ايلنا: سعيد مابين جيغ و داد همكلاسيهايش هاج و واج مانده، پاككن، تهمداد را داخل گوش كرده و ناخن دستش را ميجود... معلم چند دقيقهاي دير كرده.... ناظم مدرسه كه هميشه يك چوب دو متري همراه دارد و تمامش را داخل آستينش نگاه ميدارد، در كلاس را با هجوم و حمله باز ميكند و با تمام توان چوب يكمتري را به روي ميز ميكوبد، جمعيت 20 نفره كلاس كه حالا ديگر تمام و كمال ترسيدند سكوت ميكنند و هيچ يك دم نميزنند... اما سعيد، اين بار نه تنها ميلرزد، ناخنش را هم سريعتر ميجود.
چوب بلند ناظم و پس گردني هميشگي معلم
زنگ تفريح كه ميخورد انگار براي بچهها جشن گرفتهاند؛ از خوشحالي رفتن به حياط مدرسه و جدا شدن از كلاس درس حتي دستشويي رفتن و دست و صورت شستن را هم فراموش ميكنند...!
ناظم مدرسه هم كه در اين مواقع كنترل بچهها از دستش در ميرود، چند تا از بچههاي سال بالايي را مامور برقراري نظم در حياط ميكند. اگر توقعات بچههاي سال بالايي برآورده شده و سهمي از تغذيه همكلاسيها داشته باشند كه هيچ، در غير اين صورت شيطنتشان گل ميكند و آمار و گزارشهاي نادرست به ناظم مدرسه ميدهند. ناظم مدرسه هم كاري به صحت و سقم گزارشها ندارد و تر و خشك را با هم يكجا ميسوزاند.
مادر پارسا ميگويد: پارسا از چوب بلند ناظم مدرسه تشويش گرفته و همكلاسيهايش هم همين حس را دارند، وقتي ناظم چوب را روي ميز يا ديوار ميزند سر و صداي بلندي به پا ميشود و بچهها خصوصا كلاس اوليها كه با اين صدا آشنا نيستند، وحشت ميكنند و رنگ از صورتشان ميپرد.
فرهاد به جاي حل كردن تمرين رياضي مشغول نقاشي است؛ به خيال خودش تصوير كاملي از معلمش را نقاشي كرده و با نشان دادن به بغل دستياش هر دو ميخندند.
معلم رياضي كه متوجه سر و صداي انتهاي كلاس ميشود، فرهاد را با پسگردني از كلاس بيرون مياندازد و او را جريمه درسي ميكند، فرهاد تا 12 شب بيدار ميماند تا جريمهها را به دور از چشم مادرش انجام دهد!
خشونت در مدارس به تنبيه بدني محدود نميشود
گزارشها متفاوت است؛ اگر كودك يا نوجواني به دليل امكانات مالي پدر و مادرش در مدرسه غيردولتي درس بخواند، در مدرسه پذيرايي هم ميشود و به قول معروف با انواع تشريفات فارغالتحصيل ميشود اما اگر در يك مدرسه دولتي درس بخواند بايد به دليل مشكلات روزمره مسئولان مدرسه و بيحوصلگيهايشان، محدوديتها و فضاي خشك و سنگين را تحمل كند.
ميلاد با آنكه در مدرسه غيرانتفاعي درس ميخواند و به قول مادرش از ديوار راست بالا ميرود، بارها طعم«پسگردني» را توسط معلم يا ناظم مدرسه چشيده است.
با وجود آنكه فاطمه قربان معاون وزير آموزش و پرورش اعلام ميكند كه تنبيه بدني دانشآموزان در مدارس ممنوع است اما جاي تاسف دارد كه چطور اين مسئول با مصاديق تنبيه در مدارس و كودكآزاري آشنا نيست و در مورد ساير تنبيه و خشونتهاي اعمال شده بر روي كودكان در محيط مدرسه و كلاسهاي درس موضعي ندارد.
معاون وزير آموزش و پرورش در آخرين اظهاراتش تمام موارد خشونت بر روي كودكان را به تنبيه بدني معطوف كرده و اعلام كرده كه هيچ يك از معلمان و معاونان تحت هيچ شرايطي به دليل انجام ندادن تكاليف درسي و يا موارد انضباطي حق تنبيه بدني دانشآموزان را ندارند.
آيا معاون وزير آموزش و پرورش نميداند كه دانشآموزاني كه در معرض تنبيه غيربدني، «عاطفي و رواني» قرار ميگيرند، آثار و تبعاتش به مراتب بدتر از تنبيه جسمي است؟ آيا اين مسئول آموزش و پرورش نميداند كه مادران و اولياي دانشآموز اغلب حتي نگران اعتراض از برخي رفتارهاي مسئولان مدرسه در قبال فرزندانشان هستند؟
ارشاد دانش آموزان با ادبيات خشن!
فاطمه قربان معاون وزير آموزش و پرورش در حالي اعلام ميكند كه علت اصلي خطاي دانشآموزاني كه موارد انضباطي دارند و يا تكاليف خود را انجام نميدهند، از روي ناآگاهي است و بايد براي ارشاد آنها وقت صرف كرد كه به تازگي مسئولان يك مدرسه دخترانه، دختر 15 سالهاي را به دليل تميز كردن ابروهايش، به مدت دو روز اخراج كرده و يا در بسياري از مدارس نه تنها اخراج موقت و چند روزه به يك روال عادل تبديل شده بلكه اگر اخراج هم صورت نگيرد، دانشآموز تهديد به اخراج شده و از نگراني احتمال اين تنبيه، ضربه روحي زيادي ميخورد، چه بسا اينكه بارها به دانشآموزان پسر ميگويند: «پروندهات را زير بغلت ميگذاريم» دانشآموزان با وجود چنين ادبياتي چطور قرار است ارشاد شوند؟ ناظم مدرسهاي كه به خودش جرات جيغ و داد در حياط مدرسه و يا راهروي كلاسها را ميدهد قرار است چگونه ديگران را ارشاد كند؟ مشاوران مدرسه كه نقشي جز تفتيش اطلاعات از كودكان، نقش ديگري ندارند و اعتماد دانشآموزان به مشاوران مدارس بسيار كم است، چه نقشي در ارشاد محصلان ايفا ميكنند؟
قربان، معاون آموزشي ابتدايي كه در برابر سئوال خبرنگار ايلنا در مورد خشونت در مدارس به جاي ارايه توضيحات شفاهي، به چند پاراگراف و ارسال يك نامه اكتفا كرده اعلام كرده است: «از آنجايي كه بيش از 80 درصد معلمان ابتدايي را خانمها تشكيل ميدهند، حس مادري باعث ميشود آموزگاران با دانشآموزان مانند فرزندان خود رفتار كنند به همين دليل تنبيه بدني در اين مقطع غيرممكن است»
به اين مسئول در آموزش و پرورش اعلام ميكنيم چطور توقع ميرود كه يك زن معلم قادر به تقسيم مهر مادرياش در ميان 400 دانشآموز ديگر باشد؟
گزارش مواردي از كودك آزاري در مدارس به سامانه “صداي يارا”
طاهره پژوهش عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان ميگويد: متاسفانه تنبيه بدني، رواني و تحقير دانشآموزان در مدارس نه تنها ريشهكن نشده است بلكه به دليل عدم نظارت جدي از سوي مسئولين آموزش و پرورش، در حال تبديل شدن به يك رويه است.
او ادامه ميدهد: با آنكه مدت زيادي از شروع سال تحصيلي جديد سپري نشده است، خانوادههايي از شهرهاي قائمشهر، كرج و تهران با صداي ياراي انجمن حمايت از حقوق كودكان تماس گرفته و از تنبيه بدني و رواني فرزندان خود در مدارس شكايت كردهاند.
پژوهش عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودك با اشاره به لطمات جبرانناپذير تنبيه كودكان در مدارس تصريح ميكند: يكي از كودكان عضو خانه كودك ناصرخسرو كه در كلاس اول يكي از مدارس محله ناصرخسرو درس ميخواند به علت تنبيه معلم كلاس اول، از چرخه تحصيل خارج شد و اين كودك دومين كودك عضو اين مركز بوده كه به دليل ترس از مدرسه حاضر به ادامه تحصيل در مدرسه نيست.
اين فعال حقوق كودك اخراج موقت و يا تنبيه فرد را پاك كردن صورت مسئله ميداند و ادامه ميدهد: استفاده از شيوههاي اينچنيني فقط بر اساس سليقه شخصي نبوده و اصل قضيه كه نگرش نادرست به كودكان و مسئله تنبيه است همچنان باقي ميماند.
پژوهش رويه تنبيه و اعمال فشار بر كودكاني كه با هزار اميد براي كسب دانش به مدرسه ميروند را غيرقانوني و غيرانساني اعلام ميكند و خطاب به وزير آموزش و پرورش و ساير مسئولان اين وزارتخانه ميگويد: اگر با اين رويه مقابله نشود و با كساني كه هنوز از روشهاي منسوخ شده براي آرام كردن و دست از پا خطا نكردن بچهها استفاده ميكنند برخورد نشود، تعداد كودكان خارج از چرخه تحصيل به دليل ترس از آزار مجدد افزايش مييابد و مسئوليت مستقيم آن نيز بر عهده آموزش و پرورش است.
سركوفتهاي رايج در ادبيات برخي از معلمان
به گزارش خبرنگار ايلنا، ثريا عزيزپناه يكي ديگر از اعضاي هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان نيز در گفتوگو با خبرنگار ايلنا از حاكم بودن سيستم سنتي تشويق و تنبيه در نظام آموزش ابراز نگراني كرده و در زمان آغاز بازگشايي مدارس تاكيد كرده است كه هنوز موارد زيادي براي فعالان حقوق كودك به صورت ابهام باقي مانده و هنوز معلوم نيست كه سياستهاي سنتي و جديد آموزشي مانند سياست تشويق و تنبيه بر چه اساسي تدوين و بازبيني ميشود چرا كه همچنان مواردي از خشونتهاي بدني و غيربدني در مدارس گزارش ميشود .
به هر حال با وجود آنكه مسئولان مدارس ميدانند كه تنبيه بدني در مدارس ممنوع است اما در قبال حرف گوشكن نبودن برخي از دانشآموزان و اينكه به هر قيمتي بايد سر بهراه بيايند و انضباط مدرسه را رعايت كنند، به برخي شيوهها رو ميآورند تا مدركي براي پيگيري نماند و از سوي اولياي دانشآموز جاي اعتراض باقي نماند... تحقير زباني، تنبيه روحي ـ رواني، سركوفتهاي رايج در ادبيات برخي از معلمان و اغلب نيز اجبار دانشآموزان به انجام تكاليف سنگين و جريمههاي بلندبالا به بهانه تنبيه از جمله مصاديق اين مسئله است.
احساس تبعيض و افسردگي در دانش آموزان
فاطمه قاسمزاده روانشناس با اشاره به مراجعه گسترده والدين كه از افسردگي دانشآموزان خود رنج ميبرند براي مشاوره خبر ميدهد و ميگويد: نظامهاي آموزشي رقابتي كه دانشآموزان را به رقابت، برنده شدن و اخذ نمره 20 ترغيب ميكند، باعث افسردگي و ايجاد اختلالات رفتاري در آنها ميشود.
او ادامه ميدهد: مراجعان اعلام ميكنند كه دانشآموزشان تا ساعت 12 شب بيدار مانده تا تكاليفش را تمام كند، اين در حالي است كه يك محصل بايد در طول شبانهروز هشت ساعت به طور مفيد خواب و استراحت كافي داشته باشد اما براي انجام تكاليف مدرسه بيدار ميمانند و در كلاس درس هم به شيوه خودش چرت ميزند و كسل است.
قاسمزاده روانشناس ميگويد: اغلب دانشآموزان تحت عنوان مشكلات درسي به مطب مراجعه ميكنند اما با بررسي معلوم ميشود كه مشكل حافظه ندارند بلكه مشكل آنها افسردگي است چرا كه احساس تبعيضي كه اغلب در مدارس نهادينه ميشود براي كودكان بسيار دردناك است.
رسيدگي به شكايات پس از مرگ سهراب
آموزش و پرورش اعلام ميكند كه اگر شكايتي از سوي والدين دانشآموزان به مدير مدرسه يا مسئولان مناطق آموزش و پرورش گزارش شود به موضوع رسيدگي شده و در صورت تائيد با معلم متخلف برخورد ميشود اما آيا آزار روحي حاصل از هر گونه تنبيه و يا ترس دانشآموزان از مدارس و حتي افت تحصيلي اين دسته از دانشآموزان قابل جبران است؟
قربان معاون ابتدايي وزارت آموزش و پرورش همچنين با ارايه نامهاي به خبرگزاري ايلنا اعلام كرده است كه معلمان مانند تمام كاركنان دولت قبل از استخدام از فيلترهاي مختلف از جمله گزينش، سوء پيشينه، معاينات پزشكي و ... عبور ميكنند اما با وجود 16 هزار حقالتدريس در كشور و محقق نشدن مطالبات آنها چگونه ممكن است كه فشار حاصل از ضايع شدن حقشان در اين وزارتخانه آنها را تحت تاثير قرار ندهد و با طبيعيترين شيطنت بچهگانه دانشآموزان طاقتشان تاب نشود؟
اين در حالي است كه، بر اساس جديدترين بخشنامه وزارت آموزش و پرورش در مورد شرايط گزينش و شرايط عمومي استخدام 40هزار نيرو در آموزش وپرورش و با نگاهي به اين شرايط به راحتي ميتوان دريافت كه هيچكدام از اين نيروها از فيلترهاي مختلف از جمله گزينش، سوء پيشينه، معاينات پزشكي و ... عبور نميكنند.
در عين حال مگر شرايط استخدام حقالتدريسها در آموزش و پرورش فراهم شده كه گزينشها در اين سطح انجام شود، ضمن آنكه اين گزينشها هر چند سال يك بار نيز تكرار نميشود و هيچ ضمانتي وجود ندارد كه روحيات و ويژگيهاي فردي و اجتماعي يك فرد استخدام شده در آموزش و پرورش با گذر زمان دستخوش تحول نشود.
گزارش: سميه جاهدعطائيان
چوب بلند ناظم و پس گردني هميشگي معلم
زنگ تفريح كه ميخورد انگار براي بچهها جشن گرفتهاند؛ از خوشحالي رفتن به حياط مدرسه و جدا شدن از كلاس درس حتي دستشويي رفتن و دست و صورت شستن را هم فراموش ميكنند...!
ناظم مدرسه هم كه در اين مواقع كنترل بچهها از دستش در ميرود، چند تا از بچههاي سال بالايي را مامور برقراري نظم در حياط ميكند. اگر توقعات بچههاي سال بالايي برآورده شده و سهمي از تغذيه همكلاسيها داشته باشند كه هيچ، در غير اين صورت شيطنتشان گل ميكند و آمار و گزارشهاي نادرست به ناظم مدرسه ميدهند. ناظم مدرسه هم كاري به صحت و سقم گزارشها ندارد و تر و خشك را با هم يكجا ميسوزاند.
مادر پارسا ميگويد: پارسا از چوب بلند ناظم مدرسه تشويش گرفته و همكلاسيهايش هم همين حس را دارند، وقتي ناظم چوب را روي ميز يا ديوار ميزند سر و صداي بلندي به پا ميشود و بچهها خصوصا كلاس اوليها كه با اين صدا آشنا نيستند، وحشت ميكنند و رنگ از صورتشان ميپرد.
فرهاد به جاي حل كردن تمرين رياضي مشغول نقاشي است؛ به خيال خودش تصوير كاملي از معلمش را نقاشي كرده و با نشان دادن به بغل دستياش هر دو ميخندند.
معلم رياضي كه متوجه سر و صداي انتهاي كلاس ميشود، فرهاد را با پسگردني از كلاس بيرون مياندازد و او را جريمه درسي ميكند، فرهاد تا 12 شب بيدار ميماند تا جريمهها را به دور از چشم مادرش انجام دهد!
خشونت در مدارس به تنبيه بدني محدود نميشود
گزارشها متفاوت است؛ اگر كودك يا نوجواني به دليل امكانات مالي پدر و مادرش در مدرسه غيردولتي درس بخواند، در مدرسه پذيرايي هم ميشود و به قول معروف با انواع تشريفات فارغالتحصيل ميشود اما اگر در يك مدرسه دولتي درس بخواند بايد به دليل مشكلات روزمره مسئولان مدرسه و بيحوصلگيهايشان، محدوديتها و فضاي خشك و سنگين را تحمل كند.
ميلاد با آنكه در مدرسه غيرانتفاعي درس ميخواند و به قول مادرش از ديوار راست بالا ميرود، بارها طعم«پسگردني» را توسط معلم يا ناظم مدرسه چشيده است.
با وجود آنكه فاطمه قربان معاون وزير آموزش و پرورش اعلام ميكند كه تنبيه بدني دانشآموزان در مدارس ممنوع است اما جاي تاسف دارد كه چطور اين مسئول با مصاديق تنبيه در مدارس و كودكآزاري آشنا نيست و در مورد ساير تنبيه و خشونتهاي اعمال شده بر روي كودكان در محيط مدرسه و كلاسهاي درس موضعي ندارد.
معاون وزير آموزش و پرورش در آخرين اظهاراتش تمام موارد خشونت بر روي كودكان را به تنبيه بدني معطوف كرده و اعلام كرده كه هيچ يك از معلمان و معاونان تحت هيچ شرايطي به دليل انجام ندادن تكاليف درسي و يا موارد انضباطي حق تنبيه بدني دانشآموزان را ندارند.
آيا معاون وزير آموزش و پرورش نميداند كه دانشآموزاني كه در معرض تنبيه غيربدني، «عاطفي و رواني» قرار ميگيرند، آثار و تبعاتش به مراتب بدتر از تنبيه جسمي است؟ آيا اين مسئول آموزش و پرورش نميداند كه مادران و اولياي دانشآموز اغلب حتي نگران اعتراض از برخي رفتارهاي مسئولان مدرسه در قبال فرزندانشان هستند؟
ارشاد دانش آموزان با ادبيات خشن!
فاطمه قربان معاون وزير آموزش و پرورش در حالي اعلام ميكند كه علت اصلي خطاي دانشآموزاني كه موارد انضباطي دارند و يا تكاليف خود را انجام نميدهند، از روي ناآگاهي است و بايد براي ارشاد آنها وقت صرف كرد كه به تازگي مسئولان يك مدرسه دخترانه، دختر 15 سالهاي را به دليل تميز كردن ابروهايش، به مدت دو روز اخراج كرده و يا در بسياري از مدارس نه تنها اخراج موقت و چند روزه به يك روال عادل تبديل شده بلكه اگر اخراج هم صورت نگيرد، دانشآموز تهديد به اخراج شده و از نگراني احتمال اين تنبيه، ضربه روحي زيادي ميخورد، چه بسا اينكه بارها به دانشآموزان پسر ميگويند: «پروندهات را زير بغلت ميگذاريم» دانشآموزان با وجود چنين ادبياتي چطور قرار است ارشاد شوند؟ ناظم مدرسهاي كه به خودش جرات جيغ و داد در حياط مدرسه و يا راهروي كلاسها را ميدهد قرار است چگونه ديگران را ارشاد كند؟ مشاوران مدرسه كه نقشي جز تفتيش اطلاعات از كودكان، نقش ديگري ندارند و اعتماد دانشآموزان به مشاوران مدارس بسيار كم است، چه نقشي در ارشاد محصلان ايفا ميكنند؟
قربان، معاون آموزشي ابتدايي كه در برابر سئوال خبرنگار ايلنا در مورد خشونت در مدارس به جاي ارايه توضيحات شفاهي، به چند پاراگراف و ارسال يك نامه اكتفا كرده اعلام كرده است: «از آنجايي كه بيش از 80 درصد معلمان ابتدايي را خانمها تشكيل ميدهند، حس مادري باعث ميشود آموزگاران با دانشآموزان مانند فرزندان خود رفتار كنند به همين دليل تنبيه بدني در اين مقطع غيرممكن است»
به اين مسئول در آموزش و پرورش اعلام ميكنيم چطور توقع ميرود كه يك زن معلم قادر به تقسيم مهر مادرياش در ميان 400 دانشآموز ديگر باشد؟
گزارش مواردي از كودك آزاري در مدارس به سامانه “صداي يارا”
طاهره پژوهش عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان ميگويد: متاسفانه تنبيه بدني، رواني و تحقير دانشآموزان در مدارس نه تنها ريشهكن نشده است بلكه به دليل عدم نظارت جدي از سوي مسئولين آموزش و پرورش، در حال تبديل شدن به يك رويه است.
او ادامه ميدهد: با آنكه مدت زيادي از شروع سال تحصيلي جديد سپري نشده است، خانوادههايي از شهرهاي قائمشهر، كرج و تهران با صداي ياراي انجمن حمايت از حقوق كودكان تماس گرفته و از تنبيه بدني و رواني فرزندان خود در مدارس شكايت كردهاند.
پژوهش عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودك با اشاره به لطمات جبرانناپذير تنبيه كودكان در مدارس تصريح ميكند: يكي از كودكان عضو خانه كودك ناصرخسرو كه در كلاس اول يكي از مدارس محله ناصرخسرو درس ميخواند به علت تنبيه معلم كلاس اول، از چرخه تحصيل خارج شد و اين كودك دومين كودك عضو اين مركز بوده كه به دليل ترس از مدرسه حاضر به ادامه تحصيل در مدرسه نيست.
اين فعال حقوق كودك اخراج موقت و يا تنبيه فرد را پاك كردن صورت مسئله ميداند و ادامه ميدهد: استفاده از شيوههاي اينچنيني فقط بر اساس سليقه شخصي نبوده و اصل قضيه كه نگرش نادرست به كودكان و مسئله تنبيه است همچنان باقي ميماند.
پژوهش رويه تنبيه و اعمال فشار بر كودكاني كه با هزار اميد براي كسب دانش به مدرسه ميروند را غيرقانوني و غيرانساني اعلام ميكند و خطاب به وزير آموزش و پرورش و ساير مسئولان اين وزارتخانه ميگويد: اگر با اين رويه مقابله نشود و با كساني كه هنوز از روشهاي منسوخ شده براي آرام كردن و دست از پا خطا نكردن بچهها استفاده ميكنند برخورد نشود، تعداد كودكان خارج از چرخه تحصيل به دليل ترس از آزار مجدد افزايش مييابد و مسئوليت مستقيم آن نيز بر عهده آموزش و پرورش است.
سركوفتهاي رايج در ادبيات برخي از معلمان
به گزارش خبرنگار ايلنا، ثريا عزيزپناه يكي ديگر از اعضاي هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان نيز در گفتوگو با خبرنگار ايلنا از حاكم بودن سيستم سنتي تشويق و تنبيه در نظام آموزش ابراز نگراني كرده و در زمان آغاز بازگشايي مدارس تاكيد كرده است كه هنوز موارد زيادي براي فعالان حقوق كودك به صورت ابهام باقي مانده و هنوز معلوم نيست كه سياستهاي سنتي و جديد آموزشي مانند سياست تشويق و تنبيه بر چه اساسي تدوين و بازبيني ميشود چرا كه همچنان مواردي از خشونتهاي بدني و غيربدني در مدارس گزارش ميشود .
به هر حال با وجود آنكه مسئولان مدارس ميدانند كه تنبيه بدني در مدارس ممنوع است اما در قبال حرف گوشكن نبودن برخي از دانشآموزان و اينكه به هر قيمتي بايد سر بهراه بيايند و انضباط مدرسه را رعايت كنند، به برخي شيوهها رو ميآورند تا مدركي براي پيگيري نماند و از سوي اولياي دانشآموز جاي اعتراض باقي نماند... تحقير زباني، تنبيه روحي ـ رواني، سركوفتهاي رايج در ادبيات برخي از معلمان و اغلب نيز اجبار دانشآموزان به انجام تكاليف سنگين و جريمههاي بلندبالا به بهانه تنبيه از جمله مصاديق اين مسئله است.
احساس تبعيض و افسردگي در دانش آموزان
فاطمه قاسمزاده روانشناس با اشاره به مراجعه گسترده والدين كه از افسردگي دانشآموزان خود رنج ميبرند براي مشاوره خبر ميدهد و ميگويد: نظامهاي آموزشي رقابتي كه دانشآموزان را به رقابت، برنده شدن و اخذ نمره 20 ترغيب ميكند، باعث افسردگي و ايجاد اختلالات رفتاري در آنها ميشود.
او ادامه ميدهد: مراجعان اعلام ميكنند كه دانشآموزشان تا ساعت 12 شب بيدار مانده تا تكاليفش را تمام كند، اين در حالي است كه يك محصل بايد در طول شبانهروز هشت ساعت به طور مفيد خواب و استراحت كافي داشته باشد اما براي انجام تكاليف مدرسه بيدار ميمانند و در كلاس درس هم به شيوه خودش چرت ميزند و كسل است.
قاسمزاده روانشناس ميگويد: اغلب دانشآموزان تحت عنوان مشكلات درسي به مطب مراجعه ميكنند اما با بررسي معلوم ميشود كه مشكل حافظه ندارند بلكه مشكل آنها افسردگي است چرا كه احساس تبعيضي كه اغلب در مدارس نهادينه ميشود براي كودكان بسيار دردناك است.
رسيدگي به شكايات پس از مرگ سهراب
آموزش و پرورش اعلام ميكند كه اگر شكايتي از سوي والدين دانشآموزان به مدير مدرسه يا مسئولان مناطق آموزش و پرورش گزارش شود به موضوع رسيدگي شده و در صورت تائيد با معلم متخلف برخورد ميشود اما آيا آزار روحي حاصل از هر گونه تنبيه و يا ترس دانشآموزان از مدارس و حتي افت تحصيلي اين دسته از دانشآموزان قابل جبران است؟
قربان معاون ابتدايي وزارت آموزش و پرورش همچنين با ارايه نامهاي به خبرگزاري ايلنا اعلام كرده است كه معلمان مانند تمام كاركنان دولت قبل از استخدام از فيلترهاي مختلف از جمله گزينش، سوء پيشينه، معاينات پزشكي و ... عبور ميكنند اما با وجود 16 هزار حقالتدريس در كشور و محقق نشدن مطالبات آنها چگونه ممكن است كه فشار حاصل از ضايع شدن حقشان در اين وزارتخانه آنها را تحت تاثير قرار ندهد و با طبيعيترين شيطنت بچهگانه دانشآموزان طاقتشان تاب نشود؟
اين در حالي است كه، بر اساس جديدترين بخشنامه وزارت آموزش و پرورش در مورد شرايط گزينش و شرايط عمومي استخدام 40هزار نيرو در آموزش وپرورش و با نگاهي به اين شرايط به راحتي ميتوان دريافت كه هيچكدام از اين نيروها از فيلترهاي مختلف از جمله گزينش، سوء پيشينه، معاينات پزشكي و ... عبور نميكنند.
در عين حال مگر شرايط استخدام حقالتدريسها در آموزش و پرورش فراهم شده كه گزينشها در اين سطح انجام شود، ضمن آنكه اين گزينشها هر چند سال يك بار نيز تكرار نميشود و هيچ ضمانتي وجود ندارد كه روحيات و ويژگيهاي فردي و اجتماعي يك فرد استخدام شده در آموزش و پرورش با گذر زمان دستخوش تحول نشود.
گزارش: سميه جاهدعطائيان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر