۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

وقتی همه خوابیم رگردان: بهرام بیضایی

مژده شمسایی بازيگر نقش اصلی وقتی همه خوابیم

وقتی در انتهای دهه 1370، بهرام بیضایی کارگردان و فیلم نامه‌ نویس سرشناس سینمای ایران، "سگ‌کشی" را ساخت، میان آن و فیلم قبلی ‌اش "مسافران" 9 سال فاصله زمانی افتاده بود و همین، اشتیاق علاقه ‌مندان فراوان آثار او را به شکلی ورای حد تصور افزون کرده بود.

برخلاف فیلم‌ های محبوبی چون "مرگ یزدگرد" یا "چریکه تارا" یا "باشو غریبه کوچک"، فیلم جدید بیضایی در فضای شهری معاصر می ‌گذرد و باز برخلاف فیلم‌ های شهری دیگری چون "کلاغ" و "شاید وقتی دیگر"، که با وجود مضمون تاریخی و اجتماعی‌شان فضایی فارغ از مناسبات عینی جامعه روز و زندگی روزمره داشتند، کاملا در نسبت با شرایط سال های جنگ و پس از آن قرار می ‌گرفت و آکنده و انباشته از نشانه‌ ها و اشاره‌ های کنایی به پس زمینه‌ ها و محیط و ناهنجاری‌ های جامعه و زمانه رخ دادن وقایعش بود.

به این دلیل و بابت دوری از آن جهان آیینی رویاگون و کابوس ‌وار، که قلمرو اختصاصی بیضایی را در بهترین فیلم ‌هایش شکل می ‌دهد، "سگ‌کشی" محبوبیتی همه‌جانبه نزد همه فیلم ‌بین‌ های حرفه ‌ای به دست نیاورد و منتقدان در رویارویی با آن به دو دسته موافق و مخالف تقسیم شدند. این اتفاقی بود که در خصوص "باشو" و برخی فیلم‌های دیگر بیضایی، مطلقاً رخ نداده بود و همه یک صدا زبان به تحسین آن گشوده بودند.

امسال و در مواجهه اولیه اهالی حرفه‌ای سینما و عرصه نقد با "وقتی همه خوابیم"، فیلم تازه بهرام بیضایی، همان میزان محبوبیت نسبی "سگ‌کشی" نیز به شدت کاهش یافت و حتی فاصله 7 ساله ساخت دو فیلم با وجود اشتیاقی که برای دیدن دوباره نام بیضایی بر پرده سپید سینما به وجود آورد، نتوانست کمک شایان توجهی به اقبال خاص فیلم برساند؛ چرا که عصبیت شدید و افراطی فیلم، میزان واکنشی بودن آن و محدود شدنش به ابعاد کوچک یک جوابیه شتابزده، آن اشتیاق را به سرخوردگی محض رساند.


ماجرا این بود که اولاً بیضایی یک سال و اندی پیش شروع به ساختن یکی از فیلم نامه‌های معاصرش "لبه پرتگاه" کرد و در میانه مراحل ساخت آن فیلم با تحمیل بازیگران اصلی از سوی تهیه‌کننده و اختلافاتی که میان بیضایی و او پیش آمد، فیلم نیمه‌کاره و ناتمام به جا ماند و بیضایی بر آن شد تا به شکلی انتقام جویانه و افشاگرانه ماجرای پشت صحنه فیلم خودش را بسازد و به اصطلاح امروزی ‌ها از آن تهیه‌کننده "یک حال اساسی بگیرد".

ثانیاً بیضایی می‌ خواست در لابه‌لای این شرح پشت صحنه، فیلمی را که گروه در حال ساخت آن هستند نیز نشان بیننده بدهد و بعد از خروج کارگردان از پشت دوربین آن فیلم فرضی، به ما منتقل کند که فیلم مهمل در دست ساخت توسط اطرافیان جناب تهیه‌ کننده با فیلمی که بنا بود کارگردان اصلی و متین و سینماشناس بسازد، چه اختلاف سطح فاحشی دارد.

در خصوص قصد اول، بیضایی عملا حد و سطح این عکس‌العمل را تا آن جا تنزل داد که صحنه‌ های حضور یک سرمایه ‌گذار در فیلمش (با بازی مجید مظفری) به دلیل گریم خاص او که به کاریکاتوری از تهیه ‌کننده مورد غضب بیضایی می ‌مانست، به یکی از مضحک ‌ترین سکانس‌ های واکنشی در تاریخ سینمای ایران بدل شد و عملا این استاد سینما را در جایگاه جوانی لجباز قرارداد که انگار دارد دندان‌ هایش را از خشم به هم می فشارد و با ادا و شکلک درآوردن، حرکات فرد مورد کینه خود را تقلید می ‌کند و از او مضحکه می ‌سازد.

در مورد قصد دوم نیز فیلمی که در دل فیلم "وقتی همه خوابیم" می‌ بینیم و ظاهراً بازیگر اصلی اولیه آن (با بازی مژده شمسایی) فیلم نامه‌اش را نوشته، چنان بی‌منطق، چنان دچار پیچیده‌ نمایی‌ های غیرضروری و چنان عصبی و سطحی است که هیچ گونه همدلی را در ما به عنوان تماشاگر برنمی ‌انگیزد تا احیانا بخواهیم به مناسباتی که اجازه نداد این فیلم ساخته شود، نفرت بورزیم.


فقط محض نمونه، سه شخصیت خشن منفی این فیلم که صحنه‌های پایانی‌اش را تنها به مدد تجسم بازیگران و کارگردان کنارگذاشته ‌شده ‌اش می ‌بینیم، بعد از کشتن اشتباهی زنی به جای مردی، وقتی می ‌بینند مرد دارد آزاد و رها و زنده در مقابل ‌شان راه می ‌رود، از فرط تعجب بر اثر اشتباه ‌شان، کلاه/نقاب‌های خود را از سر برمی ‌دارند؛ آن هم در پیاده‌ رویی که پر از انبوه مردم و شاهدان قتل است!

این گونه واکنش‌ های تشدید شده شخصیت‌ ها در آثار دیگر بیضایی، از "غریبه و مه" و "چریکه تارا" تا "شاید وقتی دیگر" و حتی "سگ‌کشی"، با حرف و حس و جهان آیینی و میزانسن‌ های سنجیده و عمق مضمونی اثر همخوانی داشت و حتی نوعی سبک‌ شناسی تلقی می شد، اگر کسی به منزله نوعی ایراد، صفت "اغراق‌آمیز" را بدان ها نسبت می ‌داد.

اما حالا و در "وقتی همه خوابیم" دنیای صد در صد رئال فیلم جایی برای پذیرش این رفتارها نمی ‌گذارد و نیز این گونه واکنش‌ های تشدی د‌شده خود بیضایی به ممنوعیت ‌ها و تنگناهای هر هنرمند آگاه و فهیم در هر دورانی از حاکمیت قدرت و سرمایه بر جهان اندیشه و هنر در آثار دیگر بیضایی، از "مجلس قربانی سنمار" و "کارنامه بندار بیدخش" تا "دیباچه نوین شاهنامه" و "طومار شیخ شرزین"، با نوع پردازش و میزان بار تمثیلی غنی و سرشاری که داشت و با ظرافتی که در طرح مضمون غمبار "هنرمند تاوان دانایی خویش را پس می‌دهد" به کار می ‌بست، به بیشترین تأثیرگذاری ممکن دست می ‌یافت.


اما حالا که صراحت و مستقیم‌ گویی عجیب "وقتی همه خوابیم" آن را به نوعی جوابیه سینمایی شبیه کرده است، دیگر نمی ‌توان دریافتی جامع ‌تر و تعمیم ‌پذیرتر از این متن داشت تا همسطح آثار دیگر استاد، ماندگار و فاقد تاریخ مصرف و دور از ارجاعات فرامتنی صرف

هیه‌کننده: ب. بیضایی
فیلمنامه‌نویس: ب. بیضایی
فیلمبردار: اصغر رفیعی جم
تدوینگران: ب. بیضایی، سپیده عبدالوهاب
موسیقی: محمدرضا درویشی
بازیگران: مژده شمسایی، علیرضا جلالی‌تبار، حسام نواب‌صفوی، شقایق فراهانی، مجید مظفری، هدایت هاشمی، حسین محب‌اهری، سحر دولتشاهی، رضا مختاری، افشین خورشیدباختری، امیرکاوه آهن‌جان، علی اولیایی.

خلاصه داستان: اين فيلم درباره زنی است كه به‌علت تصادف اتومبيل و از دست دادن همسر و فرزند و كشته شدن راننده ماشين مقابل، احساس گناه می ‌كند و به‌همين دليل، كسی را اجير می كند تا او را بكشد. اما...

هیچ نظری موجود نیست: