۱۳۸۷ آبان ۳۰, پنجشنبه

* در آستانه قرن پسا-آمريکائی / آلن گرش


* در آستانه قرن پسا-آمريکائی / آلن گرش * حاکميت دوگانه, ای که موجب جدائی فلسطينی ها شده / اميره هس برگردان: بهروز عارفی
در آستانه قرن پسا-آمريکائی آلن گرش Alain Gresh برگردان: بهروز عارفی
آيا امپراتوری آمريکا، همچون بريتانيا پيش از آن، در سراشيبی افول قرار گرفته است؟
اين پرسشی است که مورخ انگليسی اريک هاوبسباوم* مطرح می کند.
غروب وال استريت، نماد تفوق مالی ايالات متحده، صعود اقتصادی و مالی چين که توانست با بهره گيری از تقسيم بين المللی کار، رشد مستقلی را از سر گيرد، جنبش های قدرتمند چپ در آمريکای لاتين **يا انسجام ديپلماسی هند***، هر کدام به روش خود، گواه بر هم خوردن تعادل در روابط بين المللی است. ژئو پوليتيک نوينی که مشخصه اش تعدد بازيگران پر نفوذ است، جايگزين جهان تک قطبی گشته که غرب بر آن فرمانروائی می کرد . در ابتدای اين بازيگران ، دولت ها قرار دارند.
در تابستان 2008، حتی پيش ازوزش توفانی که جهان مالی را در هم نورديد، در لابلای اخبار روزنامه ها، چند خبر جلب توجه می کرد. تعداد کاربران اينترنتی چين از تعداد کاربران آمريکائی اينترنت بيشتر شده است. امريکا تنها 25 درصد از ترافيک اينترنتی را به خود اختصاص می دهد، درحالی که اين رقم در ده سال پيش، بيش از نيمی از ترافيک بود. تشبثاتی که برای جان بخشيدن دوباره به دور مذاکرات بازرگانی بين المللی دوحه بکار رفت، با شکست روبرو شد. و از جمله دلايل شکست، عدم پذيرش چين و هندوستان برای فدا کردن کشاورزان فقير در قربانگاه تبادل آزاد کالا بود. در جريان بحران گرجستان، روسيه با ناديده گرفتن اعتراضات ضعيف واشينگتن، از منافع ملی خويش در قفقاز دفاع کرد. اين رخدادهای گوناگون، نمونه هائی از شکل بندی جديد روابط بين المللی اند. يعنی پايان سلطه غرب که از نيمه اول قرن نوزدهم کسب شده بود. تنها تاثيری که سستی و ناتوانی کنونی نظام مالی دارد، تسريع جنبش عقب نشينی غرب است. عنوان نخست هفته نامه آلمانی , اشپيگل, در شماره 30 سپتامبر ,پايان تکبر, و عنوان دوم آن ,آمريکا نقش سلطه گر اقتصادی خود را از دست می دهد, بود. با کنايه هائی که تنها از عهده تاريخ ساخته است، کمتر از دو دهه بعد، اين وقفه جانشين تلاشی ,اردوگاه سوسياليستی, به رهبری اتحاد شوروری و پيروزی آشکار اصول اقتصادی ليبرال بود. پايان هژمونی غرب پيشگوئی همواره خطرناک است. در سال 1983، دو سال پيش از به قدرت رسيدن ميخائل گورباچف، ژان فرانسوآ رول (فيلسوف راستگرای فرانسوی) پايان دموکراسی ها را پيش بينی می کرد. او معتقد بود که اين کشورها از مبارزه با ,سهمگين ترين دشمنان خارجی اش، نوع امروزی و نمونه تمام عيارتوتاليتاريسم يعنی کمونيسم, (1) عاجز است. چند سال بعد، فرانسيس فوکويوما ,پايان تاريخ, را از طريق پيروزی بلا متنازع مدل امريکائی-غربي، اعلام ميکرد... پس از نخستين جنگ خليج فارس(1991-1990)، شماری از ناظرين طليعه قرن بيست و يکم آمريکائی را گمان می زدند. پانزده سال بعد، با اجماع ديگری روبروئيم که ظاهرا به واقعيت نزديک تر است. ما به يک ,جهان پسا آمريکائی, وارد می شويم (2). همان گونه که در کتاب سفيد دفاع و امنيت ملی که در ژوئن 2008 توسط دولت فرانسه تدوين شده، آمده است، ,جهان غرب يعنی عمدتا اروپا و امريکا تنها دارندگان ابتکار اقتصادی و استراتژيکی به آن صورتی که در سال 1994 بودند، ديگر نيستند.(3),. آيا جهان چندقطبی شده است؟ ترديدی نيست که ايالات متحده برای سال های طولانی موقعيت ممتازش را و نه تنها در زمينه نظامی حفظ خواهد کرد. اما، اين کشور بايد ظهور مراکز جديد قدرت نظير پکن، دهلی نو، برازيليا و مسکو را در مد نظر بگيرد. درجا زدن مذاکرات سازمان جهانی تجارت (WTO)، با بن بست مواجه شدن بحران هسته ای ايران نظير عواقب غيرمترقبه مذاکرات با کره شمالی مويد اين نکته است که ايالات متحده حتی با هم پيمانی اتحاديه اروپا قادر به تحميل نقطه نظرات خود نيستند و برای حل بحران ها به همدستان و شرکای ديگری نياز دارند. ميتوان به اين قدرت های جديد، يک سری بازيگران ديگر را که ريچارد هس از مسئولان بلند پايه دولت بوش (پدر) و نيز وزارت خارجه دولت کنونی هنگام ارائه تعريفی از ,جهان غير قطبی, (4) نام آن ها رامی برد، اضافه کرد. اضافه شود که ايشان رئيس شورای روابط خارجی (نيويورک) است. او با قاطی کردن يک سری نهاد، آژانس بين المللی انرژی ( IEA)، سازمان همکاری شانگهای (SCO)(5)، سازمان بهداست جهانی (WHO/OMS) و سازمان های منطقه ای ، شهرهائی چون شانگهاي، سائوپولو؛ رسانه هائی از الجزيره گرفته تا CNN؛ ميليشيای حزب الله و طالبان؛ کارتل های قاچاق مواد مخدره، و سازمان های غير دولتی(NGO) قرار می دهد... و سرانجام نتيجه می گيرد که, جهان امروز، بيشتر با قدرتی پراکنده روبروست که تا با يک قدرت متمرکز.,. هر چه باشد، دولت هائی که زير ضربه های کاری جهانی سازي، افول شان پيش بينی شده بود، در جستجوی ,مکانی امن, هستند. چين، هند، روسيه و برزيل با تکيه بر بلند پروازی های خود نظم جهانی ای را که درصدد انزوای آنان بود، زير سوال می برند. کشورهای ديگری از ايران تا آفريقای جنوبي، اسرائيل، ملل آمريکای جنوبی ، اندونزي، البته با بردی کمتر، مصممانه از منافع ,خودمحورانه, شان دفاع می کنند. هيچکدام از اين دولت ها، از ايدئولوژی کلی نظير اتحاد شوروی الهام نمی گيرند. هيچکدام خود را به عنوان الگوی بديل معرفی نمی کنند. همه آن ها کم و بيش اقتصاد بازار را پذيرفته اند. ولی هيچکدام حاضر به کوتاه آمدن در قبال منافع ملی خويش نيست. هر کدام، پيش از هر چيزی برای کنترل مواد معدنی اوليه � و در درجه اول نفت و گاز - مبارزه می کنند که بيش از پيش گران تر و کمياب تر شده اند، و برای حفظ ظرفيت تغذيه اهالی خود، آن هم با محصولات کشاورزی ناکافی و زير تهديد گرم تر شدن هوای کره زمين. در درجه دوم، آنان از منافع ژئوپوليتيک خود دفاع می کنند که بر بينش سياسی و تاريخی بسيار طولانی متکی است. مثل تايوان و تبت برای چين، کشمير برای هند و پاکستان، کوسووو برای صربي؛ کردستان برای ترکيه. اين کشمکش ها نه تنها در يک جهانی سازی مشعوف حل نشده بلکه بر عکس، بيش از هر زمانی توده های گسترده را بسيج کرده و خبری از فروکش کردنشان نيست. با نگاهی ساده به نقشه جهان در می يابيم که بخش اعظم اين تنش ها حول ,قوسی از بحران ها, حلقه زده که به قول کتاب سفيد، از اقيانوس اطلس تا اقيانوس هند کشيده شده اند. نويسندگان کتاب سفيد عليه ,خطر جديد، ارتباط کشمکش ها که ميان خاور نرديک و ميانه و منطقه ای از پاکستان تا افغانستان در حال شکل گرفتن است، هشدار می دهند. وجود برنامه های عموما مخفی در مورد سلاح های هسته اي، شيميائی و بيولوژيک بر وخامت اين خطر می افزايد، در حالی که کشورهای اين مناطق ، آشکارا يا در خفا، در حال دسترسی به توان نظامی متکی بر صنايع موشکی و هوائی در مقادير زيادند. خطر سرايت بی ثباتی عراق، که بين رقبای قومی و فرقه ای تقسيم شده است، به سراسر خاورميانه وجود دارد.نا ثباتی در اين قوس جغرافيائی می تواند بطور مستقيم يا غير مستقيم منافع ما را به خطر اندازد. کشورهای اروپائی به عناوين مختلف در چاد، فلسطين، لبنان، عراق و افغانستان حضور نظامی دارند. در چنين شرايطي، احتمال دارد که در آينده، اروپا و از جمله فرانسه برای کمک به پيشگيری يا حل بحران ها، بيشتر در سرتاسر اين ناحيه در گير شوند (6),. ,قوس بحران ها,، از اقيانوس اطلس تا اقيانوس هند اين تحليل که با برداشت های اغلب برنامه ريزان آمريکائی هماهنگی داشته و پيش تر از سوی نيکولاس برنز، يکی از مسئولان بلند پايه وزارت خارجه آمريکا بيان شده، بصورت زير است. ,ده سال پيش، اروپا در مرکز ارتعاشی سياست خارجی آمريکا قرارداشت (...) اما، از اين پس، همه چيز تغيير کرده (...) در ديدگاه پرزيدنت بوش و وزير امورخارجه (خانم کوندوليزا رايس)، خاورميانه جائی را اشغال خواهد کرد که پيش از اين، برای دولت های گوناگون آمريکا در قرن بيستم، اروپا داشت. برای جانشينان آنان نيز چنين خواهد بود.(7), اين واقعيت که بزرگترين بخش منابع نفتی جهان در اين منطقه قرار دارد، در شرايطی که بهای بشکه نفت � به رغم کاهش در روزهای اخير- بسيار بالاست، بر موقعيت استراتژيکی ,خاورميانه بزرگ, می افزايد. اين امر حضور متمرکز نيروهای نظامی غرب در منطقه، از عراق تا چاد، از افغانستان تا لبنان را توجيه می کند. پديده ای که از زمان پايان جنگ جهانی دوم سابقه ندارد. ايالات متحده با قرار دادن همه اين کشمکش ها در چارچوب ,جنگ با تروريسم,، به ايجاد يک ,بين الملل مقاومت, کمک کرده است، بين المللی که غالبا مرکب، چند پارچه و منشعب می باشد و تنها چيزی که آن ها را متحد می سازد، مخالفت با سلطه امريکاست. اين مقاومت در زمينه حياتی اقتصاد نيز جلوه گر است. بر خلاف بحران های پيشين، (آسيائي، روس و غيره)، توفان مالی کنونی موجب انزوای نهادهای بين المللی نظير صندق بين المللی پول (IMF) و بانک جهانی می گردد. در آغاز اين هزاره، کشورهای بسياری � روسيه، تايلند، اندونزی و غيره � تصميم گرفته بودند تا برای رها شدن از اصول متعارف تحميلی سازمان های بين المللي، بدهی خود را به صندوق بين المللی پول، پيش از موعد پرداخت کنند(8). آيا ,اجماع پکن, جای ,اجماع واشينگتن,(9) را خواهد گرفت؟ بنا بر گفته مبتکر آن، جوشوآ کوپر رامو (اقتصاد دان)، ,اجماع پکن, دارای سه فرض است (10) که تعيين می کنند که چگونه يکی از کشورهای جنوب در صفحه شطرنج جهانی حرکت می کند. با تاکيد بر نوآوری و ابداع، با الزام به در نظرداشتن نه تنها رشد توليد ناخالص ملی بلکه همچنين کيفيت زندگی و نوع خاصی از برابری که از هرج و مرج احتراز می کند، بالاخره اهميتی که برای استقلال و حق تصميمی گيری در تصميم ها قائل می شوند و امتناع از واگذاری احتمال تحميل ديدگاه شان به ديگران و از جمله قدرت های غربی. پيامدهای امنيتی گرم شدن کره زمين اين مفهوم بحث ها و انتقادات فراوانی بر انگيخته است (11) برای مثال اين که چين ,مدل نوی, ارائه می دهد در حالی که نابرابری ها در آن رشد می کند و کشور پذيرفته که در چارچوب جهانی سازی قرار بگيرد. مفهوم فوق همچنين امکان می دهد که درک کنيم که هرگز از زمان استعمار زدائي، کشورهای جنوب تا اين حد امکان پيشبرد سياستی مستقل برای يافتن شريک � چه در ميان کشورها و چه در بين شرکت های تجارتی- بی آن که ديدگاه واشينگتن را بپذيرند، نداشتند. ارتباطات جديدی بوجود می آيد، همان طوری که اجلاس سران چين � افريقا و نشست وزرای خارجه برزيل، روسيه، هند و چين در 26 سپتامبر در نيويورک شاهد آن است. اين کشورها قادرند که بدون تحمل تحقير ,اجماع واشينگتن, تصميم بگيرند. تغيير شکل مهم ديگری نيز در حال تغيير ژئوپوليتيکی جهان است. در روز 17 آوريل 2007، شورای امنيت سازمان ملل برای نخستين بار جلسه ای به پيامدهای سياسی وامنيتی گرم شدن کره زمين اختصاص داد. از اين پس، اين بعد در هدف های استراتژيکی امريکا ، فرانسه و استراليا پيش بينی شده است (12).بدون پرداختن به جزئيات، شرايط حاد بر روی محصول مواد غذائی ضروری محلی تاثير خواهد گذاشت، و رشد اپيدمی ها را تقويت خواهد کرد و بالا آمدن آب ها موجب پيدايش ميليون ها پناهنده زيست محيطی خواهد شد. بر پايه برخی برآورد ها، اين رقم معادل 150 ميليون در سال 2050 خواهد بود - و اين امر باعث تند تر شدن مبارزه برای تقسيم زمين، به زير آب رفتن آتول ها (جزاير مرجانی) و جزيره ها می شود که بر وسعت نواحی اقتصادی انحصاری (13) تاثير خواهد گذاشت. اما، اضافه شود که افزايش شديد بهای مواد غذائی ثبات کشورهای زيادی را به خطر می اندازد. از اين پس، با علم به تنوع راه های رشد، با نظام چند قطبي، تنها توفق و برتری اقتصادی غرب را رد نمی کند، بلکه همچنين حق غرب برای تعيين خير و شر ، برای تعيين حقوق بين المللي، برای دخالت در امور جهان تحت عنوان اخلاق يا کمک انسانی مورد اعتراض قرار می گيرد. اوبر ودرين، وزير خارجه پيشين فرانسه توضيح می دهد که غرب، ,انحصارتاريخ, يعنی انحصار ,داستان بزرگ, را از دست داده است. تاريخ جهان، بصورتی که دو قرن پيش ابداع شد، به پيشرفت و برتری اروپا محدود است. پيشروی بسوی جهان چند قطبی ، ممکن است به عنوان بختی برای پيش روی بسوی فراگيری واقعی تلقی شود.اما اين امر همچنين گاهی واکنش ترس در غرب می انگيزد. يعنی جهان بيش از بيش تهديدآميزست، ,ارزش های ما, از هر سو، از سوی چين و روسيه و اسلام مورد يورش قرار گرفته و می بايست تحت لوای سازمان پيمان آتلانتيک شمالی (ناتو) ، عليه وحشی هائی که در صدد ,نابودی ما, هستند، جنگ صليبی جديدی راه انداخت. اين نسخه، اگر مراقب نباشيم، به پيشگوئی که خود به خود به واقعيت می پيوندد بدل خواهد شد. --------- عنوان اصلی مقاله: A l�aube d�un si�cle postam�ricain * زوال امپراتوری ها، نوشته اريک هاوسباوم **در گذشته، توسط جنگ حل ميشد نوشته فيليپ گولوب *** هند، پريشان از حق شناسی نوشته سيدهارت واراداراجان در شماره نوامبر 2008، لوموند ديپلماتيک پاورقی ها: 1 - ,سرانجام دموکراسی ها,، انتشارات گراسه، پاريس، 1983. 2 � به کتاب زير و نقد ان توسط اوبر ودرين، لوموند ديپلماتيک، اوت 2008 مراجعه کنيد: Farid Zakari, The Post-American World. W.W.Norton, New York, 2008. http://ir.mondediplo.com/article1297.html 3 � دفاع و امنيت ملي، کتاب سفيد، انتشارات اوديل، دوکومانتاسيون فرانسز، پاريس، 2008. صفحه 34 4 - دوران غير قطبي، در پی برتری آمريکا، چه پيش خواهد آمد؟ The age of nonpolarity, What will follow US dominance, Foreign Affairs, New York, May-June 2008. 5 � اين سازمان، رسما در سال 2001 ايجاد شده و شامل چين، روسيه، قزاقستان ( در واقع کازاخستان)، قرقيزستان، تاجيکستان و اوزبکستان است. بعدها، چهار کشور هند، پاکستان، ايران و مغولستان به عنوان ناظر به آن پيوستند. 6 � صفحه 44، دفاع و امنيت ملی.... 7 � http://bostonreview.net/BR32/burns.html 8 � به کتاب زير از جمله صفحات 164 تا 170 مراجعه کنيد: Jacques Sapir, Le Nouveau XXIe Si�cle. Du si�cle , am�ricain , au retour des nations. Seuils, Paris, 2008, 9 - ,اجماع واشينگتن, Washington Consensusاصطلاحی است که جام ويليامسن (اقتصاد دان) در سال 1989 ابداع کرده است. اين مفهوم هم بيانگر تصميمات ليبرالی است که نهاد های بين المللی از جمله ,صندوق بين المللی پول, به کشورهای دارای مشکلات اقتصادی و توجهی که آنان ظاهرا به ,حقوق بشر, دارند، تحميل می کند. 10 � در مورد ,اجماع پکن,، به مطلب زير مراجعه کنيد: The Beijing Consensus, The Foreign Policy Center, London, 2004. 11 � http://anscombe.mcmaster.ca/global/servlet/position2pdf?fn=PP_Dirlik_BeijingConsensus 12 � به مقاله زير توجه کنيد: Alan Dupont, ,The strategic implications ofclimate change ,, Survival, The International Institute for Strategic Studies, London, june-july,2008. 13 � ZEE از سوی کنوانسيون سازمان ملل در مورد حقوق دريائی در سال 1982 تدوين گشته است. اين نواحی به دولت ها امکان می دهند حقوق مشخصی را در درون خط دويست مايلی دريائی (370 کيلومتر) از سواحل خود اعمال کنند. لوموند ديپلماتيک، نوامبر 2008 � http://ir.mondediplo.com/article1334.html ***** از مافوق ابر قدرت ... : فرانسيس فوکوياما در مجله Foreign Affairs، مقاله معروفش بنام ,پايان تاريخ, را منتشر می کند. او می نويسد: ما شاهد ,نقطه پايانی تحول ايدئولوژيکی بشريت و جهانشمول گرائی دموکراسی ليبرال غربي، بمنزله شکل نهائی حکومت بشری هستيم,. 1991-1990: پيروزی فاحش امريکا و متحدانش بر عراق، اين کشور را مجبور به ترک کويت می کند. اول ژوئيه 1991: انحلال پيمان ورشو 26 دسامبر 1991: فروپاشی اتحاد شوروی 1998-1994: بحران مالی که مکزيک، آسيای جنوب شرقی و روسيه را در سال 1994تکان داد. از سال 1997 چند کشور امريکای جنوبی ,اجماع واشينگتن, را بکار بستند. در اين گير و دار، برخی از اين کشورها به ارتباط خود با صندوق جهانی پول پايان دادند. 6 دسامبر 1998: انتخاب هوگو چاوز به رياست جمهوری ونزوئلا، نخستين پيروزی از يک سلسله انتخابات در سال های دهه 2000 که چپ ها در آمريکای لاتين برنده شدند. اول ژانويه 1999: ايجاد يورو، که در سال 2008 قريب به 25 درصد ذخيره ارزی جهان را به خود اختصاص داد. 14-15 ژوئن 2001: تاسيس رسمی سازمان همکاری شانگهای از سوی چين، روسيه، کازاخستان، قيرقيزستان، تاجيکستان و اوزبکستان. بعدها چهار دولت هند، پاکستان، ايران و مغولستان به عنوان ناظر به اين سازمان پيوستند. 11 سپتامبر 2001: سوءقصد عليه برج های دوقلو مرکز تجارت جهانی و پنتاگون. چند روز بعد ايالات متحده با توافق سازمان ملل به افغانستان حمله کرد. 6 مه 2002: جورج دبليو بوش از امضای پيمان موسس دادگاه جنائی بين المللی خودداری کرد. اين سياست در چارچوب رد يک سلسله قرارداد بين المللي، از پروتکل کيوتو تا کنوانسيون عليه مين های ضد نفر جای ميگيرد. مارس 2003: تهاجم امريکا به عراق بدون اين که آن کشور موفق به کسب اکثريت در شورای امنيت گردد. 2 مه 2005: برای نخستين بار، خوزه ميگوئل اينسولزا به دبير کلی سازمان دول آمريکائی انتخاب شد. ايالات متحده از نامزدی وی برای اين مقام پشتيبانی نمی کرد. ... تا وضعيت چند قطبی 20 اکتبر 2005: تشکيلات سازمان ملل برای آموزش، علم و فرهنگ (يونسکو) کنوانسيونی برای ترويج گونه گونی بيان فرهنگی تصويب می کند. اين کنوانسيون با 148 رای مثبت 154 تصويب شد. آمريکا رای منفی داد. 23 دسامبر 2006: شورای امنيت سازمان ملل متحد به مجازات عليه ايران رای می دهد. اين کشور به برنامه غنی سازی اورانيوم ادامه ميدهد.اين قطعنامه همچون مصوبات بعدی هيچ اثری بر سياست تهران نخواهد داشت. 2007: بوليوی پرزيدنت مورالس يک پيمان دو ميليارد دلاری برای استخراج معادن آهن با کمپانی هندی جيندال استيل امضا می کند (27 ژوئيه). اين اولين سرمايه گذاری با اهميت هند در آمريکای لاتين است. در نيمه های سپتامبر، چين يک وام پنج ميليارد دلاری در اختيار کنگو قرار می دهد.اين وام از جمله به مصرف ساختن 3200 کيلومتر راه آهن، 31 بيمارستان، 145 درمانگاه و مرکز بهداشتي، و دو دانشگاه خواهد رسيد. اگر تخمينات مجله ,اکونوميست, (16 سپتامبر2007) را بپذيريم، وزنه کشورهای موسوم به , بالنده, در اقتصاد جهان در سال 2025 از 60 درصد تجاوز خواهد کرد و به رقمی نزديک به اوايل قرن نوزدهم خواهد رسيد. در آن هنگام چين و هند بر توليدات کارگاهی جهان سلطه داشتند. آغاز بحران ساب پرايم Subprime. 2008: امضای پيمان مولفه اتحاديه ملت های امريکای جنوبی (USAN-Unasur) در 23 مه. جنگ ميان گرجستان و روسيه (ماه اوت). مسکو در 26 اوت استقلال آبخازی و اوستيای جنوبی را برسميت می شناسد. نمايش ناتوانی ايالات متحده و سازمان پيمان آتلانتيک شمالی (ناتو) اعزام نيروهای فوق العاده از سوی آمريکا، فرانسه و آلمان به افغانستان؛ پيشرفت طالبان در صحنه. بن بست در مذاکرات ميان واشينگتن و بغداد درمورد وضعيت سربازان امريکائی در عراق پس از 31 دسامبر. يوناسور، بدون شرکت آمريکا برای حمايت از مورالس، رئيس جمهوری بوليوي، قربانی عمليات بی ثبات سازی مداخله می کند (15 سپتامبر). بحران مالی بی سابقه در ايالات متحده و جهان. ضميمه مقاله ,در آستانه قرن پسا امريکائی,، ترجمه بهروز عارفی لوموند ديپلماتيک، نوامبر 2008، http://ir.mondediplo.com/article1332.html -------------------------------------------------------------------------------------- ,آخرسر از خود می پرسيم: چرا در اين دنيا، صاحب کودک شده ايم؟, ,حاکميت دوگانه, ای که موجب جدائی فلسطينی ها شده ... اميره هس، Amira HAASخبرنگار اعزامی لوموند ديپلماتيک اميره هس، خبرنگار ساکن رام الله (فلسطين) است و از جمله کتاب ,مکاتبات رام الله,، (2003-1997) را منتشر کرده است (انتشارات لا فابريک، 2004) برگردان: بهروز عارفی بدنبال يک کارزار انتخاباتی فشرده، خانم تزيپی ليونی به رهبری حزب کاديما برگزيده شد. قرار است که او جانشين ايهود اولمرت برای تصدی مقام نخست وزيری اسرائيل گردد. اما، هنوز روشن نيست که او بتواند خطر انجام انتخابات زودرس را دفع کند. مذاکرات اسرائيل-فلسطين با بن بست روبروست و وعده های کنفرانس آناپوليس در مورد ايجاد دولت فلسطين پيش از پايان سال 2008 ميلادي، تحقق نخواهد يافت. بويژه که انشعاب در حکومت فلسطين ميان غزه و رام الله سخت سری اسرائيل را تقويت می کند. اوايل ماه ژوئيه بود. يک خبرخوب موجب تسلی خاطر اهالی غزه و کرانه باختری شد. نتيجه امتحانات نهائی دبيرستان ها هم زمان در دو منطقه اشغالی فلسطينی اعلام خواهد شد. شايع شده بود که وزارت آموزش غزه ميخواهد نتيجه را يک روز پيش از کرانه باختری اعلام کند. اين شايعه بيانگر نگرانی مردم در مقابل منطقی است که دو گانگی ,قدرت, از ژوئن 2007 به اين طرف بوجود آورده است. يعنی نتيجه منطقی وجود حکومتی در رام الله به رهبری الفتح و حکومت حماس در غزه. کسانی که به محافل تصميم گيری دسترسی ندارند، شتاب زده نتيجه گرفتند که ,ملاحظه ميکنيد، دوگانگی به وزارت خانه هائی که مسئول خدمات اساسی اند[نظير آموزش، بهداشت و بيمه های اجتماعی]، سرايت نکرده است,. جنون دوگانگی هم حدی دارد. در همه جا می توان شنيد که ,همه می دانند که قطع رابطه به اشغال اسرائيل خدمت می کند. و هر دو ,حکومت, مسئوليت های محدودی دارند و در حقيقت، قدرت در دست اشغالگران اسرائيلی است.,. در اواخر ماه اوت، هنگامی که قرار بود با زعامت مصر، الفتح و حماس سازش کنند، سنديکاهای وابسته به الفتح در رام الله، کارمندان دولت در نوار غزه را به اعتصاب فرا خواندند. چندی قبل، در نيمه های ژوئيه، جامعه فلسطين به مدت چند روز به روستائی بدل گشته بود که همه می دانستند چه کسی موفق شده و چه کسی در امتحان رد شده است. در کرانه باختري، چون همشه، برگزاری امتحانات نهائی را با شليک گلوله های هوائی جشن گرفتند. با وجود عدم رضايت مردم، سازمان های امنيتی تشکيلات خود گردان نتوانستند از اين رسم خطرناک جلوگيری کنند. اما در غزه، حتی صدای شليک يک گلوله به گوش نرسيد. حکومت حماس و شهربانی او شليک تيرهای هوائی را در رويدادهای غير نظامی ممنوع کرده است. رام الله، شهری زياده از حد بشاش ... و وقيح اسماعيل هنيه، درست مثل روزهائی که هنوز نخست وزير حکومت قانونی بود که در پی انتخابات ژانويه 2006 تشکيل شده بود، يک بورس تحصيلی ويژه به بهترين دانش آموز غزه اهدا کرد. او وعده داد که ده ها جايزه ديگر و از جمله به دانش آموزان کرانه باختری اعطا خواهد کرد. در ژوئن 2007، پس از اين که حماس نيروهای امنيتی وابسته به الفتح را در نوارغزه به کنترل خود در آورد،محمود عباس، رئيس تشکيلات فلسطين، وی و کابينه وحدت ملی او را از کار برکنار کرد. تقريبا، يک و نيم ميليون جمعيت غزه، بصورت لاينقطع از پيامدهای دوگانگی و خصومت ميان حماس و الفتح رنج می برند. آنان، همچنين بهای تحريم اسرائيل را می پردازند که بيش از هر زمانی مسئول مستقيم تشديد فقر است. ميزان فقر در غزه، 4/79درصد(بر پايه سطح درآمد) يا 8/51 درصد ( بر پايه سطح مصرف) در مقابل به ترتيب7/45 و 1/19 در صد در کرانه باختری است (1). از زمان انتخابات دموکراتيک سال 2006، تا برکناری اسماعيل هنيه در ژوئن 2007، تحريم اقتصادی بين المللی و محاصره اسرائيل شامل کرانه باختری نيز می شد. پس ازجدائی سياسی ميان دوبخش فلسطين، لغو اين تحريم تحمل زندگی روزانه را برای دو ونيم ميليون جمعيت فلسطينی کرانه باختری اندکی آسان تر کرد ولی شکاف ميان کرانه باختری و غزه را افزايش داد. اگر شمار اندک شرکت کنندگان در تظاهرات ,همبستگی با غزه تحت محاصره, در شهر رام الله در بهار گذشته را ملاک قرار دهيم، ,قدرت دوگانه, زندگی مردم را چندان هم بر هم نزده است. اگر در کرانه باختري، اسامی وزرای هر دو حکومت را از مردم بپرسيد، پاسخی نخواهيد شنيد. چند تن هنرمند سی و اندی ساله با ظاهری بشاش، که در راهرو يک گالری جديد التاسيس مستقل (از جنبه مالی) جمع شده بودند، با لبخندی خاص می گفتند که ,اين موضوع ربطی به ما ندارد,. همکاران آنان در غزه، نام يوسف الرقاب معاون نخست وزير امور مذهبی حکومت غزه که طعم عتابش را چشيده اند، ياد گرفته اند. وزير نامبرده در اواخر آوريل گذشته علنا به سازماندهی فستيوال رقص در رام الله حمله کرد و آن ها را متهم کرد که در شرايطی که مردم غزه زير حملات و محاصره اسرائيل رنج می برند، آنان می رقصند. در رام الله، گروهی از مردم گمان می برند که وی با پنهان شدن در پشت احساسات ملي، اختلاط زن و مرد را مورد حمله قرار داده است. در غزه، و همچنين در گوشه و کنار کرانه باختري، پيش از پيروزی انتخاباتی حماس نيز اختلاط زن و مرد در مکان های عمومی نادر بود. تکاپوی ظاهری زندگی فرهنگی در رام الله از استثناهای کرانه باختری است. به عقيده کسانی که از جنين و نابلس می آيند، شهرهائی که مرتبا طعم حملات نظامی و محاصره ارتش اسرائيل را چشيده اند، رام الله زيادی مسرور بوده و بدوراز واقعيت است. آقای ,سی, واژه , وقيح, را نيز به تعريف بالا می افزايد. او لائيک، تحصيل کرده و متعلق به يکی از خانواده های برجسته از مبارزان سازمان آزادی بخش (ساف) در غزه است. او نيز نظير بسياری از همقطاران خود نسبت به تقدم تقويم مذهبی حماس با ترديد نگريسته و مايل نيست که فرزندان خود را در لوای رژيمی اقتدارگرا و مذهبی تربيت کند. موقعيت شغلی وی به او اجازه می دهد که در کرانه باختری مستقر شود و چنين بر می آيد که بتواند اجازه اسرائيل را نيز برای نقل مکان بدست آورد. (2) اما، او از رام الله نيز بخاطر ,وقاحت, حکومت ,ساف, دلخور است و معتقد است که اين سازمان مبارزه رهائی بخش ملی را فدای يک موقعيت بين المللی مشکوک و امتيازات فردی کرده است. او و البته همراه با تاسف مصمم است که همچون شماری از دوستانش (وابسته به طبقه متوسط) مهاجرت کند. بحران حکومتی وايدئولوژيکی به انشعابات قديمی موجود ميان دو بخش ، اضافه شده است. در غزه اغلب می گويند وبی دليل هم نيست که اهالی کرانه باختری همواره با نخوت به اهالی غزه نگاه می کردند. اين تنش بر روابط درونی الفتح نيز حکمفرما گشته و بصورتی پايدار در ساختار تشکيلات خود گردان نفوذ کرده است. کليه امور درونی تشکيلات در غزه متمرکز بود (3)، به صورتی که در غزه، تشکيلات خود گردان را با زبانی پر کنايه به اهالی کرانه باختری و به ,روحيه, ای مشابه با روحيات ,ساف, در زمان استقرار درتونس منسوب می کردند. (4). امروز، ده ها تن از اعضای بالای الفتح که در ژوئن 2007 از غزه فرار کردند، در رام الله زندگی می کنند. نفرت آنان از حماس کمتر نشده است. آنان گزارشات وحشتناکی از رخدادهای غزه پخش می کنند و البته اغراق نيز می کنند. (5) اما ,پناهندگان غزه, در شهر پناهگاه خود نيز منزوی اند. حتی اگر ,گفتار سياسی, آن ها با گفتار رايج در رام الله مطابقت دارد، آنان تصور می کنند که به دو دليل فراری و غزوی بودن تحقير می شوند. تنها احساساتی که عامل وحدت بشمار می رود، وضعيت زندانيان فلسطينی در اسرائيل است. نميتوان کسی را يافت که نگران آنها و در آرزوی آزادی شان نباشد. ولی با وجود اين، در هفته دوم اوت، فراخوان حماس در کرانه باختری برای استقبال از زندانيان آزاد شده با استقبال چندانی روبرو نشد. مراسم استقبال (مردان و زنان بطور جداگانه در دو سوی مختلف سالن) در سالن شهرداری البيره (مجاور رام الله) برگزار شد. سرپرستی نشست به عهده يکی از اعضای حماس بود. اما، در سالن، نه از روزنامه نگاران فلسطينی خبری بود و نه از اعضای الفتح و نه از نمايندگان وزارت خانه مربوط به امور زندانيان. حضور کم رنگ اعضای حماس دليل دارد. بسياری از مقامات جنبش در زندان های اسرائيل بسر می برند. در مورد هواداران حماس نيز بايد گفت که بدون ترديد، آنان از خوردن مهر ,حماسی, به خودشان هراس دارند. خانم ام محمد که معلم و از هواداران اسلام گراست، با گرفتن انگشتان در مقابل دهانش می فهماند که سکوت را برگزيده است. او در ملاءعام و بويژه در حضور همکارانش در مدرسه روستا ابراز عقيده نمی کند. او می گويد: ,مردم می ترسند,. منظورش ترس از دستگيری ، شکنجه، آزار، خبرچينی و بيکار شدن است. تشکيلات خودگردان از همه توان خود برای تضعيف مراکز تحت نفوذ حماس در کرانه باختری استفاده کرده است. از جمله اين اقدامات، تغيير امام مساجد، بستن موسسات خيريه و سازمان های غير دولتی( ONG) و يا جابجائی مديريت آن ها، پراکنده ساختن تظاهرات از طريق اعمال زور است. روزنامه های حماس در کرانه باختری ممنوع اند. در حوزه هائی که حکومت فلسطين، دخالت نمی کند، ارتش و سرويس های اطلاعاتی اسرائيل اين وظيفه را به عهده می گيرند. گاهي، اين دو با هدفی واهی متحد می شوند. آقای م از دست خبرچين ها ذله شده است. او که در اردوگاهی واقع در غزه بدنيا آمده است، از اواسط سال1990، وارد پليس فلسطين شد. در ژوئن سال 2007، هنگامی که محمود عباس به کليه کارمندان بخش امنيتی در غزه دستور داد که در محل کار خود حاضر نشوند، م اطاعت کرد. او که متدين و دقيق است، از حماس حمايت نمی کند.ولی چقلی کرده اند که او سر کار حاضر می شد و يک دفعه، پرداخت حقوق او قطع شده است. البته بعدها، رام الله پذيرفت که او مورد تهمت واقع شده است ولی کارهای اداری چنان طولانی است که آقای م هنوز حقوق خود را دريافت نکرده است. همان طوری که در ميان فلسطينيان رسم است، او با بهره مندی از کمک بردارانش زندگی می کند. بلاهت فاحش اين ,حکومت دوگانه, کاملا هويدا ست. کارمندان دولت که از رهنمودهای رام الله پيروی می کنند، بدون اين که کار کنند، حقوق شان را دريافت می کنند و به جز موارد استثنائی نظير مورد آقای م، اين مدت جزو سابقه خدمت شان محسوب می شود، اما اينان در اثر بيکاری در خانه هايشان دارند ديوانه می شوند. حقوق کسانی که کار می کنند، پرداخت نمی شود ولی حکومت غزه به عنوان تلافی مبلغی می پردازد. حکومت حماس در غزه، همچنين به هزاران کارمند جديد که برای پر کردن جای خالی ناشی از اجرای دستور محمود عباس استخدام شده اند، حقوق می پردازد. علاوه بر اين، شوراهای شهر که وابسته به الفتح شناخته می شدند، منحل و توسط افراد حماس جايگزين شده اند. در يکی از روستاهای غرب کرانه باختري، خ که وی نيز پليس است، از کار اخراج شده است، زيرا فردی او را متهم به تعلق به شاخه مسلح حماس کرده است. در نيمه دوم سال 2007، موج مشابهی از اخراج، موسسات دولتی کرانه باختری را فراگرفت. بيشتر قربانيان اين ضربه ها هنگام حکومت حماس استخدام شده بودند. و حماس همچون الفتح، طرفداران و نزديکان خود را ترجيح داده بود. اما قرادادهای گروهی ديگر که قراردادهای پيمانی داشتند، پس از تشکيل دولت اضطراری سلام فياض تمديد نشد. تمام مواردی از تهديد و اختناق عليه حماس که در مورد کرانه باختری گفته شد، در مورد غزه نيز صدق می کند. در آنجا، حماس اعضای الفتح و نزديکانشان را آزار می دهد. حماس اقدام به بستن نهادها، دستگيری های غيرقانوني، شکنجه در زندان، توقف مطبوعات و تعطيلی شعبه تلويزيون تشکيلات خودگردان و سرکوب خشن تظاهرات کرده است. چندی پيش، در يک مکالمه تلفنی با يک دوست قديمی مسلمان مومن اهل غزه ، به يک صحبت قديمی که در جريان آن از سوءقصدهای انتحاری حرف زده بوديم، اشاره کردم. سال ها پيش، هنگام اقامت در يک اردوگاه فلسطيني، مهمان او بودم. او صحبت مرا قطع کرد و گفت ,نگو هنگامی که پيش تو بودم, ، و با لبخندی اضافه کرد که ,بگو وقتی که در خانه شما ماندم,. ,کسانی که گوش می دهند، گمان خواهند برد که من در منزل تنها بودم!:. اتفاق تازه ای نيافتاده است. سرويس های امنيتی تشکيلات ,محترم,، درست مثل الفتح از همان نخستين روزهای حکومت شان به دستگاه های پيچيده شنود مجهز شده اند. بی دليل نيست که آنان برای طی دوره های آموزشی به آمريکا و انگلستان اعزام می شوند. برخی مخالفان حماس، به نوبه خود تاييد می کنند که اعضای سازمان اسلام گرا در سوريه و ايران آموزش ديده اند و اين امر را ميتوان از جريان و روند بازجوئی ها فهميد. به ما گفتند که غزه پر از خبرچين است. آنان برای مثال ماموريت دارند که يادداشت کنند که چه کسی به مسجد می رود يا نميرود. (اين اطلاعات ,هنوز , مورد بهره برداری قرار نگرفته است.) آنان همچنين خانواده ها را می پايند. در اوايل اوت، پليس حماس در اواسط يک جشن به آن جا ريختند. کليه مدعوين را زن و شوهر ها تشکيل می دادند. افراد پليس، مردها را رو به ديوار نشاندند و همراه با دشنام بباد کتک گرفتند. پليس نوشيدنی های الکلی را ضبط کرد و بدروغ شايع کرد که در جستجوی موارد مخدر بودند. ديگران درس گرفتند. سی به ما ميگويد که ,تنها دلخوشی ما با دوستان دور هم جمع شدن در خانه بود. حالا، حتی برای اين کار نيز می ترسيم,. شايع است که نيروی انتظامی حماس جلو زن و مرد را در خودرو ها می گيرد و کنترل می کند که آيا زن و شوهرند يا نه... س می گويد که چنين اتفاقی برای او و همسرش نيافتاده است (همسر او مو هايش را زير روسری نمی پوشاند) و خيلی ها مطرح می کنند که کم نيستند مردمان ,عادی, که همچنان غر می زنند و در ملاءعام انتقاد می کنند.. . مثلا در تاکسي، در آرايشگاه، در بازار، پشت تلفن، و در بحث با طرفداران حماس. (6). غزه پر از خبر چينان کوچک است. بنظر ميرسد که در ميان گروه خاصی از مردم � مبارزين و هواداران الفتح � ارعاب شديدتر شده است. پس از آتش بس ميان اسرائيل و حماس در ژوئن 2008، رژيم يک پاسگاه بازرسی نزديک معبر بيت حانون (گذرکاه به سوی اسرائيل شمالی) ايجاد کرد. اسامی کسانی که وارد و خارج می شوند و دليل سفر آنان را يادداشت می کردند (در هر حال تعداد مسافران بسيار محدود است). دردروازه ورودي، دنبال نوشيدنی الکلی می گردند. به استثنای بيماران که با هزار درد سر اجازه خروج از اسرائيل برای معالجه خود در خارج از غزه را دريافت داشته اند، رهگذران عموما کارمندان سازمان های بين المللی يا کسانی هستند که تشکيلات خودگردان در رام الله خواستار عبورشان است. در اواخر ژوئيه حماس از خروج دو کادر الفتح که عازم کرانه باختری بودند، جلوگيری کرد. در غزه، جوانی را دستگير کردند که ادعا می شد پيامکی دريافت کرده که در آن گويا از قتل پنج رزمنده شاخه نظامی حماس در جريان يک سوقصد بر روی ساحل دريا در اواخر ژوئيه اظهار خوشحالی شده بود. البته حماس اعلام کرد که اسرائيل در پشت اين سوء قصد قرار دارد و سپس با همدستی عده ای در مورد مجريان به بازپرسی پرداخت. اما، عامدانه يا از روی محاسبه غلط، درگيری را برگزيد. حماس بلافاصله انگشت اتهام را بسوی الفتح دراز کرد و با امواج جديد دستگيري، يورش به شخصيت ها و مراکز اجتماعي، بستن نهاد های الفتح و رودرروئی های نظامی مرگبار در ميان دسته ای وابسته به اين جنبش که ادعا می شد که قاتلان در ميانشان مخفی شده اند. آقای ی که در سال های دهه 1990 دانشجوی روانشناسی در دانشگاه بير زيت (کرانه باختری) بود، توضيح می دهد که ,اميد آن ميرفت که آتش بس ميان اسرائيل و حماس کمی آرامش بوجود آورد, . از ده سال پيش وی نتوانسته است غزه را ترک کند! او اضافه می کند ,و سپس اين قتل بر روی ساحل غزه رخ داد و عمليات تلافی جويانه حماس که دو سه هفته آرامش در پی داشت. و در اين بين، دستور اعتصاب تشکيلات خودگردان پيش آمد,. رام الله نيز رو در روئی را برگزيد. از نگاه ف، يک دختر دانش آموز دبيرستان، تعطيلات طولانی بود و او آزرده خاطر. او نمی دانست که واقعا به کجا برود. تنها دلخوشی اهالی غزه وجود دريا ست ولی پدر و مادر وي، او را از اين کار بازداشته بودند. محاصره اقتصادی اسرائيل و جيره بندی مازوت و مقدار کم مواد سوختنی که اسرائيل اجازه ورود به غزه می دهد، باعث شد که دستگاه های تصفيه فاضل آب يا از کار بيافتند يا بصورت ناقص کار بکنند و در نتيجه فاضلآب ها مستقيما در دريا ريخته می شوند. در نتيجه ف بی تابانه چشم براه بازشدن مدارس در 24 اوت بود. اما، اعلام شد که باز شدن مدارس بتعويق افتاده است. اتحاد عمومی معلمان که در رام الله قرار دارد، با پيامی به دبيران مدارس دولتی در باريکه غزه، برای اعتراض به انتقال معلمان و مديران مدارس وابسته يا نزديک به الفتح، آن ها را دعوت به اعتصاب کرد. اطلاعاتی که سازمان های دفاع از حقوق انسانی کسب کرده اند، حاکی از آن است که بخشی از اين نقل و انتقال ها به مسائل حرفه ای ارتباط دارند. حکومت رام الله که کارفرمای! آنهاست، از اعتصاب حمايت می کند و هشدار می دهد که حقوق اعتصاب شکنان پرداخت نخواهد شد. بعدها، اين تهديد را پس گرفتند. خانم ل دبير دبيرستان است. او با دلی سنگين دو روز نخست را اعتصاب کرد. او نمی توانست بخوابد و در اين باره با نزديکانش که هيچکدام عضو حماس نبودند، صحبت کرده است. آنان نتيجه گرفتند که دليل اعتصاب سياسی و نه حرفه ای بوده است. نظير بسياری ديگر، همان حکومتی که از اعتصاب غزه پشتيبانی می کند، درست چند ماه پيش، کارگران بخش دولتی در کرانه باختری را که برای محاسبه حقوق معوقه شان با در نظرداشت تورم اعتصاب کرده بودند، تهديد به مجازات کرد. (7) در اين فاصله، حماس چند اعتصابگر منسوب به الفتح را دستگير کرد و برخی ديگر را نيز تهديد کرد. همانطور که انتظار می رفت، حماس با شتاب به استخدام طرفداران خود بجای اعتصاب گران پرداخت. استخدام شدگان اغلب معلمان جوان بی تجربه يا دانشجو بودند و امتياز عمده شان تعليمات مذهبی بود. تصوير يکی است: از روی محاسبه غلط يا عامدانه تشکيلات خودگردان در درون حکومت، ادارات و بخش های مختلف نوعی خلاء بوجود می آورد که حماس با شتاب به پرکردنش می پردازد. خانم ل پس از دو روز به کار بازگشت. چندی نگذشت که نام خود را در روی يکی ازسايت های اينترنتی وابسته به الفتح ديد. اين سايت فهرست اعتصاب شکنان را پخش می کرد تا در رام الله بدانند که حقوق چه کسانی را بايد معلق بکنند. وزير بهداشت غزه، به نوبه خود به کارمندان فهماند که اجازه ندارند در کلينيک های خصوصی يا سازمان های غير دولتی (NGO) کار بکنند. کارمندان بسياری با بی اعتنائی به دستور کارنکردن، بی ترديد از ترس در مقابل تهديدها، و نيز با مخالفت اصولی با منطق اعتصاب در شرايط سخت وتحميلی اسرائيلی ها که بحد کافی به وضعيت بيماران صدمه زده بود، بی اعتنائی کردند. (8) حماس قول داده بود که حقوق غير اعتصابيون را بپردازد. برغم محاصره اقتصادی اسرائيل، پيداست که حکومت غزه از راه های گوناگون به منابع مالی دسترسی دارد. يکی از آن ها کمک های مالی خارجی (از ايران و اخوان المسلمين) است، ديگری ماليات بر درآمد (عمدتا از کسبه که کالاهای خود را از طريق تونل های موجود ميان مصر و رفح تامين می کنند) می باشد. اين درآمدها برای توسعه کافی نيست. به هر حال، مواد اوليه ضروری برای ساختمان وجود ندارد. ناظرين معتقدند که بخش بزرگی از اين درآمدها به صرف سازماندهی درونی و سيستم های امنيتی حماس می رسد. اما، چنين پيداست که جنبش حماس می خواهد و ميتواند حقوق ها را بپردازد. اعتصاب برای بخش بزرگی از کارگران دولت در غزه امر آسانی نيست. بر خلاف قانون، وقوع اعتصاب فبلا اعلام نشده بود. آنان اعتصاب می کنند زيرا از حذف حقوق و سابقه کار و بازنشستگی خود می ترسند. امری که مايه حيرت است و بر خلاف فرضيه ای است که مدعی است در غزه، دوگانگی قدرت بزودی بپايان خواهد رسيد. اگر گفته غسان الخطيب، استاد ارتباطات دانشگاه بير زيت و رئيس مرکز پژوهش های جامعه و افکار عمومی را بپذيريم، در کرانه باختری وضعيت برعکس است. او باشرکت استادان ديگر در کنفرانس های سمعی و بصری با همکارانش در غزه شرکت می کند. به عقيده وي، همکاران او در غزه نمی پذيرند که انشعاب سياسی بتواند سال های درازی دوام يابد. در غزه، آقای سی همين عقيده را دارد. او امکان دارد بتواند دو يا سه سال ديگر هم اين شرايط را تحمل کند، بشرطی که يقين داشته باشد راه حل نزديک است. آقای ب، چهل ساله دارای چهار فرزند که در يک اردوگاه پناهندگان بدنيا آمده، پژوهشگر علوم اجتماعی در يک موسسه مستقل است. او حاضر نيست در وضعيت انکارزندگی کند.ولی آماده مهاجرت نيز نيست. او می گويد ,تابستان امسال، حتی نتوانستم دختر 9 ساله ام را برای گذراندن تعطيلات پيش عمويش در فرانسه بفرستم. دل مشغولی ما عمدتا گذران زندگی است، برق و دفع فاضلاب است. دست آخر، از خود می پرسيم که چرا صاحب کودک شديم؟., ------- عنوان اصلی مقاله: , On finit par se demander pourquoi on a mis des enfants au monde , Cette , double autorit� , qui �cart�le les Palestiniens ------- پاورقی ها: 1 � گزارش آژانس سازمان ملل متحد برای امداد و کمک به پناهنگان فلسطينی در خاورميانه UNRWA منتشره در 2007 تحت عنوان: , Prolonged crisis in the Occupied Palestinian Territory : Socio-economic developement in 2007 , 2 � از اوايل 1990، اسرائيل به بخش بزرگی از اهالی غزه، مسافرت به کرانه باختری را ممنوع ساخته است. 3 � پس از ژوئن 2007، حکومت رام الله با ترفندهای هوشمندانه توانست اطلاعات مرکزی وزارت کشور و ادارات مربوط به کارمندان بخش دولتی و همچنين چاپخانه گذرنامه را از غزه خارج سازد. 4 - اشاره به مبارزان و کادرهای سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) که پس از اخراج از بيروت در سال 1982 در تونس مستقر شدند. آنان ، کادرهای تشکيلات خود گردان را پس از پيمان های اسلو در سال 1993 تشکيل دادند. 5 � ارتش اسرائيل به خبرنگاران اسرائيلی اجازه نمی دهد تا وارد غزه شوند. کليه مصاحبه ها از طريق تلفن انجام می شود. 6 � ولی با وجود اين وضع، مردم در غزه همچون کرانه باختری ترجيح می دهند هويت خود را ذکر نکنند. من هم همينطور. 7 � در هفته دوم سپتامبر، سنديکای معلمان در کرانه باختری کارزار اعتراضی جديدی برای پشتيبانی از دبيران غزه براه انداخت. يکی از مطالبات آنان پرداخت حقوق بود. 8 � بر پايه آمار ادارات سازمان ملل متحد که خبرگزاری معان منتشر کرد، در پنجم سپتامبر، 48 درصد کارمندان دولت در بخش بهداشت و نيمی از معلمان در غزه در اعتصاب بودند.
لوموند ديپلماتيک، اکتبر 2008

هیچ نظری موجود نیست: