(دفاع از خود در برابر خشونت، خشونت نیست اوج بردباریاست.)
نظامیان «نوکیسه» و «نوخاسته»ای که به عرصه اقتصاد تشریففرما شده اند، «طبقه جدید»ی که با غارت «حرث» و «نسل» جامعه سربرآورده، هار و پروار شده، و در فعالیت های به ظاهر اقتصادی (پیمانکاری های بزرگ، تاراج اموال دولتی و شخصی...)، دست شیطان را هم از پشت بسته اند ــ باعث و بانی تباهی ها و رنج و شکنج مردم ایراناند.
همین «طبقه جدید» و زالو صفت است که داغ و درفش بپا کرده و خون مردم را میمکد.
بالای سر زندانیان سیاسی و پشت چماق ها و دشنه ها و زنجیرهایی که در تظاهرات بر سر و روی مردم فرود میآید، همین ها، همین «طبقه جدید» ایستاده است.
لباس شخصی ها، شلاقبدستان و همه کسانی که روضه ولایت میخوانند و بذر وحشت میکارند و بعضاً آهی هم در بساط ندارند ــ پادو، عمله ستم و آلت دستی بیش نیستند.
این «طبقه جدید» (که البته با طبقه جدید بخش خصوصی تفاوت دارد) با «کلید» پُست های حساس، هر در بسته ای را باز میکند، حسابی خرش میرود و میتواند از طریق فرمانداری ها، بخشداری ها، دهداری ها، امامان جمعه، مداحان، جمکران... ــ «حیدر، حیدر» راه بیندازد، به صندوق های رای سرَک بکشد...مخالفین را «کامیونی» و ترور کند، بندر و فرودگاه تصاحب کند، سفیر و وزیر و مرجع تقلید عزل و نصب نماید و در وقت لزوم از کشته، پشته بسازد.
برخلاف بسیاری از «اهل جبهه» که ۸ سال تمام خون دل خوردند و اینک از کارافتاده و ناتوان شده اند و بعضاً هشتشون هم گرو نُه است ــ این گروه غارتگر که در سپاه و مجلس و حوزه و جامعه مدرسین و دولت و بیت رهبری و، در همه جا ریشه دوانده، بازیگر اصلی جامعه ایران است.
برخلاف تصور، آیه الله خامنه ای حرف اول و آخر را نمیزند!
همین «طبقه جدید» است که از آب گلآلود موجود، ماهی میگیرد و به «سرکوب حداکثر» و «حُقه های ابتر» و «زره پوشهای بهتر» متوسل میشود، غافل از آنکه هرگاه مردمیزندگی را اراده کنند، زنجیرها جز آن که بشکنند، چاره ای ندارند.
***
اگر جنبش روز به روز رادیکالتر میشود و اگر جوانان ایران به سیم آخر میزنند، دلیل دارد. «این حاکمیتهای استبدادی هستند که مردم و جنبشهای مردمیرا به صورت واکنشی به سمت تند و رادیکالیزه شدن پیش میرانند.»
در برابر جباریت این طبقه نوکیسه نوخاسته که از پستان دین شیر دنیا میدوشد و خدا را هم بنده نیست، من، من نوعی چه باید بکنم؟ آسا برم و آسا بیام که گربه شاخم نزند؟ دست روی دست بگذارم و خفقان بگیرم؟ مگر مردم ایران با یک حکومت استبدادی عرفی و «کلاسیک» مواجه اند؟
«هرگاه که ابتداییترین حقوق فردی و شهروندیام را به مسالمتآمیزترین شیوههای ممکن از این حکومت طلب کنم، باز هم پاسخم را با چماق و قمه و گلوله و زیرماشین گرفتن و از پل پرت کردن و زندان و شکنجه و تجاوز در کهریزک و اعدام خواهد داد، همچنانیکه در این سه دهه با خواهران و برادرانم رفتار کرده است.»
در برابر دجالگری و کینه توزی و خشونت عریان حکومتی، جوانان بپاخاسته ما چه چاره ای دارند جز اینکه از خود دفاع کنند؟ تا کی سرشان را مثل برّه زیر بیاندازند و نجابت به خرج دهند؟
«عکسها، فیلمها و گزارشهایی که از تظاهرات میلیونی مردم، بهویژه در روز عاشورا تهیه شده، نشان میدهد که مردم ایران، چگونه بر خشم خود غلبه کرده و در برابر چماق و چاقو و زنجیر و گازاشکآور و ساچمهها و گلولهها تنها به دفاع از خود برخاستهاند.»
مردم پاک و مهربان ایران زمین هرگز آغازگر هیچ خشونتی نبوده و نیستند، استبداد زیر پرده دین است که همه را کُفری میکند.
***
ستمگران دینفروش و زاهدمآب دیدند که هیچ دوز و کلکی نمیتواند آب رفته را به جوی باز گرداند و کهریزک و داغ و درفش و پاره کردن عکس آیهالله خمینی هم اثر نکرد پس مطمئن باشند در برابر هزاران مرکز کانون قدرت، در پایین و در سطح جامعه مدنی، «ماشین های آبپاش» و «زره پوشهای ضد شورش» به اصطلاح بهتر هم، هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
من خشونت بسیار کشیده و چشیده ام اما، با خشونت میانهای ندارم. شکنجهگران خودم را هم نه تنها بخشیدم، برایشان آرزوی خیر کردم تا خود اسیر کینههای کور نباشم.
خشونت قفل است، کلید نیست و در هیچ باغ مصفایی را باز نمیکند. «تجربه تاریخ جهان و خود ایران نشان داده که خشونت عواقب مثبتی ندارد» و دموکراسی با بهکارگیری شیوههای غیردموکراتیک و اعمال خشونت به دست نخواهد آمد اما، چه باید کرد وقتی.. دشمن...شمشیر دارد به کف؟ و با مکر شیطان و حرص خرس گرسنه، لت و پار میکند؟
هیچکس نمیخواهد در نبرد با هیولا، خود تبدیل به هیولا شود، هیچکس نمیخواهد دام ستمگران را دستکم گرفته و در دستگاه آنان برود، اصالت با روشهای مسالمت آمیز و مبارزه مدنی است و نه با خشونت کور، امّا، مقاومت و دفاع از خود، حق شهروندی و حقوق بشری است. «جامعهی جهانی مدافع حقوق بشر و صلحطلبان نیز همواره این حق را به مردم میدهند که در برابر خشونت وحشیانهی حکومت ولایتفقیه و نیروهای خودسرش از خود دفاع کند.»
این حق ستمدیگان است که در برابر ستمگر و این حکومت «پاپوشدوز» و «سرخور» بپاخیزند.
لاَّ يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ
***
طبقه جدید، همانها که به قول حکیم فردوسی: زیان کسان از پی سود خویش, بجویند و دین اندر آرند پیش ــ اینک در کنار چوب و چماق و دشنه و زنجیر...زره پوشها را لولو کرده و به جنگ مردم بی پناه آمده است. از آنجا که دفاع از خود در برابر خشونت، خشونت نیست بلکه مهار خشونت است ــ روش رویارویی با لولوی جدید را بیآموزیم.
زرهپوش های چینی در خیابانهای تهران،قابلیت مانور ندارند.
خیابانهای چین بسیار عریض است و با خیابان های ما تفاوت دارد. زرهپوش های چینی در خیابانهای تهران،قابلیت مانور ندارند و جوانان شجاع ما میدانند چگونه به حسابشان برسند.
در ترافیک، زره پوشها امکان جابجایی نداشته، سرسنگین و تنبلاند، بخصوص که وسعت مناطقی که مردم حضور دارند خیلی گسترده است. تازه تانكها و تجهيزات سركوب در زمان حكومت ديكتاتوري پهلوي كه ساخت كشورهاي پيشرفته جهان بود چه غلطی کرد که تجهیزات چینی بکند؟
رژیم حاكم بر تركیه سالها این زره پوشها را علیه كردهای مبارز قطار کرده و کار چندانی از پیش نبرده است.
آنطور که شنیده ام «اين ماشين آلات ضد مردمي هر چقدر سنگين و داراي تمام تجهيزات ممكن باشند در مقابل نيم ليتر بنزين، ۵٠ گرم پودر صابون يا گريس به اضافه يك لامپ (بط شيشه اي) و تكه اي پارچه بعنوان فتيله و يك مرد يا زن جسور و يك كبريت يا شعله فندك وامیروند...»
آشنایی کوتاه با ماشین های آبپاش چینی
- ماشین آبپاشی که اخیرا توسط رژیم ایران خریداری شده، ساخت کشور چین است. ( مدل DES- 516B ( Anti-riot Water Cannon Vehicle
- مخزن آب اصلی این ماشین حدود ۱۰ هزار لیتر گنجایش دارد که در حالت بارگیری کامل، وزن ماشین را به بیش از ۲۰ تن میرساند. علاوه بر مخزن فوق، ماشین دارای سه مخزن کناری، هر یک به حجم ۱۰۰ لیتر است (برای خاموش کردن آتش، گاز اشک آور، و پاشیدن رنگ)
- استفاده از رنگ برای ایجاد ترس یا علامتگذاری تظاهرکنندگان است.
- دو عدد آبپاش بالای ماشین، میتوانند جریان آب را تا مسافت ۷۰ متر و با سرعت حداکثر ۹۰ کیلومتر در ساعت پرتاب کنند.
- ضربه آب با این سرعت میتواند سبب شکستگی استخوان یا صدمات داخلی شود.
- ۳ نفر از درون کابین، آبپاش ها را کنترل میکنند.
- شیشه ها دارای توری فلزی است تا در برابر پرتاب سنگ مقاوم باشند.
با این یادآوری مهم که «در مبارزه برای آزادی، نفرت و کینهجویی جایی ندارد و نقض غرض است و آلوده شدن است و گرفتار آمدن در باتلاق استبدادی دیگر» ــ روش برخورد با ماشین های آب پاش را فرا گیریم. بار دیگر یادآور میشوم که دفاع از خود در برابر خشونت، خشونت نیست بلکه مهار خشونت است.
چگونه ماشین های آبپاش را از کار بیندازیم؟
باید کاری کنیم که خدمه ماشین نتوانند بیرون را ببینند.
لازم نیست به ماشین نزدیک شویم، تخم مرغ رنگی را عشق است!!
با تخم مرغ رنگی (تخم مرغ پر از رنگ، با توضیحی که خواهم داد) دید خدمه را میگیریم که نتوانند با هجوم به مردم، چماق بدستان را شیر کنند.
چگونه باید تخم مرغ را پر از رنگ کنیم؟ (البته اگر تخم اردک يا غاز باشد بهتر است چون پوستش محکم و بادوام است.)
برای اینکار به رنگ روغن که زود با آب پاک نشود و، ابزار زیر نیاز داریم:
چسب چوب برای چسبندگی بیشتر
میخ بزرگ یا درفش یا...،
سرنگ یا قیف کوچک،
چسب نواری.
يک سوراخ روي تخممرغ درست کرده زرده و سفیده آن را خارج میکنیم، سپس با سرنگ، رنگ روغن را بطوریکه پر نشود در تخم مرغ میریزیم.
حالا يک کم چسب چوب اضافه میکنیم (نسبت چسب چوب به رنگ: ۱ به ۳ یا ۱ به ۴)
بعد مُهر و مومش میکنیم.
باید هرجور شده توری محافظ شیشه جلوی ماشین را با پرتاب فراوان تخم مرغ های رنگی کور کرد، آن وقت خدمه ناچار باید توری محافظ را بالا بزنند، در این حالت شیشه جلو، بدون محافظ شده و با پرتاب سنگ (یا شمع های فرسوده و غیراستفاده اتومبیل) درب و داغون میشود.
یادآوری کنم که پرتاب اشیای آتش زا بر خود زره پوش اثر ندارد، اما چرخ های ماشین در برابر آن آسیب پذیر است. اين كار را ميتوان براي در امان ماندن از بالاي ساختمانها كرد.
البته اینها برای روز مبادا است. جنبش مدنی و روادارانه کنونی و نسل جوان عدالت خواه امروز با بکارگیری اشکال مدنی مبارزه سرکوبگران را سرجای خود مینشاند. طبقه نوکیسه و نوخاسته جدید نمیتواند «همه»ی راههای مبارزه را مسدود کند.
استدلالگریزی و سیاوشکُشی و شریعت بازی دیگر اثر ندارد.
آفتاب گندمنمایان جوفروش و عسلپوشان سرکه فروش، بر لب بام است، اما چنانچه روزی این زره پوشها به جان مردم افتادند، جای نگرانی نخواهد بود
اگر جوانان بپاخاسته ایران سارباناند، بَلدَند شترشان را کجا بخوابانند.
«علمداران هدایت»!! که خلق خدا را گوساله و بزغاله و اراذل و اوباش لقب میدهند و پوستین یوسفان میدرند، از آه مظلومان و صبر دلیران در امان نیستند و مطمئن باشند از درون شب تار میشکوفد گل صبح
ای دریده پوستین یوسفان
گرگ برخیزی از این خواب گران
گشته گرگان یک به یک خوهای تو
میدراند از غضب اجزای تو
ای دریده پوستین یوسفان,
گر بدرد گرگت آن از خویش دان
چـون ز دستت زخم بر مظلوم رست
آن درختی گشت و زآن زقوم رست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر