اکنون 8 روز پس از حملات هوائي، دريائی و موشکی و توپخانه ای نيروهای نظامی اسرائيل به ساکنان نوار باريک غزه نيروهای زمينی اش نيز وارد جنگی کاملاً نابرابربا مردم شده اند. بجای هرگونه بحثی در مواردی که برای همه روشن است در اينجا تنها به چند نکته پرداخته ميشود. يکی از نکاتی که اسرائيل، آمريکا ودر مجموع غرب بعنوان چماق يا مجوزی برای هر عمل جنايت کارانه خود بر ضد ديگران در نظر گرفته اند " دمکراسی " است.
حتی در مورد همين حمله به غزه نيز اسرائيل بارها اين اسلحه را بکار گرفته و با تبليغات کروکور کننده ای سعی دارد خود را کشوری دموکراتيک و کشتار مردم را حرکتی برای دمکراسي؛ و ساير کشورهای منطقه را بدور از دمکراسی نشان بدهد. اما سوای اينکه اين دمکراسی مورد ادعای آنها چقدر واقعی است به همين نکته و از همين زاويه دمکراسی مورد ادعای خودشان به مسئله کشتار مردم غزه پرداخته ميشود. نکته اينجاست: آيا نوار غزه جزئی از کشور اسرائيل است و يا کشوری مستقل ميباشد؟ الف � اگر نوار غزه جزئی از اسرائيل است پس بايد ديد ريشه اين مشکل در کجاست که اختلافات تا بدانجا ميرسد که در کشوری جنگ داخلی صورت ميگيرد. بدون هيچ بحثی کاملاً روشن است که اگر در کشوری حقوق مردم رعايت شود کار به اينجاها نميکشد. مسلم اينستکه اسرائيل کشوری است که سيستمی ورای حکومت نژادی ( آپارتايد) در آن عمل ميکند زيرا کشوری است که تنها برای يک دين ايجاد شد؛ امری که بعنوان لکه ننگی تا پايان تاريخ بشر بر دامان مردمان قرن بيستم خواهد ماند زيرا نتوانستند از چنين افتضاحی جلوگيری کنند. حال با اين افتضاحی که خودشان براه انداخته اند چگونه و با کدام رو به جمهوری اسلامی ايران انتقاد ميکنند که حکومت مذهبی برقرار کرده اند!؟ مگر اينکه فکر کنند، مردم دنيا يا احمق هستند و يا ميتوانند با تبليغات همه مردم را در حماقت فرو ببرند. اما در کشوری که مردمانش از هوا و زمين و دريا بعد از مدتها محاصره غذائی و داروئی و... مورد حمله قرار ميگيرند کدام صحبت از دمکراسی ميتواند مطرح باشد. در کشوری که مردمانش توسط دولت با بمب های خوشه ای و انواع ديگر سلاح ها و حتی سلاح های ممنوعه در جنگ های ميان کشورها، مورد حمله قرار ميگيرند ديگر چه جای صحبت از دمکراسی است. اما يک استدلال که دولت صهيونيستی اسرائيل ميکند آنستکه اينکار در برابر حملات فلسطينيان است. اگر هم واقعاً چنين باشد و اين فلسطينيان هستند که شروع کننده هستند ( که واقعيت چنين نيست) باز برميگرديم به ابتدای صحبت و اينکه چرا مردم يا شهروندان کشوری با اسلحه به سراغ دولت ميروند. اگر در کشوری دمکراسی است پس چرا بايد چنين بشود؟ مسلماً تضادهای گوناگون و ظلم و ستم فاحش در جامعه و وجود شهروندان سوپر يا الهی و درجه چندم دليل آنستکه چنين ميشود. ظلمی که اعمال ميشود ورای آپارتايد نژادی ميباشد؛ آن نيز ناشی از تفکرات و عملکردهای صهيونيستی استکه آپارتايد نژادی و مذهبی هر دو را با هم دارد و ريشه آن نيز در عهد عتيق ميباشد. ب � اسرائيل و نوارغزه دو کشور مجزا هستند؛ دراين صورت حمله اسرائيل يک تجاوز آشکار به کشوری ديگر است و سازمان ملل بايد مستقماً مداخله بکند. در اين مورد نيز پرونده اسرائيل سياه است و هر کاری که ميخواهد با ساير کشورها ميکند مثلا همين چند سال پيش به کشور لبنان حمله کرد و چند سال پيشتر نيز با پرواز برفراز چند کشور به عراق حمله کرد. از طرفی در کمال بيشرمی همواره ميگويد که ميخواهد به ايران حمله بکند اما از يک حرف رئيس جمهور بی عرضه ايران بُل ميگيرد. گفته شد رئيس جمهور بی عرضه زيرا او نميتواند با استدلال و روش های ديپلماتيک و حتی با استفاده از امکانات يک دولت از خود بدرستی دفاع کرده و در واقع اسرائيل و صهيونيستها را درمقام دفاع بياندازد بلکه خود در جايگاه محاکمه نشسته است. حال اسرائيل با اين سابقه مملو از جنايت و کشتار، باز ميخواهد خود را مظلوم نشان بدهد و مردم جهان بخاطر اينکه دارد در غزه آدم ميکشد برای او گريه کنند. صحنه های کشتار مردم بيگناه، زنان و کودکان غزه واقعاً تکان دهند است و هر کسی که ذره ای انسانيت در وجودش باشد نميتواند از اين جنايات چشم بپوشد. جالب آنست که همين اسرائيل و حامی اصلی اش آمريکا برای مردم ايران دل ميسوزانند که مثلاً فلان قوم يا ملت در ايران زير ستم است. آيا واقعا ستم بر آنان تا بدين حد است که آب و غذا و دارو و... و کمترين امکانات زندگی برروی آنها بسته شده است. درست است که مردم و اپوزيسيون ايران از وضع کشور و آزاديها راضی نيستند اما در مقام مقايسه با کشتار مردم غزه هيج بحساب نميآيد. مردم غيرتمند و آزاديخواه ايران احتياج ندارند تا آمريکا گروههای تروريستی مانند ريگی در بلوچستان بسازد و بعد سنگ نبود آزادی قومی در ايران را به سينه بزند. واقعيت اينستکه ايران و ايرانيان نيازی به دلسوزی اين کشورهائی که خود از جنايتکارترين کشورهای طول تاريخ بشر هستند ندارند. از طرفی همين اعمال آنها و همين مخالفت آنها با دولت و سروصدای جنگ با ايران باعث ميگردد تا اپوزيسيون ايران در برابر اين خطرات خارجی ( آمريکا و اسرائيل و هجوم استعمارگران) از حرکات خود در برابر رژيم بميزان زيادی بکاهد تا مبادا در آينده در برابر قضاوت تاريخ بعنوان نيروهائی که در شرايطی که احتمال حمله خارجی بوده امکان اين حمله را با تضعيف دولت مرکزی فراهم کرده اند، قرار بگيرند. اگر خطر اين کشورهای جنايتکار و غارتگر که دستشان آغشته به خون ميليونها انسان از فلسطين تا سومالی و رواندا و... ميباشد، نبود آنگاه مبارزه با رژيم ايران برای ما ساده تر و به شکل ديگر و راحتتری بود. شما در امور داخلی ايران دخالت نکنيد مطمئناً مردم و نيروهای ايرانی با بهره گيری از چند هزار سال تاريخ خود ميتوانند راه خود را بيابند. شما که دستتان به اينهمه خون آلوده است و بمردم خود نيز رحم نميکنيد با کدام رو بخود جرات ميدهيد برای ديگران نسخه دمکراسی وآزادی بپپيچيد؟ کسی نيازی به نسخه بيماران روانی و آدمکشان حرفه ای ندارد. هر چند قرار نبود يک بررسی وسيع صورت بگيرد زيرا که نيروها و سازمان های بسياری هرکدام گوشه ای از واقعيات و جنايات اين دولتهای ضد بشری ( البته با ادعای دفاع از حقوق بشر) و واقعيات غزه را بيان ميکنند ولی جای بررسی و يا نگاهی کوتاه به چند نکته ظريف ديگر نيز هست. 1 - بعضی دولتهای عربی و در راس آنها عربستان سعودی که سرمايه های اصلی اشان را در بانکهای آمريکائی که اکثراً هم متعلق به يهوديان صهيونيست بوده در اين رکود مالی از دست داده اند، انگيزه مضاعفی دارند تا از اسرائيل در حمله به مردم غزه دفاع کنند زيرا فکر ميکنند شايد اندکی از پولهايشان بازگردانده شود. کشور ديگری مانند امارات که همين چند دهه پيش تشکيل شده بصورت بازيچه ای بی اختيار است و ساير کشورهای حاشيه خليج پارس نيز که هرکدام از ضعف های زيادی رنج ميبرند قدرت و اختياری ندارند. در اين ميان تنها مصر است که از سابقه و تاريخ کشوری مستقل برخوردار بوده و به دلايل مختلف از سايرين برتر است ليکن از آنجا که اقتصاد اين کشور وابسته به کمکهای آمريکاست کاری نميتواند انجام دهد. اما ورای اينها اکثريت قريب به اتفاق رهبران کشورهای باصطلاح عربی منطقه مردمانی پول پرست، بوالهوس و حقير هستند که وابسته به غرب شده اند؛ و حساب آنها از اکثريت مردم آن کشورها مجزا ميباشد. 2 - اسرائيل به پيروزی خود در جنگ 1967 که بيشتر از 40 سال پيش بوقوع پيوست بسيار ميبالد و آنرا بعنوان معجزه ای بخورد مردم ميدهد. اما يک بررسی ساده تمام اين تبليغات دروغين را افشا ميکند. تا زمان جنگ اول و دوم جهانی سرزمين های کشورهای عربی کنونی در تحت حاکميت دولت عثمانی قرار داشتند و هيچکدام از سابقه کشوری مستقل بهره نداشتند. حتی کشور کنونی عراق محل کشمکش بزرگی ميان ايران و عثمانی بود و هرکدام ادعای مالکيت آنرا داشتند و بارها دست بدست گشت، همين حضور ميليونی ايرانيان در عراق نشانی از آن رابطه گسترده قديمی است. بهر صورت کشورهای خاورميانه تماماً جديدالتاسيس ميباشند. دليل شکست و تقسيم عثمانی نيز يهوديان صهيونيست بودند که از چند قرن پيش در فکر ايجاد دولتی صهيونيستی و مترصد موقعيت بودند. با وضعيتی که صهيونيستها ايجاد کردند يعنی براه انداختن جنگهای اول و دوم جهانی و با تلاشی دولت عثمانی چند کشور در منطقه ايجاد کردند که هيچکدام تجربه کشورداری ( در هيچ موردی را) نداشتند. بنابراين زماينکه اسرائيل که بصورت يک پادگان نظامی آمريکائی در منطقه قصد حمله به کشورهای عربی را کرد در برابرش هيچ نيروی قابل توجهی ( که حتی از يک جهت) دارای نيرو و تجربه باشد، وجود نداشت. پس بسادگی با استفاده از بسياری ترفندها نظامی و غيرنظامی آنها را در مدت کمی شکست داد. اما اکنون وضعيت تغيير کرده و مردم فلسطين بعد از سالها مبارزه دانش های گوناگونی کسب کرده اند. ليکن چرا اسرائيل در اين روزها به غزه حمله کرد از جانب بسياری نيروها و تحليل گران مورد بررسی و تحليل قرار گرفته و دلايلی ارائه داده اند که جنبش روشنفکری- ايران نيازی به تکرار حرفهای گفته شده ديگران نميبيند ولی در مجموع غالب تحليل ها باز ميگردد به چند نکته: اينکه دوره برزخ يا جابجائی در رياست جمهوری آمريکا يعنی از جرج بوش به اوباما است و همچنين روزهای سال نو که تقريباً همه چيز در اروپا و آمريکا تحت تاثير تعطيلات در سکوت است. اما اين معادلات هميشه درست از آب در نميآيد زيرا از طرفی اين ايام با مراسم ماه محرم برای شيعيان مصادف شده که روحيه آنها را بالا ميبرد و ديگر اينکه همين دوره برزخ رياست جمهوری ميتواند بضرر آنها تمام شود. نهايت اينکه: اسرائيل و پيش از آن صهيونيستها با کوله باری مملو از جنايت چگونه شرم نميکنند که هنوز ميخواهند مردم غرامت فلان يا بهمان چيز را به آنها بپردازد و فلان صهيونيست ادعا ميکند که بدليل آسيبی که به فلان فاميل دورش خورده بايد ميليونها دلار غرامت بگيرد. چرا مردم ساير کشورها و از جمله غزه و لبنان و ايران ادعای خسارتهای ميليونی بابت اينهمه جنايت نميکنند. اينها هم بايد ياد بگيرند و اگر اسرائيل و صهيونيستها بابت آنچه که هولوکوست مينامند هنوز بعد از چند دهه مردم جهان را وادار ميکنند که شرمنده آنها باشند و غرامت بپردازند و از طرفی تمامی درها را برای بررسی بيطرفانه آن واقعه ميبندند، سايرين نيز از همين حق و حقوق برخوردار هستند و بايد با همين سلاح يعنی در خواست غرامت مالی به جنگ آنها بروند. آنوقت ديده ميشود تمام آن ثروتی که اينها از همين راهها کسب کرده اند باضافه مبلغی بيشتر را بايد بمردم جهان بپردازند.
4 ژانويه 2009 جنبش روشنفکری � ايران
info@intellectualism-movement-iran.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر