردم دفاع کند و اين مردم را بايد يا با سنجاق کنفرانس های ويژه ايرانيان در کاخ سفيد و سمينارهای سالن های سنای آمريکا و کنگره خلق های مايکل لدين به دولت آمريکا الصاق کرد يا با دستگاه زور و اختناق رژيم به او. يعنی بايد هويت و حقوق مستقل مردم ايران را قربانی کنيم و از منافع مستقل شان مردم دم نزنيم، تا از شما ,رفع شبهه, بشود؟! راستی می خواهيد تا کجا برويد؟ تا کجای اين سراشيب... و نامه حاوی نکات کم اهميت تر ولی قابل توجه ديگر هم هست. از جمله اين که از ما سوال ميکند:,آيا اطلاعات شما بر اساس داده های واقعی است يا به مواردی چون ای - ميل بسنده شده است؟, روشنگری منبع خبری را که درسايت درج می شود، ذکر ميکند تا خوانند گان با اطلاع از آن، معياری برای سنجش اعتبار اخبار و اطلاعات داده شده در دست داشته باشند. در مورد مطلب مورد بحث ما اعتبار امضای روشنگری را پشت آن گذاشته ايم و ما قصد نداريم با اين اعتبار بازی کنيم. نه به خاطر اين سايت، بلکه به خاطر اينکه اين اعتبار ناشی از تعهد روشنگری است به استقلال رای آزاديخواهان، و به پايبندی به دموکراسی و دفاع از حق انسان های روی زمين بويژه در ايران، در برابر همه نوع متجاوزين به اين حقوق، و امروز و روزی که روشنگری ديگر وجود نداشته باشد هزارها نفر اين راه را می پيمايند و خواهند پيمود و ما وظيفه خود ميدانيم که احترام و اعتبار راه و روش آن ها را حفظ کنيم. نامه نه تنها منبع اطلاعات مقاله را که همکاران خود ما هستند، زير سوال می برد، بلکه در ادعای خود نيز ترديد ايجاد ميکند. از يک طرف ,چنين برنامه ای پخش نشده, و ,وجود خارجی نداشته,. از طرف ديگر ,مقاله مورد بحث را ميتوان به موضوع برنامه های روز ما شبيه دانست،اما استفاده بدون ذکر منبع از آن و يا دخل و تصرف مقاله را ردميکنيم.,! و بعد آن جمله معترضه ی نا بهنگام و,توضيح به خوانندگان, با ,استفاده از فرصت,!: ,تمامی مقاله های ارسالی به ما از جانب نويسندگان دمکرات و آزاديخواه, مورد استفاده قرار خواهد گرفت! يعنی شايد در گذشته هم چيزی ارسال شده و مورد استفاده قرار گرفته و اشتباه شده يا نشده،... آيا با اين ترفندها خواننده ,گيج, و موضوع , سمبل, خواهد شد؟! به هر حال ما گيج نشديم. شما مطلب ,ايران:گام تازه به سوی تحريم, رو خوانی کرديد، مو به مو، فقط در يک جا رقم واردات را به جای 40 ميليارد دلار 40 ميليون دلار خوانديد که در جای خود ,تپق, جالبی بود. اما دو بخش را ,سانسور, کرديد، و آن ها تنها بخش هايی از مقاله بودند که به سياست آمريکا، آن هم بطورجانبی و کم رنگ انتقاد داشتند. اين بود علت اعتراض ما. نه استفاده از مقاله، نه عدم ذکر نام، نه حتی انتساب ضمنی تهيه آن به مفسر تلويزيون، بلکه امتناع از انتقاد به آمريکا و سانسورآگاهانه با توجه به سابقه ای که تلويزيون روژهه لات و مدافعان سازمان زحمتکشان آقای عبدالله مهتدی از خود به جای گذاشته اند، موجبی شد برای نقد يک سياست. ما زير عنوان هم بطور برجسته تاکيد کرديم از سرقت ادبی شکوه نمی کنيم، از دخل و تصرف در يک ميراث و از لگد مال کردن حقوق مردم است که شکايت داريم. سخت به آن شکايت داريم و از اين شکايت دست برنمی داريم. بنا براين باز هم به اين شکايت می پردازيم، به هر حال مساله سانسور آن مقاله را – اگر چه به شيوه های مقبول تری - ميشد ,ماستمالی, کرد، اما موضوع اين شکايت را نمی توان پنهان نمود و بايد آن را به شيوه منطقی تری به مردم توضيح داد. تحليل مشخص از شرايط مشخص و ,امپرياليسم دمکرات, يکی از دوستان يا دوستداران روژهه لات در فوروم زير مطلب انتقادی ما، ضمن نسبت دادن اتهام کذب به مطلبی که به قول خودشان موضوعات مورد استناد آن را نخوانده و نشنيده اند، و در لابلای رديف ناسزا هايی از قبيل ,شارلاتانيسم, و ,هتاکی, و ,فحاشی, و ,بی ربط گويی, و ... به روشنگری و خوانندگانش، می نويسند مساله ,همان معادله هگل – لنينه، نقد مشخص وضعيت مشخص, که روشنگری و خوانندگانش با آن بيگانه اند. منظور را همه ميدانيم و فقط از جانب آن مراجعه کننده به فوروم مطرح نشده است: ,نقد مشخص ,اين است که "امپرياليسم" که بنيانگزاران کومله اصلی با آن در جنگ بودند، در ,وضعيت مشخص, کنونی طرفدار دموکراسی شده است. از آنجا که اين استدلالی است که در داخل و خارج، از جمله گروهی از اصلاح طلبان حکومتی و غير حکومتی و نومحافظه کاران ايرانی در پوزيسيون و اپوزيسيون و نيز آقای مصطفی هجری از حزب دموکرات که همان راه آقای مهتدی را رفته است، مکررا به آن استناد کرده اند، به آن می پردازيم. از بحث مفصل پرهيز کرده، فقط به يکی دو ,موضوع مشخص, اکتفا ميکنيم. اول: مسايل مشخص مربوط به جسد و گلوله هرقدر در عالم مجردات به سر ببريم و هواهای ,غيرنفسانی, رسيدن به ,آرزوهای مقدس, با توسل به ابرزورمندها را در سر داشته باشيم، نميتوانيم اجسادی را که روزانه رود فرات با خود حمل ميکند و پيکرهای مثله شده ای را که در ميان زباله های بغداد دور ريخته ميشود نديده بگيريم. بنا بر گزارش دانشگاه جان هاپکينز از زمان حمله به عراق 654,965 انسان به معنای واقعی کلمه قصابی و بسياری از آن ها مثله شده اند و حال زنده ها در عراق بسيار بدتر است. در عراق و همچنين افغانستان ديگر نه بر مرده ها که بر زنده ها بايد گريست. بطور مشخص نقد کنيد آيا اين امپرياليسم مشخص مهربان و دمکرات شده است؟ رژيم صدام حسين به لحاظ اعمال خشونت و جنايت و ايجاد بحران در منطقه، از جمله حمله به ايران و کويت يکی از بدترين رژيم های جهان بود و بايد ساقط ميشد. اما آيا بايد با اين وضعيت جايگزين ميشد؟ رژيم اسلامی به لحاظ لگد مال کردن حقوق مردم ايران يکی از بدترين و خبيث ترين رژيم های جهان است و بايد آن را ساقط کرد، اما آيا بايد وضعيت عراق و افغانستان را جايگزين وضع فعلی نمود؟ مسبب اصلی اوضاع عراق وافغانستان کيست؟ تحليل مشخص از شرايط مشخص به ما ميگويد اين هاست عوامل اصلی بوجود آمدن اين وضع: تهاجم نظامي، اشغال و سپس برپا کردن جنگ فرقه ای توسط آمريکا. از آخری شروع کنيم، يعنی علت جنگ فرقه ای. از نظريه ها و تخمين ها و توطئه هايی مثل ,راه حل سالوادوری, و واقعيت های غير رسمی بگذريد و به واقعيت رسمی نگاه کنيد. اتحاد متناوب نيروهای ارتش آمريکا با يک گروه و قتل و قصابی يک گروه ديگر. اين سياست علنی آمريکا در اين سه سال بود. مگر نه اين که در همين کردستان عراق، اگر نيروهای آمريکا يک ماه با گروه های مدافع طالبانی متحد ميشدند و بارزانی ها را می کشتند و ماه بعد برعکس با طالبانی ها متحد ميشدند و بارزانی ها را می کشتند، از خاک کردستان به جای سبزه، سرهای بريده بر سرنيزه ها سبز ميشد؟ تحليل غير مشخص از اين شرايط مشخص، يعنی تحليل رسانه های طرفدار جنگ ميگويد علت اين وضعيت عقب ماندگی گويا درمان ناشدنی خود عراقی هاست. به قول توماس فريدمن اين خاورميانه وحشی مثل بيابانی است که هر ديو را که ميکشی ده ديو ديگر از درون بطری بيرون آمده و تنوره ميشکند! اما حتی اگر اين دليل جعلی را هم بپذيريم، باز راهی که متحدان آمريکا و کسانی که راه آقای مهتدی را در پيش گرفته اند در گام اول محکوم ميشود و بعد سياست خود آمريکا. مگر سياست عقب مانده فرقه ای غير از اين است که بر اساس مشخصات و تعلقات مذهبي، ملی و قبيله ای دوستان و دشمنان خود را انتخاب کنيد و مجبور شويد بر جنايات ,دوست, پرده بکشيد و آن را سانسور کنيد و به اين ترتيب در جرم او شريک شويد؟ و وقتی چنين کرديد، پيروان ديگر مذاهب و فرقه ها را بر می انگيزيد که بر اساس مذهب و فرقه و آئين خودشان با شما در افتند. و بطور مشخص، انتخابات های آمريکايی عراق در ايجاد اين جنگ خونين داخلی چه نقشی بازی کرد؟ انصاف بدهيد: آيا هيچيک از انتخابات های عراق را ميتوان مدنی ناميد؟ مگر نه اينکه قبلا سفرای آمريکا نشستند و بر اساس تجزيه و تقسيم به فرقه ها و يارگيری از آن ها و امتياز دهي، آئين نامه انتخابات و متن قانون برای تشکيل پارلمان و رای گيری و غيره را نوشتند؟ بمبی که آمريکا در انتخابات های عراق کار گذاشت، خصلتی انفجاری تر و به شدت مخرب تر از بمب هايی داشت که از آسمان بر سر مردم ريخت. آنجا، در آن ,انتخابات های مديريت شده, بود که ريشه کينه توزی را با , قانون, آب دادند. بيهوده نيست که پاره ای از تحليل گران معتقدند عليرغم شکست لشگرکشی به عراق و فاجعه کنوني، آمريکا به مقصود خود نزديک ميشوند. حتی اگر اين جنگ شوم داخلی فروکشی کند، اما ,دولتچه, هايی ناتوان در سرزمينی فاجعه زده برجای بماند، به نفع آمريکاست. برعکس راه پيشرفت و رفاه و خوشبختی مردم توسط همين ,دولتچه ها, تا دهه ها سد خواهد شد. آيا همين ,تولد, نيست که خانم رايس انتظار آن را می کشد و فرمانده نظامی آمريکا در عراق آن را به ,شاهکارهنری, تشبيه ميکند؟ آيا اين همان کاری نيست که روزی استعمار انگليس در همين منطقه و استعمار فرانسه به ياری ديگرقدرت های استعماری در آفريقا کردند؟ به علل ديگر بپردازيم: جنگ و اشغال. و تنها با ذکر يک سند: آمريکا فقط برای مصرف سال 2005 خود 1,500,000,000 گلوله خريد، برای هر عراقی از کوچک و بزرگ 58 عدد! اين واردات گلوله است يا دموکراسي؟ آمريکا و اسرائيل در جنگ های خود در خاورميانه در سال های اخير از بمب های فسفري، خوشه ای [ اين دو را اعتراف کرده اند] و از بمب هايی با سوخت اورانيوم [اين يکی را دانشمندان نشان داده و آن ها هنوز اعتراف نکرده اند] استفاده کرده اند. اين برای برپا کردن جهنم است يا دموکراسي؟ چرا آقای مهتدی با تاکيد فراوان اپوزيسيون جمهوری اسلامی را از مبارزه با جنگی با اين مشخصات برحذر ميدارند؟ چرا شما با اين جنايات مخالفت نمی کنيد و آن ها را همراه و همزمان با جنايات جمهوری اسلامی افشا و محکوم نمی کنيد؟ چرا افشای آن ها را سانسور ميکنيد؟ چرا مبارزه با اين جنايات مسلم را که محور کار دموکرات های جهان در آغاز قرن بيست ويکم شده است نفی ميکنيد؟ آيا با قرار گرفتن در کنار مرتکبين اين جنايات غير قابل ترديد و مستند شده، اپوزيسيون دمکرات ايران را بدنام نکرده و عملا و ناخواسته به رژيم سفاک حاکم کمک نمی کنيد؟ آيا با حمايت يا سکوت در برابر اين جنايات و با دمکرات خواندن اين امپرياليسم، برای رژيم در ميان مردم ستمديده منطقه متحد درست نمی کنيد؟ اين سياست و چسبيدن به جنگ طلبان تحت عنوان اپوزيسيون، چقدر در دلسردی و ترديد مردم در مبارزه قاطعانه تر با رژيم نقش دارد؟ آيا با روی گردانی از راه سوم، راهی که فقط با محکوم کردن آشکار و علنی جنايات هر دو طرف ميتواند خود را اثبات کند، دست رژيم را برای قرار دادن مردم در برزخ بين دو جهنم باز نمی گذاريد؟ دوم: مسايل مشخص مربوط به ديپلوماسی و رفاقت با حاميان سپاه صحابه حالا برويم به سراغ تحليل مشخص از وضعيت مشخص در ديپلوماسی. اکنون سياست رسمی و اعلام شده ی کاخ سفيد، مبارزه با ,اسلامو فاشيسم, امثال جمهوری اسلامی در اتحاد با ,رژيم های ميانه رو, عرب است. در اين که جمهوری اسلامی يک رژيم شبه فاشيستی و قرون وسطايی است ترديدی نيست. اما رژيم های ,ميانه رو, عرب که بنا بر نسخه ی کاخ سفيد، شما بايد دوست آن ها باشيد کيستند؟ مهم ترين آن ها البته عربستان سعودی است. انصافا آيا شيوخ عربستا ن سعودي، در زن ستيزي، گردن زدن، پايمال کردن حقوق مردم کشور خود، تبليغ والقاء و تحميل ارتجاعی ترين و قشری ترين تفسير مذهبی از اسلام و اعمال مجازات های اسلامي، رجحان قبيله گرايی بر مدنيت، فساد مالی و اخلاقی و سياسی و ، ونه کمتر از همه: صدور ايدئولوژی ارتجاعی و گروه بندی های تروريستی و شبه تروريستي، دست کمی از رژيم اسلامی ايران دارد، حال اگر دست بالا را هم نداشته باشد؟ آيا ما بايد با خالق و حامی مالی طالبان ها، بر پا دارنده ,مدرسه, ها برای تربيت طلاب بنياد گرا تحت رهبری جنگ سالاران مجاهد، حامی سپاه صحابه که بخشی از آن خوردن خون شيعه را باعث دوام جوانی و طول عمر پيروان خود خوانده و توصيه ميکنند، متحد شويم تا بتوانيم سپاه وحشی پاسداران و بسيج و دولت حامی شان را از ميان برداريم؟ مگر همين نوع اتحادها نيست که امروز مردم بی گناه افغانستان را رسما به دست جنايتکاران قاچاقچی و جنگ سالاران متعصب ضد بشر که با دولت متحدند، و نو طالبان های عقب مانده تر از طالبان ها و ضددولتی سپرده است؟ مگر همين نوع اتحاد ها و ائتلاف ها نيست که به عنوان عنصر عقب ماندگی و عامل بر پا شدن جنگ فرقه ای در عراق معرفی ميشود. و در همين رابطه، بايد به کلی از وضعيت مشخص به عالم هپروت سفر کرد تا مطلع نبود جلساتی که آقای مايکل لدين به نام خلق های سرکوب شده ی ايران تشکيل ميدهند، نسخه ايرانی اتحادی است که همين محافل روزی با سپاه صحابه و انواع مجاهدين افغانی تشکيل دادند تا حکومت طالبان آفريده شد. برای سند کافی است نگاهی به سايت های ميهمانان هم نشين آقای مهتدی در جلساتی که زير پرچم آمريکا تشکيل ميشوند بيندازيم تا نسخه های مختلف سپاه صحابه از نوع شيعه يا سکولار يا قومی را تشخيص دهيم و به عيان ببينيم با غلبه آن ها بر اپوزيسيون چگونه ملت ايران را هم ميتوانند چند صباح ديگر به همان اتهام نژاد پرستانه ی ,عقب ماندگی, درمان ناپذير متهم کنند که امروز ملت های افغانستان و عراق را به آن متهم ميکنند، تا صحنه های مثله شدن مردم بی گناه از هر مذهب و قوم را در کوچه و خيابان شهر و روستای ايران ببينيم. حقيقت اين است که آن دو ملت را با کمک اتحادهای ارتجاعی در داخل و خارج، و تحميل سياست هايشان به زور اسلحه و پول، به عقب ماندگی بيش از آنچه گرفتارش بودند مبتلا کردند و به طور جهشی به عصر حجر برگردانده اند. اگر ما بايد درسی از تاريخ خونبار و ,مشخص, آن ها بگيريم، اين است که در عين تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی از اتحادها و ائتلاف های ارتجاعی پرهيز کنيم و اجازه ندهيم از طريق اين ائتلاف ها دست ارتجاع جديدی در کشور ما باز شده و جانشين ارتجاع کنونی گردد. امروز رفتن به کريدورهای سنای آمريکا، سنايی که قانون شکنجه را تصويب کرد، کار ارزانی است، البته نه برای کسی که بهای ميراثی را که مبارزان ضد ارتجاع داخلی و خارجی برای مردم ايران به يادگار گذاشتند بداند و بخواهد در آنجا مشت بر ميز بکوبد و بگويد دفع فاسد به افسد نمی توان کرد، که ظهور ديو طالبان هم در افغانستان و هم در ايران کنوني، محصول همين سياست های شما در اتحاد با ارتجاع قبلی بود، که گلوله ها و بمب های شما، تروريست های شيعه و سنی و جنگ هفتاد ودو ملت را برای خاورميانه به بار آورده و در باغ بهشت را برای مرتجعين حاکم بر ايرا ن باز کرده است که تاکنون هم از شکست تان بهره گرفته اند هم از پيروزی تان، که هم دفاع شما از حمله عراق صدام به ايران و هم حمله خودتان به عراق صدام ، نه تنها در نفس خود جنايتکارانه بود، بلکه جنايتکاران اسلامی حاکم بر ايران را هم تقويت کرد و بر دوام حکومت فاسدشان بر مردم به جان آمده ی ما افزود، که ما حمايت شما را از صدام در حمله به ايران و برافروختن آن جنگ شوم، نه می بخشيم و نه فراموش می کنيم، زيرا همان جنگ بود که جمهوری فاجعه را در ايران تثبيت کرد، که دمکراسی اين هدف شما را بر نمی تابد که خاورميانه را منفجر کنيد و از شکم به قول خانم رايس "آبستن " برنامه های تان، دولتچه های مذهبی و قومی بزاييد تا هنگامی که آن ها مشغول تاريخ آفرينی برای خود و به جهل و فاجعه کشاندن مردم خود هستند، شما دارايی ها و منابع شان را به حراج ببريد. اما آن پيلتنی که بخواهد اين حقايق را که نتيجه ی ,تحليل مشخص, از ,واقعيات مشخص,، يعنی ,تجارب مشخص, زمان خودمان در افغانستان و عراق و ايران است در سنای آمريکای بگويد، با ,وضعيت مشخصی, روبرو خواهد شد: او را به سنای آمريکا راه نخواهند داد! به اين دليل ,مشخص, که امپراتوری زمان ما، درست مثل امپرياليسم قديم دوست ندارد چهره واقعی اش را به نمايش بگذارد و نه در شرايط مشخص جديد، بلکه در طول حيات دو قرنی اش حتی يک بار نبوده که لشگر کشی ها، جنگ ها، کودتاها، و حتی انفجار بمب هسته ای خود را به نام نامی آزادی موصوف نکرده باشد. ضمنا اين نوشته را که ,بخشی از دردهای مردم ما, را که ميان دو سنگ آسيا خمير ميشوند باز ميگويد و ,روزنه ای است برای آگاهی بخشی از جامعه ايرانی,، برای روژهه لات ارسال ميکنيم و خوشحال ميشويم که آن را بخوانيد. ذکر منبع از نظر ما ضرورت ندارد، هرچند مخالفتی با ذکر آن هم نداريم.
توضيح بولتن خبری روژهه لات در خصوص: تلويزيون روژه هه لات و تصرف در نگاه روشنگری * مساله سرقت ادبی نيست، مساله لگد مال کردن يک ميراث است. وريا محمدی ، مسئول بولتن خبری روژهه لات تی وی مسئولان محترم سايت روشنگری با احترام مقاله توضيحی شما را در سمت چپ صفحه اول ملاحظه کردم.در اين خصوص توضيحات زير را ضروری ميدانم. در تاريخ ياد شده چنين برنامه¬ای پخش نشده و برنامه مورد نظر شما وجود خارجی نداشته است. _ اخلاق روزنامه نگاری را به مثابه يک پرنسيب کاری قبول داشته و به حفظ امانت داری باورمنديم.اما نکته قابل توجه عدم تدقيق شما در صحت و سقم مورد ياد شده است.مقاله مورد بحث را ميتوان به موضوع برنامه های روز ما شبيه دانست،اما استفاده بدون ذکر منبع از آن و يا دخل و تصرف مقاله را رد ميکنم. _شما در نوشته تان به موضوع و نام برنامه اشاره داريد که لازم است گفته شود برنامه ياد شده " فراسوی خبرها _ نگاه هفته " دو بخش مجزاست که اولی به شکل روتين روزانه و ديگری به شيوه هفتگی اجرا و پخش ميگردد. _نام گوينده مورد اشاره با نام گوينده ما در بخش نگاه هفته متفاوت است و دو گوينده متفاوت برنامه های فوق الذکر را اجرا ميکنند ، که در توضيح شما به اشتباه بدان اشاره شده است. _لينک برنامه های ما روزانه در اينترنت به مدت 24 ساعت قرار داده ميشود و هر روز هم بينندگان ما از آدرس سايت اينترنتی مطلع ميگردند .آيا اطلاعات شما بر اساس داده های واقعی است يا به مواردی چون ای_ميل بسنده شده است.اين توضيح را ضروری ميدانم که بارها سايت شما از اخبار ناموثق استفاده کرده است.منجمله ميتوان به خبری در خصوص دستگيری فردی در سنندج به اتهام داشتن ماهواره اشاره کرد که کاملاً غير واقعی بود. _در خصوص مواضع کلی تلويزيون که به وفور زير باران حملات مقاله شما قرار دارد،در مقاله ای ديگر توضيحات کاملی را ضروری دانسته که به زودی در آن مورد نيز توضيح خواهم داد. من به شخصه از مسئولان محترم سايت روشنگری انتظار داشتم که پيش از انتشار چنين مقاله هدفمندی موضوع را با ما در ميان ميگذاشتند و در اين خصوص خواهان توضيحات ميشدند.اين کار نه تنها صورت نگرفته بلکه در فضايی ناصميمانه يکی از کانالهای اطلاع رسانی مورد هجوم قرار داده شده است.نظر شخصی من چنين است که در بمباران اطلاعاتی امروز دنيا که جمهوری اسلامی به شدت عرصه را تنگ کرده است،هجوم شما آنهم بر اساس اطلاعات غير واقعی و کاملاً نادقيق با چه هدفی صورت پذيرفته است؟ در همين جا نيز به همه خوانندگان اين توضيح از طرف خودم اعلام ميدارم که تمامی مقاله های ارسالی به ما از جانب نويسندگان دمکرات و آزاديخواه که منافع عمومی مردم ايران را لحاظ کرده باشد،دردهای مردم ما را باز گويد و روزنه ای باشد برای آگاهی بخشی به جامعه ايرانی ،مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در خصوص توضيحات ناصحيح و بيشتر اتهام نامه مقاله در آينده ای نزديک پاسخی ارسال خواهد شد. در صورت ضرورت برنامه مورد نظر (13 اکتبر) به آدرس شما ارسال خواهد شد. اميدوارم اين توضيح کوتاه تا رسيدن توضيحات بعدی چاپ گردد و يک طرفه قضاوت نکرد. *نقد قبلی روشنگری
http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20061024014638.html 15 آبان 1385 05:33
نظر شما
نام: آذر درخشان
ای-میل: azar_darakhashan@yahoo.com
23:03
وقتی این نوشته ها را می خواندم بخصوص استدلالاتی را که حواریون آقای مهتدی برای سیاست های این گروه نوشته اند یاد حکایتی افتادم که بد نیست با شما در میان بگذاریم: روزی بود روزگاری بود. مردی می خواست سامورایی شود. این آقا برای اینکه سامورایی شود باید با تمام چیزهایی که هوی و هوس نفس نام داشت مبارزه می کرد تا به مقام سامورایی شدن برسد. دست بر قضا روزی بشدت هوس خوراکی شبیه چلوکباب خودمان را کرد. رفت و در بازارچه شهر به قدم زدن پرداخت تا شاید این باصطلاح هوس از یادش برود اما هر چه کرد نتوانست پس برای اینکه بتواند از شر این هوس خلاص شود تصمیم گرفت یکی را "انگولک" کند از شانس بد این یکی خود یک سامورایی بود! پس به نوآموز سامورایی رو کرد و گفت: ,آقا بهتر است بروید چلوکباب تان را بخورید, حال من هم به آقایون و خانومهای گروه مهتدی نصیحت دوستانه می کنم که دست از سر مردم و زنان و اینجور چیزها بر دارید و بروید با خیال راحت چلوکباب تان را بخورید. قول می دهیم که در آن صورت کسی به شما کاری نداشته باشد!!!
نام: سهند
ای-میل: sayinli@mails.at
03:24
در جواب آقای خراسانی.اگر بنظرحضرت عالی دفاع ازحقوق مدنی تاریخی اقتصادی هویت فرهنگی وووو...پان ترکیست ویا پان عربیست ویاپان بلوچیست وغیره نامیده میشود پس تفکرات شوونستی رضا خانی را هنوز هم در سر نی پرورانید.
نام: رضا مدیری
ای-میل:
02:22 23 آبان 1385
همانطور که آقای هاتف رحمانی اشاره کرده اند بنده هم شاهد این برنامه بودم. یکی از دوستان من که کرد است و مطالب تلویزیون‌ها و رادیو‌های ماهواره ای کردی مربوط روژهه لات، کومه‌له و تیشک(وابسته به حزب دمکرات) را ضبط می کند برنامه را دارد. من حقش را بخواهید اول متوجه نبودم که چیزهائی از این مقاله حذف شده است و به همین خاطر با هم یکبار دیگر این برنامه را مرور کردیم و دیدیم که ادعای روشنگری صددرصد درست است. ما تلاش خواهیم کرد این برنامه را به فایل کامپیوتری تبدیل کرده و در دسترس عموم قرار دهیم. علاوه بر این موارد بسیار دیگری از این نوع در این تلویزیون و نیز رادیو ماهواره‌ای روژهه لات وجود دارد که اخلاق و تعهد روزنامه نگاری و خبررسانی حکم می‌کند که با امانت منابع مربوطه ذکر شود اما روژهه لات و( نه فقط روژهه لات) از این کار استنکاف کرده و با توجه به سیاست‌های خود در آن دخل و تصرف می‌کنند. این دخل و تصرف همچینن در ماهوار‌ه های رادیوئی کردی نیز به وفور مشاهده می‌شود. گویا این د وستان تصور می‌کنند که برنامه ها فقط در کردستان قابل دریافت است؟
نام: bane
ای-میل:
20:49 22 آبان 1385
من از مطالب درج شده در سايت روشنگرى اينجور استنباط ميكنم كه اين سايت خط سياسى خاصى را دنبال ميكند.بريده از خلقها از اين فرصت استفاده كرده و اين صفحه راتبديل به ميدان تسويه حسابهاى شخصى كرده و مى خواهند از اب گل الود ماهى بگیرند.جريانى كه مشروعيت ندارد به هر سلاحى براى گشودن عقدهاى سياسى و فرقه اى دست ميبرد. براى درك ميزان مشروعيت و اجتماعى بودن كومله انقلابى زحمتكشان كردستان برنامه هاى روزهه لات را تعقيب كنيد. برنامه هاى اين كانال سيماى واقعى خواستهاى ملت ستمديده كردستان است. بيش به سوى زندگى بهتر براى ملت كرد
نام: سامان
ای-میل:
13:11 22 آبان 1385
سلام دوستان پیشنهاد من برای حل این بحث ارسال برنامه روز 13 اکتبر برای دیدن خوانندگان سایت است. اگر روشنگری آن را دارد که چه بهتر اگر ندارد بگویید ارسال کنند که حقایق روشن شود. سپاس بیکران سامان
نام: هاتف رحمانی
ای-میل: webmaster@rahman-hatefi.net
01:24 20 آبان 1385
مدیریت محترم سایت روشنگری باسلام در مباحثات مطرح بین شما وتلویزیون روژه لات متوجه شدم که مسئول محترم تلویزیون روژه لات پخش مقاله روشنگری از تلویزیون روژه لات را منکر شده اند. این جانب می خواهم به پخش آن مقاله از روشنگری گواهی دهم تا شاید به روشن تر شدن موضوع کمکی باشد . مقاله مورد نظر روشنگری در سایت نوید نو به نقل از روشنگری درج شده بود.فردای پس از درج مقاله در نوید نو به طور اتفاقی شاهد پخش برنامه تلویزیون روژه لات از ماهواره بودم که ناگهان گفتار گوینده نظرم را جلب کرد.با دقت بیشتر متوجه شدم که مقاله ای که گوینده محترم در حال خواندن آن است همان مقاله روشنگری است که در نویدنو هم درج شده بود. به علت شلوغی منزل وعدم توجه کامل ، متوجه کم وافزون مقاله از جانب گوینده محترم نشدم ولذا در این باب صحبتی هم ندارم.اما به خوانده شدن مقاله روشنگری در تلویزیون روژه لات گواهی می دهم . امیدوارم این توضیح مختصر در روشنگری حقایق مورد ادعای طرفین مثمر ثمر باشد. با درود فراوان هاتف رحمانی
نام: اربابا
ای-میل:
13:29 20 آبان 1385
كومله انقلابى زحمتكشان كردستان حزبى واقع بين و روزنه اى براى بازنكرى در سياستهاى غلط كذشته و همينطور بيرون امدن از تنك نظرى ايدولوزيك ميباشد.اين حزب با واقعيتهاى سياسى كردستان و جهان منطبق و در جهت خواستهاى واقعي دمكراسى كام برميدارد. تاكتيك و استراتزى حزب در جهت متحقق ساختن دمكراسى و جامعه مدنى است و عملكرد سياسى اين حزب اين را نشان داده. بجاست ياداور شوم كه كومله حزب واقعى جنبش رهايى بخش خلق كرد ميباشد.
نام: هيوا
ای-میل:
01:25 19 آبان 1385
سلام كسانى كه در اين سايت با اسم جنبش خلق كرد و كومله متوسل به فحاشى مى شوند،نه نماينده خلق كرد و نه وابسته به جريان اجتماعى كومله ميباشند.حزب كمونيست يك خانه خالى و بى معناست.حزب كمونيست براى ملت كرد موازى حركت كردن با شونيزم فارس ميباشد.در ضمن اين شعارها اب در هاون كوبيدن ، استيصال و به بن بست رسيدن ميباشد.جنبش انقلابى خلق كرد به رهبرى كومله(سازمان انقلابى زحمتكشان كردستان)ميرود تا جامعه و زندكى نوينى براى ملت كرد به ارمغان بياورد. زنده باد سوسياليزم زنده باد جنبش انقلابى خلق كرد زنده باد كومله(سازمان انقلابى زحمتكشان كردستان)
نام: ب. اشکان
ای-میل:
23:55 19 آبان 1385
ین نقده ای که طرفدار این هاست می گوید که حزب کمونیست مال حکمت و مهتدی بوده است. خوب اگر بود چرا اولی فرار را بر قرار ترجیح داد و دومی نیز فلنگ را بست. آقا این ها که خودشان از این حزب انشعاب کردند و رفتند. اولی بعدا" سناریوی سیاه و سفید را نوشت و راه را برای همکاری با سلطنت طلبان هموار کرد و آقای مهتدی که مستقیما" بدون هیچ واسطه‌ای به عمو سام دخیل بست. خیر آقا، دخیل بستن به آمریکا با واسطه یا بی واسطه هیچ دردی را از مبارزه با جمهور سیاه جنایت اسلامی درمان نکرده که بهترین بهانه را به آخوندهای حاکم برای خاک پاشیدن به چشم مردم میدهد. آقا من با همان منطق شما میگم که همین اسم سازمان زحمتکشان نیز برای شما اضافی است چون شما این را از تاریخی عاریت گرفته اید که دیگر به شما مربوط نمی شود. همانطور که نام حزب کمونیست را کنار انداختید من توصیه می کنم نام سازمان زحمتکشان کردستان ایران را که واقعا" دیگر برای شما بی ربط و اضافی و بادکنکی است کنار بندازید. شما که در این کار تجربه کافی و وافی دارید.واقعا" این کار شما را سبک و چابک می کند. اکنون نامهائی مانند سازمان دمکرات های جوان ایران، سازمان جوانان حزب دمکرات یا سازمان جوانان اتحادیه میهنی به سر و اندازه شما کاملا" می خواندو هم هیچ مانعی در روابط خارجی شما درست نمی کند.
نام: بی سنور
ای-میل:
00:15 18 آبان 1385
آقای علی رحیمی در مسلک کسانی که امریکا قبله آمالشان باشد حقیقت یعنی نا سزا گفتن؟ واقعأ دنیای عجیبی است..... من خواننده گان عزیز این سایت را به نوشته قبلی ام جلب میکنم و قضاوت را بنا بر احترام به آنان می سپارم . و اما چند نکته را ضروری میدانم که اشاره ای به آنها بنمایم . مدارک و اطلاعیه ها در مورد ضدیت با اعتصاب 16 مرداد و دفاع از اکبر گنجی نزد من موجود میباشد در صورت نیاز حاضرم آنان را علنآ در این سایت قرار دهم. و اما از اکبر گنجی کمی بگوییم .آقای دیروز پاسدارو شکنجه گرو امروز اصلاحات چی بی مصرف. ایا واقعآ دفاع اکبر گنجی از زندانیان ساسی را باور داریید؟ ایشان 6 سال را در کدام زندان بوده اند ؟ همان زندانی که زندانیانش اکنون در لعنت آبادها و خاورانها در خاک خفته اندو با همان شرایط؟ همان زندانی که زهرا کاظمی و هزاران زندانی سیاسی را پس از سالها شکنجه و عذاب روحی به جوخه اعدام سپردند؟ از کدام اعتصاب غذای اکبر گنجی حرف میزنید؟ آری اکنون امریکا از کسانی دفاع میکند که اکبر گنجی یکی از آنهاست. او خود متهم به شکنجه وکشتار انقلابیون است اکبر گنجی باید در دادگاه مردمی و انقلابی به محاکمه کشیده شود . پس اشک لطفأ اشک تمساح نریزند. سیاست کومه له و حزب کومونیست دفاع از انسانیت است با هر رنگ ونژاد و جنسیت ما هیچگاه حاضر نبوده و نیستیم که فردا آذرباییجان .همدان.سمنان.سیستان وبلوچستان و ............ در آتش جنگ بسوزند تنها به خاطر اینکه کردستان در امان باشد. ما این اجازه را به هیج جریانی وگروهی نمیدهیم . مردم انقلابی کردستان و ایران این اجازه را به کسی نمیدهند نسخه امریکایی عراق در کردستان و ایران پیاده شود .سرنوشت خودشان را خود رقم میزنند واین رژیم سرمایه جمهوری اسلامی را بزیر میکشند که آن روز دور نخواهد بود! کومه له ای که کاک فوئاد.صدیق کمانگر.دکتر جعفرشفیعی وهزاران کومونیست انقلابی بنیادش نهادند پایه هایش را مار کسیسم ولنینزم تشکیل داده که اکنون خار چشم اربابان و سرمایه داران و مرتجعین است( روزی که خورشید تابناک حزب کمونیست ایران طلوع می کند،روز رستاخیز زحمتکشان را نوید می دهد و آن روز،روز آب شدن برف های ستم است.رفقا خورشید را بجنبانیم.بگذار مرتجعین و فرصت طلبان زوزه بکشند،آنچه می بینیم اوج تکامل انقلاب است.از سخنان رفیق فواد مصطفی سلطانی/سال 1353)
نام: علی رحیمی نقده‌ای
ای-میل:
18:16 18 آبان 1385
روشنگری یا افشاگری؟ بجای بحث میتوان به ناسزاگوئی پرداخت و نام آنر همانطور که بی سنور گفت افشاگری گذاشت. دوست گرامی شما نام حزب کمونیست را از منصور حکمت به عاریت گرفته اید و برنامه جدید، استراتژی و تاکتیک اش را از کاک عبدالهه مهتدی! این در حالی است که حتی یک فارس هم در حزب کمونیست ایران یافت نمی شود. آیا این شد راه و رسم کمونیست بودن. نام سازمان زحمتکشان کردستان ایران(کومه‌له) سنت کومه‌له را همراه خود دارد و بارهای اضافی و عاریتی را به دور ریخته است. سازمان زحمتکشان کردستان ایران( کومه‌له) نه عنوانیاست قلابی، نه عاریتی، نه بادکنکی. حتی تعدادی از اعضای کمیته مرکزی و کادرهای سازمان شما نیز طی نامه ای علنی خواهان فعالیت تحت نام کومه‌له شدند. درست است یا نه ؟ یعنی ما همیشه از شما جلوتر حرکت میکنیم. شما به طور مشخص چه چیزی را به نام حزب کمونیست انجام دادید یا می دهید که ما نمی دهیم. به جز این اختلاف مربوط به نحوه استفاده از شرایط مساعد کنونی( از کاه نباید کوه ساخت) شما فقط دور خودتان می چرخید و جز خودستائی کدام کار مثبت را چه در حوزه مبارزه ملی، چه در حوزه مبارزه برای دمکراسی و چه در حوزه مبارزه برای سوسیالیسم انجام داده اید! در مورد حلبچه خود کردهای عراقی که صاحب عزا هستند از ماجرا گذشتند شما چرا رضایت نمی دهید. و دیگر این که در آن موقع آیا ما اعتراض کردیم یا ما هم بنا به دلائلی که سکوت کردیم؟ آیا ما کمونیست بودن کاک فواد مصطفی سلطانی و دکتر جعفر شفیعی و کاک صدیق کمانگر حذف کرده ایم نه ؟ این ها قبل از این که عضو حزب کمونیست باشند کومه‌له ای بودند. پس این استدلال درست نیست. درارتباط با اعتصاب عمومی کردستان لطفا" وسط دعوا نرخ تعیین نکنید. دوستان ما این را بارها توضیح داده اند اما شما فقط لج بازی میکنید. اگر حتی حرف شما را قبول کنیم بازهم یک استثناء قاعده نخواهد شد( زند کودکی به غلط تیری به هدف)! در مورد گنجی او شش سال زندان بوده است و فراخوان داده برای آزادی همه زندانیان سیاسی. چرا این که به زندان افتاد و تا دم مرگ اعتصاب غذا کرد را حذف کرده اید؟ آیا مطالبه آزادی همه زندانیان سیاسی از سوی کسی که شش سال زندان مانده و در برابر فشارها کوتاه هم نیامده است غلط است. آیا در سوسیالیسم شما گنجی‌ ها در زندان خواهند بود؟ باید به این سوالات پاسخ بدهید و منطقی بحث کنید. من شما را جزو نیروهای دمکرات و خلقی می دانم بنابراین معتقد به بحث معقول هستم فحش و ناسزا فقط دل را خنک میکند ولی مسله ای را حل نخواهد کرد. با ادب و احترام
نام: محمد آبیدر
ای-میل:
14:05 18 آبان 1385
آقای محمد نقده ای استفاده از تضادها را هیجکس نفی نمی‌کند. در جریان مبارزه انقلابی بغضا" سازشهائی لازم می‌آید که در خدمت انقلاب و مبارزه انقلابی هستند. اما این سازش‌ها چهارچوبی دارند و آن این است که اصول مبارزه انقلابی را تحت‌الشعاع قرار نداده و انقلاب را ضمیمه سازش و سازش‌کاری و خیانت نکنند. آقایان مهتدی، ایلخانی زاده و کعبی کارشان برعکس است. همه یادمان است سخنان رهبر شما ایلخانی زاده پس از رخصت یافتن به واشنگتن. ایشان گفتند ما از آمریکائی‌ها خواستیم که از مبارزه برای دمکراسی و حقوق بشر و.. در خاورمیانه دفاع کنند... در حالی که آمریکا در خاورمیانه نیروی اصلی علیه حقوق بشر، آزادی و دمکراسی بوده است. از کودتا بیست هشت مرداد تا دفاع از ارتجاعی ترین حکومت‌های خاورمیانه و اسرائیل در سرکوب هر نوع مبارزه برای حقوق بشر و دمکراسی. به این ترتیب شما با یدک کشیدن نام کمونیست اولین اصل مبارزه انقلابی را مسخ میکنید. آیا آمریکا که شخصا" زندان ابوقریب را از صدام تحول گرفته و همان جنایات وحشیانه و موهن را انجام داد و رسوائی‌اش تمام جهان را فرا گرفت مدافع حقوق بشر و دمکراسی است. آیا هنگامی که مجلس سنای آمریکا شکنجه را قانونی می‌کند شرم آور نیست که یک دمکرات و آزادیخواه – حال کمونیست بودن پیشکش-آمریکا را مدافع و دمکراسی در خاورمیان جلوه دهد و در این مجلس زیر پرچم آمریکا عکس یادرگاری بگیرد. آقای مهتدی همراه هجری از حمله آمریکا به عراق حمایت می کند یعنی حمله ای که با بهانه دروغین سلاحهای کشتار جمعی انجام شد وبعدا" اعتراف کردند که چنین چیزی وجود نداشته است. پس از ویتنام اشغال عراق بزرگترین تهاجم نظامی امپریالیستی در پس از جنگ جهانی دوم بوده است. آیا رهایبخش خواندن این جنگ چیزی جز اصول فروشی و سقوط به شماطه‌گران خشن ترین و خوفناک ترین تعرضات امپریالیستی نیست؟ آقای مهتدی و هجری مبارزه ضدامپریالیستی و به طور مشخص مبارزه با امپریالیسم و اصولا" مقوله امپریالیسم را از برنامه‌های خودشان ( هجری رسمی، مهتدی غیررسمی) حذف می‌کنند. البته این ها، نوآمدگان به سیاست نیستند که ته وتوی سیاست را ندانند. خودشان خوب میدانند که حرفهایشان توجیهی بیش نیست.اما آنها آگاهانه انتخاب خودشان را کرده اند. قدرت‌طلبی آنها را به روزی انداخته است که حاضرند به هر اصول پشت پا بزنند و برای فریبکاری و خودفریبی هر ناحقی را حق جلوه دهند. پس در این جا ما با یک سازش موقت در چهارچوب حفط اصول مواجه نیستیم بلکه مسئله، مسئله تغییر اصول، تغییر جبهه، تغییر سنگر است. به کسی که اسمش را سازمان زحمتکشان می‌گذارد و به نام زحمتکشان با نیروئی که بزرگترین سنگر ضدزحمتکشان جهان است متحد می شود، به کسی که خود را حزب دمکرات می نامد وبا نیروی که علیه هر نوع دمکراسی در جهان است دست در دست می‌گذارد چه چیزی می توان گفت جز اصول فروشی.آقای نقده‌ای آین ها استفاده از شرایط است یا سروته کردن خود برای انطباق با شرایط؟ آقای وریا اشتباه نکرده است او این کاره است.با درود به سایت روشنگری که مچ این ها را گرفته است.
نام: بی سنور
ای-میل:
14:04 18 آبان 1385
در جواب به علی رحیمی نقده ای نوشته ای که آب را گل آلود نکنید. آیا واقعیات را نوشتن و افشا کردن راهی را که جریاناتی مشکوک و بریده از مردم که خاک در چشم مردم می پاشند گل آلود کردن آب است؟ سازمان زحمتکشان یا بهتر است بگوییم روژهلات هنگامیکه از کومه له و حزب کومونیست ایران جدا شدند بر مبنای کدام استراتژی و خط فکری بود؟چرا سنتهای رادیکال وانقلابی مردم و کارگران کردستان را در کریدرهای پنتاگن در کنار جریانات و افراد جاسوس سازمان سیا و موساد حراج میکند؟ دلیل آورده ای که هم اکنون در کردستان عراق مردم کرد از رفاه و آسایش برخوردارند ؟ من این سوال را از شما میپرسم آیا آمریکا و دیگر حکومتهای سرمایه داری آن را به این ملت بخشیده اند یا نتیجه سالها مبارزه پیگیر و خونین مردم و دستاورد مبارزه آنان بوده است؟ آیا واقعا بمباران شیمیای شهر حلبچه را فراموش کرده اید که چگونه در یک لحظه کوتاه 5000 انسان بی گناه اعم از زن و کودک و پیر و جوان قربانی شدند وجان باختند و آمریکایی که شما اکنون دل در گروآن نهاده اید و رهایی بخشش نام میبرد چگونه مهر سکوت وتأییدبر لب نهاد؟ و...... به کردستان ایران برگردیم و نظری کوتاه به خیزش انقلابی مردم محروم زحمتکش کردستان در تابستان 1384 بیندازیم. کومه له (سازمان کردستان حزب کومونیست ایران) با اعلام فراخوان به اعتصاب عمومی 16 مرداد اطلاعیه ای رو به مردم انقلابی صادر کرد که خوشبختانه این اعتصاب همانطوری که انتظار میرفت به پیروزی رسیدوگامی بود در پیشبرد وپیروزی اهداف این قیام. سازمان روژهلات در آن هنگام با صدور اطلاعیه شماره 14 سازمانشان وکشیدن ضربدر قرمز بروی اطلاعیه کومه له ضدیت و دشمنی خود را با آن اعلام نمود وعملأ رودروی مردم قرار گرفت وآب در آسیاب دشمنان مردم و انقلاب ریختند که مدرکشان هم در نزد ما موجود میباشد . در تابستان امسال کهنه پاسدار و یکی از بنیانگذاران وزارت اطلاعات رژیم اسلامی (اکبر گنجی) پس از سفر به امریکا و چند کشور اروپایی و با چراغ سبز امریکا فراخوان به اعتصابی داد که بر همگان چون روز روشن بود که هدف آقای سرخورده از اصلاحات2 خردادی چیست آقایان سازمان روژهلات فورأ اقدام به صدور اطلاعیه پشتیبانی از گنجی جنایتکار نمودند. کسانی که نام کومونیست بودن را از رفقای جانباخته کاک فواد مصطفی سلطانی و دکتر جعفر شفیعی و کاک صدیق کمانگر و ...... حذف میکنند و در تلویزون روژهلات واقعیات را سانسور و از جهنمی که امریکا و سرمایه داری جهانی در عراق و افغانستان و..... برپا کرده اند به عنوان ازادی نام میبرند. از کوزه همان طراود که در اوست زنده باد کومه له و حزب کومونیست ایران و برافراشته باد پرچم سرخ کومه له
نام: یک خواننده سایت
ای-میل:
14:04 18 آبان 1385
دوستان سایت روشنگری لطفاً به سوال مطرح شده در نامه آقای وریا محمدی که از شما پرسیده اند آیا فایل برنامه را دارید یا خیر جواب بدهید.شما به سوال ایشان در توضیحتان جواب نداده اید و کلی گویی کرده اید. اگر فایل برنامه را ندارید من از ایشان میخواهم همانطور که در نامه مدعی وجود فایل برنامه در 13 اکتبر است ارسال کنند تا بیشتر مشخص شود که آیا این واقعی است یا خیر؟ نمیدانم که آیا شما هم اهل سانسور هستید یا نه؟ اما به هر حال سوال من را از خودتان منتشر کنید. چه جوابی برای سوالات نامه توضیحی دارید؟ با تشکر
نام: سهند
ای-میل:
09:03 18 آبان 1385
با درود فراوان به روشنگران سایت روشنگری به این وریا محمدی که گفتند در مورد مواضع کلی سازمان قلابیشون برای شما نامه ای دیگر ارسال میکنند باید گفت که در مورد مواضع نه کلی و نه جزیی لا زم به توضیح نمیبا شد چون عملکرد شما و خصوصا پشتیبانی از گندهای امریکا که برای مردم زحمتکش عراق و منطقه به بار اوردند ماهیت شما و سازمان قلا بیتون را کاملا مشخص کرده و این مسئله کاملا برهمگان اشکار میباشد که خواب این بلاها را برای مردم ایران نیز در سر میپر ورانید و لا بد در نامه ای دیگر این عکسها را با جنایتکا رهای جنگی امریکا که گرفتند را نیز همچون کارها ی دیگه تان رد میکنید و میگویید اینطور نیست. دور شدن از سیاستها و اصولهای اخلاقی و مبارزاتی و خواستهای مردم و چسبیدن به منافع محفلی و عشیره ای شما را به این روز انداخته است.
نام: رویا از تهران
ای-میل:
09:41 18 آبان 1385
رفقای گرامی سایت روشنگری خسته نباشی از اینکه به افشاگرای این خائنا نمردم مبارزه ایران می پردازید از سمیم قلب دستایتان را می بوسم وامیدوارم باز به این کار ادامه دهید تا با این افشاگری باند ناسیونالیست زحمتکشان به رهبری عبدالله مهتدی چراغ راه اینده ی مردم مبارزه این برای عدالت اجتماعی روشن کنید
نام: کریم رضایی
ای-میل: k_razai@yahoo.com
09:38 18 آبان 1385
توضیح مسئول بولتن خیری تلویزیون روژ هه لات وابسته به سازمان زحمتکشان سفسطه نامه ای بیش نیست که هدفش نپرداختن به اصل موضوع است. درک من از انتقاد سایت روشنگری نه امری حقوقی و اعتراض صرف به یک سرقت ادبی بلکه سئواستفاده از کار دیگران در راستای یک سیاست معین که در این رابطه دریوزگی برای اشغالگران آمریکایی است می باشد. من به عنوان یک کرد اعلام می کنم که جای بسی تاسف است که جنبش حق طلبانه مردم کرد که همواره در ردیف جنبش های آزادیبخش در جهان شناخته شده بود اکنون توسط جریاناتی از قبیل سازمان زحمتکشان مهتدی و حزب دمکرات بدنام شده است و اینها می کوشند این جنبش و مردم کرد را به کنترای آمریکا در منطقه تبدیل کنند. من به شما دوستان سایت روشنگری دست مریزاد می گوئیم که بی باباکانه و شجاعانه در مقابل این بی پرینسیبی و فرصت طلبی آشکار ایستاده اید. بدون تردید اعتبار و وجهه شما پیش همه انسانهای که آزاده دو چندان خواهد شد.
نام: پیرایه
ای-میل:
09:37 18 آبان 1385
جناب علی رحیمی نقده ای اینگونه ترفندها و اقرار نان خوردن بنرخ روز و استفاده از کمکهای اجنبی از برای پیشبرد اهداف(؟) و در پایان خرده گیری مهربانانه وووو در این دوره از تاریخ نه تنها بی اثر است بلکه شدیدا رسوا کننده نیز هست. اگر هممیهنان عزیز و والای کرد و اکراد دیگر اکنون تا اندازه ای نفس راحت میکشند نه از صدقه سر یانکی های جانی بل حاصل تلاش پر ارزش و جانبازی بیمثالشان است. من در برابر آنان نه تنها سر تعظیم بل سر سجده فرود میآورم. تخیلات و معالا استدلالات شما موهن است.
نام: علی رحیمی نقده‌ای
ای-میل:
19:38 17 آبان 1385
آب را گل آلود نکنیم! دوستان گرامی آبیدر و بیدار بهتر است بحث را به مسیر منطقی بیاندازیم. اولا" ما به عنوان سازمان زحمتکشان رابطه‌مان را با دولت آمریکا مخفی نکرده ایم. همین عکس خودش بهترین دلیل است که علنا" منتشر شده است. ثانیا" مگر استفاده از تضادها عیب و ایرادی دارد؟ مگر کردهای عراق که توسط صدام قتل و عام شدند از برکت استفاده درست از این تضادها به لااقل بخشی مهم از درخواستهای خود نرسیدند. فراموش نکنید که اکنون یک کرد رئیس جمهور کل عراق است. در حالی که عراق غرق در خون است کردستان عراق همانطور که شما هم خوب می دانید کاملا" امن و در حال رونق اقتصادی است. حال گیرم که او در عراق قدرتش نمایشی است ولی کردستان را به عنوان یک دولت مستقل و با حاکمیت کردهای عراق که داریم. مگر این کم چیزی است. در تمامی طول تاریخ تا حالا کدام یک از کردهای کشورهای چندگانه به چنین قدرتی دست یافته اند. حتی قدرت صوری خودش کم نیست .ناسیونالیست‌های نژاد پرست عراق و شیعان کهنه پرست ناچار شدن همین قدرت صوری را با کردها تقسیم کنند. مگر استالین برای نابودی هیتلر با آمریکا و انگلیس موئتلفین را درست نکرد؟ و آیا این کار بشریت را از خطر فاشیسم نجات نداد؟ ما هم مخفی نکرده ایم که در برابر کهنه پرستان اسلامی ایران که دست کمی از هیتلر ندارند با آمریکا ائتلاف می کنیم و این سیاست هم به نفع جنبش کرد ایران و هم کل مبارزه مردم ایران است. اگر ما قوی باشیم نیازی به آمدن آمریکا نیست و آمریکا هم نخواهد آمد اما اگر ما ضعیف باشیم در آن صورت آمریکا هم خواهد آمد. این اتحاد البته یک اتحاد موقتی است و استقاده از یک موقعیت گذراست که شرایط آن فراهم شده است. مگر استفاده از تضادهای قدرت های ارتجاعی اشکالی دارد .... حالا ما چرا از این فرصت استفاده نکنیم و بگذاریم که کمک ها نصیب فقط مجاهدین و رضا پهلوی بشود. شما به برنامه های روژلات نگاه کنید و ببنید که چه چیزی از برنامه های کومه‌له کم دارد.تعصب بدترین چیز است. همین تعصب‌هاست که به چپ ضربه زده است. لطف کنید به استدلالهای من پاسخ دهید و منطق را در برابر منطق قرار دهید. من بجای توهین با کمال احترام به عقاید شما، شما را به بحث و جدل منطقی و متمدنانه دعوت می کنم! من نمی دانم که چرا وریای عزیز به جای توضیح مسئله را کتمان میکند. من هم همین برنامه را دیدم . فکر می کنم راه درست این است که گفته می شد بخشهائی از نوشته سایت روشنگری. این مسئله را حل می کرد. وریای عزیز دولا دولا نمی توان شترسورای کرد. باید این مسئله را به طور علنی به بحث گذاشت و به شیوه اغنائی هم بحث کرد. دوستانی که مخالف استفاده از تضادها هستند بیایند توضیح بدهند. بیایند رد کنند که کردهای عراق نباید از این تضادها استفاده می‌کردند و باید همچنان زیر چکمه صدام له می شدند. به امید بحثهای اغنائی علی رحیمی نقده‌ای
نام: م-بيدار
ای-میل:
02:34 17 آبان 1385
ترديدى نيست که جناب مهتدى و هجرى براى اين حساب باز کرده اند که در پناه حضور ناوهاى جنگى آمريکا در آبهاى خليج و پايگاههاى پرتاب موشک آنها در حاجى عومه ران( واقع در کردستان عراق) و در سايه حضور تانگهاى زرهى آمريکا در ايران به قدر قدرتى از نوع احزاب کردستان عراق برسند. آنها آشکارا از سياست و استراتژى آمريکا دفاع مى کنند و جنبش ميليونى ضد جنگ را طرفداران اسلاميون و القاعده و طالبان مى نامند. تو گويى سازمان روژهه لات امکانات پولى هنگفتى را بابت اين خوش خدمتى ها دريافت نکرده باشد?? آمريکا مى داند که کارى که از هجرى و برادران مهتدى براى پراکند توهم در ميان مردم کردستان ايران بر مى آيد از خليل زاد ساخته نيست. لذا مزد کلان آنها را مى پردازد. تفاوت ايران و عراق اساسا در اين است که در ايران يک جنبش اعتراضى آزاديخواهانه قوى از جانب کارگران٬ زحمتکشان و مردم آزاديخواه وجود دارد که در عراق وجود نداشت و الان هم وجود ندارد. پيشرفت سياست آمريکا در ايران و ايجاد اعتلاف سران احزاب و عشاير از نوع کنفرانس لندن کار آسانى نيست. اين را خود آمريکا نيز مى داند و بر همين اساس است که عليرغم تبليغاتشان هنوز سعى دارند با رژيم جمهورى اسلامى کنار بيايند. بر همين اساس هم است که آمريکايى ها تره براى مهتدى٬ هجرى و همايون خورد نکردند و آنها سرخورده از سفر واشنتون(به قول کرده هاى عراقى) باز گشتند و تنها نسيب شان اين شد که زير پرچم آمريکا در سنا عکسى يادگارى بکشند. در کردستان ايران جريان انقلابى و کمونيسى کومه له و جنبش کارگران و زحمتکشان بسيار قوى است و اجازه نخواهد داد خواب سناريو عراق در کردستان ايران تکرار شود. جناب مهتدى ديگر ربطى به تاريخ و حال و آينده کومه له اصلى ندارد و جريان آنها سازمانى است در
خدمت پروژه خاورميانه بزرگ(روژ هه لاتى ناوه راستى گه وره). افشاى ماهيت ارتجاعى و ضدانسانى حضور و سياست آمريکا و افشاى مهتدى٬ هجرى و همه جريانات مدافع اين استراتژى مسئوليتي است سياسى که بردوش همه آزاديخواهان و بويژه راديکالهاى اين جامعه قرار دارد. اين يک نبردى سياسى و علنى و شفاف است. دوستان عزيز روشنگرى! نقش شما در اين افشاگرى مهم است و خوب است که مثل اين مقاله دومتان از شکايت در مورد سوءاستفاده از مطلب شما و سانسور آن فراتر رفت و به اين مسئوليت بزرگتر پاسخ داد. چرا که از اين جماعت که تايخ خود را نيز نفى کرده و جعل کردند انتظار رعايت پرستيژ مطبوعاتى ساده لوحى است.
نام: اراس
ای-میل:
00:30 16 آبان 1385
سالی که نکوست از بهارش پیداست من نمی خواهم زیاد در مورد باند مهتدی چیزی بنویسم همون قطعه شعری که نوشتم یه د نیا حرف داره فقط میخوام بگم که روز به روز رسواتر میشن همین
نام: محمد آبیدر
ای-میل:
19:36 16 آبان 1385
گل بود به سبزه هم آراسته بود! آقای وریا مثل کبک سرشان را زیر برف فرو کرده اند و فکر می‌کنند که تلویزیون رسانه‌ای است که فقط خودشان می‌بینند . زهی پندار باطل! این ها دارند روز را شب جلوه می‌دهند.واقعا" شرم‌آور است. البته کسانی که با دم و دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا محشور شوند کذابی‌هائی از این نوع ازشان به هیچ وجه دور از انتظار نیست! آقای مهتدی سالهای قبل حتی خیلی قبل از جدائی نقشه‌های دورودرازی در سرداشت. او می‌گوید که کومه‌له مساوی حزب کمونیست است و حزب کمونیست چیزی جز کومه‌له نیست. پس کمونیسم را کنار بندازیم و زیر پرچم ملت و ملت‌گرائی کارمان را ادامه دهیم. روشن ست که حزب کمونیست به خاظر همان تعهد به کمونیسم معادل کومه‌له نیست. این را بهتر از همه چیز سرنوشت زحمتکشان مهتدی نشان داد که حذف نام و یا درست‌تر یک تعهد به کدام نا کجا‌آباد ختم می‌شود. او پس از انشعاب با آمریکا رابطه می‌زند و در همین ارتباط است که مواضع ایشان هم عوض می‌شود. او از حمله نظامی ارتش آمریکا و اشغال عراق دفاع کرده و جنبش صلح جهانی علیه جنگ ‌آمریکائی را محکوم دانسته و به این ترتیب در کنار مصطفی هجری و شرکاء به عامل پیش برد سیاست‌های امپریالیستی در ایران مبدل می‌شود. گفتنی است که همزمان با آقای زحمتکشان مهتدی مصطفی هجری که با انتخاب به دبیر اولی همان مسیر را البته با صراحت لهجه بیشتر در پیش گرفته و همه داستان را می‌دانند. در حزب دمکرات کردستان مخالفت با سیاست‌های مصطفی هجری بسیار قوی و جدی است و اگر چه آقای هجری فعلا" توانسته است در رهبری اکثریتی را به دنبال خود روان کند اما مبارزان دمکرات بسیاری هنوز به میراث ضدامپریالیستی و دمکراتیک حزب دمکرات کردستان ایران وفادار بوده و مخالفت ارزان فروشی سنت‌های مبارزاتی این حزب هستند . البته جناح مسلط با همه ابزار و وسائل که از حوصله این نوشته کوتاه خارج است تلاش می‌کند تا با اعمال فشار به برخی، دادن امتیازات به برخی، از دور خارج کردن و ... سایر ترفندها این مخالفت‌ خوانی داخلی را خفه کند . اما فاجعه‌‌ای که عراق امروز به آن دچار شده و نتایج دمکراسی آمریکائی که گندش چنان در آمده که فغان مردم آمریکا نیز از آن ها به آسمان رفته موضع آقایان هجری و مهتدی را تضعیف می‌کند. با دست گلی که این ها از نظر سیاسی به آب داده اند هجری و مهتدی همان کیانوریها و نگهدارها آینده و همان سرنوشت در انتظارشان است آ هم در حزب دمکرات و هم در سازمان زحمتکشان تلاشگرانی با وجدان سیاسی مسئول و متعهد به سرنوشت مردم کرد و مردم ایران و احترام به خون پاک این همه شهدای پرپر شده جود دارد که کیانوری‌ها و نگهدارهای جدید را در موزه تاریخ در همان قفسه‌ای بنشانند که شایسته اینان است. آن روز مسلما" دور نیست. محمد آبیدر
نام: نیکو خراسانی
ای-میل: nikokhorasani@yahoo.se
13:03 16 آبان 1385
آنکه نآموخت از گذشت روزگار هیچ نآموزد ز هیچ آموزگار بعضی از جریانات راست اپوزیسیون مثل سلطنت طلبان در گذشته و حال در خدمت پیش برد اهداف امپریالیستها در ایران بوده اند و بعضی از جریانات به ظاهر قوم گرا نظیر الاحواز و برخی گروههای پان ترکیست نیز که بطور مستقیم عامل سازمان های جاسوسی هستند و تکلیفشان مشخص است . ولی قضیه در مورد سازمانها و احزابی نظیر کومله زحمتکشان کردستان به رهبری آقای مهتدی و حزب دمکرات کردستان به رهبری آقای هجری و سازمان مجاهدین خلق که سابقه و پیشینه خلقی دارند متفاوت است. تفاوت قضیه اینجاست که این جریانات در گذشته عامل و جاسوس امپریالیستها نبوده اند ولی به لحاظ ماهیت طبقاتی و ایدئولوژیک خود در روند دگردیسی ضد انقلابی و ارتجاعی ، منفعت خود را در این دیده اند که سمت و سوی حرکت خود را بر اساس خواست و سیاست آمریکا در منطقه و ایران تنظیم نمایند.این جریانات به لحاظ درک ماکیاولیستی و پراگماتیستی از سیاست همچون شیران علم ، حمله شان از باد باشد دم به دم. نکته ای را که باید توجه داشت این است که عملکرد این جریانات در پشت کردن به منافع خلق و خدمت به ارتجاع جهانی نه ناشی از خطای معرفتی در اتخاذ تاکتیک درست ، بلکه در ماهیت طبقاتی و دگردیسی ضد انقلابی و ارتجاعی شکل گرفته در این جریانات می باشد. بنابراین آب در هاون نباید کوبید و در گوش آنها یاسین نباید خواند ، چرا که بی ثمر است. این جریانات را فقط باید افشاء کرد و ماهیت واقعیشان را به مردم نشان داد. پیروز باشید
نام (اختیاری)ای-میل (اختیاری)متن
بازگشت
آخرين مطالب مرتبط در روشنگرى: 30تير. جاسوسان آمريکايی در سايت دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام 2007‑07‑21 27بهمن:انرژی هسته ای, غرور ملی و شپش های مدارس دخترانه مناطق فقير*دبير كنگره سراسرى بيماري‌هاى پوست:بيش از 30 درصد دختران در مدارس مناطق فقير شپش دارند. 2007‑02‑16 2دی.افتخار به خارجی ستيزی و تفکر مسجدی 2006‑12‑23 2دی. راز عدم انتشار پرونده امنيتی جان لنون 2006‑12‑23 "اسپارتاکوس "تراژدی در چند پرده با نگاهی به نامه اخير فرخ نگهدار به حجج اسلام مهدی اصلانی
2006‑12‑22
اخبار ومقالات مربوط به زيرذره بين در روشنگرى(كليك كنيد)

هیچ نظری موجود نیست: