ماجرای ارسال سلاح از خاک اسرائیل به ایران چه بود؟ بی بی سی |
مئیر جاودانفر کارشناس مسائل اسرائیل حمله ارتش عراق به ایران در ماه سپتامبر ۱۹۸۰ یک اقدام رضایت بخش و در عین حال نگران کننده برای دولت اسرائیل بود. علیرغم اینکه حکومت آیت الله خمینی در انقلاب ۱۹۷۹ خود را دشمن اسرائیل اعلام کرده و گفته بود که این کشور بایستی از صحنه روزگار محو بشود، دولت وقت اسرائیل به رهبری مناخیم بگین دولت صدام حسین را دشمنی جدی تر برای اسرائیل حساب می کرد تا حکومت نوپای اسلامی را در ایران. اول اینکه قصد صدام به دست آوردن بمب اتم بود. دوم اینکه عراق در آن زمان حامیان زیاد و پر قدرتی مثل عربستان سعودی، کشورهای حاشیه خلیج فارس و از همه نگران کننده تر اتحاد جماهیر شوروی داشت. عراق دشمن جدی تری برای اسرائیل کشورهای عرب حامی یاسر عرفات رهبر وقت سازمان آزادی بخش فلسطین، دشمن اسرائیل هم بودند و در عین حال تمامی این کشور ها در جنگهای سال ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ بین اسرائیل و اعراب شرکت کرده بودند یا با حمایت مالی فلسطینی ها، عملا وارد جنگ شده بودند. دولت وقت امریکا تلاش داشت هر گونه فروش اسلحه به ایران به صورت سری انجام شود. به همین دلیل از دولت اسرائیل تقاضا کرد که این کشور به تهران سلاح ارسال کند بنابر این، در اوائل جنگ ایران و عراق، دولت اسرائیل پیشنهاد کمک نظامی به ایران کرد چون نسبت به جبهه حامی عراق، خطر ایران کمتر بود. به علاوه در اسرائیل این امید وجود داشت که حکومت جدید تهران، شاید به زودی متوجه شود که هم پیمان طبیعی اش در خاورمیانه، اسرائیل است که مانند ایران کشوری غیر عربی در منطقه است. ولی دریافت این کمک ها از سوی ایران رد شد و دولت این کشور به ایدئولوژی ضد اسرائیلی خود پایبند ماند. بنابر این دولت اسرائیل تصمیم گرفت که به تنهایی با تهدید این جنگ رو به رو شود. اخلال در برنامه اتمی صدام مهمترین تهدید برای اسرائیل برنامه و تاسیسات اتمی صدام حسین بود. در اوائل دهه ۸۰، عراق راکتور اتمی جدیدی از فرانسه دریافت کرد. ویکتور استروسکی، مامور سابق موساد که بعد از ترک این سازمان کتابی به اسم "از طریق فریب:ساختن و متلاشی کردن یک افسر موساد" نوشت، سازمان اطلاعاتی اسرائیل در اواخر دهه ۷۰ موفق شد اولین راکتوری اتمی را که فرانسه قرار بود به عراق تحویل بدهد در یک عملیات سری در فرانسه نابود کند. بعد از آن دولت فرانسه به عراق قول داد بدون هیچ ضرر مالی راکتور نابود شده را جاگزین خواهد کرد. پس از ورود راکتور جدید، نیروی هوایی ایران در ۳۰ سپتامبر ۱۹۸۰ به این راکتور حمله و سعی کرد که آن را نابود کند، ولی موفق نشد. گنبد راکتور بسیار ضخیم بود و بمبهای ایرانی به اندازه کافی قدرتمند نبودند که در آن رخنه کنند. در ۷ ژوئن ۱۹۸۱ نیروی هوایی اسرائیل موفق شد که راکتور اتمی "عظیرک" عراق را در یک حمله بامدادی کاملا از بین ببرد. بعد از آن حمله، علیرغم اینکه دولت عربستان پیشنهاد کمک مالی برای تعمیر این راکتور داد، دولت صدام موفق به بازسازی آن نشد. با اینکه این حمله به سود ایران هم تمام شد، حکومت ایران به اقدامات ضد اسرائیلی خود ادامه داد. در صدر این اعمال، تاسیس و حمایت از گروه حزب الله لبنان بود که در آن زمان علیه نیروهای اسرائیلی در لبنان نبرد می کرد. این گروه نه تنها ضرر نظامی برای اسرائیل داشت، بلکه به تفنگداران آمریکایی مستقر در لبنان که متحد اسرائیل بودند نیز حمله می کردند. در ۲۳ اکتبر سال ۱۹۸۳ نیروهای حزب الله در یک حمله انتحاری ۲۴۱ سرباز آمریکایی را کشتند. آمریکا پس از این حمله، نیروهای حافظ صلح خود را از لبنان خارج کرد. بعد از این دولت اسرائیل قدرت هر نوع نزدیکی به ایران را از دست داد، چون چنین اقدامی می توانست باعث ناخرسندی بزرگترین هم پیمان اسرائیل یعنی آمریکا شود. اما در اواسط سال ۱۹۸۵ میلادی، پیشنهادی که برای اسرائیل یک فرصت طلایی محسوب شد از سوی دولت رونالد ریگان به دولت شیمون پرز ارائه شد. آمریکا، بر اساس پیشنهاد منوچهر قربانی فر، بازرگان ایرانی قصد داشت که با تهیه اسلحه برای ایران، گروگان های خود در لبنان را آزاد کند. دولت وقت آمریکا هر گونه فروش اسلحه به ایران را تحریم کرده بود اما سعی داشت که این مساله به صورت سری انجام شود. به همین دلیل آمریکا از اسرائیل تقاضا کرد که اسلحه هایی که برای فروش آن به ایران توافق کرده بود به تهران ارسال کند. استقبال اسرائیل از ارسال اسلحه به ایران مهمترین دلیل استقبال اسرائیل از ارسال سلاح به ایران این بود که با وارد شدن به چرخه کمک های خود به ایران، در زمانی که نیروهای ایرانی در حال تحمل تلفات شدید در جبهه بودند، اسرائیل بتواند خود را به عنوان یک هم پیمان به نظامیان و سیاستمدارن ایران نشان بدهد. اسرائیل تلاش داشت تا با این عمل نیروهای میانه رو را متوجه کند که دوستی با اسرائیل بیشتر به نفع مصلحت ملی ایران است، تا دشمنی با این کشور. اما دیری نپایید که اسرائیل دریافت در این اقدام ناکام مانده است. تحویل این سلاح ها به ایران، در خنثی کردن حملات مرگبار زرهی ارتش عراق موثر بود و کمک چشمگیری به نیروهای ایرانی در عملیات والفجر ۸ بود که ایران طی آن منطقه فاو عراق ر اتسخیر کرد. اما با این همه دولت اسلامی ایران، سیاست های خود در قبال اسرائیل را تغییر نداد اما سیاست اسرائیل را در ارتباط با ایران دستخوش تحولاتی کرد. دولت اسرائیل در این مقطع متقاعد شد که دشمنی دولت ایران نه بر اساس منافع ملی که بر اساس ایدئولوژی است. تنها دلیلی که ایران با خرید اسلحه از اسرائیل موافقت کرده بود این بود در آن زمان احساس می کرد قدرت برتر نظامی عراق بقای حکومت اسلامی را تهدید می کند. اما به محض اینکه خطر رفع شد، انتظاری که اسرائیل از ایران یا دست کم بخشی از میانه روی های ایرانی داشت، برآورده نشد. استراتژی اسرائیل از این به بعد این بود که حکومت ایران هم در کنار حکومت عراق باید تضعیف شود. نویسنده کتاب "تاریخچه کامل از جامعه اطلاعاتی اسرائیل" می نویسد که سازمان اطلاعاتی اسرائیل – موساد - اطلاع رسانی به هر دو طرف جنگ را آغاز کرد تا توازن در میدان جنگ حفظ شود و جنگ بین دو طرف نه تنها متوقف نشود بلکه با تبدیل به یک جنگ فرسایشی، سال ها ادامه پیدا کند. منبع: بی بی سی، 31 شهریور 1389 |
۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه
ماجرای ارسال سلاح از خاک اسرائیل به ایران چه بود؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر