۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

قضیه تجزیه یِ «جنبش سبز»

مهر ۱۳۸۸ •

safe_image
در اینکه مردم دمکراسی را از انقلاب می آموزند شکی نیست. اگر هنوز کسی در مورد صحت این حکم شک دارد بهتر است نگاهی به آنچه که در «جنبش سبز» در حال شکل گیری است بیاندازد.
در روزهای اول مبارزات مردمی علیه کودتاچیان، هنگامیکه هنوز امیدی به تحقق شعار «رأی من کو؟» باقی مانده بود، و تا مدت ها پس از آن، توده هایی که خود را با «جنبش سبز» معرفی می کردند تعصب و حساسیّت زیادی به «رهبری» موسوی و گفته هایش داشتند. به حدی که هر کس در انتقاد از او و یا سیاست هایش حرف می زد، بصورت خودکار از اردوگاه کودتاچیان به حساب می آمد. با اینکه مردم در کوچه ها و خیابان ها در درگیری با نیروهای حکومتی پا را از روش «عدم خشونت» رهبران اصلاح طلب فراتر می گذاشتند و در مقابل دشمن، شعارهایی رادیکال تر از «الله اکبر» و «رأی من کو؟» می دادند، اما «جنبش سبز» بدون رهبری موسوی برایشان غیر قابل تصور بود. آنها به حدی شیفته یِ «مقاومت» موسوی در مقابل کودتاچیان و «نظام دیکتاتوری» شده بودند که متوجه نواسانات اصلاح طلبان و حرف های ضد و نقیض و تمایلات سازشکارانه شان با همین کودتاچیان و دیکتاتورها نمی شدند. ایشان تا حدی در رویای اصلاح پذیری افراد و عناصر درون حکومتی فرو رفته بودند که حاضر شدند در پشت هاشمی رفسنجانی نیز نماز بگذارند و تغییر موضع و هدفش را باور کنند. اما، مبارزات انقلابی ایشان در خیابان و نظاره یِ رفتار وحشیانه یِ حکومتیان برای حفظ قدرت، و ناتوانی اصلاح طلبان در تحقق بخشیدن به شعارها و اثبات متوهمانه بودن ادعاهایشان و نهایتاً عقب نشینی ایشان از «جنبش سبز» به «راه سبز امید» و روشن شدن جدایی راهشان از خواسته یِ تحقق حقوق دمکراتیک مردم به «قانون اساسی» حکومتی، چشمانشان را نیمه باز کرد و چرخشی در جهت الویت دادن به خواسته هایشان به جای اصرار در رهبری موسوی را باعث گشت. در روز قدس، این چرخش بیش از هر زمان دیگری خود را ظاهر ساخت تا حدی که، اصلاح طلبان برای توجیه اعمال مردم و اعلام برائت خویش به دیگر سران حکومت مطلقه جمهوری اسلامی، مجبور به اعترافاتی شدند که تا دیروز سعی در پنهان داشتنش از مردم می کردند. این اعترافات بر خلاف اعترافات اصلاح طلبان زندانی، در شرایط بازداشت شکنجه گرفته نشده بود، بلکه در شرایط آزادی و برای نشان دادن نزدیکی خود به دیگر جناح های حکومتی بیان گشتند. در گزارشی از سایت «آینده»، وابسته به اصلاح طلبان حکومتی می خوانیم: « در حالی که برخی شعارهای تند در راهپیمایی روز قدس از سوی برخی که خود را حامی موسوی و عضو جنبش سبز معرفی می‌کردند، باعث نگرانی برخی دلسوزان کشور شده، میرحسین موسوی اخیرا در متنی درباره درافتادن حرکت معترضان در دام ساختارشکنی‌های خطرناک هشدار و درباره حرکت خود توضیحاتی داده است: … هدف دیگر از این بیانیه و نیز بیانیه ها و حرکات قبلى این است که‏ ‏تکاپوهاى مردم در چهارچوب نظام باقى بماند و در دام ساختارشکنى هاى‏ ‏خطرناک نیفتد. … ما نمى توانیم براى خوش آمد کسانى‏ ‏که نمى توانند این خطر را ببینند، وظیفه خود را در پیشگیرى از آن فراموش‏ ‏کنیم ، کما این که نمى توانیم بدون اثبات تعهد خود نسبت به خواسته هاى به‏ ‏حق مردم و بازگو کردن آن در گفته هاى خود از آنان دعوتى براى آرامش‏ ‏داشته باشیم.»
تا اینجا اعتراف به تغییر در جهت «رهبران» جنبش سبز را نشان دادیم. آنچه که از آغاز برای فعالان «ندای سرخ» روشن بود، این نکته ظریف بود که هیچکس از قانون مثبته یِ علم مبارزه یِ طبقاتی مستثنی نمی باشد. از یکسو مردم، تا زمانیکه به مبارزات انقلابی خود ادامه می دهند، روز به روز به خواسته ها و منافع خود آگاه تر می شوند، و از سوی دیگر، اصلاح طلبان حکومتی نیز در سرحد منافع طبقاتی خود باز می مانند. پس تجزیه «جنبش سبز» بمثابه یِ یک حرکت مردمی از «رهبران» اصلاح طلبش، امری ناگزیر بود که اینک در حال عینی شدن است. به گفتگوی چند تن از توده های «جنبش سبز» توجه کنید:

« اولی:کاملن موافقم. نکته اصلی اینه که هیچ کس نمی تواند برای همیشه یک رهبر باقی بماند. رهبران مردم همیشه در رابطه با خواسته های زمانی مردم تعویض میشن. حتی موسوی و کروبی هم رهبران همیشگی نیستند و زمانی فرا می رسد که اگر آنها خود را با تحولات در جامعه تطبیق ندهند و رشد نکنند تبدیل به سد در برابر پیشرفت جامعه بشوند و از طرف مردم کنار زده شوند. پس هیچ رهبری در سیستم دمکراتیک برای همیشه رهبر باقی نمی ماند و فضا همیشه برای کسانی که بهتر و کارامدتر ند باید باز باشد.
دومی:کاملا موافقم .شاید اگر خواست های ما روزی فراتر رفت از رهبرانمون هم گذر کنیم و خاصیت این جنبش اینه که رهبرهاش خودشون رو با اعضای جنبش تطبیق میدن نه برعکس
سومی:خاصیت این جنبش اینه که به شخص خاصی وابسته نیست و یک جنبش هرمی نیست بلکه یه جنبشه دواره مثل یه استوانه و هر کس نقش خودش و فقط خودش رو در به وجود آوردن این استوانه ایفا میکنه
چهارمی:کاش اینطوری بود چون به نظر من اینگونه که می بینیم خیلیها دارند به صورت هرمی موسوی و کروبی را در سر هرم قرار می دهند. شما از معدود کسانی هستید که من در بالاترین می بینم از جنبش سبز اینگونه یاد می کنید. جای آفرین دارد.پاینده باشید» (سایت بالاترین – بت نسازیم که فردا مجبور به شکستنش شویم – http://balatarin.com/permlink/2009/9/20/1764655 )

این چند نفر در این عقیده تنها نیستند. در زیر این مطلب جمعاً ۱۰۹ نظر جمع شده است که تماماً به اجماع همین نظرات را تأیید می کردند. تمامی آنانی که تا دیروز نمی شد در مقابلشان از ابروی بالای چشم موسوی حرف زد. البته در زیر مطلب موسوی در سایت «آینده» نیز نظرات تأییدی جمع شده است. که بیانگر ایجاد شکافی بیشتر در این جنبش است. اگر به یاد داشته باشید ما در مطلب دیگری با عنوان «در جنبش سبز چه خبر است؟» صحبت از ریزش محبوبیت موسوی به دامن طرفداران کروبی صحبت کرده بودیم. اما روند ریزشی جدید با آنچه در آن مطلب نشان داده بودیم، از لحاظ ماهوی کاملاً متفاوت است. آن ریزش نشانی از توهم زدایی نداشت. توده های جنبش سبز در حال ریزش از یک اصلاح طلب به دامان دیگری بودند. اما این بار نشانه های بسیاری از توهم زدایی و آگاهی از جدایی خواسته های مردمی از اصلاح طلبان حکومتی و ایجادِ اعتماد به نفسی انقلابی دیده می شود. وظیفه یِ ما انقلابیون کمونیست است که این جریان ریزشی را تقویت کرده و در سمت و سوی انقلابی و خودباوری مردم تا حد باور به توان حاکمیت شان از طریق شوراهای محل اشتغال و زندگی یاری دهیم.

سرنگون باد حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی
نان،مسکن،آزادی – جمهوری شورایی

رامین رحیمی، چهارشنبه ۴ مهرماه ۱۳۸۸
انتشار از «ندای سرخ» وابسته به گروه «بسوی انقلاب»

هیچ نظری موجود نیست: